بیوگرافی و زندگی نامه امیرالمومنین، امام علی (ع)
بیوگرافی امیرالمومنین حضرت امام علی (ع) علی بن ابیطالب (ع) ملقب به امام علی (ع) و امیرالمومنین که در سیزدهم ماه رجب سال ۲۳ قبل از هجرت پا به عرصه گیتی نهاده و در بیست و یکم رمضان سال ۴۰ قمری به شهادت رسید، نخستین امام همه شاخه های شیعه،...
بیوگرافی امیرالمومنین حضرت امام علی (ع)
علی بن ابیطالب (ع) ملقب به امام علی (ع) و امیرالمومنین که در سیزدهم ماه رجب سال ۲۳ قبل از هجرت پا به عرصه گیتی نهاده و در بیست و یکم رمضان سال ۴۰ قمری به شهادت رسید، نخستین امام همه شاخه های شیعه، همنشین رسول خدا، نویسنده وحی الهی و از منظر اهل تسنن به عنوان چهارمین خلیفه از خلفای راشدین می باشد.
در عین حال ایشان عموزاده و داماد نبی مکرم اسلام (ص) همسر حضرت فاطمه زهرا (س) پدر و سلف یازده امام شیعه می باشد. پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بوده و به روایت بسیاری از دانشمندان شیعه و حکمای اهل تسنن ایشان در خانه خدا (کعبه) چشم به جهان گشود. همچنین اولین مردی بود که به حضرت محمد صلی الله، پیامبر اسلام ایمان آورده و مسلمان شد.
شیعه با استناد به آیات الهی در قرآن کریم و همچنین احادیث نبوی رسول الله معتقد است، حضرت علی (ع) به امر الهی و تاکید و صراحت پیامبر اکرم (ص) وارث و جانشین متصل و پیوسته پیامبر اسلام می باشد.
منوی دسترسی سریع
خلاصه زندگی نامه
نقش: نخستین امام شیعیان – خلیفه چهارم اهل سنت
نام: علی بن ابیطالب
کنیه: ابوالحسن – ابوالسبطین – ابوالریحانتین – ابوتراب – ابوالائمه،…
تاریخ تولد: ۱۳ رجب، سال ۳۰ عام الفیل
زادگاه: کعبه – شهر مکه
مدت امامت: ۲۹ سال (۱۱-۴۰ ق)
شهادت: ۲۱ رمضان، ۴۰ ق
مدفن: کشور عراق، شهر نجف
محل زندگی: مکه – مدینه – کوفه
لقب(ها): امیرالمؤمنین – یعسوب الدین – حیدر – مرتضی – فاروق – صدیق اکبر
پدر: ابوطالب
مادر: فاطمه بنت اسد
همسر(ان): حضرت فاطمه (س) – امامه – خوله – ام حبیب – ام البنین – لیلا – اسماء – ام سعید
فرزند(ان): ۲۹
طول عمر: ۶۳ سال
زندگی: یومالدار – شعب ابیطالب – لیله المبیت – واقعه غدیر – سالشمار زندگی
میراث: نهجالبلاغه – غرر الحکم – خطبه شقشقیه – خطبهٔ بیالف – خطبه بینقطه – حرم
فضائل: آیه ولایت – آیه اهلالذکر – آیه شراء – آیه اولیالامر – آیه تطهیر – آیه مباهله – آیه مودت – آیه صادقین – حدیث مدینهالعلم – حدیث رایت – حدیث سفینه – حدیث کساء – خطبه غدیر – حدیث منزلت – حدیث یومالدار – حدیث ولایت – سدالابواب – حدیث وصایت – صالح المؤمنین – حدیث تهنیت – ماجرای کسر اصنام
اصحاب: عمار بن یاسر – مالک اشتر – سلمان فارسی – ابوذر غفاری – مقداد- عبیدالله بن ابیرافع – حجر بن عدی و …
زندگی نامه
محاسن و خصایص بسیاری برای امام علی (ع) ذکر کردهاند؛ پیامبر اکرم (ص) در یوم الدار او را در جایگاه ولی و وصی خود انتخاب نمود. زمانی که طوایف قریش فتنه قتل رسول الله را اجرا می کردند، در لیله المبیت ایشان در بستر پیامبر قرار گرفته و شب را در آنجا به صبح رساند تا رسول الله موفق شود به طور پنهانی عازم مدینه شود.
نبی مکرم اسلام صلی الله با حضرت علی (ع) عقد اخوت برقرار نمود. با توجه به منابع شیعه و بعضی از منابع اهل تسنن، خدودا تعداد ۳۰۰ آیه از قرآن کریم در خصوص نیکی ها و محامد امیرالمومنین وجود دارد که می توان به آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و تعدادی دیگر از این آیات اشاره کرد که بر دلیلی بر پارسایی و پاکدامنی او است.
امام علی (ع) در همه جنگ هایی که رسول الله فرماندهی لشگر را عهده دار بود به استثنای جنگ تبوک، در کنار ایشان حضور داشت. در غزوه تبوک پیامبر اسلام (ص) علی (ع) را به عنوان قائم مقام شان در شهر مدینه منصوب نمود. امام علی (ع) در غزوه بدر موفق شد بسیاری از مشرکان را به درک واصل کند. همچنین ایشان طی غزوه احد که شرایط بر سپاه مسلمین بسیار سخت شد، با از جان گذشتگی از وجود رسول الله پاسداری کرد. در غزوه خندق ایشان با به هلاکت رساندن عمربن عبدود به این نبرد پایان داده و در غزوه خیبر سرانجام با از جا در آوردن دروازه عظیم قلعه خیبر، این نبرد را به پیروزی رساند.
نبی مکرم اسلام پس از به پایان رساندن حجه الوداع بلافاصله پس از نازل شدن آیه تبلیغ، همه مردم که خیل کثیری بودند در محلی به نام غدیر خم فراخواند.
در ادامه رسول الله خطبه غدیر را قرائت نموده و دست حضرت علی (ع) را بلند کرده و فرمودند:
«هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آنکه او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار.»
در ادامه همه صحابه همچون عمر بن خطاب به حضرت علی (ع) تبریک و شاد باش گفته و او را با عنوان امیرالمومنین صدا میکردند. با توجه به اعتقاد شیعه و بعضی از اهل تسنن در این روز آیه اکمال بر رسول الله وحی گردید. به عقیده شیعیان، پیامبر اسلام (ص) با گفتن جمله «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» در روز غدیر تصریح بر جانشینی حضرت علی (ع) داشتند.
بعد از شهادت نبی مکرم اسلام (صلی الله)، عده ای در محلی به نام سقیفه با ابوبکر در جایگاه خلیفه مسلمین بیعت کردند. در این میان برخی اشخاص دلایل زیر پا گذاشتن امر رسول الله جهت جانشینی حضرت علی (ع) را چشم و هم چشمی های طایفه ای، دشمنی و حسد ورزی پس از درگذشت پیامبر اعلام کردهاند.
بنابر برخی روایات حضرت علی (ع) بحث و مناظره آشکار و واضح با ابوبکر برگزار نموده که در آن ابوبکر به علت اشتباه و خطایش در ماجرای سقیفه و چشم پوشی بر حق اهل بیت رسول الله محکوم گردید. بنابر روایات معتبر شیعه و بعضی از اهل تسنن، هم تعهدان خلیفه جهت گرفتن بیعت از حضرت علی (ع) به خانه ایشان یورش بردند که در طی آن جراحات و آسیبهایی به فاطمه (س) وارد کرده و باعث سقط فرزند در شکمشان شدند.
لذا پس از گذشت چند صباحی کوتاه فاطمه (س) به شهادت رسید. حضرت علی (ع) در مراسم های متعدد و در صحبت های مختلفی به جریان سقیفه اعتراض خود را بیان نموده و حقانیت خود را در جانشینی رسول الله (صلی الله) متذکر می شدند که در این میان خطبه شقشقیه از برجسته ترین آنها بوده است.
در طی ۲۵ سال دوران حکومت خلفای سه گانه حضرت علی (ع) تا حدودی است مسائل سیاسی و حکومتی فاصله داشت و فقط نسبت به فعالیت های علمی و اجتماعی روی آورده بود. در عین حال می توان به جمع آوری نسخ قرآنی که به مصحف امام علی ع شهرت یافته و حفر قنات اشاره کرد. همچنین هر سه نفر از خلفای مذکور در مورد امورات متعدد حکومتی همچون قضاوت به ایشان مراجعه کرده و درخواست مشاوره و راهکار می نمودند.
بعد از خلیفه سوم حضرت علی (ع) بر اثر پافشاری ممسلمانان عهدهدار امور خلافت و حکومتی شد. ایشان در سرتاسر دوران زمامداری اش ارزش خاصی جهت برقراری عدل و عدالت در نظر داشته و نسبت به اصول متداول خلفای پیشین که اموال موجود در بیت المال را با در نظر گرفتن سابقه اشخاص میان مردم تقسیم می کردند، ایستادگی نمود.
ایشان فرمان داد همه مسلمانان شامل عرب و عجب و از هر قبیله و نژادی که باشند در دریافت سهم بیت المال با هم برابرند و همه اراضی که توسط عثمان خلیفه سوم به دیگران اهدا شده بود، در زمره اموال بیت المال بازپس گرفت. با وجود مدت کم دوران حکومت حضرت علی (ع) تعداد سه جنگ مهم و سخت داخلی به نامهای جمل، صفیه و نهروان صورت گرفت.
در نهایت هنگامی که حضرت علی (ع) مشغول نماز صبح در محراب مسجد کوفه بود توسط شخصی از خارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید و به طور پنهانی در شهر نجف خاکسپاری شد. حرم مطهر ایشان، از جمله جاهای مهم و با قداست از نظر شیعیان بوده و زیارت این مکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
سر منشا علوم متعدد اسلامی همچون نحو عربی، کلام، فقه و تفسیر امام علی (ع) بیان شده و طایفه های مختلف تصوف سر رشته اسناد و منابع خود را ایشان می دانند. امام علی (ع) از همان ابتدا در منظر شیعه ارزش و مقام خاصی داشته و پس از پیامبر اکرم (ص) به عنوان برترین، پارسا ترین و حکیم و دانشمندترین بشریت و جانشین بلافصل و محقق پیامبر اسلام تلقی می شود.
بدین ترتیب عدهای از اصحاب از همان دوران زندگانی پیامبر اکرم (ص) تابع و علاقمند به امام علی (ع) بوده و خودشان را شیعه ایشان می دانستند. کتاب حکیمانه نهج البلاغه گزیده ای از گفتار، نامه ها و موارد پند آموزی از امیرالمومنین می باشد. در این میان برخی از اسناد و نوشته هایی وجود دارد که منسوب به قلم و املای رسول الله و ایشان بوده است. در طول تاریخ مطالب متعددی در مورد خصوصیات و ویژگی های برجسته امیرالمومنین به بسیاری از زبان های رایج دنیا نگاشته شده است.
تقویم زندگی امام علی (ع)
در مکه:
۵۹۹م: ولادت
۶۰۵م: شروع حضور در خانه پیامبر (ص)
۶۱۰م: نخستین پذیرنده دعوت پیامبر (ص) به اسلام
۶۱۳م: حمایت از پیامبر در واقعه یومالدار
۶۱۶م: حضور در محاصره شعب ابیطالب
۶۱۹م: درگذشت ابوطالب (پدر)
۶۲۲م: لیله المبیت: خفتن به جای پیامبر (ص)
در مدینه:
۶۲۲م: هجرت به مدینه
۲ق-۶۲۴م: شرکت در غزوه بدر
۲ق-۶۲۴م: ازدواج با فاطمه (س)
۳ق-۶۲۵م: شرکت در غزوه احد
۴ق-۶۲۶م: درگذشت فاطمه بنت اسد (مادر)
۵ق-۶۲۷م: شرکت در غزوه احزاب و قتل عمرو بن عبدود
۶ق-۶۲۸م: نگارش متن پیمان صلح حدیبیه به امر پیامبر (ص)
۷ق-۶۲۹م: فاتح قلعه خیبر در غزوه خیبر
۸ق-۶۳۰م: شرکت در فتح مکه و شکستن بتها به امر پیامبر (ص)
۹ق-۶۳۱م: جانشین پیامبر (ص) در مدینه در غزوه تبوک
۹ق-۶۳۱م: مأمور ابلاغ آیات برائت به مشرکان
۹ق-۶۳۱م: حضور در واقعه مباهله
۱۰ق-۶۳۲م: شرکت در حجه الوداع
۱۰ق-۶۳۲م: واقعه غدیر خم
۱۱ق-۶۳۲م: درگذشت پیامبر و تغسیل و تکفین وی به دست امام علی (ع)
دوران خلفای سهگانه:
۱۱ق-۶۳۲م: ماجرای سقیفه بنی ساعده و آغاز خلافت ابوبکر
۱۱ق-۶۳۲م: حمله به خانه علی(ع) برای گرفتن بیعت از او
۱۱ق-۶۳۲م: درگذشت حضرت زهرا (س) (همسر)
۲۳ق-۶۴۴م: شرکت در شورای شش نفره عمر جهت تعیین خلیفه
۳۵ق-۶۵۵م: فرستان حسنین برای محافظت از عثمان
۳۵ق-۶۵۵م: بیعت مردم و آغاز دوره حکومت (حدود ۵۷ سالگی)
۳۶ق-۶۵۶م: جنگ جمل
۳۷ق-۶۵۷م: جنگ صفین
۳۸ق-۶۵۸م: جنگ نهروان
۴۰ق-۶۶۱م: شهادت (حدود ۶۲ سالگی)
حضرت علی (ع) نخستین مردی است که به رسول الله ایمان آورد. ایشان اولین امام شیعیان و خلیفه چهارم از میان خلفای راشدین از دیدگاه اهل تسنن می باشند.
جایگاه
امیرالمومنین حضرت علی (ع) از همان ابتدا از جانب شیعیان دارای مقام و جایگاهی ممتاز بوده و بعد از نبی مکرم اسلام به عنوان متقی ترین و دانا ترین انسان ها و خلف و جایگزین بی وقفه رسول الله بوده است با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه ایشان در نزد پیامبر اکرم (ص)، عدهای از یاران رسول الله در دوران حیات پیامبر اسلام، در زمره سحاب، سالک و محبین آن حضرت قرار گرفته که از آنها با عنوان شیعه یاد می شود.
شیعیان افرادی هستند که اعتقاد به جانشینی بدون انقطاع حضرت علی (ع) پس از رسول الله بنا به فرمان خدای متعال دارند. در مقابل پیروان اهل تسنن معتقدند جانشینی جایگاه پیامبر اکرم (ص) تنها با آرای نظرات مردم تعیین می گردد.
هاینس هالم (Heinz Halm)، مستشرق و شیعه شناس آلمانی که در سال ۱۹۴۲ متولد شد چنین گفته است: به اعتقاد شیعیان هنگامی که در نوزدهم ذیالحجه سال ۳۵ هجری حضرت علی (ع) به خلافت رسید، در حقیقت تاخیر در انجام حکم رسول الله بود که در چند مرحله و رویداد مهم و سرنوشت ساز در زندگی شان از جمله غدیر خم، ایشان را در جایگاه جانشینی بلافصل و امامت مسلمانان تعیین کرده بود.
به یقین شیعه جمله «مَن کُنتُ مَولاه فَعَلیٌ مَولاه؛ هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست» که از جانب رسول الله در روز غدیر خم بیان شد، مشخص کردن جانشین رسول الله بوده است.
بر این اساس حاضرین در واقعه غدیر خم به حضرت علی (ع) تبریک و تهنیت گفته و او را با عنوان امیرالمومنین صدا می کردند. با توجه به این باور و اعتقاد، فقط و فقط حضرت علی (ع) خلیفه راستین و حق دار رسول الله بوده و لقب امیرالمومنین تنها سزاوار ایشان می باشد. دوران زمامداری کوتاه ایشان، تنها دولت شریعتمداری است که امت اسلامی از هنگام درگذشت نبی مکرم اسلام به خود دیده است.
دودمان و القاب
علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب، معروف به هاشمی و قریشی بوده و پدرش ابوطالب شخصی دست و دلباز و بخشنده، عادل، نزد طوایف عرب دارای منزلت، عمو و پشت بانه رسول الله و از چهره های برجسته قریش بوده است مادر حضرت علی (ع) فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف و برادرانش به نام های طالب، عقیل، جعفر، و خواهرانش هند یا ام هانی، جمانه، ریطه یا ام طالب و اسماء بوده اند.
تاریخ نویسان پیوند ازدواج ابوطالب و فاطمه بنت اسد را به عنوان اولین وصلت میان یک مرد و زن هاشمی بیان کردهاند. لذا امیرالمومنین اولین شخصی است که هم از طرف اجداد مادر و هم از سوی نیاکان پدر به هاشمی ختم می شود. طایفه هاشمی از نظر نیکی های اخلاقی و برخورداری از ویژگی های بلند مرتبه انسانی در قبیله قریش و طایفه های عرب بسیار شهرت داشت. جوانمردی، انصاف، دلاوری و ویژگی های منحصر به فرد دیگری در طایفه بنی هاشم متداول بوده و به آنها اختصاص داشته است.
کنیه ها و القاب و صفات
برخی از القاب متداول حضرت علی (ع) شامل ابوالحسن، ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه بوده است.
در عین حال در منابع و روایات متعدد کنیه و صفات مختلفی از امام علی (ع) ذکر شده است که میتوان به امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، حیدر، مرتضی، قسیم النار و الجنه، صاحب اللواء، صدّیق اکبر،فاروق، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف الله المسلول، امیر البرره، قاتل الفجره، ذوالقرنین، هادی، سید العرب، کشّاف الکرب، داعی، شاهد، باب المدینه، والی، وصی، قاضی دَین رسول الله، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم و الانزع البطین اشاره کرد.
به اعتقاد شیعه عنوان امیرالمومنین به مفهوم سالار، پیشوا و امام مسلمین تنها مختص حضرت علی (ع) می باشد. با استناد به احادیث و روایات، شیعیان معتقدند عنوان مذکور در هنگام حیات رسول الله برای علی بن ابی طالب استفاده میشده و تنها به ایشان اختصاص دارد و نه فقط به کارگیری این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین مجاز ندانسته، بلکه استفاده از آن را حتی جهت سایر ائمه اطهار نیز مناسب نمی دانند.
ویژگی های ظاهری امام علی (ع)
با استناد به روایات و منابع متفاوتی، امام علی (ع) شخصی میانه اندام و چهارشانه با چشمانی مشکی و درشت، ابروهایی پیوسته و کشیده و چهره ای جمیل و خوش منظر بوده و صورت ایشان به رنگ گندمی و دارای ریش فراوان بوده است. بر اساس برخی اقوام رسول الله ایشان را با عنوان «بَطین» خطاب کرده و از این رو گروهی ایشان را چاق و فربه تصور کردهاند. با این وجود عدهای از محققان معتقدند که هدف رسول الله از «بطین»، «البطین من العلم» به معنای اندوخته از علم و دانش است. در روایتی ذکر شده که پیامبر اکرم (ص) در خصوص امام علی (ع) فرمودند: «مَنْزُوعٌ مِنَ الشِّرْکِ بَطِینٌ مِنَ الْعِلْمِ؛ از شرک جدا شده اى و پر از علم هستى». مدح و ستایش امام علی (ع) با لغت «بطین» در برخی از زیارتنامه ها نیز از آن جنبه است که منظور رسول الله ویژگی چاقی نبوده است.
در خصوص توان جسمی امام علی (ع) چنین بیان شده که هیچ وقت او با احدی پیکار و نبرد نکرده الا اینکه بر او غلبه یافته و پیروز شد. در توضیحاتی که ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه آورده است، چنین گفته شده؛ انرژی و قدرت بدنی امیرالمومنین شهره عام و خاص بوده چرا که ایشان فاتح دروازه قلعه خیبر بودهاند و این در شرایطی بود که عدهای کثیر همت و تلاش خود را بر آن گذاشتند که دروازه را از جا در آورند، ولی موفق نشدند.
در عین حال ایشان اقدام به انداختن با هبل فراز کعبه بر روی زمین نمودند که بتی عظیم الجثه و سنگین بوده است. همچنین ایشان در دوران حکومتش سنگ بزرگی را با دستان خویش از جا درآورده و از زیر آن چشمه آبی شروع به جوشیدن نمود، در موقعیتی که همه سپاهیان از این امر عاجز مانده بودند. حضرت علی (ع) در صحبت هایی مقصود از آفرینش و پا گذاشتن اش به عرصه هستی را مشغول شدن به انواع تغذیه و خوراکی های رنگارنگ و متنوع ندانسته و با ایما و تلویح به غذای سادهاش درخصوص داشتن توان بالای جسمی، وجودش را همچون درخت بیابانی مثال زده که با وجود استفاده کمتر از آب و غذا، در عین حال قوی و پابرجا تر از از درختان خرم و باطراوتی است که همواره از آب سیراب بودهاند.
امیرالمومنین در عباراتی از نامه چهل و پنجم نهج البلاغه فرموده اند:
«گویا مى بینم گویندهاى از شما چنین میگوید: هرگاه این (دو قرص نان) تنها خوراک فرزند ابوطالب باشد، باید ضعف و ناتوانى جسمى او را از پیکار با هم آوردان و مبارزه با شجاعان باز داشته باشد. ولى آگاه باشید! درخت بیابانى (که آب و غذاى کمترى به آن مى رسد) چوبش محکم تر است. اما درختان سرسبز (که همواره در کنار آب قرار دارند) پوستشان نازک تر (و کم دوام تر) اند و گیاهان و بوته هایى که جز با آب باران سیراب نمى شوند، چوبشان قوى تر و آتششان شعله ورتر و پردوام تر است. (به علاوه این جاى تعجب نیست که من در عین سادگىِ غذا، شجاع باشم، چرا که) من نسبت به پیامبر همچون نورى هستم که از نور دیگرى گرفته شده باشد و همچون ذراع نسبت به بازو. (و به حول و قوه الهى چنان شجاعم که) به خدا سوگند اگر همه عرب براى نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند، من از میدان مبارزه با آنها روى بر نمى گردانم (و در برابر آنها مى ایستم تا پیروز شوم یا شربت شهادت بنوشم.»
همچنین ایشان در سخنان دیگری در خصوص دلیل پیروزی بر جنگاوران صحنه مبارزه می فرمایند:
«من با هیچکس روبرو نشدم جز اینکه مرا بر ضد خود کمک کرد.» سید رضی از عالمان شیعه و گردآورنده نهج البلاغه در شرح این جمله گفته است: «امام ع به این اشاره مىکند که هیبتش در دلها جاى گرفته بود و مبارزان، مقهور هیبت او مىشدند (و از پاى درمىآمدند)»
تولد تا هجرت
علی ابن ابیطالب (ع) در روز جمعه سیزدهم ماه رجب سال عام الفیل یعنی ۲۳ سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص) در شهر مکه و در داخل خانه کعبه پا به جهان گذاشت. دانشمندان و حکمای شیعه همچون شیخ صدوق، سید رضی، شیخ مفید، قطب راوندی، ابن شهرآشوب و تعداد زیادی از عالمان اهل تسنن مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابن جوزی حنفی، ابن صباغ مالکی، حلبی و مسعودی به دنیا آمدن ایشان را در خانه خدا پیوسته دانسته اند.
