بیوگرافی و زندگی نامه امام زمان (عج)
بیوگرافی امام زمان (عج) محمد فرزند حسن عسکری (ع) معروف به حضرت امام مهدی (عج)، صاحب الزمان و حجت بن الحسن در سال ۲۵۵ قمری متولد شد به عنوان دوازدهمین و آخرین پیشوا و امام شیعیان دوازده امامی می باشد. آغاز دوران امامت او بعد از به شهادت...
بیوگرافی امام زمان (عج)
محمد فرزند حسن عسکری (ع) معروف به حضرت امام مهدی (عج)، صاحب الزمان و حجت بن الحسن در سال ۲۵۵ قمری متولد شد به عنوان دوازدهمین و آخرین پیشوا و امام شیعیان دوازده امامی می باشد. آغاز دوران امامت او بعد از به شهادت رسیدن پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ قمری صورت گرفت. بنا به باور و اعتقاد شیعیان، ایشان همان شخصی است که در دین مبین اسلام و در همه ادیان الهی به ظهورش پس از طی غیبت طولانی مدت وعده داده اند.
با استناد به منابع شیعه، در زمان امامت امام حسن عسکری (ع) دولتمردان خاندان عباسی، درصدد یافتن فرزند آن امام بزرگوار بودند که به نام مهدی و در جایگاه جانشین ایشان قرار داشت. لذا بنابه مشیت الهی به دنیا آمدن امام زمان (عج) از عموم و دیگران پوشیده مانده و به استثنای تعدادی از اصحاب ویژه امام یازدهم شیعیان، هیچ کس سعادت رویت ایشان را نداشت. از این جهت بعد از به شهادت رسیدن پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری (ع)، تعدادی از شیعیان به شک و شبهه گرفتار شده و گروه هایی در جامعه شیعیان ایجاد شد. در پی آن برخی از آنها گرایش به عموی صاحب الزمان (عج) به نام جعفر کذاب یافته و از او اطاعت کردند. در شرایط مذکور حضرت صاحب الزمان (عج) دستورات و فرمانها را خطاب به شیعیان نگاشته و به واسطه نائبان خاص شان به اطلاع عموم مردم می رساند. به کار گرفتن این جریان باعث شد مجدداً شیعیان به ثبات برسند. به طوری که در قرن چهارم قمری با وجود گروه های تشکیل شده بعد از به شهادت رسیدن امام یازدهم در بین شیعیان، همگی منحل شده و تنها شیعه دوازده امامی پایدار ماند.
زمانی که حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود، پدر ارجمندش این رویداد عظیم را از دید دیگران مخفی نگه داشته و به شیعیان توصیه نمود، از به کار بردن نام ایشان ممانعت کنند. یک سال قبل از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع)، پدرش حضرت مهدی (عج) را در کنار جده بزرگوارش عازن مکه نمود تا از تیررس نگاه و جستجوی عاملان حکومتی فاصله بگیرد و برای منحرف کردن اندیشه شوم و تفکرات دشمنان و بدخواهان، بدون اشاره به اسمی از حضرت مهدی (عج)، مادرش را به عنوان وصی خود تعیین نمود.
در هنگام به شهادت رسیدن پدرش امام حسن عسکری، حضرت مهدی (عج) در سن پنج سالگی بود که به درجه امامت نائل شد. احادیث متعددی از نبی مکرم اسلام (ص) و همه امام های پیش از آن، نسبت به امامت حضرت مهدی (ع) اذعان و تاکید داشته اند. عموی حضرت معدی (عج) به نام جعفر، بعد از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع)، مدعی امامت و جانشینی ایشان شده و قصد داشت با به جا آوردن نماز میت بر پیکر مطهر امام یازدهم بر ادعای دروغین جانشینی اش رسمیت دهد، لاکن به یکباره حضرت مهدی (عج) در مقابل دیدگان همه جمعیت حضور یافته و پس از کنار زدن جعفر، خودشان بر پیکر پاک پدرشان نماز خوانده و با پایان یافتن نماز به زمان اندکی از نظر مردم ناپدید شدند. ایشان در چند رویداد بدین ترتیب در مقابل دیدگان مردم ظاهر شده و حضور یافتند.
حضرت مهدی (عج) بعد از به شهادت رسیدن پدرش، در غیبت صغرا بوده و در این دوران توسط چهار نایب خاص با شیعیان ارتباطاتی برقرار می کرد. پس از آن از سال ۳۲۹ قمری، این شیوه ارتباط مردم با حضرت صاحب الزمان (عج) به واسطه نائبان خاص خاتمه یافته و دوران غیبت کبری آغاز گردید. اندیشمندان و علمای شیعه در خصوص علل و عوامل برخورداری امام صاحب زمان (عج) از عمری طولانی، توجیه و تاویل هایی داشته اند. در احادیث ذکر شده از ائمه معصومی غیبت صاحب الزمان (عج) همانند خورشید مانده در پشت ابر توصیف شده است.
به باور و دیدگاه شیعیان حضرت مهدی (عج) حی و حاضر بوده و روزی متجلی شده و ظهور می یابد. آن حضرت در کنار اصحابش دولتی جهانی شمول در سرتاسر کره زمین برقرار کرده و در حالی که بساط ظلم و جور سرتاسر دنیا را فرا گرفته بود، آن را برچیده و عدالت و انصاف را بر همه جا حاکم می کند. در احادیث ذکر شده تاکید بسیاری بر انتظار فرج گردیده و از نظر شیعیان چنین روایتی تعبیر به انتظار ظهور صاحب زمان (عج) می باشد.