در برخی منابع معتبر، ولادت امام علی (ع) بدین شرح و بیان شده است:
«عباس بن عبدالمطلب به همراه تعدادی از طایفه بنی هاشم در مقابل خانه کعبه نشسته بودند که فاطمه دختر اسد در شرایطی که ۹ ماهه باردار بود به مسجد الحرام وارد شد. کاملا مشهود بود که درد و رنج زایمان در وجودش حس میشود.»
فاطمه در مقابل خانه کعبه قرار گرفته و نگاهی به آسمان کرده و گفت:
«پروردگارا من ایمان آوردهام به تو و هرپیامبر و رسولی که فرستادهای و هرکتابی که نازل کردهای. گفتههای جدم ابراهیم ع را که این خانه را بنا نهاده تصدیق کردهام. پس درخواست میکنم به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق فرزندی که در شکم من است و با من سخن میگوید؛ ولادت او را بر من آسان کن.»
کسانی که بر این منظر شاهد بودهاند گفتند هنگامی که فاطمه بنت اسد این دعا را پایان داد همگی نظاره کردیم که دیوار خانه کعبه دچار شکاف شده و او از میان آن شکاف به خانه کعبه وارد شد و پس از آن دیوار به فرمان خدای بزرگ مجدداً به هم پیوسته و شکاف را پوشاند. به مدت سه روز فاطمه در خانه کعبه ماندگار شده و ناظران این رویداد به هر تدبیر و تلاشی که به کار گرفتند، موفق به باز کردن خانه کعبه نشدند.
در روز چهارم مجدداً دیوار مذکور از محل همان شکاف قبلی، گشوده شده و فاطمه در حالیکه فرزند خود را به نام علی بن ابی طالب در دستانش نگاه داشته بود، پا به بیرون گذاشت.
در زمانی که امام علی (ع) در سن ۶ سالگی بوده (یعنی ۱۷ سال پیش از هجرت)، قحطی مکه را فرا گرفت. ابوطالب پدرش که دارای خانواده پرجمعیتی بود به شرایط سختی دچار شده بود، به طوری که فراهم کردن مایحتاج زندگی و خرج و مخارج فرزندان در موقعیت قحطی عرصه را بر او تنگ کرده بود. از این رو حضرت محمد صلی الله به عمویش عباس توصیه کرد تا با عهدهدار شدن سرپرستی تعدادی از فرزندان ابوطالب تا حدودی از سختی این شرایط بکاهند. لذا عباس جعفر را و حضرت محمد صلی الله علی بن ابیطالب ع را به خانه خود بردند. امیر المومنین ع در ایراد یکی از خطبه های شان اشارهای به این رفتار ملاطفت آمیز رسول الله در آن هنگام قحطی داشته اند.
پس از آن که رسول الله به پیامبری مبعوث شدند (یعنی ۱۳ سال پیش از هجرت) علی (ع) اولین مرد و خدیجه (س) اولین زنی بود که به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورده و مسلمان شدند. در آن زمان علی بن ابیطالب (ع) تنها ده سال داشته و در کنار رسول الله به طور مخفیانه در کوه های پیرامون شهر مکه نماز به پا می داشتند. پس از آنکه نبی مکرم اسلام در سال سوم بعثت دعوت به دین مبین اسلام را بر همگان آشکار کردند، در مراسمی که از خویشاوندان نزدیک شان دعوت به عمل آورده که به «انذار عشیره» یا «واقعه یوم الدار» شهرت دارد، علی (ع) به دعوت ایشان پاسخ مثبت داده و رسول الله در طی این امر او را به عنوان برادر، وصی و جانشین خود اعلام کردند.
در هنگام شروع سال هفتم بعثت، مسلمانان مکه از طرف مشرکان قریش در شعب ابی طالب محصور شده و از انجام هر معامله و داد و ستدی بازداشت شدند. در این شرایط ابوطالب عموی پیامبر جهت حفاظت از جان رسول الله به دفعات علی ع را به جای او در بستر خواباند.
پس از گذشت سه سال که محاصره در شعب ابی طالب ملغی اعلام شد، یعنی سه سال قبل از هجرت رسول الله به شهر مدینه، علی (ع) در سن ۱۹ سالگی پدر بزرگوارشان ابوطالب را از دست داد. پس از وفات ابوطالب، موقعیت بر مسلمانان مکه سخت شده و عرصه بر آنان تنگ گردید. به طوری که رسول الله در اندیشه هجرت به شهر مدینه افتاد.
در شب هجرت با اطلاع از فتنه مشرکان جهت هلاک رسول الله، علی ع در سن ۲۳ سالگی در بستر پیامبر اسلام (ص) آرمید که به لیله المبیت شهرت دارد. پس از گذشت چند روز از هجرت نبی مکرم اسلام، حضرت علی (ع) با بازپس دادن دیون و اماناتی که مردم نزد حضرت محمد صلی الله گذاشته بودند، در کنار عدهای که در میان آنها فاطمه (س) و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی حضور داشتند، عازم مدینه شد.
پس از هجرت
هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در راه هجرت به شهر مدینه به منطقه قبا رسید، در حدود ۱۵ روز در آنجا چشم انتظار رسیدن علی ع و گروه همراهش ماند. بعد از بنا کردن مسجد النبی در شهر مدینه رسول الله در نخستین خطبه اش، گروه مهاجرین و انصار را به برادری یکدیگر درآورده و حضرت علی (ع) را به عنوان برادر خود خواند و در این راستا عقد اخوت میان خود و علی (ع) قرائت نمود.
در سال دوم هجرت در طی غزوه بدر که میان مسلمانان و مشرکان رخ داد، حضرت علی (ع) موفق شد تعداد زیادی از سپاه دشمن را که تنی چند از روسای قریش برجسته ترین آنها بوده اند، به هلاکت برساند.
پس از پایان یافتن غزوه بدر، هنگامی که امام علی (ع) در سن ۲۵ سالگی بود، با فاطمه (ص) یگانه دختر رسول الله عقد و ازدواج نمود. در عین حال که اشخاص متعدد و ثروتمندی پیشنهاد ازدواج به فاطمه (س) داده بودند، ایشان تمایل به ازدواج با امیرالمومنین داشته و پیامبر اسلام خودشان خطبه عقد آنها را جاری کردند. تاریخ نویسان در خصوص تاریخ ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا دچار اختلاف هستند.
عدهای آن را اول ذیالحجه، برخی دیگر در ماه شوال و بعضی در ماه محرم دانسته اند. حاصل این وصلت و زندگی پربار و مبارک، تعداد پنج فرزند به نامهای حسن (ع)، حسین (ع)، محسن، زینب کبری و ام کلثوم می باشد.
در سال سوم هجرت مشرکان جهت تلافی شکستی که در جنگ بدر متحمل گردیده بودند، نبرد دیگری را با مسلمانان به نام جنگ احد تدارک دیدند. در جنگ مذکور در اثر سهل انگاری برخی از مسلمانان عرصه بر سایر یاران رسول الله به تنگ آمده و شرایط به نفع مشرکان منجر شد که در این میان عدهای پا به فرار گذاشتند. ولی امام علی (ع) با همه وجود از جان رسولالله دفاع کرده و بیان شده که در این نبرد ۱۶ جراحت سخت برای بدن ایشان نشست.
به نقل از کلینی و طبری عبارت «لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار، لا فَتی اِلّا عَلیّ» در جنگ مذکور در ستایش امیرالمومنین حضرت علی (ع) گفته شده است.
نخستین فرزند حضرت علی (ع) امام حسن مجتبی در سال مذکور متولد شد در سال چهارم هجرت، هنگامی که امیرالمومنین ۲۷ ساله بود، مادرش فاطمه بنت اسد چشم از جهان فرو بست. در عینحال فرزند دوم حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س)، به نام حسین (ع) در این سال به دنیا آمد.
به نقل از مغازی واقدی، نبی مکرم اسلام تا قبل از واگذاری پرچم امت اسلام در غزوه خیبر به امام علی (ع) چنین گفتند:
«لَأُعطیَنّ الرّایهَ غَداً رجُلاً یُحبُّه اللهُ و رسولُه، یَفتحُ اللهُ علی یَدَیه، لیسَ بفَرّارٍ؛ فردا پرچم را به مردی خواهم سپرد که خدا و پیامبرش او را دوست میدارند. با دو دست او خدا پیروزمان میکند؛ کسی که از جنگگریزی وارسته است.»
غزوه خندق در سال پنجم هجرت اتفاق افتاد و با دلاوری های حضرت علی (ع) در هلاکت عمر بن عبدود از سران مشرک باعث پیروزی مسلمانان گردید. حضرت زینب (س) سومین فرزند امیرالمومنین و فاطمه زهرا صلی الله در این سال متولد شد. در سال ششم هجرت عهدنامه صلح حدیبیه میان رسول الله و قریش انجام گردید که نویسنده آن امام علی (ع) بوده است.
فرزند چهارم حضرت علی (ع) به نام ام کلثوم در سال ششم به دنیا آمد. در ماه شعبان سال مذکور، به دستور رسول الله، امیرالمومنین در سریه فدک عهده دار سرکوب یهودیان گردید. پس از آن در سال هفتم هجرت جنگ خیبر انجام شد. در طی این پیکار امیرالمومنین (ع) پرچمدار سپاه بوده و لشگر مسلمین با هدایت ایشان موفق شد قلعه خیبر را فتح نمایند. همچنین در سال هشتم هجرت هنگامی که امیرالمومنین در ۳۱ سالگی بود، پرچمدار سپاه رسول الله در فتح مکه گردید و در نابودی بت های کعبه کمک شایانی به پیامبر اسلام کرد.
در سال نهم هجرت غزوه تبوک رخ داد. رسول الله برای نخستین بار حضرت علی (ع) را در جایگاه جانشین خود در شهر مدینه و محافظت از خانوادهاش تعیین کرده و جنگ مذکور تنها غزوه ای است که امیرالمومنین (ع) در آن شرکت نکرده بود. بعد از دروغ پراکنی هایی که منافقان انجام دادند علی ع خودشان را به لشکر رسول الله رسانده و پیامبر اسلام را از ماوقع مدینه مطلع کردند.
رسول الله در جواب ایشان گفتند:
«آیا از این خرسند نیستی که جایگاه تو نزد من، چون هارون نزد موسی باشد؟»
عبارت مذکور به «حدیث منزلت» شهرت دارد.
در سال مذکور امیرالمومنین از جانب رسول الله مامور به اعلام آیات برائت بعد از زمان گردهمایی مشرکان در شهر مکه شدند. لذا حضرت علی (ع) در هنگامه پس از ظهر عید قربان، آیات مذکور را ابلاغ کرد. در تاریخ ۲۴ ذیالحجه سال نهم هجرت، پیامبر اسلام (ص) به همراه امیرالمومنین، فاطمه (س) امام حسن و امام حسین (ع) برای انجام مباهله با مسیحیان نجران عازم شدند.
پس از آن در سال دهم هجرت پیامبر اسلام (ص) امیرالمومنین را جهت دعوت مردم یمن به دین مبین اسلام به آن سرزمین فرستاد. همچنین پیامبر اسلام، امیرالمومنین (ع) از یمن خود را به رسول الله رسانده و در شهر مکه به او پیوست. بعد از پایان یافتن آداب حج و در راه بازگشت، پیامبر اکرم (ص) به امر و فرمان الهی در منطقه غدیر خم حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین و وصی خود به همگان معرفی کردند، که به رویداد غدیر شهرت دارد. امیرالمومنین در این زمان در سن ۳۳ سالگی بودهاند.
پس از رحلت پیامبر (ص)
«فَصَبْرَتُ وَ فِى العَیْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً، أرى تُراثىِ نَهْباً»
«به صبر گراییدم؛ در حالی که دیده از خار غم خسته بود و آوا در گلو شکسته، میدیدم میراثم به غارت میرود.»
گفتار امیرالمومنین حضرت علی (ع) پس از شهادت نبی مکرم اسلام در خصوص حلم و بردباری شان برای مدت ۲۵ سال قبل از خلافت.
«نهجالبلاغه، خطبه سوم (خطبه شقشقیه)»
پیامبر اسلام در ماه صفر سال یازدهم هجری به شهادت رسید امیرالمومنین پس هست رحلت رسول الله در سن ۳۳ سالگی به مقام امامت رسید در حالی که حضرت علی (ع) در حال انجام مراسم کفن و دفن پیامبر از مشعل اسلام بود عده ای در محلی به نام سقیفه دور هم جمع شده و ابوبکر را جهت خلافت انتخاب کرد بعد از آن که ابوبکر به خلافت حسی امام علی (ع) از انجام بیعت با او اجتناب کرد. ولی برخی می گویند در نهایت ایشان بیعت کردند. به عقیده شیعیان طبیعت مذکور با توسل به زور و اعراب صورت گرفته است.
به بیان شیخ مفید از مفسران و عالمان شیعه، امام علی (ع) هیچگاه بیعت را نپذیرفته و انجام ندادند. طبق مستندات شیعه یاران خلیفه جهت اخذ بیعت حضرت علی (ع)، به منزل شخصی ایشان یورش بردند که در اثر این اقدام وحشیانه، همسرشان فاطمه (س) دچار جراحت شده و فرزندی که در شکم داشتند، از دنیا رفت.
همچنین به فاصله چند روز ابوبکر باغ فدک را که از رسول الله به دخترش فاطمه داده شده بود را به زور تصاحب و غصب نمود. امام علی (ع) در پی مظلمه این امر به پا خواست. پس از جریان حمله ایادی خلیفه به خانه حضرت علی (ع) و ضربه و آسیب به فاطمه (س)، این بانوی بزرگوار در بستر بیماری قرار گرفته و به فاصله کوتاهی از شهادت پدرشان پیامبر اسلام (ص)، در سال یازدهم هجری به شهادت رسید.
پس از آن در سال سیزدهم هجری ابوبکر وفات یافت. بر اساس وصیت او عمر بن خطاب به عنوان جانشین در مقام خلافت قرار گرفت. در ماه محرم سال چهاردهم هجری، عمر جهت جنگ با ساسانیان از شهر مدینه خارج شده و در منطقه ای به نام صرار خیمه زدند.
او در نبود خودش حضرت علی (ع) را در شهر مدینه منصوب نمود تا خودش فرماندهی سپاه را عهده دار شود. ولی بعد از گفتگو و مشاوره با تعدادی از یارانش همچنین امام علی ع از این قصد و اراده اش صرف نظر کرده و سعد بن ابی وقاص را در جایگاه فرماندهی سپاه به جنگ ارسال کرد.
معادیخواه بر اساس اسنادی از ابن اثیر چنین گفته که امام علی (ع) در زمان خلافت خلیفه دوم، به استثنای نخستین سالهای آن دارای منصب قضاوت بوده است. پس از آن در سال شانزدهم و یا هفدهم هجری بنا به توصیه امام علی (ع) و قبول آن از طرف اومد هجرت پیامبر اسلام از شهر مکه به مدینه به عنوان مبدا تاریخ اسلام تعیین گردید در سال هفدهم هجری با مرد جهت فتح بیت المقدس عازم شام گردید و امام علی (ع) را برای جانشینی خود در شهر مدینه تعیین کرد در عین حال در سال مذکور عمر پس از پافشاری های فراوان و توسل به زور و تهدید با دختر امام علی (ع) و فاطمه (س) به نام ام کلثوم ازدواج نمود.
پس از آن در سال هجدهم هجری در سفر عمر به شام نیز مجدداً جانشینی امام علی (ع) انجام گردید. در سال بیست و سوم هجری، عمر تا قبل از سوء قصد به جانش و پیش از وفات، اقدام به تشکیل شورایی متشکل از شش نفر نمود که مسئولیت انتخاب خلیفه پس از خود را برعهده بگیرند و امام علی ع نیز از اعضای آن بود. در این میان عمر، عبدالرحمان بن عوف را به ریاست این کمیته قرارداد.
پس از در گذشت عمر در وهله نخست عبدالرحمان از امام علی ع درخواست نمود که با پذیرش شروط عمل به کتاب خدا، سیره پیامبر و سیره ابوبکر و عمر مسئولیت خلافت را به عهده بگیرد. ولی امام علی (ع) شرط عمل به سیره دو خلیفه پیشین را قبول نکرده و گفت:
«امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) عمل کنم»
در پی این امر، عبدالرحمان شروط مذکور را با عثمان بن عفان مطرح کرده و بعد از پذیرش وی، عثمان را به عنوان خلیفه سوم انتخاب کردند.
بیانات امام علی (ع) در خصوص شورای پیشنهادی عمر:
«فَیا لله وَ لِلشُّورى ، مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الْأوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ الى هذِهِ النَّظائِرِ؛ داوری در آن شورا را به خدا واگذارم. کجا در شایستگی من در مقایسه با نخستینشان جای تردید بود که اینک در ردیف کسانی از این دست قرار گیرم؟»
نهجالبلاغه، خطبه سوم
معادیخواه با استناد به گفتههای ابن جوری در المنتظم چنین گفته که امام علی (ع) در سال ۲۴ هجری، همچنان در راستای سال های پیشی عهده دار مقام قضاوت بوده است پس از آن در سال ۲۵ هجری، عثمان تصمیم به جمع آوری و مدون سازی قرآن نمود. ثبوتی در روایتی از امام علی (ع) چنین آورده که ایشان فرمودند گردآوری و کتابت قرآن با هدایت و مشورت ایشان صورت گرفته است در سال بیست و ششم هجری عباس بن علی پنجمین فرزند پسر امیرالمومنین به دنیا آمد پس از چند سال در سال سی و پنجم هجری اهالی مدینه به علت عملکرد نامناسب و عثمان اقدام به محاصره خانه اش نمودند. قبل از این اتفاق امام علی (ع) در پی انجام کاری، از شهر مدینه خارج شده بود.
معادیخواه با در نظر گرفتن نوشته ها و گفتارها معتقد است که از امام علی ع به خواست عمر، عازم شهر ینبع از بنادر حجاز گشته بود. بر اساس مستندات اهل تسنن، امام علی (ع) فرزندانش امام حسن و امام حسین را جهت پاسداری از جان عثمان مامور کرد. ولی سرانجام مخالفان اقدام به قتل عثمان نمودند. پس از انجام این رویداد، مردم اطراف امام علی (ع) را فرا گرفته و اصرار به قبول خلافت به ایشان داشتند.
دوران حکومت
در ماه ذی الحجه سال ۳۵ هجری، امام علی ع هنگامی که در سن ۵۷ سالگی بود، با اصرار و پافشاری مردم عهده دار خلافت گردید. به استثنای عدهای از خویشاوندان و دوستان عثمان و تعدادی از یاران رسول الله که به «قاعدین» (وانشستگان) معروف بودند، همگی صحابه اهل مدینه با امیرالمومنین بیعت کردند.
پس از گذشت دو روز از پذیرش خلافت، امام علی (ع) در نخستین خطبه اش دستور بر باز پس دهی اموالی که ناروا در زمان حکومت عثمان متصرف شده بود، داده و تصریح بر توزیع عادلانه اموال بیت المال نمودند. در سال ۳۶هجری دو نفر به نامهای طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام اقدام به بیعت شکنی با امام علی (ع) نموده و در شهر مکه به عایشه که به انتقام و کینه توزی از قاتلان عثمان سپاهی جمع کرده بود، ملحق شدند و در ادامه به جانبِ شهر بصره عازم شدند.
دین صورت اولین نبرد امام علی (ع) که به عنوان نخستین جنگ داخلی مسلمانان میان امام علی (ع) و ناکثین که به بیعت شکنان معروف بودند، در فاصله اندکی از شهر بصره صورت گرفت که به جنگ جمل معروف شد. در جنگ مذکور طلحه و زبیر به هلاکت رسیده و عایشه به مدینه فرستاده شد. پس از آن امام علی (ع) عازم شهر بصره شده و امر به عفو عمومی نمودند.
سپس در ماه رجب سال ۳۶ هجری ایشان به شهر کوفه نقل مکان کرده و آنجا را به عنوان محل خلافت خود برگزیدند. در سال مذکور امیرالمومنین معاویه را دعوت به بیعت نموده و پس از آن، فرمان برکناری او را از حکومت شام صادر کردند. در ماه شوال سال ۳۶ هجری امیرالمومنین در راس سپاهی به جانب شام عازم گردید. در ایام پایانی سال ۳۶ هجری و نخستین روزهای سال سی و هفتم هجرت در منطقهای به نام صفین، جنگ صفین انجام گرفت.
به گفته معادیخواه کاملاً متفاوت از تاریخ ماه صفر سال سی و هفتم هجری که از طرف طبری و ابن اثیر نقل شده، نهایت نبرد مذکور در سال ۳۸ انجام گرفت. در طی این جنگ درست هنگامی که لشکریان امیرالمومنین در یک قدمی پیروزی قرار داشتند، لشکر معاویه با مکر و حیله عمرو بن عاص، قرآن ها را در بالای نیزه قرار دادند تا در بین آنها فرمان دهد. با این ترفند لشکریان امیرالمومنین تحت تاثیر قرار گرفته و از ادامه جنگ سر باز زدند.
لذا امیرالمومنین به ناچار و در اثر جبر شورشیان سپاهش، حکمیت را قبول کرده و با اصرار و پافشاری آنها ابوموسی اشعری را به عنوان حَکَم انتخاب کردند. ولی تنها پس از گذشت زمان اندکی از قبول حکمیت انتقاد های تازه ای به امیرالمومنین در میان شورشیان دیده شد. برخی از آنها با اشاره به دو آیه ۴۴ سوره مائده و آیه ۹ سوره حجرات، درخواست ادامه نبرد با معاویه را داده و قبول حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند.
جای بسی تعجب بود که این گروه از شورشیان اشخاصی بودند که تنها ساعتی قبل، امیرالمومنین را مجبور به قبول حکمیت نمودند. آنها به امیرالمومنین پیشنهاد توبه از این کفران را نموده و خواهان زیر پا گذاشتن شروطی بودند که با معاویه به توافق رسیده بودند. ولی امیرالمومنین از نقض حکمیت اجتناب کرده و رأی و اراده خودشان را بر ادامه نبرد با لشکر شام، چنانچه نمایندههای حَکَم بر اساس نظر قرآن حکمی را صادر نکنند، اعلام نمود.
سخنان و مناجات امیرالمومنین در هنگام حکمیت:
«بارخدایا تو خود نیک میدانی که اینان را با کتاب تو کاری نیست. تو میدانی این گروهِ با قرآن بیگانه را، در پس این نمایش چه انگیزهای است. تو خود میان ما و اینان حکم کن که تویی آن خدای حکیم که حکمات زلال حقیقت است.» اعیان الشیعه
در زمان اعلام حکمیت، ابوموسی اشعری نتیجه حاصل از حکمیت را کنار رفتن هر دو حاکم یعنی امام علی (ع) و معاویه از مقام خلافت بیان کرد. پس از آن عمر و عاص خلافت را به معاویه منصوب نمود. پس از آشکار شدن نتیجه حکمیت، عدهای از صحابه امیرالمومنین به آن اعتراض کرده و آن را به معنای رویگردانی از دین و شک و شبهه در ایمان به خدا قلمداد کردند. در پی این امر عده ای که بنیان اولیه خوارج را تشکیل دادند، قبول حکمیت را به معنای کفر به خداوند دانسته و از لشکر امام خارج شده و به طرف کوفه به منطقه حرورا رفتند.
انتقاد و شکوه و شکایت گروه خوارج تا ۶ ماه پس از پایان جنگ صفین صورت می گرفت از این رو امام علی (ع) بدالله بن عباس و صعصعه بن صوحان جهت مذاکره به جانب آنها روانه کرد. گروه خوارج پیشنهاد آنها را جهت ملحق شدن به جامعه نپذیرفتند. لذا امیرالمومنین از آنها خواست تا ۱۲ نفر را به عنوان گروه نمایندگی مشخص کرده و خودشان نیز چنین تعدادی را انتخاب کرده و با آنها به صحبت و گفتگو پرداخت.
امیرالمومنین به صورت مکتوب نامهای نیز به روسای گروه خوارج ارسال کرده و آنها را دعوت به بازگشت به جامعه و میان مردم نمودند ولی عبدالله بن وهب با ذکر رویدادهای صفین اذعان داشت که امیرالمومنین از امور دین اسلام خارج شده و لازم است تا توبه کند. بعد از آن نیز امام (ع) به دفعات اشخاصی همچون قیس بن سعد و ابو ایوب انصاری پیام هایی به جانب خوارج ارسال کرده و آنها را به طرف خودشان دعوت نموده و در عین حال به آنها وعده امان دادند. پ
س از آن که امیرالمومنین همه تمهیدات لازم برای بازگردانی خوارج به جامعه را انجام داده و از تسلیم آنها مأیوس شدند، در راس لشکری ۱۴ هزار نفره در برابر آنها عازم شد. امام علی ع بسیار مقید بودند که لشکر ایشان جنگ را شروع نکرده و در نهایت نهروانیان آغازگر جنگ شدند. با شروع نبرد به شتاب همه خوارج به هلاکت رسیده و یا دچار جراحت شدند. اشخاص زخمی که در حدود ۴۰۰ نفر بودند به جانب خانواده هایشان تحویل گردیدند.
در لشکر امیرالمومنین تنها نفرات اندکی در حدود ۱۰ نفر کشته شدند. از گروه خوارج در منطقهای به نام نهروان در حدود ۱۰ نفر متواری شدند که یکی از آن ها عبدالرحمان بن ملجم مرادی نام داشت که بعدها قصد جان امیرالمومنین را نموده و ایشان را به شهادت رساند.
ابن ملجم مرادی در هنگام سحر نوزدهم ماه رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد کوفه، با وارد کردن ضربت شمشیر زهرآگین، امام علی (ع) را دچار جراحت کرده و پس از گذشت دو روز در بیست و یکم رمضان حضرت علی (ع) در ۶۳ سالگی به شهادت رسید و به طور پنهانی مدفون گشت.
همسران و فرزندان امام علی (ع)
ازدواج با فاطمه زهرا (س):
نخستین همسر امیرالمومنین امام علی (ع)،فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اسلام (ص) بود. تا قبل از پیشنهاد ازدواج امام علی ع، اشخاصی همچون ابوبکر، عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، در خصوص ازدواج شان با فاطمه (س) با رسول الله صحبت کرده بودند ولی پیامبر اسلام در این موضوع خودشان را پیرو امر خداوند دانسته و پیشنهاد آنها را رد کرده بود.
برخی اقوال وصلت مبارک امیرالمومنین و فاطمه زهرا را در تاریخ اول ذی الحجه سال دوم هجری، عدهای دیگر آن را در ماه شوال و برخی در بیست و یکم ماه محرم قلمداد کرده اند. نتیجه این ازدواج فرخنده تعداد پنج فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب و ام کلثوم و محسن بوده که آخرین آنها یعنی محسن تا قبل از تولد در شکم مادر جان باخت.
خطبه عقد امیرالمومنین و فاطمه زهرا توسط پیامبر اکرم (ص) قرائت گردید. بسیاری از مستندات و نوشته ها، مهریه حضرت فاطمه (س) را به میزان ۵۰۰ درهم، برابر با ۱۵۰۰ گرم نقره خالص بیان کردهاند که این رقم مَهر السُّنه نامیده می شود. با توجه به بسیاری از روایات حضرت علی (ع) اقدام به فروش زره جنگی خود نمود و رسول الله با استفاده از آن مبلغ، جهیزیه حضرت فاطمه را فراهم کرد. همچنین در شب ازدواج امیرالمومنین و حضرت فاطمه (س) بسیاری از اهالی شهر مدینه به صرف غذا دعوت شدند.
به نقل از گزارش های تاریخی و روایات، ازدواج امیرالمومنین و فاطمه زهرا سلام الله در سال دوم یا سوم هجری انجام شد. ولی در خصوص روز و ماه دقیق آن تناقضاتی دیده می شود. با در نظر گرفتن نوشته هایی که در مناقب آل ابی طالب که در قرن ششم هجری نگاشته شده، چنین درج گردیده که خطبه عقد فاطمه در یکم ماه ذی الحجه و مراسم ازدواج او در روز ششم دی الحجه سال دوم هجری انجام گرفت. در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، روز اول ذی الحجه به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه (س) به عنوان روز ازدواج تعیین گردید.
خواستگاری از فاطمه:
با توجه به مستندات، تا پیش از درخواست ازدواج حضرت علی (ع) تعدادی از یاران رسول الله همچون ابوبکر بن ابیقُحافه و عمر بن خطاب، پیشنهاد ازدواج خود را از فاطمه به حانب رسول الله بیان کرده بودند.
پیامبر اسلام در جواب آنها گفته بود ازدواج فاطمه به امر خدا صورت می گیرد. در عین حال بعد از ازدواج امیرالمومنین با فاطمه (س) تعدادی از مهاجرین که قبلا از فاطمه خواستگاری کرده بودند، شکایت و گله خود را به پیامبر عرضه داشتند.
رسول الله در جواب آنها گفتند:
«ازدواج علی و فاطمه به فرمان الهی انجام گرفت.»
خطبه عقد:
به گفته ابن شهر آشوب (درگذشته ۵۸۸ق) در مناقب آل ابی طالب بیان شده، رسول الله در زمان ازدواج فاطمه (س) و علی (ع) به بالای منبر رفته و خطبه ای قرائت نمود:
«خداوند به من دستور داده است که فاطمه را به عقد علی درآورم و این کار را انجام داد.»
همچنین در برخی روایات ذکر شده تا هنگامی که حضرت فاطمه (س) در قید حیات بودند، خداوند ازدواج امیرالمومنین را با سایر زن ها حرام کرده بود. لذا حضرت علی (ع) در هنگام زندگی با فاطمه (س) همسر دیگری اختیار نکرد.
تاریخ ازدواج:
در خصوص تاریخ ازدواج امیرالمومنین (ع) و فاطمه (س) نظرات متعددی دیده می شود:
در تاریخ یکم دی الحجه عقد و در ششم دی الحجه سال دوم هجری ازدواج ایشان انجام گرفت. در کتاب المصباح کفعمی که در قرن نهم هجری تالیف گردیده نیز اول ذی الحجه تاریخ ازدواج علی (ع) و فاطمه (س) بیان شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز در تقویم رسمی کشور، روز مذکور را به عنوان روز ازدواج نامگذاری کرده است.
نظرات متعددی که در خصوص تاریخ عقد و ازدواج ایشان مشاهده گردیده بدین صورت می باشد:
- اواخر ماه صفر در سال دوم قمری
- عقد در ماه رجب و ازدواج پس از برگشت علی(ع) از جنگ بدر
- عقد در ماه رمضان و ازدواج در ماه ذیالحجه در سال دوم هجری قمری
- ازدواج در ۲۱ محرم در سال سوم هجری
- صیغه عقد در اواخر صفر و ازدواج در ذیالحجه سال دوم قمری
- عقد و ازدواج در ربیع الاول سال دوم قمری
به بیان محمدهادی یوسفی غروی (تولد ۱۳۲۷ش) از محققان تاریخ اسلام، مدت زمانی که میلان عقد تا ازدواج فاطمه و علی ع قرار داشت در حدود ده ماه بوده است او احتمال داده که تعجیل رسول الله در بستن صیغه عقد به این علت بوده که سایر خواستگاران فاطمه (س) به طور آشکارا پاسخ خود را دریافت کنند. همچنین عقب انداختن اجرای مراسم ازدواج از آن جهت بود که فاطمه (س) از نظر بلوغ جسمی به حد تکامل برسد.
سن فاطمه هنگام ازدواج:
در خصوص سن فاطمه (س) در زمان ازدواج نظرات متفاوتی دیده میشود. به بیان سید محمد امین شرح حال نگار شیعه، این تفاوت ها نشات گرفته از اختلاف نظرات در مورد تاریخ تولد و تاریخ ازدواج او می باشد. با در نظر گرفتن روایات معتبر، فاطمه (س) در سال پنجم بعثت چشم به جهان گشوده، تفاوت ها در خصوص ازدواج او در سال اول، دوم و سوم هجرت میباشد. لذا سن او در زمان ازدواج نُه، ده و یا یازده سال بوده است. در عین حال در برخی از نقل قول ها سن فاطمه (س) را در زمان ازدواج ۱۸ سال و بعضی از آنها پانزده سال و پنج ماه درج گردیده است.
در عین حال در کتاب الاستیعاب که از مستندات صحابه نگاری در قرن پنجم هجری نگاشته شده، امام علی ع در زمان ازدواج در سن ۲۱ سالگی بوده است.
مهریه و جهیزیه:
در برخی روایات میزان مهریه حضرت فاطمه (س)، دوازده و نیم اوقیه، ۵۰۰ درهم، ۴۸۰ درهم و ۴۰۰ مثقال نقره درج گردیده است. به بیان ابنشهرآشوب (۴۸۸-۵۸۸ق) راوی و حدیث شناس شیعه، میزان درست ۵۰۰ درهم می باشد. او سبب این تفاوت ها را منبعث از روایاتی میداند که در آنها مهدیه فاطمه (س) کتانِ بافت یمن، پوست دباغینشده و گیاهی خوشبو و طبق برخی دیگر، زره و پوست دباغینشده گوسفند یا شتر بیان شده است. مبلغ پانصد درهم که مهریه همسران و دختران رسول الله بوده را مهرالسنه بیان کردهاند و برابر ۱۵۰۰ گرم نقره خالص می باشد.
بر اساس گفته شیخ طوسی در کتاب امالی، امیرالمومنین با فروختن زره خود و دادن مبلغ آن به رسول الله، توانست اسباب و ملزومات جهیزیه و زندگی را مهیا کند. ایشان جزئی از آن را به بلال حبشی داده تا جهت فاطمه عطری خریداری کند. پس از آن مابقی آن را جهت فراهم کردن اسباب مورد نیاز زندگی به اشخاصی همچون عمار، یاسر و تعدادی از یارانش سپرد. قسمتی از جهیزیه حضرت فاطمه (س) شامل پیراهنی بود که حضرت زهرا در شب عروسی اش در هنگام مواجه شدن با درخواست زنی نیازمند، آن را به او عطا کرده و خودشان با لباسی نه چندان نو به خانه بخت رفت.
ولیمه و محل زندگی:
با توجه به روایتی که توسط شیخ طوسی در امالی آورده شده، رسول الله و امیرالمومنین ولیمه ای جهت مراسم ازدواج به بسیاری از اهالی مدینه دادند. پیامبر اسلام گوشت و نان تهیه کرده و علی خرما و روغن مهیا نمود. پس از پایان یافتن ولیمه، محمد رسول الله دست فاطمه (س) را در دستان علی گذاشته و ایشان را به منزل خودشان راهی کرد. پس از آن به جانب آنها رفته و به درگاه خدا دعا کرد که خدای متعال نسل و فرزندانشان را مبارک کند.
با استناد به چند منبع معتبر، منزل امیرالمومنین و حضرت فاطمه به فاصله چند روز بعد از ازدواج ایشان در همسایگی پیامبر صلی الله منتقل شد. این امر به علت دلتنگی بوده که به رسول الله در اثر دوری از فاطمه ایجاد شده بود. در ابتدا رسول الله در پی این امر بود که آنها را در منزل خود اسکان دهد. ولی شخصی از همسایگی رسول الله به نام حارثه بن نعمان که از اصحاب رسول الله بود، خانه اش را به آنها واگذار کرده تا به عنوان منزل امیرالمومنین و حضرت فاطمه قرار بگیرد.
سایر همسران:
امام علی (ع) در هنگام زندگانی حضرت فاطمه با هیچ زنی ازدواج نکرد. ولی بعد از شهادت ایشان همسران دیگری برای خود گرفت که می توان به دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب دختر پیامبر(ص)، بوده اشاره کرد. همچنین ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر حضرت علی(ع) بوده که فرزندان آنها به نام های حضرت عباس، عثمان، جعفر و عبدالله بودند.
همه فرزندان ام البنین در واقعه خونین کربلا در رکاب اما حسین علیه اسلام به شهادت رسیدند. سایر همسران امیرالمومنین شامل لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام سعید دختر عروه بن مسعود ثقفی و محیاه دختر امرئ القیس بن عدی کلبی بوده اند.
فرزندان:
در کتاب ارشاد که توسط شیخ مفید تالیف گردیده، تعداد فرزندان امام علی (ع) را ۲۷ تا ۲۹ نفر ذکر کرده است. در ذیل نام فرزندان حضرت علی و مادرانشان را به تفکیک آورده ایم:
- حضرت فاطمه (س): ۱. حسن، ۲. حسین، ۳. زینب کبری، ۴. زینب صغری، ۵. محسن
- خوله: ۶. محمد حنفیه
- امحبیب: ۷. عمر، ۸. رقیه
- امالبنین: ۹. عباس، ۱۰.جعفر، ۱۱.عثمان، ۱۲.عبدالله
- لیلا: ۱۳.محمداصغر، ۱۴. عبیدالله
- اسماء: ۱۵. یحیی
- ام سعید: ۱۶. ام الحسن، ۱۷. رمله
- از همسران دیگر: ۱۸. محمد اوسط، ۱۹. أم هانی ، ۲۰. خدیجه، ۲۱.جمانه (أم جعفر)، ۲۲. زینب صغری، ۲۳. أمامه، ۲۴. رقیه صغری، ۲۵. نفیسه، ۲۶.امسلمه، ۲۷. أم الکرام، ۲۸. میمونه، ۲۹. فاطمه
نقش آفرینی امام علی (ع) در جنگ ها
حضرت علی (ع) در همه جنگ ها به فرماندهی رسول الله و سریه های آغاز اسلام تاثیر بسزایی داشته است. همچنین ایشان در همه غزوات به استثنای غزوه تبوک در کنار پیامبر نبرد می کرد. امیرالمومنین در تعداد زیادی از غزوات به عنوان پرچمدار اصلی لشکر اسلام بوده است. در عین حال او در نبرد هایی که برخی از سپاهیان در میان جنگ اقدام به فرار می کردند، در کنار رسول الله حضور داشته و به جنگ ادامه می دادند.
جنگ بدر:
اولین نبردی که با فرماندهی رسول الله میان مسلمانان و مشرکان قریش انجام گرفت، جنگ بدر نام داشت. جنگ مذکور در هفدهم رمضان سال دوم هجرت در کنار چاه های بدر صورت گرفت. در این نبرد تعدادی از روسای قریش از جمله ابوجهل و عتبه بن ربیعه به هلاکت رسیدند.
حضرت علی (ع) در پیکار تک به تک، در ابتدای جنگ موفق شد ولید بن عتبه بن ربیعه را به درک واصل کند. در نبرد مذکور شخصی به نام نوفل بن خویلد که رسول الله او را مورد لعن و نفرین قرار داده بود، توسط امیرالمومنین کشته شد.
در عین حال تعداد ۲۰ نفر از سپاهیان مشرک که در میان آن ها حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید دیده میشد، با دلاوری های حضرت علی (ع) به هلاکت رسیدند. سالها بعد امیرالمومنین در نامه ای که به معاویه ارسال کرده بود چنین نوشت:
«هنوز شمشیری که بهوسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است.»
جنگ احد:
در جنگ احد پس از پیروزی مشرکان در نبرد، تعداد زیادی از سپاهیان مسلمان از کارزار پا به فرار گذاشته و پیامبر را رها کردند.
حضرت علی (ع) از اشخاص نادری بود که نه تنها فرار نکرده، بلکه با همه وجود به حفظ و حراست از وجود رسول الله می پرداخت. امیرالمومنین این رویداد را چنین بیان کرد:
«مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولالله دفاع کردم.»
به نقل از منابع معتبر شیعه و سنی، به حرمت از خودگذشتگی های حضرت علی (ع) ملک وحی، جبرئیل بر رسول الله نازل گشته و به تقدیس و ستایش حضرت علی پرداخته و گفت:
«این نهایت فداکاری است که او از خود نشان میدهد.»
نبی مکرم اسلام به تایید جبرئیل پرداخته و بیان کرد:
«من از علی هستم و او از من است»
پس از آن، ندایی در آسمان به گوش رسید که:
«لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست»
جنگ خندق (احزاب):
تا قبل از آغاز جنگ خندق، پیامبر اکرم (ص) در خصوص تدابیر دفاعی از شهر مدینه، با یاران خود به گفتگو و مشورت پرداخت. در این میان سلمان فارسی از اصحاب رسول الله پیشنهاد کرد جهت ایجاد فاصله بسیار لشکر دشمن از مسلمانان، خندق هایی در ابعاد بزرگ و عظیم در پیرامون شهر مدینه حفر نمایند. پس از شروع جنگ، دو لشکر مذکور چند روز را در دو طرف خندق در مقابل یکدیگر به نظاره نشسته بودند و گه گداری با پرتاب سنگ و تیر به جانب یکدیگر اقدام می کردند.
پس از آن عمرو بن عبدود از سپاه مشرکان به همراه چند نفر، از باریک ترین مناطق خندق خودشان را به آن سوی دیگر رساندند. بعد از آنکه انواع عمرو بن عبدود چند بار پی در پی اقدام به مبارزه طلبی از مسلمانان نموده و پاسخی نشنید، حضرت علی (ع) از رسول الله کسب اجازه نموده و پس از پذیرش پیامبر، عازم میدان مبارزه گردید. امیرالمومنین در پیکار تن به تن با عمرو او را به زمین زده و به هلاکت رساند.
بعد از پایان یافتن مبارزه امام علی (ع) با عمرو، پیامبر اسلام فرمود:
«ضَربَهُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادهِ الثقلَین؛ [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.»
مردی ز کننده در خیبر پرس اسرارِ کرم ز خواجه قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ سرچشمه آن ز ساقی کوثر پرس
«دیوان حافظ شیرازی، ص۷۴۳»
جنگ خیبر:
در ابتدای سال هفتم هجرت جنگ خیبر انجام گرفت. پیامبر اکرم (ص) جهت ریشهکنی با فتنه های یهودیان، فرمان حمله به قلعه آنها را صادر کرد.
پس از آنکه جنگاورانی همچون ابوبکر و عمر با وجود تلاش فراوان موفق نشدند دروازه قلعه را از جا برکنند، رسول الله فرمود:
«فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند»
سپیده دم روز بعد پیامبر اسلام حضرت علی را فراخوانده و پرچم اسلام را به او داد. به نقل از شیخ مفید، حضرت علی (ع) پا به میدان رزم نهاده و یکی از عظیم ترین دروازه های قلعه را فتح نمود و تا خاتمه یافتن این نبرد از آن به جای سپر استفاده کرده و به کار می گرفت.
فتح مکه:
پیامبر اکرم (ص) در روزهای ابتدایی ماه رمضان ساده هشتم هجری به نیت فتح مکه در رأس سپاهی از شهر مدینه بیرون آمد. رسول الله که در ابتدا پرچم سپاه اسلام را به دست سعد بن عباده داده بود، به دلیل شنیدن مطالبی در خصوص انتقام جویی از او، پرچم را به حضرت علی واگذار کرد. پس از تسخیر مکه، رسول الله اقدام به شکستن همه بت های داخل کعبه نمود. سپس به حضرت علی (ع) فرمان داد که بر روی دوش ایشان رفته و بت خزاعه را که در بالای کعبه بوده، به پایین پرتاب کند.
جنگ حنین:
تا سال هشتم هجری جنگ جنین اتفاق افتاد و پرچم مهاجران در دستان امام علی ع بود. در جنگ مذکور پس از آنکه مشرکان به یکباره یورش آوردند، تعدادی از افراد سپاه مسلمانان پا به فرار گذاشتند. در این میان تنها عده ای استوار و پابرجا مانده و به حفاظت از رسول الله پرداختند.
جنگ تبوک:
غزوه تبوک تنها نبردی بود که امام علی ع دوشادوش رسول الله شرکت نداشت. امیرالمومنین به امر نبی مکرم اسلام در شهر مدینه مانده بود که در نبود ایشان عهده دار حفاظت از شهر و مانع اجرای فتنه های منافقان شود. در پی این ماموریت و حضور امام علی در مدینه، اشخاص منافق شروع به پراکندن سخنان کذب و دروغ نمودند. امیرالمومنین جهت خنثی سازی توطئه و شایعات آنها، سریعا خود را به سلاح و زره تجهیز نموده و به خارج از شهر نزد رسول الله رفته و ایشان را در جریان موضوع گذاشتند.
در این هنگام پیامبر اکرم (ص) با به زبان آوردن سخنانی که به حدیث منزلت شهرت یافت، به امام علی ع پاسخ دادند:
«برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ای علی! آیا خشنود نمیشوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»
سرایا:
سَریَّه یا بعث، به جنگهایی در دوره پیامبر اکرم (ص) گفته میشود که بدون حضور مستقیم پیامبر (ص) و به فرماندهی یکى از صحابه بوده است. لذا در اینجا سریه های که امیرالمومنین در آن شرکت داشتند را بیان می کنیم.
سریه «علی بن ابیطالب (ع)» به مقصد «فدک» جهت جنگ با طایفه بنی سعد که در ماه شعبان سال ششم هجری انجام شد.
سریه «علی بن أبی طالب (ع)» برای خراب کردن بتخانه «فلس» واقع در قبیله بنی طیّ که ربیع الآخر سال نهم هجری صورت گرفت.
سریه «علی بن أبی طالب (ع)» به یمن، در ماه رمضان سال دهم در گرفت.
ماموریت به سوی یمن:
در سال دهم هجری به فرمان پیامبر اکرم (ص)، امام علی ع عازم یمن گردید. از امیرالمومنین بیان شده که رسول الله جهت دعوت مردم آن سرزمین به دین مبین اسلام، آموزش احکام و اظهار و تاویل امور حلال و حرام به آن دیار رهسپار شده و به او تاکید داشتند که تا حد ممکن آغازگر نبرد نبوده و در حد توان از جنگ اجتناب کند. در سفر مذکور تعدادی از طایفه های بزرگ و نامدار یمن همچون قبیله هَمْدان به واسطه امام علی (ع) با دین اسلام آشنا گشته و به اسلام گرویدند. پس از آن سایر قبایل یمنی نیست به تبعیت از هَمْدان به اسلام روی آوردند.
داوری میان تعدادی از قبیله های یمنی و دریافت زکات از سایر امورات امیرالمومنین در سفر به یمن بوده است. پژوهشگران و تاریخ نگاران، رغبت عمومی بعضی از طایفه های کوچک یمنی همچون مَذحِج و هَمْدان به امام علی ع و طرفداری و جانبداری از اهل بیت را منبعث از این سفر بیان می کنند.
جانشینی پیامبر در غدیر خم
نبی مکرم اسلام صلی الله در سال دهم هجری، برای نخستین بار بعد از مهاجرت به مدینه تصمیم گرفتند که برای حج تمتع عازم مکه شوند. رسول الله این تصمیم را به آگاهی همه مسلمانان رسانیده و در این میان خیل کثیری از مسلمانان در کنار پیامبر به این حج رهسپار شدند. پیامبر اسلام نامه ای نیز جهت امیرالمومنین که برای جهاد در یمن بودند، ارسال کرده و او را به نزد خود برای حج دعوت نمود.
نزول آیه تبلیغ:
زائران بیت الله الحرام پس از به جا آوردن مناسک حج، در مسیر بازگشت همراه رسول الله در روز پنج شنبه هجدهم ذی الحجه به منطقه ای به نام غدیر خم رسیدند. قبل از جدا شدن مسافران شام، مصر و عراق از این جمعیت زیاد، فرشته وحی جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شده و از طرف خداوند بلند مرتبه به حضرت محمد صلی الله فرمان داد تا حضرت علی (ع) را در جایگاه ولی و وصی پس از خود به همه مردم اعلام کند.
بعد از نازل شدن آیه مذکور، رسول الله امر به توقف همه کاروان را صادر کرده و گفتند کسانی که قبل از آنها به جلو حرکت کرده اند، به منطقه غدیر بازگردند و اشخاصی که هنوز در عقب مانده بودند، به کاروانیان در غدیر بپیوندند.
ایراد خطبه:
پیامبر اکرم (ص) بعد از به جا آوردن نماز ظهر خطبه ای بیان کردند که به خطبه غدیر شهرت داشته و در آن فرمودند:
«حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری میخواهیم و به او ایمان داریم و از شر نفسهایمان و زشتیهای کردارمان، به او پناه میبریم… خداوند لطیف و خبیر مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده میشوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود… من پیش از شما در کنار حوض (حوض کوثر) حاضر میگردم و شما در کنار آن بر من وارد میگردید، پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین رفتار میکنید؛ ثقل اکبر کتاب خداست… و ثقل دیگر، عترت من است…»
در ادامه پیامبر اکرم (ص) دست امیرالمومنین را بلند کرده تا همه مردم او را ببینند و بیان کردند:
««أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟؛ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوارتر نیستم؟ مردم پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا. حضرت فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ، فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ خداوند ولی من است و من ولی مؤمنینام و من به خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوار ترم. هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست.»
پیامبر اکرم (ص) سه بار جمله مذکور را تکرار کرده و فرمود:
«خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا میگذارد.»
پس از آن مردم را خطاب قرار داده و فرمود:
«حاضران این پیام را به غایبان برسانند.»
نزول آیه اکمال:
در حالی که هنوز جمعیت حاضر پراکنده نشده بودند، مجددا جبرئیل به رسول الله نازل شده و از طرف خداوند آیه سوم سوره مائده را که به آیه اکمال معروف است به ایشان وحی کرد. در قسمتی از آیه چنین آمده است:
«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»
تبریک به امام علی (ع):
پس از این جریان مردم به جانب امام علی (ع) روی آورده و به ایشان تبریک و تهنیت گفتند. از کسانی که جلوتر از سایر افراد و یاران پیامبر، به امام علی ع تبریک گفت، عمر بود. او به طور مداوم به امیرالمومنین می گفت:
«بر تو گوارا باد! ای پسر ابوطالب!، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.»
پیامبر اکرم (ص) فرمان داد خیمه ای برای امام علی (ع) علم کرده و به مسلمانان امر کرد، گروه گروه به حضور ایشان رفته و به عنوان امیرالمومنین به آن حضرت سلام داده و تبریک گویند. پس از آن همه مردم حتی همسران رسول الله و همسران مسلمانان، فرمان رسول الله را به جا آوردند.
حاضران:
در خصوص شمارش تعداد اشخاصی که در واقعه غدیر خم حضور داشتند نظرات متعددی وجود دارد در این میان ارقام ذکر شده برای حاضران در این واقعه، ده هزار نفر، دوازده هزار نفر، هفده هزار نفر، هفتاد هزار نفر و ۱۲۰هزار نفر بیان کرده اند. بعضی با لحاظ نمودن جمعیت حاجیان در حجه الوداع، روایت مربوط به حضور ده هزار نفر در غدیر خم را موثق قلمداد میکنند.
تعدادی از یاران رسول الله که در رویداد غدیرخم حضور داشته و آن جریان را بدون واسطه بیان کردهاند؛ شامل عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه بنت ابوبکر، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر بن عوام، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب، ابوهریره بودند. هر دو گروه شیعیان و سنی نسبت به واقعه غدیر خم اتفاق نظر داشته و در اسناد موثق در خصوص آن بیان کردهاند. بعضی از جملات و عبارات خطبه غدیر همچون «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پیوسته بیان می شد.
آیات نازله درباره غدیر:
به اعتقاد دانشمندان شیعه و سنی آیاتی از قرآن کریم در خصوص ماجرای غدیر خم در حجه الوداع نازل گردیده است:
«الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً؛ امروز، دینتان را برای شما کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» که از آن به آیه اکمال شناخته می شود.
«یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس؛ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه میدارد.» آیه مذکور به نام آیه تبلیغ شهرت دارد.
پس از آن که رسول الله موضوع امامت و ولایت امام علی (ع) را به مسلمین اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری به شکل گله و شکایت به پیامبر عرضه کرد:
«ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی، ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟»
هنگامی که پیامبر اسلام در پاسخ او بیان کرد که از طرف خدای متعال بوده است، او با حالت تکذیب و حاشا با صدای بلند از خداوند درخواست کرد در صورتی که این فرمان از طرف او بوده است، سنگی از آسمان بر سرش نازل کند. در این شرایط بلافاصله سنگی از آسمان بر سرش فرود آمده و جان او را همان دم گرفت و در پس آن، این آیه نازل شد:
«سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع»
انتخاب خلیفه در سقیفه
پس از شهادت رسول مکرم اسلام در شرایطی که امام علی (ع) بر اساس وصیت رسول الله و با یاری بنی هاشم در حال تطهیر و تدفین ایشان بود، گروهی از انصار به دلایلی همچون هراس و رعب از آنکه قریش قصد انتقام گیری کشتگانش در غزوات را از آنها نماید و همچنین از آن رو که آگاه بودند قریش به سفارش و توصیه رسول الله در مورد جانشینی امام علی ع عمل نخواهد کرد، اقدام به تشکیل جلسه و گردهمایی در محلی به نام سقیفه بنی ساعده کردند تا بدین وسیله جانشین پیامبر اسلام را از میان انصار انتخاب کنند.
هنگامی که ابوبکر و عمر از این گردهمایی اطلاع یافتند، در کنار ابوعبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان به محل جلسه رفته و بعد از بحث و مشاجراتی که در بین آنها رخ داد، سرانجام با چشم پوشی بر واقعه عظیم غدیر، ابوبکر را در جایگاه خلیفه اعلام کردند.
پیشینه مخالفتها با امام علی (ع):
زمانه زندگانی امام علی (ع) موقعیتی متلاطم، شکننده و بسیار موثر در همه تاریخ اسلام بوده است. به ویژه پس از آن که ایشان به خلافت رسیدند، بحث و جدل های بسیاری در بین مسلمانان اتفاق افتاد. عبدالرحیم قنوات در دانشنامه امام علی (ع) چنین درج کرده که سرچشمه اصلی این اختلافات در عصر رسول الله و امام علی (ع) چشم و هم چشمی های طایفه ای و قبیله ای در میان قریش و فرزندان عبد مناف بوده است.
با کنایه به نزاع و کشمکش در بین فرزندان و نسل عبد مناف جهت رسیدن به رتبه ها و منصب های مکه، از کاهش قدرت بنی هاشم در مقابل بنی امیه پس از درگذشت عبدالمطلب خبر داده و تاکید کرد، بعد از شروع زورگویی های بنی امیه با فرماندهی معاویه بر امیرالمومنین (ع)، از زمان شروع خلافت رقابت خانوادگی در بین خاندان عبدالمطلب و خاندان حرب که پدربزرگ معاویه بود به نهایت خود رسید.
در این شرایط بنی امیه به قدری پا را فراتر از حد گذاشت که ایمان ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین را به دیده شک و ابهام نگریسته و آن را در اذهان قرار داد. این شرایط اختناق تا صد سال پس از آن و شروع زمامداری عباسیان ادامه یافت. به نقل از قنوات سلسله زمامداری عباسیان نیز این فشارها با هدف دیگری صورت گرفت.
از آن جهت که نسبت خانوادگی عباسیان به عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر ختم می شد و با در نظر گرفتن آنکه او در وهله نخست مسلمان نشده بود و حتی در جنگ بدر توسط سپاه مسلمانان به اسارت رسول الله رسید، عباسیان نسبت به نیکی، برتری و دلاوریهای علویان احساس ضعف و ناتوانی داشتند.
اتفاقاتی که در غزوه بدر صورت گرفت، از جریانات ویژه ای است که عامل برخی مناقشات و مشاجرات کلامی و سیاسی در دوران حکومت امام علی (ع) بوده است. حضرت علی در طی جنگ بدر بالاترین دلاوری را در به هلاکت رساندن مشرکان داشت. لذا به نقل از واقدی تعداد افرادی که توسط امیرالمومنین به هلاکت رسیدند ۲۲ نفر، ابن ابیالحدید ۳۵ نفر (در حدود نیمی کشتهشدهها) و شیخ مفید، ۳۶ نفر بیان کرده اند.
در دانشنامه جهان اسلام که توسط حسن طارمی تالیف گردیده چنین آورده شده که ۱۳ نفر از هلاک شدگان توسط امیرالمومنین از روسای قریش بودند که در میان آنها ابوجهل دیده می شود. این شکست و نابود شدن اشخاص نامدار و روسای قریش، شکستی مفتضحانه بوده و موجب خدشه دار شدن وجهه و اعتبار آنها در میان عرب بوده است.
با توجه به مستندات تاریخی اهالی قریش از هنگام جنگ بدر، کینه و تنفر از امیرالمومنین در وجودشان شکل گرفته که حتی پس از گرویدن به اسلام با به زبان آوردن اشعاری، سعی داشتند که مردم طایفه قریش را در جهت نبرد با حضرت علی و زیر پا گذاشتن بیعت شان ترغیب کنند.
در این میان هیچ یک از صحابه رسول الله را همچون امام علی ع، دشمن محسوب نکردند. حسد و کینه توزی تعدادی از همرزمان نسبت به امام علی ع بعد از جنگ بدر و هم جهت شدن این تنفر با حسادت دشمنان موجب شد، در جانشینی رسول الله و روند این جریان تاثیر بسزایی به جا گذارد.
در دانشنامه امام علی ع سید حسن فاطمی، گرایش و محبت پیامبر اکرم (ص) را به حضرت علی (ع) از جمله عوامل تنفر و حسد ورزی قریشیان به او بر شمرده است. به عقیده فاطمی جریانات سقیفه و در پی آن برگزیدن ابوبکر در مقام جانشینی رسول الله، تا قبل از شهادت ایشان آغاز گردیده و عده ای جهت برکناری امیرالمومنین، طرح ریزی و اقدام کرده بودند.
او بیان کرده ناکامی و شکست هایی که منافقان و کینهتوزان از قدرت و شمشیر امیرالمومنین داشته از یک طرف و آسیبی که مهاجران قریش از جانب انصار مدینه دریافت کرده بودند از طرف دیگر، باعث شد انصار در تعیین جانشینی رسول الله از بین خودشان پیش دستی کرده و ابوبکر و سایر اهالی قریش در مدینه از این موقعیت به نفع خود استفاده کنند. این امر در شرایطی بود که امیرالمومنین در حال انجام مراسم کفن و دفن رسول الله بوده است.
به نقل از ابن حنبل که در کتاب فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) صفحه ۲۲۵ آورده، پیامبر (ص) فرمودند:
«همانا جانشینم و وارثم، که قرضم را ادا میکند و وعدههایم را به انجام میرساند، علی بن ابیطالب است.»
موضع امام علی (ع):
امیرالمومنین در روز سقیفه با ابوبکر بیعت نکردند. بعد از آن در مورد اصول بیعت و زمان آن، در بین تاریخ نویسان اختلافاتی وجود دارد به نقل از برخی مستندات امیرالمومنین اقدام به مباحثه ای آرام ولی مبسوط و آشکار با ابوبکر بیعت نمود و در آن ابوبکر را به علت تقصیر در جریان سقیفه نسبت به چشم پوشی بر حق اهل بیت رسول الله محکوم کرد.
در پی آن ابوبکر با قبول برهان های امیرالمومنین متحول شده و تا یک قدمی بیعت با حضرت علی (ع) در جایگاه جانشین پیامبر اکرم (ص) پیش می رود. ولی سرانجام با صحبت و مشاوره عدهای از یارانش از این تصمیم صرفنظر میکند. پس از آن امام علی ع در مراسم و گرده ماهی های مختلف و در صحبتهای گوناگونی که بیان می کند، موضوع سقیفه را مورد بازخواست قرار داده و حق خودش داد در جایگاه جانشینی رسول الله متذکر می شد در این میان خطبه شقشقیه در جمله شناخته شده ترین خطبه هایی است که ایشان در طی آن به این جریان پرداخته است.
در برخی مستندات چنین آورده شده، امیرالمومنین بعد از جریان سقیفه و در هنگام زندگانی حضرت فاطمه (س) شبها دختر رسول الله را بر مرکبی سوار کرده و به درب منازل و دورهمی های انصار می برد و درخواست حمایت و یاری می کرد. جوابی که آنها عرضه می داشتند چنین بود: «ای دختر پیغمبر! ما با ابوبکر بیعت کردهایم، اگر علی جلوتر آمده بود، از او عدول نمیکردیم.» امام علی ع پاسخ میدادند: «آیا پیغمبر را دفن نکرده، درباره خلافت نزاع میکردم؟»
جانبازی امیرالمومنین از حقوق خود در جانشینی رسول الله تنها اکتفا به این چند مورد نبوده است. از برجسته ترین جریاناتی که امیرالمومنین در آن به حق مسلم جانشینی خود اصرار کرده، می توان از رویدادی که معروف به مُناشده به معنای سوگند دادن به خداوند، نام برد. در این واقعه حضرت علی (ع)، یاران رسول الله را به خداوند بلند مرتبه سوگند می دهد که در خصوص آنچه از پیامبر اسلام در مورد امیرالمومنین شنیدهاند گواهی دهند.
علامه امینی بیان کرده مستندات زیادی از شیعه و اهل تسنن وجود دارد که بر انجام گرفتن «مناشده» در مکانی به نام رحبه در سال ۳۵ هجری یعنی آغاز خلافت امیرالمومنین تاکید داشته اند که در طی آن حضرت علی (ع) از یاران رسول الله درخواست میکند در مورد هر آنچه از رسول الله در روز غدیر از موضوع جانشینی امیرالمومنین شنیدهاند، شهادت دهند.
همچنین اسناد دیگری از شیعه نسبت به رخ دادن «مناشده» دیگری در شورای شش نفره تعیین خلافت عمر نیز سخن می گوید. آنچه در این اسناد مشاهده میشود، امیرالمومنین لیستی طولانی از رخدادهایی را برمی شمرد که پیامبر اکرم (ص) نسبت به جانشینی ایشان آشکارا تاکید داشته و همه اعضای شورا را به خداوند متعال سوگند می دهد که آیا ایشان چنین عباراتی را از رسول الله شنیدهاند یا خیر؟ که با قبول و پذیرش آنها مواجه می شود.
دوران خلفای سهگانه
در طی ۲۵ سال حکومت خلفای سه گانه امام علی (ع) به مقدار زیادی از مسائل سیاسی و حکومتی فاصله داشته و فقط به فعالیت های علمی و اقتصادی می پرداخت، از جمله آنها جمع آوری قرآن که به مصحف امام علی ع شهرت داشته، ارائه مشاوره به هر سه خلیفه در امورات متنوع، رسیدگی به فقرا و نیازمندان، خریداری ده هزار برده و آزاد کردن آنها، پرداختن به امور زراعت و درختکاری، حفر چاه، بنا کردن مسجد ها که شامل مسجد فتح در مدینه، مسجدی در جوار قبر حمزه، مسجدی در میقات، همچنین وقف کردن بناها و اراضی که دارای درآمد سالیانه بالغ بر ۴۰ هزار دینار بودهاند.
در این مجال به شرح برخی از این امور می پردازیم.
جمع آوری قرآن:
حکما و دانشمندان شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که امام علی (ع) بنیانگذار جمع آوری قرآن بنا به امر رسول الله (ص) بعد از شهادت آن بزرگوار بوده است. در روایتی بیان کرده اند امیرالمومنین (ع) قسم خوردند، ادا بر دوش نکشند مگر زمانی که قرآن کریم را تدوین کرده باشند. همچنین آورده اند امام علی علیه اسلام در مدت شش ماه اقدام به جمع آوری قرآن نمودند.
جنگ با رومیان:
بنا بر سندی معتبر پس از شهادت نبی مکرم اسلام، هنگامی که ابوبکر حکومت را عهده دار شد، جهت انجام جنگ با رومیان با عده ای از یاران رسول الله که امیرالمومنین نیز در زمره آنها بود، به مشورت پرداخت. هر یک از آنها عقیده و دیدگاه خود را بیان کردند.
امام علی (ع) فرمودند:
«اگر نبرد کنی پیروز خواهی شد.»
ابوبکر گفت:
«نوید نیک دادی.»
در ادامه سپاهی را برای لشگرکشی به روم فراهم کرد.
مبدا تاریخ اسلامی:
به توصیه امام علی (ع)، عمر تاریخ مهاجرت پیامبر اسلام (ص) از مکه به شهر مدینه را به عنوان سرچشمه و نقطه شروع تاریخ مسلمانان تعیین کرد.
ابوبکر:
با شروع حکومت ابوبکر، اتفاقاتی برای اهل بیت رسول الله رخ داد که در این میان میتوان به یورش وحشیانه به منزل امام علی (ع) به منظور اخذ بیعت برای ابوبکر، تصاحب و دست اندازی به ملک فدک (میراث پیامبر اسلام برای یگانه دخترش فاطمه (س)) و شهادت فاطمه زهرا اشاره کرد.
بیعت اجباری:
اجتناب امام علی (ع) از انجام بیعت با ابوبکر و اقدامات برخی از یاران رسول الله که به حکومت ابوبکر اعتراض کردند، به عنوان یک تهدید برای ابوبکر و عمر محسوب می شد. لذا ابوبکر و عمر مصمم شدند به این تهدیدات و خطرات خاتمه داده و با توسل به زور امیرالمومنین را مجبور به بیعت با ابوبکر کنند. در این راستا ابوبکر برای چند بار یکی از یارانش به نام قنفذ را به منزل امام علی (ع) راهی کرد تا بدین وسیله او را به انجام بیعت ترغیب کند ولی ایشان قبول نکردند.
سرانجام عمر به ابوبکر گفت:
«خود برخیز تا نزد وی برویم.»
از این رو ابوبکر با همراهی عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیره بن شعبه، ابوعبیده جراح و قنفذ به منزل امیرالمومنین راهی شدند. هنگامی که آنها به درب منزل حضرت علی (ع) رسیدند، بعد از گفتن توهین و الفاظ رکیک به امام علی (ع) و فاطمه زهرا و شکستن درب خانه بر روی ایشان، در شرایطی که آن بانوی بزرگوار بین در و دیوار مانده و با وارد شدن میخ در به پهلویش فرزند شش ماهه در شکمشان سقط شد، او را زیر ضربات تازیانه قرار داده و به جانب امیرالمومنین یورش بردند.
وقتی با مقاومت و ایستادگی حضرت علی مواجه شدند، با بستن طناب به دستان و تن آن حضرت، ایشان را به زور به سمت سقیفه کشیدند. هنگامی که امیرالمومنین را وارد مسجد کردند، او را وادار به بیعت با ابوبکر کردند.
امیرالمومنین در جواب گفتند:
«من به خلافت، سزاوارتر از شما هستم و با شما بیعت نخواهم کرد. سزاوارتر است شما با من بیعت کنید؛ چرا که شما با استناد به خویشاوندی پیامبر (ص)، خلافت را از انصار گرفتید و اکنون آن را از ما غصب میکنید.»
در خصوص تاریخ این واقعه در بین تاریخ نگاران اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند بیعت امیرالمومنین پس از شهادت فاطمه زهرا (س) و عده ای این رخداد را پس از چهل روز و برخی دیگر شش ماه بعد از آن ذکر کرده اند. ولی شیخ مفید اعتقاد دارد امیرالمومنین (ع) هیچگاه اقدام به بیعت با ابوبکر نکرده است.
عملکرد امام در زمان خلافت ابوبکر:
در هنگام حکومت ابوبکر که تقریبا دو سال به طول انجامید، امیرالمومنین با وجود همه محدودیتها، در حدی که عوامل حکومت پذیرای ارشادات و تدابیرش بودند، مورد هدایت قرار می داد. با توجه به مستندات اهل تسنن، ابوبکر در اغلب مواقع در امورات مهم حکومتی با امیرالمومنین به مشورت پرداخته، بنا به تشخیص او اقدام کرده و از آن جهت که از راهنمایی های او بهره بگیرد، اجازه خروج از شهر مدینه را به آن حضرت نمی داد.
با وجودی که امیرالمومنین از قبول هر پست و مقامی حذر می نمود، ولی هنگامی که از ایشان درخواست مشورت می کردند، در مواقعی که صلاح اسلام و جامعه مسلمین در میان بود، از تعامل با خلیفه اجتناب نمی کرد.
یعقوبی مورخ مشهور اسلامی در این زمینه چنین نوشته:
«از جمله کسانی که در زمان ابوبکر، فقه از او اخذ شد، علی بن ابیطالب بود.»
در مورد جنگ ها و مناطق فتح شده در حکومت ابوبکر، امیرالمومنین رفتاری بی طرفانه داشته و در هیج موردی اعلام نظر نمی کرد. بنابر روایات تاریخی، ابوبکر در جریان لشگرکشی به شام با مشاوران خود صحبت و مشورت نموده و فقط رأی و عقیده امیرالمومنین را قبول کرد.
عمر:
ابوبکر در وصیت نامه ای که به دست عثمان نوشته شد، مسلمانان را به تبعیت و فرمانبرداری از عمر دعوت کرد و چنین بیان کرد:
«من عمر بن خطّاب را به عنوان حاکم بر شما منصوب کردم. به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید»
امیرالمومنین در برابر این رفتار خاموش ماند ولی پس از گذشت سالها این جانشینی را مکروه و ناپسند خوانده و این رفتار را بدین شکل شرح داد:
«جای بسی شگفتی و حیرت است که ابوبکر در زمان حیاتش، فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود (از آنجایی که میگفت مرا رها کنید که بهترینِ شما نیستم)، ولی بندهای خلافت را برای بعد از مرگش به سوی دیگری محکم میکرد. این دو نفر (ابوبکر و عمر)، پستانهای شتر خلافت را بهسختی دوشیدند! در صورتی که برجستگی من نسبت به آن اشخاص، بهقدری است که من مانند رودی هستم که از آن، سیل خِرد جاری است و هیچکس را یارای آن نیست که بتواند خود را به قله دانایی من برساند… و من شجاعانه در این مدت طولانی با شدت اندوه، صبر کردم»
عملکرد امام در زمان خلافت عمر:
دوران حکومت عمر ده سال به طول انجامید و امام علی (ع) همان گونه که در دوران حکومت ابوبکر پست و مقامی را عهده دار نشد، در هنگام خلافت عمر نیز از قبول هر جایگاه و منصب اجتناب کرد. ولی در مقام یک مشاور و راهنما او را مورد راهنمایی قرار داده و به دفعات در موضوعات مختلف با تدابیر و ارشاداتش عمر را حمایت کرد.
بنابه قول تاریخ نگاران اهل تسنن، عمر هیچ امری را بدون مشورت با امیرالمومنین اقدام نمی کرد، چرا که نسبت به دانایی، دیانت و امعان نظر او یقین کامل داشت. در امورات متعددی که حکم شرعی مسئله ای واضح و آشکار نبود از امیرالمومنین درخواست یاری کرده و دیدگاه و نقطه نظر او را سوال می کرد در این میان امام علی (ع) هم بدون اهمال، تعلل و سازگاری حکم خود را می فرمودند.
برای مثال در روایتی از امام جعفر صادق ع بیان شده که در هنگام زمامداری عمر به عنوان خلیفه دوم در شهر مدینه زنی بدکردار وجود داشت که در فسق و هرزگی شهره خاص و عام بود. عمر از این موضوع آگاهی یافت. فرمان داد تا سربازان آن زن را به پیش او آورند. آن زن از شدت هراس به خانههای مجاور گریخت در این هنگام درد زایمان بر او غلبه کرد و فرزندی که در شکم داشت، زنده سقط شد و بعد از دقایقی مرد. عمر از جریان بیمه راست مادر و مرگ فرزند پریشان شد.
یاران و ملازمانش به تسکین و دلجویی او پرداخته و می گفتند که هیچ قصور و کوتاهی متوجه او نیست عمر گفت:
«از اباالحسن (امیرالمؤمنین) سؤال کنید، حکم مساله چیست و چه باید کرد؟»
امیرالمومنین در پاسخ به آنها فرمود:
«اگر کارتان از روی اجتهاد بوده که به واقع نرسیده اید و اگر از روی رأی خودتان بوده که خطا کرده اید»
سپس در ادامه به عمر بیان کرد:
«دیه این کودک برعهده توست؛ قَالَ عَلَیْکَ دِیَهُ الصَّبِیِّ»
حضرت علی (ع) نسبت به پیروزیهای مدت حکومت عمر همان موضعی را در پیش گرفت که در هنگام خلیفه اول انجام می داد. ولی از آن جهت که در این دوران فتوحات گسترش بیشتری یافته بود، تاثیر امیرالمومنین در مقایسه با زمان ابوبکر در این خصوص بسیار برجسته و قابل توجه بود. در هیچ کدام از مستندات تاریخی و احادیث، حضور امیرالمومنین در پیروزی های این عصر قید نشده است.
همچنین در هیچکدام از منابع این دوران مشاهده نگردیده که عمر درخواست مشورت از امیرالمومنین را کرده و آن حضرت از این موضوع اجتناب کند. بلکه در روایتی از امام محمد باقر (ع) بیان شده:
«عمر در اجرای امورات حکمرانی که از اهم آنها لشگرکشی و فتوحات بود، با مشورت از حضرت علی (ع) به سرانجام می رساند.»
از طرف دیگر یاران و پیروان امیرالمومنین (ع) در پیروزی های دوره حکومت عمر، تاثیر عمده ای به جا گذاشتند.
عثمان:
علی در شورای شش نفره:
انجمن شش نفره متشکل از اشخاصی بودند که عمر بن خطاب در سال ۲۳ قمری قبل از وفاتش، جهت برگزیدن خلیفه پس از خود تعیین کرد. بنا به رای اکثریت در آن شورا، عثمان بن عفان به عنوان خلیفه سوم انتخاب شد. عمر همه مسلمانان با مجبور به قبول رای شورا نموده و فرمان داد برای اشخاص ناموافق و سرپیچی کننده از این دستور، مجازات جدا کردن سر از تن اعمال شود.
امام علی (ع) با در نظر گرفتن گرایشات اعضای تشکیل دهنده این شورا، دوراندیشی کرده بودند که شورا تصمیم به برگزیدن عثمان می نماید. اعضای تشکیل دهنده این انجمن شامل علی بن ابیطالب (ع)، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف بودند.
عملکرد امام در دوران خلافت عثمان:
امام علی (ع) در دوران زمامداری اسمان به رغم دوره های پیشین بسیار کمتر در عرصه اجتماع حاضر شده و در موارد انگشت شمار به راهنمایی و تعامل در برنامه های حکومت روی می آورد.
لذا در منابع تاریخی هیچ سندی دال بر مشاوره و مشخص کردن راهکار در فعالیت کشور گشایی و فتوحات از طرف حضرت علی (ع) مشاهده نشد.
عامل اصلی چنین روندی برگرفته از اختلاف روش حکومت گردانی عثمان با دو خلیفه گذشته می باشد. عثمان با رفتارهایی همچون ستیزه و ضدیت با قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص)، نادیده انگاشتن حدود الهی، پایمال کردن اموال بیت المال، لذا و بخشش های بیش از اندازه و نامعدود به طایفه بنیامیه و بنی ابیمعیط و در نهایت کتک زدن و دشنام دادن اصحاب صدیق رسول الله و تبعید آنها از سرزمینشان باعث ایجاد حد فاصل با حضرت علی (ع) شده و امیرالمومنین نیز به علت چنین اقداماتی از اسمان که به معنای مخالفت صریح با کتاب خدا و سنت رسول الله بود از تعامل و ارائه راهکار با عثمان همچون خلفای پیشین روی گردان شد در عین حال در برخی از مستندات تاریخی، از شرکت داشتن برخی از اصحاب امیرالمومنین به نام های حذیفه بن یمان، سلمان فارسی و بنا بر قولی براء بن عازب در فتوحاتی که هنگام حکومت عثمان صورت گرفت، دیده می شود.
موضع امام علی (ع) در قتل عثمان:
با توجه به ماخذ تاریخی، امام علی (ع) با کشتن عثمان مخالف بوده و جهت ممانعت از این امر، دو فرزند رشیدش امام حسن و امام حسین (ع) و تعدادی دیگر را به محافظت و پاسداری از منزل عثمان گماشت.
به گفته برخی از شاهدان حضرت علی (ع) پس از آگاهی یافتن از قتل عثمان گریه کرده و نگهبان منزل او را سرزنش و شماتت نمود و بیان کرد که هیچ عذر موجهی جهت کشتن عثمان وجود ندارد.
سید جعفر مرتضی با در نظر گرفتن مستندات تاریخی همچون مخالفت سرسختانه امیرالمومنین با اقدامات عثمان و نقل سخنانی متضاد این گرایش، مثل عدم پذیرش توصیه امام حسن (ع) از جانب عثمان، چنین رفتاری از حضرت علی (ع) را بسیار دور از ذهن و محال اعلام کرده است.
او با توجه به عبارت حضرت علی (ع) در خصوص عدم خوشحالی و رضایت و همچنین ناراحت نبودن از کشته شدن عثمان و در عین حال روش او در مقابله با ستمگران و حمایت از اشخاص مظلوم، به بیان باقر شریف قرشی در کتاب حیاه الإمام الحسن (ع) گفته است:
«این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین (ع) نسبت به شراکت در خون عثمان بوده است.» سید مرتضی در خصوص شک و شبهه امیرالمومنین در راهی کردن فرزندانش به خانه عثمان، سبب آن را منع و جلوگیری از کشتن عمدی عثمان و رساندن آب و مواد خوراکی به اعضای خانواده او بیان کرده و نه اجتناب نسبت به عزل او از مسند خلافت؛ به این علت که به دلیل رفتار ها و اقدامات ناشایستی که عثمان صراحتاً به آن مرتکب شده بود، لایق برکناری از خلافت بود. تا قبل از کشته شدن عثمان امام علی (ع) به دفعات پادرمیانی کرده و به او یاری رسانده بود که برای مثال می توان به زمانی اشاره کرد که اعتراض گران منزلش را تحت محاصره قرار داده و اجازه رسیدن آب را به او نمی دادند. ولی امام علی (ع) برای او آب و غذا فرستاد. سید جعفر مرتضی با توجه به آنکه حضرت علی (ع) حکومت عثمان را مطابق قانون و شرع ندانسته و از فسق و هرزگی او اطلاع کامل داشته و به دفعات اورا پند و اندرز داده بود، بیان میکند که امیرالمومنین با کشتن عثمان مخالف بوده، چرا که آگاه بود این اقدام بهانه ای برای افراد سودجو و طماع نسبت به خلافت می شود و با دستاویز قرار دادن انتقام، اقدام به توطئه و نیرنگ میکنند. امام علی (ع) بر آن بود که شورشیان نسبت به عزل و برکناری عثمان از مقام خلافت بسنده کنند. لذا در صورتی که فرزندانش امام حسن و امام حسین را برای محافظت از جان عثمان راهی کرده باشد، به هدف پاک کردن افترا و تهمت از خودش بوده است. از امیرالمومنین چنین آمده که فرمودند: «به خدا قسم آنقدر از او دفاع کردم که بیم داشتم گناهکار محسوب شوم.»
دوران حکومت
پس از آن که عثمان در سال ۳۵ هجری به قتل رسید، گروهی از یاران به نزد امیرالمومنین آمده و گفتند: «ما سزاوارتر از تو به خلافت کسی را نمیشناسیم» در وهله اول آنحضرت خلافت را قبول نکرده و بیان کردند:
«من وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما باشم»
آنها اصرار کردند:
«جز بیعت با تو چیزی نمیپذیریم.»
امیرالمومنین بیان کردند که به طور مخفیانه اقدام به بیعت نکرده و لازم است تا در مسجد این عمل صورت گیرد همه انصار مگر عده معدودی با امام علی (ع) بیعت بستند. اشخاص مخالف کسانی بودند به نامهای حسان بن ثابت، کعب بن مالک، مسلمه بن مخلَّد، محمد بن مَسلَمه و چند نفر دیگر مانند عبدالله بن عمر، زید بن ثابت، و اسامه بن زید که در زمره حمایتگران عثمان بودند.
در خصوص اجتناب و رویگردانی امیرالمومنین از پذیرش بیعت با مردم چنین آمده که از یکی از خطبه های نهج البلاغه استنباط می شود که امیرالمومنین جامعه آن زمان را به قدری مملو از فساد و تباهی میداند که پذیرای هدایت و ارشادات آن حضرت نبوده تا اصول و اعتقادات شان را در آنجا به اجرا درآورد.
ساختار نظامی:
به بیان امام علی (ع) نیروی نظامی در هر حکومتی به عنوان حامی و مامن پابرجای عامه مردم و ابهت حاکمان، جلال دین و مذهب و ایمنی سرزمین می باشد. در این میان عملکرد صحیح و کارآمد قدرت نظامی در دستیابی به پیروزی ها وابسته به شرایط اقتصادی کشور، مالیات پرداختی مردم، عاملین و ماموران حکومتی و تجار و تولیدکنندگان است. لذا پایداری، قوه و نیروی آنها برای محافظت از منافع کشور منبعث از بنیاد و اسکلت دولت و حکومت می باشد.
آن حسرت در خصوص انتخاب نیروی نظامی چنین می فرمایند:
«نظامیان از افراد با شخصیت و از خاندان اصیل و دارای سوابق انتخاب شوند و رابطه تنگاتنگ بین آنها و رهبر جامعه وجود داشته باشد و از لحاظ مالی تامین گردند.»
از نظر امیرالمومنین مردم در جایگاه مهمترین عامل و سرچشمه اندوخته دفاعی حکومت محسوب می شوند که در صورتی که مورد حمایت قرار نگیرد، قدرت نظامی و لشگری آن کشور احتمالاً در هنگام یک نبرد دراز مدت آسیب دیده و نابودی و از بین رفتن دستگاه حکومتی را منجر می شود.
امیرالمومنین می فرمایند:
«خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل میکنند زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر و در برابر مشکلات کم استقامتتر میباشند. در صورتی که ستونهای استوار دین و اجتماعات پرشور مسلمین و جامعه اسلامی، و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم میباشند.»
کارگزاران:
پس از آنکه خیل کثیری از مسلمانان با امیرالمومنین بیعت بستند، ایشان مأموران خود را به سوی سرزمین های دوردست اسلامی راهی کرد که از جمله آنها عثمان بن حنیف را به بصره، عماره بن شهاب را به کوفه، عبیدالله بن عباس را به یمن، قیس بن سعد بن عباده را به مصر و سهل بن حنیف را به شام فرستاد.
پس از آنکه خواهر من همی در مسیر شام به منطقهای به نام تبوک رسید، در اثر گفتگو و مجادله ای که میان او و عدهای از اهالی آنجا صورت گرفت، موجب بازگشت او شد. قبل از آنکه عبیدالله بن عباس به یمن وارد شود، فرماندار آنجا به نام یعلی بن منیه که به حکم عثمان عهده دار حکومت یمن شده بود، همه ذخایر بیت المال را به غارت برده و عازم شهر مکه شد.
هنگامی که عماره بن شهاب والی کوفه، هنگامی به جایی به نام زباله که بین شهر مدینه و کوفه قرار داشت رسید، شخصی با عنوان طلیحه بن خویلد که برای انتقام گیری از عاملان قتل عثمان مهیا شده بود او را دیده و پس از آگاهی از حکم او جهت حکومت کوفه، چنین گفت:
«بازگرد. مردم جز امیری که دارند کسی را نمیخواهند و اگر نپذیری، گردنت را خواهم زد»؛ از این رو باز گشته و امیرالمومنین پس از مدتی بنا به توصیه مالک اشتر، ابوموسی اشعری را برای والی گری کوفه انتخاب کرد.»
جنگها:
جنگ جمل (ناکثین):
جنگ جمل اولین نبرد امام علی (ع) بود که بین ایشان و ناکثین اتفاق افتاد. ناکثین اشخاصی بودند که پس از طلحه و زبیر و هواخواهانشان که در ابتدای امر با امام علی ع بیعت و پیمان بسته بودند، آن را زیر پا گذاشته و شکستند که به ناکثین معروف شدند.
این موضوع در ماه جمادی الاخر سال ۳۶ هجری اتفاق افتاد. در ابتدا که طلحه و زبیر چشمداشت رسیدن به مسند خلافت را داشتند، هنگامی که از این امر محروم و ناامید شده و خلافت به امام علی (ع) واگذار شد، مترصد آن بودند که حتی در خلافت با آن حضرت، سهمی دریافت کرده و حکمرانی دو شهر بصره و کوفه به آنها اختصاص یابد. ولی امیرالمومنین آنها را لایق و سزاوار چنین منصبی ندانستند.
لذا در شرایطی که آنها خودشان مظنون به همکاری در توطئه قتل عثمان بوده و هیچکس حریص و طماع تر از طلحه به قتل عثمان نبود، ولی برای دست یابی به اهداف شوم خود با عایشه همسو شدند.
این در حالی بود که عایشه در زمان محاصره عثمان نه فقط هیچی آری و حمایتی به او انجام نداده بود بلکه آشوب گران و اعتراض گران به عثمان را به عنوان پیروان حق و حقیقت معرفی نمود پس از آنکه عایشه از بیعت مسلمانان با امیرالمومنین آگاه شد، بی وقفه نسبت به قتل عثمان در نهایت ظلم و جور مدیحهسرایی کرده و به دنبال خون خواهی او به پا خاست.
تا پیش از آن و در سال های گذشته، عایشه نسبت به امیرالمومنین در بیزاری و انزجار بوده و فرصت را غنیمت شمرده در دشمنی و عداوت با حضرت علی (ع) با طلحه و زبیر همدست شده و توطئه کردند. لذا با فراهم کردن سپاهی در حدود سه هزار نفر به جانب شهر بصره عازم شدند. در این نبرد عایشه سوار بر شتری بود، لذا جنگ مذکور به جنگ جمل یعنی شتر مشهور شد.
پس از آن که امیرالمومنین به شهر بصره رسید، بیش از گذشته به پند و اندرز عهد شکن آن پرداخته تا از بروز جنگ ممانعت کند ولی تلاش های ایشان حاصلی نداشته و دشمنان نبرد را با به قتل رساندن شخصی از اصحاب امیرالمومنین شروع کردند. قبل از آغاز جنگ، زبیر به علت حدیثی از رسول الله، که امیرالمومنین در سخنانشان به آن اشاره کردند از سپاه مذکور خارج شده و کنار رفت.
در حدیث مذکور روزی پیامبر اکرم (ص) به بیان کرده بود:
«تو به جنگ علی برمیخیزی»
در نهایت زبیر در خارج از شهر بصره به دست عمرو بن جرموز به هلاکت رسید. پس از آنکه هر دو سپاه چند روزی را به جنگ و نبرد پرداختند، یاران جمل با متحمل شدن تعداد زیادی کشته شکست را پذیرفتند. در جنگ جمل طلحه کشته شده و پس از خاتمه جنگ عایشه در نهایت احترام به شهر مدینه برگشت داده شد.
جنگ صفین (قاسطین):
جنگ صفین بین سپاه امام علی (ع) و پیروان معاویه که به قاسطین شهرت یافتند، در ماه صفر سال ۳۷هجری در شام به فاصله اندکی از فرات در منطقهای به نام صفین در گرفت. این نبرد به حکمیتی خاتمه یافت که در ماه رمضان سال ۳۸ قمری انجام شد. در زمان حصر عثمان توسط شورشیان، با وجودی که معاویه قادر بود او را مورد حمایت قرار دهد، ولی قدمی برنداشت.
او قصد داشت او را همراه خود به دمشق برده تا خود زمام امور را به دست گیرد. او پس از قتل عثمان سعی بسیاری نمود تا در نظر اهالی شام، امام علی (ع) را به عنوان قاتل عثمان چهره سازی کند.
هنگامی که امیرالمومنین حکومت را به دست گرفت، در ابتدا نامهای به او نوشته و او را دعوت به بیعت نمود. ولی او با بهانهتراشی گفت:
«در حال حاضر قاتلان عثمان در اختیار تو می باشند، لازم است تا ابتدا ایشان را به من تحویل دهی تا آنها را قصاص کرده و به سزای عمل شان برسانم، در این صورت با تو بیعت می کنم.»
امیرالمومنین پس از ارسال نامه و راهی کردن سفیری به جانب معاویه، مطلع شد که معاویه بنای نبرد دارد. ایشان سپاه مسلمانان را به جانب شام گسیل کرد. از آن طرف معاویه با لشگر خود حرکت را آغاز نمود.
هر دو سپاه در فاصله اندکی از محل صفین اردو زدند. امیرالمومنین تلاش میکرد تا حد امکان مسئله تا قبل از بروز جنگ به نتیجه رساندن و نبردی صورت نگیرد. لذا مجدداً نامه هایی ارسال نمود. ولی این اقدامات حاصلی نداشته و در نهایت جنگ در سال ۳۶ قمری انجام شد.
در آخرین یورشی که باعث شد لشکریان امیرالمومنین در یک قدمی پیروزی قرار بگیرند، معاویه با مشورت عمروعاص نیرنگی تدارک چیده و فرمان داد هر تعدادی از قرآنها که در میان لشگریان وجود داشت، بر سر نیزه گذاشته و در مقابل سپاه امیرالمومنین رفته و آنها را به داوری قرآن فرا بخوانند.
این توطئه موثر واقع شد و عدهای از لشگر امیرالمومنین که از قاریان قرآن بودند به پیش او رفته و گفتند: «ما را نمیرسد با این مردم بجنگیم، باید آنچه را میگویند بپذیریم» هر اندازه که امیرالمومنین به آنها شرح داد که این اقدام حربه ای است که با توسل به آن از این جنگ رها شوند، تاثیری نداشت.
حضرت علی (ع) ناگزیر با نوشتن نامه ای به معاویه و بیان اینکه ما آگاه هستیم که تو هیچ قرابتی با قران نداری، قبول داوری قرآن را متذکر شد. قرار بر این شد که یک شخص از سپاه شام و یک نفر از لشکریان عراق در خصوص حکم قرآن در این موضوع ارائه نظر داشته باشد. معاویه عمرو عاص را به نمایندگی از خود انتخاب کرد.
ولی از لشکریان امیرالمومنین اشعث و عدهای دیگر که بعدها در گروه خوارج ملحق شدند، ابوموسی اشعری را توصیه کردند. امیرالمومنین ابن عباس یا مالک اشتر را برای این کار مناسب دید. ولی اشعث و گروهش با آن مخالفت کرده و با این بهانه که مالک اشتر تمایل به نبرد و جنگ داشته و ابن عباس نیز برای این کار مناسب نیست، از آن جهت که عمرو بن عاص اهل مضری بوده و نماینده ما باید از یمن باشد، از پذیرش آن سر باز زدند. در نهایت عمرو بن عاص با حیله ابوموسی اشعری را اغفال کرده و حکمیت را به سود معاویه خاتمه داد.
جنگ نهروان (مارقین):
جریان حکمیت در طی نبرد صفین، باعث شکایت و شورش عدهای از صحابه امیرالمومنین گردید.
آنها میگفتند:
«چرا در کار خدا حَکَم قرار دادی؟»
این موضوع در شرایطی بود که امیرالمومنین در وهله اول مخالف سرسخت این اقدام بود و آنها خودشان او را به حکمیت مجبور کردند. به هر صورت از نظر آنها امیرالمومنین کافر بوده و لعن و نفرین خود را به آن حضرت نثار می کردند.
گروه مذکور که به خوارج یا مارقین شهرت یافتند، در نهایت به اقداماتی همچون کشتن مردم روی آوردند. آنها با کشتن عبدالله بن خیاب که پدرش از اصحاب پیامبر اسلام بود، شکم زن حامله اش را دریدند.
با توجه به این رویکرد امام ناگزیر به انجام نبرد با آنها گردید ایشان پیش از نبرد عبدالله بن عباس را به عنوان نماینده به جانب آنها روانه کرد، ولی نتیجهای حاصل نشد.
در نهایت خودشان در جمع شان رفته و به پند و اندرز آنها پرداخت. عدهای از آنها اظهار ندامت و پشیمانی کرده و گروهی نیز همچنان بر باور و نظر خود ادامه دادند. پس از آن با شروع جنگ و شکست خوارج از اعضای آنها فقط ۹ نفر باقی مانده و از لشکریان امیرالمومنین تنها ۷ یا ۹ نفر کشته شدند.
جنگ نهروان:
بعد از جنگ نهروان سربازان معاویه پسر ابوسفیان، یورش و تجاوزاتی را به سرزمینهای تحت خلافت امیرالمومنین صورت داده و اقدام به کشتن و یغمای اموال مردم و یاران امام علی (ع) نمودند.
اهداف شومی که در پس اینگونه یورش ها که به غارات معروف شد وجود داشت، انداختن بیم و ترس در بین مدافعان امیرالمومنین و در عین حال محکم کردن بنیان فرمانروایی معاویه بیان شده است. عدهای از تاریخ نگاران چنین جنگ هایی را هفت بار و برخی دیگر حتی تا ده مورد نیز شمارش کردهاند.
حملات چپاول گرانه و تاراج سپاه معاویه، در شهر ها و سرزمین هایی شامل مصر، یمن، مکه، مدینه، بصره، مدائن، حجاز و حتی تا نزدیک کوفه صورت گرفت. یورش های مذکور به طریقی انجام می گرفت که به یکباره، متفرق و نامنظم بوده تا واکنش سریع لشگریان امیرالمومنین موثر واقع نشود.
تعدادی از این تجاوزات از جانب سپاهیان امیرالمومنین خنثی شد و در بعضی از آنها نیز لشگر شام تا قبل از از رسیدن سپاه امیرالمومنین به جانب شام متواری شدند. حضرت علی (ع) در این عصر، نسبت به سرکشی و عصیان اهالی شهر کوفه بسیار گله مند بوده و آنها را مورد نکوهش قرار داد.
شهادت امام علی (ع)
امام علی (ع) در سپیده دم نوزدهم رمضان سال ۴۰ هجری در مسجد کوفه در حین سجده نماز، با ضربه زهرآگین شمشیر که توسط ابن ملجم مرادی به فرق مبارکشان وارد آمده، پس از دو روز یعنی در بیست و یکم ماه رمضان به شهادت رسید و بنا به وصیت خودشان پنهانی دفن شدند.
وارد آمدن ضربت به امیرالمومنین در موقعیتی بود که ایشان پس از جنگ نهروان در تدارک سپاهی بودند که اهالی عراق را برای نبرد مجدد با معاویه مهیا کند. ولی در این میان تعداد انگشت شماری از آنها او را مورد حمایت قرار دادند.
با این وجود معاویه با اشراف به شرایط سرزمین عراق به شهرها و مناطق متعدد تحت خلافت امام علی (ع) در جزیره العرب و عراق تعدی و تجاوز میکرد. با استناد به منابع تاریخی، سه نفر از گروه خوارج جهت به قتل رساندن سه شخص که شامل امام علی (ع)، معاویه و عمروعاص بودند، با یکدیگر پیمان بستند. ابن ملجم مرادی عهده دار کشتن امیرالمومنین گردید.
حرم امام علی (ع)
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در سال ۴۰ هجری به شهادت رسید و طبق وصیت ایشان به طور پنهانی به خاک سپرده شد. پوشیده نگه داشتن مقبره مطهر امام علی (ع) تا صد سال پس از آن باقی بود.
بعد از آنکه سلسله امویان دچار ضعف و انحطاط شد، عامل مخفی نگه داشتن مزار امیرالمومنین برداشته شد و شرایط برای مشخص کردن قبر مطهر آن حضرت مهیا گردید. با این تفاسیر هنوز زمان دقیق مشخص شدن مزار آن حضرت برای شیعیان واضح نیست.
عده ای رونمایی و آشکار شدن مدفن امام علی (ع) را به امام جعفر صادق ع نسبت می دهند که مقارن با حکومت سفاح نخستین خلیفه عباسی که از سال ۱۳۱ قمری الی ۱۳۶ قمری حکومت کرده و برخی دیگر به زمان منصور دومین خلیفه عباسی که از سال ۱۳۶ قنری تا ۱۵۸ قنبری به حکومت پرداخت، می دانند.
وصایای امام علی (ع)
امام علی ع به عنوان نخستین امام شیعیان همانگونه که خودشان توصیه نموده بود پس از شهادت توسط امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر شب هنگام و به طور پنهانی در شهر نجف فعلی که آن زمان غریین نامیده می شد، مدفون گشته و مزارش پنهان باقی ماند. مستور کردن قبر مطهر امیرالمومنین به علت ممانعت از هتک حرمت و نبش قبر ایشان، که احتمال داشت از طرف بنیامیه و خوار صورت بگیرد، انجام گرفت. امام جعفر صادق (ع) مقارن با حکومت عباسیان از مزار مطهر آن حضرت که در نجف قرار داشت، پرده برداری کرده و اعلام نمود.
با توجه به روایات موثق، حضرت علی (ع) در خصوص نحوه غسل، کفن، نماز و تدفین خود، توصیه هایی را به فرزندانشان بیان کردند. در عین حال ایشان از امام حسن (ع) درخواست داشتند در صورتی که بنا به ضربه شمشیر زهرآلود ابن ملجم دار فانی را وداع گفت، جهت قصاص فقط یک ضربه به او وارد کنند.
همچنین امیرالمومنین با تسویه و سفارش بر دقت و مواظبت نسبت به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندانشان را به ترس از خدا رعایت ترتیب و انضباط در امور و سال ها آشتی با یکدیگر سفارش کرده خواستند تا به حقوق یتیمان و همسایگان ملاطفت بیشتری داشته باشند. در این وصایا روی صحبت امیرالمومنین امام حسن، امام حسین، تمام فرزندان و طایفه و انسان هایی بود که تا هنگامه قیامت این وصیت شامل آنها می شود.
ایشان بعد از توصیه به مراعات پرهیزگاری، اجتناب از گرایش به امور دنیوی، در نظر داشتن ملاک حق در همه امور و فعالیت ها با هدف رسیدن به اجر و صواب خدای بزرگ تاکید داشتند که همواره به مقابله و روبرو شدن با اشخاص ظالم و مستکبر پرداخته و انسانهای ستمدیده و مظلوم را مورد یاری و حمایت قرار دهند.
پس از آن که امیرالمومنین با ضربت زهرآگین شمشیر ابن ملجم مرادی در بستر بیماری قرار گرفت، چنین عباراتی را به فرزندانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بیان داشتند:
«شما را سفارش میکنم به ترسیدن از خدا، و این که دنیا را مخواهید هر چند دنیا پی شما آید، و دریغ مخورید بر چیزی از آن که به دستتان نیاید، و حق را بگویید و برای پاداش -آن جهان- کار کنید، و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار. شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد، سفارش میکنم به ترس از خدا و آراستن [= نظم] کارها، و آشتی با یکدیگر، که من از جدّ شما (ص) شنیدم که میگفت: آشتی دادن میان مردمان بهتر است از نماز و روزه سالیان».
خدا را! خدا را! درباره یتیمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید، و نزد خود ضایعشان مگذارید. و خدا را! خدا را! همسایگان را بپایید که سفارش شده پیامبر شمایند، پیوسته درباره آنان سفارش میفرمود چندان که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد نمود. و خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا دیگری بر شما پیشی گیرد در رفتار به حکم آن.
و خدا را! خدا را! درباره نماز، که نماز ستون دین شماست. و خدا را! خدا را! در حق خانه پروردگارتان، آن را خالی مگذارید چندان که در این جهان ماندگارید، که اگر -حرمت- آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید. و خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان! بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم روی بگردانید، و پیوند هم را بگسلانید.
امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانی شما را بر دست گیرند! آنگاه دعا کنید و از شما نپذیرند. پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفتهاید و دستها را بدان آلوده و گویید امیر مؤمنان را کشتهاند! بدانید جز کشنده من نباید کسی به خون من کشته شود.
بنگرید! اگر من از این ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود:
«بپرهیزید از بریدن اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.»
فضایل امام علی (ع)
برای بیان نیکی ها و برتری های وجودی و رفتاری امام علی (ع) لازم است به آیات احادیث و رویداد هایی بپردازیم که در طی آن می توان در خصوص معرفت، کمال و خصوصیات آن امام همام به عنوان اولین امام شیعیان توجه نمود.
یکی از حکمای اهل تسنن به نام ابن ابیالحدید که در قرن هفتم قمری میزیست اعتقاد داشته که امام علی (ع) منشا همه فضائل می باشد. از این رو است که اکثر فرقه ها و گروه های مختلف خودشان را به ایشان انتساب میدهند.
در عین حال علوم همچون علم کلام، فقه، تفسیر، قرائت، نحو، فصاحت و بلاغت منبعث از آن حضرت است. عده ای بیان کردهاند همه فرقه های صوفیه، مجوز مرشد خود را به توسط حضرت علی (ع) به خدمت پیامبر صلی الله عرضه کردهاند.
در روایتی از رسول مکرم اسلام بیان شده نیکی ها و فضائل امام علی (ع) به علت وفور و انبوه بودن در شمارش نمی گنجد.
شافعی به عنوان سومین فقیه از فقهای چهارگانه اهل تسنن در هنگامی نسبت به امام علی (ع)، ارادت، عشق و موالات بسیاری نشان می داد که تجلیل و تکریم به خاندان امیرالمومنین و به زبان آوردن محاسن و فضایل آنها به عنوان گناهی غیر قابل بخشش و سزاوار پیگیری، استنطاق و توبیخ و جزا بود. با این وجود شافعی در خصوص حضرت علی (ع) چنین اشعاری سروده است:
«إنّا عَبیدٌ لِفتی أُنزلَ فِیهِ هَل أتَی
إلی مَتی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟»
از رهبر و مرشد مذهب حنبلی به نام احمد بن حنبل بیان شده، به همان اندازه که برای امام علی (ع) نیکی و برتری ذکر گردیده برای هیچ کدام از یاران رسول الله چنین چیزی گفته نشده است.
ویژگی های نیک حضرت علی (ع) شامل دو گروه است: یکی بزرگواری های شخصی و صفات نیکی که با سایر اهل بیت همگی از آن برخوردار بودند؛ آیه ولایت، آیه شِراء، آیه انفاق، حدیث غدیر، حدیث طیر، حدیث منزلت، مولود کعبه و خاتمبخشی از بزرگ منشی های مختص آن حضرت بوده است. در این میان آیه تطهیر، آیه اهلالذکر، آیه مَوَدّت و حدیث ثقلین از فضیلت های اشتراکی ایشان با سایر اعضای اهل بیت بوده است.
در عین حال خصوصیات نیک امام علی (ع) با استناد به آنچه در قرآن کریم یا احادیث ذکر گردیده، به فضایل قرآنی و روایی مجزا می شود. به نقل از ابن عباس نازل شدن بیش از ۳۰۰ آیه قرآن را در مورد حضرت علی (ع) خبر داده است.
امامت و ولایت
سید کاظم طباطبایینژاد در دانشنامه امام علی (ع) چنین درج کرده که تاکید و کلام روشن رسول الله (ص) نسبت به ولایت حضرت علی (ع) به قدری بسیط و واضح بوده که جای هیچ شکی و ابهامی نیست.
با تحقیق و مطالعه در بیانات پیامبر اسلام (ص) مشخص می شود مهم ترین دل نگرانی و تشویش آن حضرت، موضوع امامت و هدایت جامعه بعد از درگذشت ایشان بوده است. فعالیت ها و اقدامات رسول الله در این راستا با اولین دعوت آشکار خویشاوندان به اسلام با اعلام حضرت علی در جایگاه رهبر و جانشین پس از خود شروع شده و تا واپسین دقایق حیات آن حضرت که ایشان در حضور اصحاب درخواست قلم و کاغذ کرده تا با مکتوب کردن وصیتشان، مسلمین دچار ضلال و سردرگمی نشوند، استمرار داشت.
از جمله بینه و حجت های امامت امیرالمومنین، برخی مواقع گفتار آشکار و صریح رسول الله در خصوص امامت و ولایت ایشان بعد از نبوت بوده و گاهی بدون ایما و تلویح به امامت و ولایت آن بزرگوار، با توسل به فضایل و سجایای امیرالمومنین (ع) مطرح شده است.
علت های اولین گروه شامل نزول آیه ولایت بوده که تحلیلگران مقام و مرتبه نزول آن را جریان بذل انگشتر خاتم حضرت علی (ع) قلمداد کرده که در حین رکوع، آن را به مستمندی عطا کردند، همچنین آیه تبلیغ و اکمال که در رویداد غدیر بر پیامبر اسلام فرود آمده و از آن رو، رسول الله حدیث غدیر را برای مسلمین اظهار کردند.
لازم به ذکر است حدیث غدیر اساسی ترین بینه شیعیان در امامت حضرت علی (ع) می باشد. واقعه غدیر در آخرین سال حیات رسول الله رخ داده و همه حاضرین و مردم به ویژه عمر و ابوبکر جانشینی امیرالمومنین را در آن روز به ایشان تبریک و تهنیت گفتند.
تعدادی از آیات در قرآن کریم و احادیث به عنوان استدلالی در امامت و ولایت حضرت علی (ع) قرار گرفته که به شکلی واضح در مورد مقام امامت آن حضرت سخنی نگفته و تنها شرحی از فضائل و نیکی های امیرالمومنین می باشد که همچون آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه صادقین، آیه خیر البریه، آیه اهل الذکر، آیه شراء، آیه نجوا، آیه صالح المؤمنین، حدیث ثقلین، حدیث مدینه العلم، حدیث رایت، حدیث کسا، حدیث وصایت، حدیث یوم الدار، حدیث طیر، حدیث مؤاخاه، حدیث منزلت، حدیث ولایت، حدیث سفینه، حدیث سدّ الابواب بوده است.
آیات و روایات مختلفی از پیامبر عظیم الشأن اسلام مبنی بر امامت و جانشینی امام علی (ع) پس از ایشان مشاهده می شود که اهم آنها را در اینجا بیان می کنیم.
آیه اطاعت:
«یا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنکمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید».
آیه مذکور بنا به اتفاق نظر همه عالمان شیعه در مقام امام علی (ع) و ائمه اطهار نازل گردیده است و به معنای لزوم و وجوب پیروی و فرمانبرداری از ایشان می باشد.
حدیث منزلت:
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به علی (ع) میفرماید: «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛ تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه پس از من پیغمبری نخواهد بود».
حدیث یوم الانذار:
هنگامی که حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبوت خویش را در مقابل خویشاوندانش اعلام می کند، تنها حضرت علی (ع) به ایشان پاسخ مثبت داده و اسلام را پذیرفت. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرمود: «انت اخی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی؛ تو برادر و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من هستی».
امام علی (ع) در قرآن
امیرالمومنین از منظر بینش و وقوف به قرآن، ظاهر و باطن، فرود آمدن و تشریح و توجیه آن بعد از نبی مکرم اسلام صلی الله به عنوان قران شناس ترین اشخاص دوره نخست اسلام می باشد که متخصصین قرآنی همچون ابن عباس و مجاهد در زمره شاگردان علوم درس تشریحی ایشان بوده اند.
امیرالمومنین دارای دست خط و رقعه منحصر به فردی بودند. به بیان دیگر پس از آنکه در زمان پیامبر اکرم (ص) قران با مدیریت و کنترل ایشان کتابت گشته ولی سامان نیافته بود امیرالمومنین به عنوان نخستین گردآوری کننده قران بوده است. (برگرفته از مصحف امام علی(ع)) رفعت و بزرگواری بی مثال ایشان در آن بود که بعد از حضرت محمد (ص) هیچ یک از اهل بیت یا صحابه نبوده که تا این میزان یعنی در حدود ۳۰۰ فقره آیه قرآن به او نسبت داده باشد. خطیب بغدادی از اسماعیل بن جعفر… [و در نهایت] از ابن عباس نقل کرده است:
«در قرآن ۳۰۰ آیه درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.»
ابن حجر هیتمی و شبلنجی از ابن عساکر و در نهایت از ابن عباس فرود آمدن ۳۰۰ آیه را بیان و تایید نموده اند. لذا در این موضوع آیات تبلیغ، اکمال، مودت، مباهله، آیه مربوط به اشتراء نفس [در لیله المبیت]، آیه نجوی، آیاتی در سوره هل اتی و آیه اولو الامر در صدر این آیات می باشند. همچنین بنا به صراحت و اتفاق نظر تحلیلگران و خطیبان شیعه و گواهی و اقرار عدهای از مفسران اهل تسنن، حضرت علی (ع) در قرآن کریم با عنوان صالح المؤمنین، اذن واعیه و خیر البریه نام برده شده است.
عده ای از علمای شیعه و سنی در خصوص آیات نازل شده در حق امیرالمومنین و همچنین اعضای اهل بیت پیامبر اکرم (ص) اقدام به تالیف کتب و رساله های بسیاری نموده اند که می توان از تاویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، اثر سید شرف الدین استرآبادی، شواهد التنزیل، ینابیع الموده نام برد.
حضرت علی (ع) در عین حال که نزدیک ترین مونس، ملازم و هم صحبت پیامبر اسلام (ص) بوده، همچنین نظارهگر فرود آمدن پی در پی وحی و پیام الهی، نویسنده آن، حافظ و از بر کننده و همچنین تشریح گر آن بوده است.
خودشان فرموده اند:
«آیتی نیست که نازل شده باشد و من ندانم که کجا و کی آمده است، در شب نازل شده است یا در روز، و در دشت یا در کوه»
در عیون اخبار الرضا به نقل از امام رضا (ع) و در آخر از امام حسین (ع) بیان شده است که امیرالمؤمنین (ع) چنین گفته است:
«درباره قرآن هر چه خواهید از من بپرسید تا در مورد هر آیهای بگویم درباره چه کسی و چه هنگامی نازل شده است.»
طبق آنچه بیان شد آیاتی که در قرآن کریم در خصوص بزرگواری و نیکی های امام علی (ع) فرود آمده بسیار فراوان بوده، به حدی که ابن عباس آن را بیش از سیصد آیه دانسته است.
آیه مباهله:
«فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ اَبْنَاءَنَا وَاَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَاَنفُسَنَا وَاَنفُسَکمْ؛ بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [= تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم».
در سال دهم هجرت نبی مکرم اسلام با مسیحیان نجران توافق کردند که در مقابل خدای متعال به مباهله رفته و طبق آداب آن به نفرین یکدیگر بپردازند تا بدین وسیله خداوند بر حقانیت آنها داوری کرده و گروه کذاب را به عذاب بنشاند. لذا پیامبر اسلام (ص) به همراه حضرت علی (ع)، فاطمه (س) و حسن و حسین به صحرا رفت. هنگامی که مسیحیان مشاهده کردند ایشان تنها با اهل بیت خود که عزیزترین انسانها در روی زمین در نزدش بوده و با گام های مطمئن به آنجا آمده است، متوحش گردیده و از انجام مباهله منصرف شدند. به ناچار پرداخت جزیه را تقبل نمودند.
آیه تطهیر:
«اِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد».
با استناد به نظر دانشمندان شیعه آیه مذکور در منزل ام سلمه همسر پیامبر اکرم (ص) نازل گردید و در زمان نزول آن در کنار پیامبر صلی الله، علی (ع)، فاطمه (سلاماللهعلیهم) و حسنین (علیهالسّلام) نیز حضور داشتند. پس از نزول آیه تطهیر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پارچه ای (کساء) را که بر روی آن نشسته بودند، بر روی سر اهالی کساء یعنی خودشان، حضرت علی (علیه اسلام) و فاطمه (س) و حسن و حسین کشیده و دستها را رو به آسمان بالا برده و فرمودند: «خدایا! اهل بیت من این چهار نفرند، اینان را از هر پلیدی پاک گردان.»
آیه مودت:
«قُل لَّا اَسْاَلُکمْ عَلَیهِ اَجْرًا اِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَیٰ؛ به ازای رسالت، پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان».
به نقل از ابن عباس: «وقتی این آیه نازل شد، به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کردم این کسانی که مودت و محبت آنها واجب شده کیستند؟ حضرت فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین. و این جمله را سه بار تکرار فرمود.»
برادری با رسول خدا:
نبی مکرم اسلام صلی الله تا پیش از مهاجرت به شهر مدینه در بین مهاجران عقد اخوت برقرار نمود. پس از آن در مدینه نیز بین مهاجران و انصار عقد اخوت خواند. در هر دوی این موارد به امام علی (ع) فرمود: «تو برادر منی در دنیا و آخرت؛ و میان او و خودش عقد اخوت بست.»
رد الشمس:
در روزی از ایام سال هفتم قمری رسول الله (صلی الله) و حضرت علی (ع) نماز ظهر را به جا آوردند و پیامبر اسلام امیرالمومنین را جهت انجام کاری راهی کرد. این امر در شرایطی بود که حضرت علی (ع) نماز عصر را نخوانده بود. هنگامی که امام علی ع بازگشت، حضرت محمد صلی الله سر مبارکش را بر روی پاهای او قرار داده و خوابش برد. به قدری که خورشید در حال غروب کردن بود.
هنگامی که رسول الله از خواب برخاست به درگاه خدا دعا کرد: «خدایا بنده تو علی، خود را برای پیامبرش نگه داشت، تابش خورشید را بر او بازگردان.» در این لحظه به امر الهی خورشید به جای خود برگشت. سپس امیرالمومنین به پا خواسته، وضو گرفت و نماز عصر را به جا آورد و خورشید مجدداً غروب کرد.
ابلاغ سوره برائت:
نخستین آیات سوره توبه به این معنا بود که مشرکان به مدت چهار ماه زمان دارند تا به دین اسلام و خدای یگانه درآیند و بدین ترتیب در گروه مسلمانان قرار می گیرند. ولی در صورتی که به ستیزه جوی و عناد خود ادامه دهند، لازم است خود را برای جنگ مهیا کنند. و آگاه باشند که در هر جایی که گرفتار شوند کشته شده و به هلاکت می رسند.
این آیات در شرایطی فرود آمد که پیامبر اکرم (ص) تصمیم به شرکت در مناسک حج را نداشتند، لذا بر اساس دستورات الهی که: «این پیامها را باید خود پیامبر و یا کسی که از اوست به مردم برساند و غیر ازاین دو نفر، کسی برای این کار صلاحیت ندارد.» حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) حضرت علی (ع) را به نزد خود فراخوانده و به ایشان امر کرد که عازم شهر مکه شده و در محل منا در روز عید قربان، آیات مذکور از سوره برائت را به مشرکان اعلام کند.
گفتاری از نبی مکرم اسلام صلی الله بیان شده که فرمودند: «عَلی مَعَ الحقِّ و الحقُّ مَعَ عَلی؛ علی همیشه با حق و حق هم با علی است» که به حدیث حق شهرت دارد.
سدالابواب:
پیامبر اکرم (ص) فرمان دادند همه درهای منازلی که به جانب مسجد النبی ساخته شده بود برای همیشه ببندند، مگر در خانه حضرت علی (ع). که به سد الابواب به معنای بستن درها معروف شد.
هنگامی که مسلمانان علت این امر را از رسول الله جویا شدند، ایشان فرمودند:
«من مامور به بستن این درها، جز در خانه علی بودم، اما در این باره سخنها گفته شده است. به خدا سوگند! دری را نبستم و نگشودم مگر آنکه مامور به آن شدم و از آن اطاعت کردم.»
سرسلسله علوم مسلمانان
ابن ابی الحدید از حکمای قرن هفتم قمری اهل سنت، در پیشگفتار توضیحش بر نهج البلاغه چنین بیان می کند: «چه بگویم درباره مردی که دشمنان به فضائلش معترف بوده و نتوانستند آن را انکار یا پنهان کنند.
همگان میدانند که بنی امیه به شرق و غرب ممالک اسلامی دست یافتند و با هر حیله و توانی کوشیدند که نور عظمتش را خاموش کنند و احادیث فراوانی در قدح و ذم او جعل کردند، و بر تمام منبرها او را لعن کردند و ستایندگانش را نه تنها تهدید که زندانی کردند و کشتند، و از نقل روایتی که بیانگر فضیلتش یا بالا رفتن نامش بود منع کردند؛ حتی از اینکه کسی فرزندش را علی بنامد جلوگیری کردند.
اما همه اینها اثری نداشت جز اینکه نام او بالاتر و برتر رود. او چون مشکی بود که هر چه بیشتر پوشانده شود فضا را بیشتر عطرآگین میکند.» در بیان معنای جملات ابی الحدید در این مبحث از کتاب «معارف و معاریف» تألیف سیدمصطفی حسینی دشتی، زیر کلمه مدخل «علی بن ابی طالب» به کار گرفته بود.
او در ادامه چنین درج کرده:
«چه بگویم درباره کسی که سررشته هر فضیلت و منبع هر امتیاز انسانی است و هر فرقه و گروهی خود را به وی منتهی داند و به انتساب به او مباهات کند که او سرچشمه همه امتیازات بوده و در این میدان گوی سبقت را از همگان ربوده و پیشتاز این معرکه است.»
علم کلام:
علم الهیات یا حکمت و معرفت به خصوصیات خداوند متعال که اعز علوم و دانش بشری است، ارائه شرح و توضیح در آن از امام علی (ع) منشأ گرفته و صاحب نظران و تحلیلگران این تخصص در زمره شاگردان ایشان بوده اند. گروه معتزله که اعتقاد به یگانگی و عدل الهی دارند،از جمله شاگردان و یاران ایشان هستند.
چرا که موسس آنها واصل بن عطاء، شاگرد ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه بوده و ابوهاشم، همه چیز را از پدرش آموخته بود، پدرش نیز از شاگردان امام علی (ع) می باشد.
همچنین مکتب اشاعره نیز به حضرت علی (ع) ختم میشود که پایه گذار این مکتب ابوالحسن علی بن (اسماعیل بن) ابی بشر اشعری، که دست پرورده و شاگرد ابوعلی جبائی بوده و از حکمای فرقه معتبره است. لذا شاخه اشاعره نیز در نهایت به استاد معتزله رسیده که از آموختگان امیرالمومنین بوده است.
منتسب شدن فرقه های امامیه و زیدیه به امام علی علیهالسلام، به قدری واضح و آشکار بوده که نیازی به شرح در آن نیست.
علم فقه:
بنیان و نهاد اصلی علم فقه حضرت علی (ع) می باشد. در جهان اسلام همه فقها از سفره علوم و دانش فقه امیرالمومنین بهره بردهاند. سرمنشاء و اتکای فقه شیعه به امیرالمومنین امری بدیهی و مبرهن بوده و لزومی به گفتار نیست.
مریدان ابوحنیفه همچون ابویوسف، محمد و مابقی آنها، اصول فقه را از ابوحنیفه فرا گرفته اند. احمد بن حنبل از شاگردان شافعی بوده و او خود فقه را نزد ابوحنیفه آموخته بود. ابوحنیفه کارآموز امام جعفر صادق (ع) و ایشان نیز از پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (ع) و آن حضرت نیز از پدرش تا در نهایت به امیرالمومنین ختم می شود.
مالک بن انس، شاگرد ربیعه الرای در فقه بوده و ربیعه از عکرمه آموخته و او کارآموز عبدالله بن عباس و وی نیز فقه را از امیرالمومنین آموخته بود. با در نظر گرفتن اینکه شافعی از شاگردان مالک بوده، چنین بیان می شود که فقه شافعی منبعث از حضرت علی (ع) می باشد. با این روش فقهاء اربعه اهل تسنن همگی به حضرت علی (ع) انتساب می یابند.
در میان اصحاب رسول الله کسانی که به درجه بالای فقه دست یافتند همچون عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس، علوم و دانش خود را از امام علی (ع) آموخته بودند. شاگرد بودن ابن عباس در محضر حضرت علی (ع)، امری بدیهی است.
همچنین این موضوع بر همگان آشکار است که عمر در موضوعات و مسائل متعدد به امام علی (ع) روی آورده و از ایشان مشاوره و راهحل خواسته است و به دفعات در مقابل دیگران این سخن را بر زبان جاری ساخته که:
«لولا علی لهلک عمر؛ اگر علی نبود عمر نابود میشد» و «خدا نکند مساله مشکلی برایم پیش آید که ابوالحسن [کنیه امام علی] در کنارم نباشد»
همچنین چنین گفته:
«تا گاهی که علی در مسجد حاضر است کسی حق ندارد فتوا دهد.»
از این رو با توجه به این مستندات واضح هست که علم فقه در دین مبین اسلام از حضرت علی (ع) منبعث گردیده است.
راویان معتبر شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) بیان کردهاند که فرمود:
«اقضاکم علی؛ قاضیترین شما علی است»
از آن جهت که علم قضاء، در دل علم فقه نهفته است، لذا مشخص میشود که امام علی (ع) اعلم فقها در میان صحابه رسول الله بوده است.
تفسیر و قرائت:
امیرالمومنین بنیانگذار علم تفسیر بوده و هر رجوع کننده ای به تفاسیر آشکارا متوجه می شود که همه تفاسیر از ایشان نقل شده است. در این میان هم آیاتی که بدون واسطه از آن حضرت تفسیر گردیده و در عین حال بخش هایی که تفسیر آن توسط ابن عباس صورت گرفته شامل می شود. به این دلیل که ابن عباس نیز دانش آموخته حضرت علی (ع) بوده است.
روزی از ابن عباس پرسیدند:
«علم تو در برابر علم پسر عمویت [یعنی امام علی (ع)] چه نسبتی دارد؟ وی گفت: همان نسبت که قطره باران به دریای بیکران دارد.»
به نقل از ابن ابی الحدید، همه پیشگامان عرصه قرائت قرآن، همچون ابو عمرو بن علاء و عاصم بن ابی نجود و سایرین، مستندات قرائت شان به حضرت علی (ع) ختم می شود. از آن جهت که قرائت آنها منتسب به ابوعبدالرحمان سلمی گردیده و وی نیز از شاگردان امیرالمومنین بوده که قرآن را از ایشان یاد گرفت.
علم طریقت:
بزرگان و حکمای علم طریقت و احوال تصوف، در نسب نامه خود به امام علی (ع) رسیده اند و خرقه که از اشعار صوفیه بوده دلیل این مدعا است.
ادبیات عرب:
به نقل از ابن ابی الحدید آمده: «همگان میدانند که امام علی (ع) مبتکر و مخترع علم نحو و ادبیات عرب بوده است و او قواعد کلی آن علم را به ابوالاسود دئلی املاء نموده است. از جمله قواعدی که او به ابوالاسود آموخت اینهاست: کلام سه قسم است: اسم، فعل و حرف؛ تقسیم کلمه به معرفه و نکره؛ تقسیم وجوه اعراب به رفع، نصب، جر و جزم.»
فصاحت و بلاغت:
در زمینه سخنوری حضرت علی (ع) مقتدا و رهبر فصحا و پیشوای شیواگویان بوده اند. از آن جهت که در خصوص گفتار امیرالمومنین بیان شده:
«دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق/ سخنان او پائینتر از کلام خدا و بالاتر از کلام مخلوق است»
روشنترین گواه این ادعا نهج البلاغه بوده که از آن حضرت خطبه های بلیغ و فصیح درج گردیده است. عبدالحمید بن یحیی چنین گفته که او اقدام به حفظ کردن هفتاد خطبه از نهج البلاغه را نموده که موجب سر ذوق آمدن طبع ادبی اش گردیده است.
به نقل از ابن نباته آمده:
«از خطابهها گنجی از بر کردم که هر چه از آن بردارم کم نمیشود و بلکه افزون میشود، صد فصل از موعظههای علی بن ابی طالب را از بر کردم.»
سیره علوی
جود و سخاوت:
امام علی (ع) اقدام به روزه داری نموده و افطارش را به افراد نیازمند و مسکین عطا می کرد که در این خصوص آیه «ویطعمون العطام علی حبه مسکینا…» فرود آمد.
به نقل از مفسرین آمده که در یکی از روزها حضرت علی (ع) تنها مبلغ چهار درهم داشت که یکی از آنها را در هنگام شب، دیگری را در وقت روز، سومین در هم را در خفا و چهارمی را در ملأ عام صدقه می داد که آیه «الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سراً و علانیه» در شرح این مطلب نازل شد. چنین گفته اند که ایشان با دستان مبارک خود نخلستان یهود در شهر مدینه را اقدام به آبیاری می کرد به حدی که در اثر آن دستانش دچار زخم و پینه شده و دستمزد آن را به مستمندان صدقه می داد. این امر در حالی بود که خودشان از گرسنگی سنگ به شکم می بست.
گفتهاند:
«هیچگاه به سائلی «نه» نگفت.»
در یکی از روزها محفن بن ابی محفن به دیدن معاویه رفت. معاویه از او پرسید:
«از کجا میآیی؟»
وی برای آنکه اسباب مسرت معاویه را فراهم کند پاسخ داد:
«از نزد بخیلترین مردم یعنی علی (ع) میآیم.»
معاویه به او گفت:
«وای بر تو چگونه این را درباره کسی میگوئی که اگر انباری انباشته به زر و انباری از کاه داشته باشد انبار زرش را پیش از انبار کاهش به مصرف مستمندان رساند؟!»
گذشت و بردباری:
ابن ابی الحدید چنین گفته است: امام علی (ع) در بردباری، عفو، بزرگ منشی، اغماض و نادیده انگاشتن خطاکار از همه اشخاص خویشتن دار تر بوده به شکلی که رویداد جمل بهترین شاهد بر این ادعا می باشد. زمانی که مروان حکم که از دشمنان سرسخت او بود مغلوب و اسیر امام گردید، آن حضرت او را رها کرده و از گناه بزرگش چشم پوشی کرد.
پس از آن که عبدالله بن عمر در مقابل چشمان همه مسلمانان به امیرالمومنین دشنام داده و در زمانی که عبدالله در زمره لشکر عایشه وارد بصره گردیده و شروع به سخنرانی کرد که در آن خطابه، عبدالله هر کلام منفوری که شایسته خودش بود، نسبت به امیرالمومنین بر زبان جاری کرد.
به طوری که گفته بود:
«اکنون پستترین و فرمایهترین مردم علی بن ابی طالب به شهر شما میآید.»
لاکن هنگامی که حضرت علی (ع) بر او چیره شد، عفو و بخشش خود را شامل حال او کرده و تنها فرمودند:
«برو که تو را نبینم.»
در عین حال هنگامی که بعد از جنگ جمل در شهر مکه با یکی از دشمنان دیرینه اش به نام سعید بن عاص مواجه شده و بر او غلبه کرد، تنها روی خود را از او برگردانده و هیچ عبارتی به زبان نیاورد.
پس از جنگ جمل رفتار امیرالمومنین با عایشه زبانزد خاص و عام است و با وجودی که بر او پیروز شد، حرمت بسیاری بر او قائل شده و زمانی که تصمیم به بازگشت به مدینه داست، تعداد ۲۰ نفر از زنان قبیله عبد قیس که همگی ملبس به لباس مردانه بوده و به یک شمشیر تجهیز گردیدند، در کنار وی راهی کرد که تا شهر مدینه او را مشایعت کنند.
این امر در شرایطی بود که عایشه در مسیر مداون به حضرت علی (ع) دشنام داده که او به من بی حرمتی کرده و مردانی را از میان صحابه اش در کنار من رهسپار کرده است. زمانی که به شهر مدینه وارد شدند، زنان به او گفتند:
«نگاه کن که ما همه زن هستیم که در کنار تو حضور داشتیم.»
امام علی (ع) با اهالی بصره که به حمایت و یاری عایشه در جنگ جمل با وی نبرد کرده و عدهای از اصحابش را کشته بودند، بعد از خاتمه نبرد همگی آنها را آزاد نموده و به لشگر خود امر کرد:
«کسی متعرض آنها نگردد و هر که سلاحش به زمین نهد آزاد است.»
بدین ترتیب نه هیچ کدام از آنها را اسیر کرده و نه اموال آنها را در زمره غنائم جنگی تصرف نمود و طبق روش پیامبر اسلام آنگونه عمل کرد که پیامبر اکرم (ص) در هنگام فتح مکه با اهالی آن شهر رفتار کرده بود.
در طی جنگ صفین سپاه معاویه مانع دسترسی لشکریان امیرالمومنین به آب شده و با قرار گرفتن بین سپاه حضرت علی (ع) و رود فرات، دیپاری را تشکیل دادند.
فرماندهان سپاه معاویه چنین می گفتند:
«باید علی و سپاهش را تشنه از دم تیغ بگذارنیم چنانکه او عثمان را تشنه به قتل رساند.»
پس از آن سپاهیان حضرت علی (ع) با آن ها نبرد نموده و آب را تحت سیطره خود قرار دادند. پس از آن اعضای سپاه امیرالمومنین نیز اظهار داشتند که اجازه ندهیم لشکر معاویه قطره ای آب داشته باشند تا همگان از زحمت و درد مبارزه و تشنگی بمیرند.
امام علی (ع) پاسخ داد:
«ابداً ما چنین نکنیم، بگذارید از بخشی از فرات استفاده کنند.»
خوشرویی:
حضرت علی (ع) از جهت برخورداری از چهره ای گشاده رو و متبسم شهره خاص و عام بودند. به قدری که دشمنان از داشتن این ویژگی ها به او خورده می گرفتند.
تعدادی از اصحاب ایشان همچون صعصعه بن صوحان چنین می گفتند:
«علی (ع) در میان ما مانند یکی از ما بود که هیچگونه امتیازی برای خود قائل نبود ولی در عین فروتنی و تواضعی که داشت آنچنان مهیب بود که ما در برابرش بسان اسیر دست و پا بستهای بودیم که زیر دست مردی شمشیر به دست باشد.»
جهاد در راه خدا:
همه کسانی که با امام علی (ع) آشنایی داشته، چه در زمره اصحاب و یاران و یا در میان دشمنان و کینه توزان آن حضرت بودند، متفق القول باور داشتند که ایشان پیشوای دلاوران و جنگاوران بوده و در مقابل ایشان هیچ شخصی سزاوار این عنوان نیست.
با کمی توجه و دقت نظر متوجه می شوید که مشکل ترین و حاد ترین جنگ صدر اسلام در مقابل مشرکان نبرد بدر بوده که در طی آن تعداد ۷۰ نفر از مشرکان به هلاکت رسیدند. در واقع نصفی از کشته شدگان با رشادت و جنگاوری امام علی (ع) و نیمی دیگر با کوشش سایر مسلمین و یاری ملائکه الهی به درک واصل شدند. موزه و دلاوری های حضرت علی (ع) در جنگ های احد و احزاب و خیبر و حنین و سایر غزوات در تاریخ به شهرت رسیده و مثل روز روشن است. اشراف و آگاهی به چنین مطالب و جزئیاتی همانند معرفت ما به وجود کعبه، مصر و سایر بدیهیات از واجبات زندگی مسلمانان خصوصاً شیعیان میباشد.
شجاعت:
در ویژگی هایی همچون دلاوری و شجاعت، حضرت علی (ع) به قدری یکتا و بی همتا بودند که هیچ حریفی به گرد پای ایشان نرسیده، به طوری که نام آوری گذشتگان را از ذهن مردم پاک کرده و آیندگان را در برابرش ناچیز جلوه میکند.
موضع امام علی (ع) در طی نبردها به قدری در تاریخ شناخته شده است که تا زمان قیامت آدمیان از آن یاد می کنند. مرد دلیری که هیچ وقت از زندگی نه گریخت و نه در مقابل سپاهی عظیم بین و ترس بر او چیره شد، هیچ وقت با کسی تن به تن مبارزه نکرد مگر اینکه او را به هلاکت رسانده و ضربه ای وارد نکرد که به دومین ضربه نیاز باشد. در زمانی که امام علی (ع) از معاویه دعوت به نبرد نمود تا زمانی که یکی از آن دو کشته شده و مردم بدون دغدغه و آرام شوند، عمرو عاص به معاویه گفت:
«علی با تو از در انصاف در آمده»
معاویه در پاسخ گفت:
«از روزی که با من بودهای هرگز این گونه به من نیرنگ نزدهای! تو مرا به نبرد کسی امر میکنی که هرگز کسی از چنگال او نرسته! چنان پندارم که به حکومت شام پس از من دل بستهای!»
این مایه فخر قوم عرب بود که که زمانی در نبرد مقابل امیرالمومنین قرار گرفته و یا اینکه بیان کنند، شخصی از بستگانشان به وسیله حضرت علی (ع) کشته شده است.
در یکی از روزها هنگامی که معاویه در تخت خود به خواب رفته بود، ناگهان چشمانش را گشوده و نظاره کرد که عبدالله بن زبیر در مقابلش نشسته است.
عبدالله از باب مزاح به او گفت:
«یا امیرالمؤمنین اگر موافقی تا با یکدیگر کشتی بگیریم؟»
معاویه در جواب گفت:
«هانای عبدالله میبینم از دلیر مردی و شجاعت دم میزنی!»
عبدالله ادامه داد:
«مگر تو منکر شجاعت منی؟ من کسی بودم که به مصاف علی رفتم و با او هم نبرد شدم.»
معاویه گفت:
«هرگز چنین نبوده و اگر تو لحظهای در برابر علی (ع) میایستادی تو و پدرت را به دست چپش میکشت و دست راستش همچنان فارغ منتظر مبارزه میبود.»
عبادت:
از امام علی (ع) زاهد و پاساتر وجود نداشته و بیشتر از همه به نماز و روزه مواظبت می نمود. مسلمانان به جا آوردن نماز شب، پیوستگی در گفتن اذکار و نماز مستحبی را از ایشان فرا گرفتند. و تو چه می اندیشی در خصوص بزرگ مردی که توجه و مراقبتش در به جا آوردن نماز های مستحبی به قدری بود که در طی جنگ صفین در شب لیله الهریر در بین دو صف، اسبابی برایش مهیا کردند. و در شرایطی که تیرهای دشمنان از همه طرف و حتی به فاصله اندکی از بنا گوشش عبور کرده و ایشان بدون هیچ هراسی در حال نماز بودند.
پیشانی امیرالمومنین از فراوانی سجده همچون زانوی شتر شده بود. هر بیننده ای زمانی که به دعا و راز و نیاز های او توجه کرده و سجده برابر عظمت و جلال خدای پاک و منزه، خشوع در مقابل صلابت و شکوه الهی و افتادگی و فرمان برداری جهت تجلیل و منزلت پروردگار نظاره کند، به سادگی و صفای وجود آن حضرت پی برده و به این معرفت می رسد که این رفتار از چه دل پاکی تراوش کرده و بر چه زبان راست گفتاری جاری گشته است.
زهد:
امام علی (ع) همواره در زندگی پیشگام تقوا و زهد بوده و هر جوینده ای که تمایل به حضور در این عرصه را داشته، لازم است تا به ایشان رجوع کنند. آن حضرت هیچ وقت شکم خود را از غذا سیر نمی کرد.
همواره در غذا و لباس از پست ترین نوع آن برای خود بر می گزید. عبدالله بن ابی رافع گفته:
«روز عیدی بر علی (ع) وارد شدم همیان سر به مهری نزدش دیدم. چون آن را بگشود دیدم نان خردههای جوین سبوس ناگرفتهای است. مشغول خوردن شد، گفتم: یا امیرالمؤمنین چرا آن را مهر نمودهاید؟ فرمود از بیم آنکه فرزندانم این نانها را به چربی یا روغن زیتونی بیالایند.»
برخی اوقات لباس ایشان به وسیله پوست و یا لیف خرما وصله شده بود. نعلینی که به پا می کرد، همیشه از جنس لیف بود. البسه اش را همواره از زبرترین جنس کرباس انتخاب میکرد. احیانا اگر نانش را به چیزی آغشته می کرد فقط سرکه یا نمک بود. در مواردی نادر برخی از گیاهان خودرو را به لقمه نان اضافه کرده و یا اینکه مقدار ناچیزی از شیر شتر در کنار آن میل می کرد.
هیچ وقت گوشت نمی خورد مگر به مقدار اندک و می فرمود:
«شکمتان را گورستان حیوانان مسازید.»
با این وجود نسبت به سایر مردم از توان و قدرت بیشتری برخوردار بوده و گرسنه بودن از انرژی و بنیه او کم نمی کرد. امیرالمومنین از دنیا روی گردان بود، در شرایطی که اموال همه سرزمین های اسلام به استثنای شام به جانب ایشان رهسپار بود، ولی همه آنها را ما بین مردم به عدالت تقسیم میکرد.
اخلاص:
از منظر حضرت علی (ع) کلام و رفتار بدون تزمیه و خلوص، فاقد وجاهت و پشتوانه می باشد. طریقه برخورد و نوع عکس العمل امام علی (ع) با عمرو بن عبدود در نبرد احزاب از جمله مثال های اخلاص آن بزرگوار است؛ بعد از آنکه حضرت علی (ع) بر عمرو غلبه یافته و به او چیره شد، عمرو به جانب آن حضرت آب دهان انداخت. امام علی از آن جهت که منبعث از خشم و عصبانیت عمرو را هلاک نکند، او را آزاد کرد. بعد از دقایقی که خشمشان آرام شد، بازگشته و او را به درک واصل کرد.
نماز:
در روش و رفتار عبادی امام علی (ع) نماز از جایگاه خاص و والایی برخوردار است. به حدی که ایشان پیشگام بودنشان در برپایی نماز در جوار رسول الله را، مایه مباهات خویش برشمرده است. نمازهای ایشان بسیار طولانی مدت بوده است.
آن حضرت به برپایی نماز شب توجه ویژه ای داشت. در روایتی از امام جعفر صادق ع آمده است:
«امام علی (ع) در آخر عمرش در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد.»
سیره خانوادگی
شیوه همسرداری:
حضرت علی (ع) در خصوص ارتباط و رفتارش با همسرشان فاطمه زهرا (س) می فرماید:
«به خدا سوگند! هیچگاه فاطمه را به اکراه به کاری وانداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچی ننمود و هر گاه به او نگاه میکردم همه ناراحتیها و اندوهها و غمهایم را از یاد میبردم»
امیرالمومنین (ع) در انجام امورات و کارهای منزل به یاری و کمک فاطمه (س) می شتافتند.
رفتار با فرزندان:
در گفتاری از امیر مومنان چنین آمده که فرزندان دارای حقوقی هستند که لازم است مراعات شود. ایشان می فرمایند:
«حق فرزند بر پدر آن است که بر او نامی نیک بگذارد. ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد…»
آن حضرت در خصوص نحوه تربیت کودکان بیان کردند:
«هر کس کودکی دارد، کودکی کند»
حضرت علی (ع) همواره به پدر و مادر ها توصیه می کردند که در پرورش و تربیت کودکان به دو نکته، شرایط زمانه فعلی کودکان و اختلاف بین دو نسل توجه و اهتمام کافی داشته باشد.
رفتار با خویشاوندان:
از دیدگاه امام علی (ع) بستگان اهمیت ویژه ای در زندگی هر انسانی دارند. از منظر ایشان هیچ شخصی مستغنی از اقوام و خویشان نیست که بتوانند از او با دست و زبانشان جانبداری کنند. اعضای فامیل گسترده ترین دسته از جامعه هستند که به حمایت و پشتیبانی انسان می پردازند. آنها باعث زدودن غم و رنج از او و زندگی شده و اگر اتفاق و موقعیت خاصی برای شخص حادث شود، بستگان مهربان ترین مردم به او هستند.
سیره حکومتی
ابن حنبل در کتاب فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، به نقل از ابونوار کرباس فروش چنین آورده:
«علی بن ابیطالب به همراه بردهاش نزد من آمد و دو پیراهن کرباس خرید. سپس به بردهاش گفت: «هر کدام را میخواهی بردار»؛ برده یکی را برداشت. سپس علی پیراهن دیگر را برداشت و پوشید.»
حقوق متقابل مردم و حاکم:
از دیدگاه امام علی (ع) حق حاکم بر مردمان جامعه و حقوق مردم بر حاکم از مهمترین و بزرگترین حقی است که خداوند متعال برای بندگانش مقرر کرده و متقابل می باشد. ایشان می فرمایند:
«همانطور که کسی را بر دیگری حقی است آن دیگر را نیز بر او حقی خواهد بود. کسی که بر همگان حق دارد و هیچکس را بر او حقی نیست خدای تعالی است نه هیچیک از بندگانش»
به باور و اصول حضرت علی (ع) مراعات حقوق دوسویه فرمانروا و مردم، اثرات و برکات بسیاری در پی دارد:
«زمانی که رعیت حق خود را نسبت به والی به جا آورد و والی نیز حق خود را نسبت به رعیت ادا نماید، حق در میان آنها عزت یابد و پایههای دینشان استوار گردد، نشانههای عدالت آشکار شود و سنتهای پیامبر (ص) در مسیر خود افتد و اجرا گردد.»
حضرت علی (ع) در ادامه بیان می کنند:
«اگر رعیت بر والی خود چیره گردد یا والی بر رعیت ستم روا دارد، در این هنگام میان آنها اختلاف کلمه پدید آید و دردها و بیماریهای مردم افزون شود و کسی از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد. در این هنگام نیکان به خواری افتند و بدان عزت یابند و بازخواستهای خداوند از بندگان بسیار گردد.»
امام علی (ع) اهمیت و جایگاه ویژه ای جهت وجهه و اعتبار مردم در جامعه قائل بوده و این موضوع در حکم هایی که به جانب مامورین دولتی روانه می کرد، کاملاً مشهود است. در دستورالعمل هایی که برای جمع آوری خراج و مالیات برای مأمورین حکومتی درج کرده بود، چنین بیان داشتند:
«به عدل و انصاف رفتار کنید و به مردم درباره خودتان حق بدهید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات مردم صبر و استقامت به خرج دهید که شما خزانه داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید… »
در عین حال در توصیه نامه ای به متصدیان جمع آوری زکات فرمودند:
«آنگونه رفتار نکن که مردم از تو کراهت داشته باشند. بیش از آنچه از حق خداوند در اموالش است از او مگیر… سپس به افراد بگو: ای بندگان خدا، مرا ولی خدا و خلیفه او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را که در اموال شما است بگیرم. آیا در اموال شما حقی از خدا هست که آن را به نمایندهاش بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه مکن و اگر کسی پاسخ داد بلی، همراهش برو بدون اینکه او را بترسانی و یا تهدید کنی….»
پس از آن که امیرالمومنین مالک اشتر را به عنوان استاندار مصر تعیین کرد، در حکم انتصابش اینگونه درج کرده بود:
«… مهربانی و خوشرفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنان چون جانور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنان دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند.»
عدالت:
حضرت علی (ع) در آغازین ایام حکومتش نسبت به روش خلفای سه گانه که بیت المال را با در نظر گرفتن پیشینه اشخاص در نبرد های صدر اسلام و یا ملاک هایی همچون پیشگام بودن در ایمان و از این قبیل میان مردم تقسیم میکردند، مقاومت نمود و نبودن تساوی در تسهیم و توزیع بیت المال را مغایر و ناسازگار با فرمان قرآن دانستند. ایشان عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را به عنوان متصدی بیت المال تعیین کرده و در نوشته های مکتوب به آنها امر کرد که عرب و عجم و هر مسلمانی متعلق به هر نژاد و خاندان، در دریافت سهم بیت المال با هم برابر هستند. در عین حال زمانی که امام علی (ع) عهده دار خلافت گردید، همه اراضی و املاکی را که عثمان به اشخاص متعدد تحویل داده بود، در زمره اموال خدا دانسته و امر به برگرداندن آن ها جهت بیت المال نمود.
اقامه حق و دفع باطل:
نگرش امام علی (ع) به حکومت و زمامداری، همچون وسیله ای جهت برپا داشتن حق و دور کردن باطل بود. در صورتی که این آرمان والا و ارزشمند در سایه خلافت جهت ایشان مهیا نمی شد، هیچ علاقه و گرایشی به زمامداری نداشته و چنین حاکمیتی در حد یک ذره ناچیز برایش محترم و ارزشمند نبود. ابن عباس در روایتی چنین گفته که در خانه «ذى قار» جهت دیدن حضرت علی (ع) وارد شدم، در شرایطی که ایشان در حال وصله کردن کفش خودش بود.
حضرت علی به من فرمود:
«قیمت این کفش چقدر است؟»
در جواب گفتم:
«بهایى ندارد!»
ایشان ادامه دادند:
«به خدا سوگند همین کفش بى ارزش برایم از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر اینکه با این حکومت حقّى را بپا دارم و یا باطلى را دفع نمایم»
رفتار با دوستان و خویشاوندان در بیت المال:
حضرت علی (ع) در امور بیت المال جدی و سر سخت بود. به این شکل،هنگامی که دخترش گردنبند مرواریدی را از علی بن ابی رافع، مسوول و کلیددار بیتالمال، به شکل امانی در اختیار گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را به شدت مورد استیضاح و عتاب قرار داد. در رویداد دیگری نیز به شخصی از پیروانش که از او تقاضای مالی مشخص داشت، هشدار داده و او را از خواهش فراتر از حقش و حد و حدود قدغن نمود.
سختگیری در اجرای دین و قانون:
امام علی (ع) در عمل به دین، به کار بستن صحیح قانون و روش مناسب زمامداری بسیار سخت کوش و جدی بود. بودن داشتن چنین ویژگی، موجب شد عرصه بر عده ای زیاده خواه به تنگ آمده و صبر و تحمل از دست بدهند. ایشان در این مسئله حتی برای صمیمی ترین و باوفاترین یارانش نیز استثنا قائل نبود. به عنوان نمونه در رویدادی به قنبر فرمان داد که در تعداد مشخص به کسی حد بزند. قنبر متاثر از شدت انزجار، سه تازیانه علاوه بر آن چه حضرت فرموده بودند، به او وارد کرد.
حضرت علی (ع) آن مرد را مجبور کرد جهت غرامت آن سه تازیانه، به قنبر تازیانه وارد کند. این نهاد در نهج البلاغه چنین درج شده که شخصی از ثروتمندان بصره، از عثمان بن حنیف، حاکم بصره دعوت به عمل آورد که مهمان او شود. در این بزم تدارک انواع غذاهای متنوع را دیده و در مقابل او گذاشت. البته در این مهمانی مستمندان اجازه حضور نداشتند. پس از آنکه خبر این ضیافت به حضرت علی (ع) رسید، بلافاصله نامهای به عثمان بن حنیف مکتوب کرده و او را به علت حضور در چنین مجلسی مورد عتاب و سرزنش قرار داد. در ادامه او را به اطاعت از سلوک و طریق پارسا گونه خودش دعوت کرد.
برخورد با متملقان و چاپلوسان:
با توجه به اینکه مقصد امیرالمومنین هر زمان داری بر پایه حق و جلوگیری از باطل و توسعه عدالت در جامعه بود در مقابل هر شرایطی که مانع تحقق آن شود، مقاومت می کرد. ایشان تحت هیچ شرایطی در برابر چاپلوسی افراد متملق، نرمش نشان نداده و سر خم نکرد تا با رفتار و گفتار روند صحیح حکمرانی علوی را دچار انحطاط کنند. ایشان تأکید می کرد که هیچ رغبتی به این نوع گویش ندارد. امیرالمومنین پس از خطابه ای که با موضوع حقوق دوجانبه رهبر جامعه و مردم بیان کرد، شخصی از میان یارانش در صحبتی مفصل همیاری و مساعدت خود را در اطاعت از حضرت علی بیان کرد.
امیرالمومنین (ع) در جواب فرمود:
«سزاوار است آن کس که جلال خداوند در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش پر عظمت است همه چیز- به خاطر آن عظمت- جز خداوند در نظرش کوچک جلوه کند.» همچنین ادامه دادند: بدانید از بدترین حالات زمامداران در پیشگاه صالحان این است که گمان برده شود آنها فریفته تفاخر گشته و کارشان شکل برترى جویى به خود گرفته، من از این ناراحتم که حتّى به ذهن شما خطور کند که مدح و ستایش را دوست دارم؛ از شنیدن آن لذّت مىبرم. من- بحمد الله- چنین نیستم و اگر (فرضاً) دوست هم مىداشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پر عظمت و کبریایى خدا- که از همه کس به ثنا و ستایش سزاوارتر است- آن را ترک گفتم.»
ایشان به این شکل شرح دادند:
«گاهى مردم ستودن افراد را به خاطر مجاهدهها و تلاشهایشان لازم مىشمرند (و این براى مردم بى عیب است، امّا من از شما مىخواهم) مرا با سخنان جالب خود نستایید (و این که مىبینید در راه اجراى فرمان خداوند تلاش مىکنم) براى این است که مىخواهم خود را از مسؤولیت حقوقى که بر گردنم هست خارج سازم؛ حقوقى که خداوند و شما بر گردنم دارید و هنوز کاملًا از انجام آنها فراغت نیافتهام و واجباتى که به جاى نیاورده و باید به مرحله اجرا گذارم.»
سیره اقتصادی
تشویق به کار:
در قسمت توضیحات نهج البلاغه چنین آمده که حضرت علی (ع) شخصا به کارها و اموراتش می پرداخت؛ زمین را مهیا کرده، اقدام به کاشت درخت خرما می نمود، آبیاری می کرد. ایشان همه این فعالیت ها را خودشان به تنهایی انجام می دادند. از منظر امام علی (ع) هرگونه اقدام جهت جهاد در راه خدا، فراتر از ارزش و اهمیت سعی و کوشش جهت به دست آوردن روزی و معاش در خانواده نیست.
امام جعفر صادق ع در روایتی فرمودند:
«امام علی (ع) هزار برده را با تلاش و کار و دسترنج خویش آزاد کرد.»
گفتهها و نوشتهها
سخنان امام علی (ع):
در دوران زندگی حضرت علی (ع) پیروان و بسیاری از یارانش، سخنرانی ها و بعضی از سروده های شان را در اذهان نگه داشته و برای یکدیگر و فرزندانشان بیان میکردند. سالها بعد تعدادی از حکما و اندیشمندان مسلمان، اعم از شیعه و سنی به جمع آوری آنها روی آورده و دیوانی از این سخنان را به شکل کتاب ارائه کردند.
نهج البلاغه:
شناخته شده ترین مجموعه از گفتارها و متون امام علی (ع) کتاب نهج البلاغه است که سید رضی از دانشمندان قرن چهارم آن را مدون نموده است. نهج البلاغه بعد از قرآن کریم در زمره ارزشمندترین کتب مذهبی شیعه و ملموس ترین نوشتار ادبی عربی می باشد. کتاب مذکور طی سه فصل شامل خطبهها، نامهها و منتخبی از سخنان قصار امام علی (ع) بوده که در دوره ها و شرایط متعدد زندگانی ایشان بیان گردیده و یا جهت اشخاص گوناگون به شکل نامه مکتوب شده است.
- خطبهها، مشتمل بر ۲۳۹ خطبه می باشد.
- نامهها، متشکل از ۷۹ نامه بوده و قریب به اکثریت آنها در هنگام خلافت درج شدهاند.
- کلمات قصار یا قصار الحکم، از ۴۸۰ کلام تشکیل شده است.
قسمتهایی از توضیحات نهج البلاغه عبارتند از: شرح ابن میثم بحرانی، شرح ابن ابی الحدید معتزلی، شرح محمد عبده، شرح محمدتقی جعفری، شرح فخر رازی، منهاج البراعه خویی و شرح نهج البلاغه از محمدباقر نواب لاهیجانی
با در نظر گرفتن اینکه نهج البلاغه منتخبی از گفتارهای امام علی (ع) بوده و همه آنها را در بر نمی گیرد، لذا عدهای از پژوهشگران به دنبال جمع آوری همه بیانات ایشان بر آمدند. کتب مذکور با عنوان مستدرکات نهج البلاغه منتشر شده است.
غرر الحکم و درر الکلم:
غرر الحکم و درر الکلم به کوشش مستمر عبدالواحد بن محمد تمیمی آمِدی، از دانشمندان قرن پنجم هجری گردآوری گشته است در قرآن حکم بالغ بر ۱۰ هزار گفتار است حضرت علی (ع) به شکل الفبایی متشکل از عناوین اعتقادی، عبادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمع آوری شده است.
دستور معالم الحکم و ماثور مکارم اشعار:
دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم، به همت و تلاش قاضی قضاعی تدوین شده است. قضاعی از حاکمان شافعی قرن پنجم هجری بوده و در بین محدثین از اعتبار و منزلت ویژهای برخوردار است. عدهای او را از شیعیان می دانند. کتاب دستور معالم الحکم در ۹ فصل تالیف گردیده که شامل حکمتهای سودمند امام علی (ع)، سرزنش دنیا و بیمیلی به آن، موعظهها، وصیتها و نواهی، پاسخ به پرسشها، کلام غریب، سخنان نادر، دعاها و مناجات، و سروده ای حضرت علی (ع) میباشد.
سایر کتبی که گفتار امام علی (ع) در آنها جمع آوری گردیده، عبارتند از:
- نثر اللآلی، تالیف ابوعلی فضل بن حسن طبرسی
- مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، انتخاب جاحظ، نوشته رشید و طواط
- قلائد الحکم و فرائد الکلم، گردآوری شده توسط قاضی ابویوسف یعقوب بن سلیمان اسفراینی
- امثال الامام علی بن ابی طالب، سخنان و نامه های امام علی (ع) در کتاب صفین، که توسط نصر بن مزاحم گردآوری گردیده است.
دیوان اشعار:
سروده های منتسب به حضرت علی (ع) در یک مجموعه تدوین گردیده که به دفعات بی شمار از طریق انتشارات متعدد به چاپ رسیده است.
مکتوبات:
در مستندات شیعه و برخی از منابع اهل تسنن، مکتوباتی از امام علی (ع) ذکر گردیده است:
جَفْر و جامعه:
جَفْر و جامعه، دو کتاب از احادیث بوده که به درستنویسی رسول مکرم اسلام صلی الله و کتابت حضرت علی (ع) می باشد. دو کتاب مذکور، از امانت های امامت و مرجع علوم امام محسوب می شود. مضامینی که در کتاب جفر آمده، از رویدادهای آتی تا زمان وقوع قیامت سخن می گوید.
امام موسی کاظم (ع) در حدیثی فرمودند:
«جز نبی و وصی نبی، کسی نمیتواند در آن بنگرد و نگریستن در آن از امتیازات اوصیای پیامبر (ص) است.»
کتاب جامعه نیز مشتمل بر ما وقع پیشینیان و آینده تا به روز محشر بوده، تبیین همه آیات قرآن و اسماء اوصیا از خاندان پیامبر اکرم (ص) و هر آنچه که برای آنها رخ می دهد، می باشد. کتاب جامعه توسط اشخاص خاصی مشاهده شده است.
مصحف امام علی (ع):
مصحف علی یا مصحف امام علی (ع)، اولین رونوشت گردآوری شده قرآن بوده که بعد از شهادت نبی مکرم اسلام صلی الله به همت حضرت علی (ع) مهیا شد. مصحف مذکور در حال حاضر در دسترس نبوده و بر اساس برخی روایات به خط حضرت علی (ع) به توالی فرود آمدن سوره های قرآن درج گردیده است. در برخی روایات آمده، شان نزول قران و آیات ناسخ و منسوخ در حواشی این مصحف نوشته شده است. به اعتقاد شیعیان مصحف امام علی (ع) در دست امامان معصوم بوده که در حال حاضر در اختیار امام دوازدهم صاحب الامر ع میباشد.
مصحف فاطمه (س):
مُصْحَف فاطمه (س)، نام کتابی است که فرشته الهی موضوعات آن را به حضرت فاطمه (س) بیان کرده حضرت علی (ع) آن را مکتوب نموده است. نوشته های کتاب مذکور در خصوص مقام رسول مکرم اسلام در بهشت و حوادث و جریانات در آینده می باشد. این کتاب در پیشگاه ائمه اطهار شیعه بوده که به ترتیب در بین آن ها چرخیده است. هیچ یک از اشخاص غیر، به این کتاب دسترسی نداشته و نخواهند داشت. هم اکنون کتاب مُصْحَف فاطمه (س) در اختیار صاحب الزمان حضرت مهدی عجل الله می باشد.
اصحاب امام علی (ع)
از بهترین اصحاب پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) سلمان فارسی است. احادیث و روایات متعددی از نبی مکرم و ائمه اطهار در خصوص او بیان شده که میتوان به این عبارت از حضرت محمد صلی الله اشاره کرد:
«سلمان از ما اهل بیت است»
جندب بن جناده، معروف به ابوذر غفاری، به عنوان چهارمین انسانی است که به پیامبر اکرم (ص) ایمان آورده و مسلمان شد. او در جانبداری از حقانیت امام علی (ع)، در مراحل نخستین از انجام بیعت با ابوبکر اجتناب نمود.
مقداد بن عمرو، یکی از هفت نفری است که در مراحل آغازین بعثت نبی مکرم اسلام به او ایمان آورده و به اسلام گروید. پس از شهادت رسول الله مقداد در زمره اشخاصی بود که با ابوبکر بیعت نکرده و در هنگام ۲۵ سال سکوت و صبر امام علی (ع) پیوسته با ایشان همراه بود.
عمار یاسر از نخستین افرادی است که به پیامبر اسلام ایمان آورده و در کنار نخستین گروه از مسلمانان عازم حبشه گردید. پس از آن که رسول الله به مدینه مهاجرت نمود، عمار به ایشان ملحق شد. اما پس از شهادت رسول الله همچنان در مسیر جانبداری از حقوق اهل بیت و حضرت علی (ع) پابرجا بوده و در زمان زمامداری عمر بن خطاب، برای مدتی عهده دار فرمانروایی کوفه بود. ولی از آن جهت که او انسان عدالت مدار و بی آلایشی بود، افراد بدخواه با دسیسه چینی شرایط عزل او را مهیا کردند.پس از آن او به مدینه بازگشته و در ملازمت حضرت علی (ع) از ایشان بهره مند شد.
مالک بن حارث عبد یغوث نخعی، یا مالک اشتر نخعی در یمن متولد شد و به عنوان نخستین شخصی بود که با امام علی (ع) بیعت نمود. او در نبردهای جمل، صفین و نهروان از سرداران لشکر حضرت علی (ع) بوده است.
عبدالله بن عباس، ملقب به ابن عباس، عموزاده پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) بوده است. او روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) بیان کرده است. ابن عباس در زمان خلفای سه گانه همواره اعتقاد به جانشینی حضرت علی (ع) داشته و ایشان را سزاوار آن می دانست. در زمان حکومت حضرت علی (ع) او در جنگهای جمل، صفین و نهروان شرکت داشته و با حکمی از امام علی (ع) استاندار بصره گردید.
ابوالهیثم بن تیهان، جزو اولین افرادی است که در میان انصار به اسلام روی آورد. او یکی از دوازده نفری بود که در هنگام حکومت ابوبکر، نسبت به حقانیت خلافت حضرت علی (ع) و این امر که رسول الله ایشان را به جانشینی خود منصوب نمود، گواهی داد. ابوالهیثم بن تیهان در طی نبرد صفین پس از به شهادت رسیدن عمار، شربت شهادت را نوشید. او در زمره اشخاصی است که امام علی (ع) به علت فقدانش اظهار افسوس نموده و فرمودند:
«أین عمار؟ أین ابن تیهان؟…»
صعصعه بن صوحان، در عصر رسول الله به اسلام گروید، ولی نتوانست ایشان را ملاقات کند. او در طی جنگ های سه گانه جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. امیرالمومنین از او به عنوان گوینده ای ماهر و چیره دست و از نظر معاویه او با صفت زیان آهنین وصف می شد. صعصعه بن صوحان از قدرت فن بیان خود در جانبداری از امام علی (ع)، به کار گرفته و بهره می برد.
کمیل بن زیاد، از پیروان پیامبر اکرم (ص) و از اصحاب ویژه امام علی (ع) و امام حسن ع بوده است. او در گروه شیعیانی بود که در روزهای نخستین زمامداری حضرت علی (ع) با ایشان بیعت کرده و در نبردهای امیرالمومنین در کنار ایشان با دشمنان پیکار می کرد.
محمد بن ابی بکر، فرزند خلیفه اول در سال دهم هجری متولد شد. او از یاران ویژه امام علی (ع) بوده که باور داشت، خلفای سه گانه حقانیت حضرت علی را نادیده گرفته و زیر پا گذاشتند. محمد بن ابی بکر معتقد بود، کسی شایسته تر از علی بن ابیطالب برای داشتن جایگاه خلافت نیست در زمان زمامداری امام علی (ع) در نبردهای جمل و صفین شرکت داشته و امام علی ع را حمایت کرد. پس از آن در رمضان سال ۳۶هجری فرماندار مصر گردید و در ماه صفر سال ۳۸ هجری به دست لشکر معاویه کشته شد.
میثم تمار، از یاران نزدیک و ویژه امام علی (ع) و امام حسن و امام حسین بوده است او در زمره شرطه الخمیس بود. شرطه الخمیس، گروهی از اصحاب همواره مسلح امام علی (ع) بودند که در همه مواقع و در شرایط مختلف به یاری و دفاع از ایشان می پرداختند.
برای کسب درآمد؛ کافیه یکسری قواعدی که ثروتمندان بلد هستن رو تو هم یاد بگیری. اینکه چطوری پول دربیاری و ثروتمند بشی تو جلسهی آموزشی بهت یاد داده شده. بعد ازدیدن این جلسه، زندگیت عوض میشه.