تحلیل گران شیعه با در نظر گرفتن بسیاری از روایات و احادیث برخی از آیات موجود در قرآن کریم را دلالت به حضرت صاحب زمان (عج) می دانند. همچنین روایات متعددی در خصوص حضرت مهدی (عج)، زندگانی، غیبت و دوران زمامداری او بیان شده است. تا به اکنون افزون بر دو هزار کتاب در زبانهای رایج دنیا و موضوعات متنوع در مورد حضرت صاحب زمان (عج) منتشر شده است.
از نظر پیروان اهل تسنن، شخصیتی به نام مهدی به عنوان نجات دهنده آخرالزمان خواهد بود که از نسل و ذریه پیامبر اسلام (ص) می باشد. ولی بسیاری از آنها بر این باورند که او در آینده پا به دنیا گذاشته و هنوز متولد نشده است. ولی برخی از حکمای اهل سنت همچون سبط ابنجوزی و ابنطلحه شافعی، دیدگاهی همچون شیعیان داشته که مهدی موعود را اولاد امام یازدهم حضرت عسکری (ع) می دانند.
در دوران غیبت دعاها و اذکار متعددی جهت ارتباط گرفتن با صاحب الزمان (عج) بیان شده است که دعای فرج، دعای عهد، دعای ندبه، زیارت آلیاسین و نماز امام زمان از جمله آنها می باشد. در برخی از روایات از ائمه معصومین، ملاقات با حضرت مهدی (عج) در دوران غیبت را امری محال نشمرده و برخی از حکمای شیعه روایت هایی از دیدار برخی اشخاص با حضرت صاحب الزمان (عج) بیان کردهاند. همچنین برخی مکان ها به وجود امام زمان (عج) نسبت داده شده است که می توان به سرداب غیبت در سامرا، مسجد سهله در کوفه و مسجد جمکران در قم اشاره کرد.
منوی دسترسی سریع
محل ظهور، قیام، حکومت و زندگی پس از ظهور
وضعیت شیعیان پس از شهادت امام عسکری (ع)
خلاصه زندگی نامه
نام: محمد بن حسن
کنیه: ابوالقاسم، اباصالح
تاریخ تولد: ۱۵ شعبان، سال ۲۵۵ قمری یا ۲۵۶ قمری
محل تولد: سامرا
مدت امامت: از سال ۲۶۰ق آغاز شده و هنوز ادامه دارد.
لقب(ها): مهدی، بقیه الله، قائم، صاحب الزمان
پدر: امام حسن عسکری (ع)
مادر: نرجس خاتون
نام، کنیهها و القاب
در بسیاری از روایات و احادیث شیعه اسامی مانند محمد، احمد و عبدالله جهت دوازدهمین امام بیان شده است. با این وجود در اکثر مواقع شیعیان از او به نام مهدی یاد می کند. در احادیث موثق چنین درج شده که او همنام با نبی مکرم اسلام (ص) می باشد. حتی در تعدادی از احادیث و مستندات نگاشته شده شیعه همچون الکافی و کمالالدین، تمام حروف اسم به صورت جدا و منفک به شکل «م ح م د» نگاشته شده است. این طرز نوشتن، منبعث از روایاتی است که نسبت به اجتناب از به کار بردن نام او تاکید داشته اند.
برای حضرت صاحب الزمان عج الله تعداد ۱۸۲ اسم را قید کردهاند. شیخ صدوق به نقل از امیرالمومنین (ع) در روایتی آورده که فرمود:
«بیرون می آید مردی از فرزندان من در آخرالزّمان و فرمود که برای او دو اسم است. اسمی مخفی و اسمی ظاهر، اما اسم مخفی او، احمد است.»
شیخ طوسی چنین گفته است:
«از حذیفه روایت شده که گفت: شنیدم از رسول خدا (ص) که ذکر کرد مهدی را. پس فرمود: بیعت می کنند با او، در رکن و مقام، اسم او احمد است و عبدالله و مهدی، پس این ها نام های اوست.»
سایر نام ها و کنیه های معروف آنحضرت چنین می باشد: ابوالقاسم، ابوصالح، ابوابراهیم، ابومحمد، بقیه الله، بقیه الانبیا، حجت الله، خاتم الاوصیا، خلف صالح، خلیفه الله، صاحب الزّمان، صاحب العصر، صاحب الامر، قائم، منصور، منتظر، منتقم، نعمت ظاهره و….
نهی از نام بردن:
با توجه به آنکه روایات کثیر و متعددی در مستندات شیعه نسبت به استفاده نکردن از نام اصلی دوازدهمین امام تاکید و تصریح شده و حتی آن را حرام شمردهاند. لذا دو دیدگاه متداول در خصوص این روایات دیده می شود: دیدگاه اول متعلق به اشخاصی همچون سید مرتضی، فاضل مقداد، محقق حلی، علامه حلی و چند فقیه و دانشمند دیگر بوده که این شان و احترام را مختص دوران تقیه دانسته و در نظریه دوم به نقل از میرداماد و محدث نوری بوده که وچه حرام آن را اختصاص به همه دوران پیش از ظهور قلمداد می کنند.
کنیهها و القاب:
در اسناد متعدد، دعاها و زیارات دوازدهمین امام شیعیان با صفات و کنیه های بسیاری به توصیف رسیده است. به طوری که در کتاب نجم الثاقب نوشته محدث نوری، برای ایشان در حدود ۱۸۲ نام و لقب درج شده است. همچنین در کتاب «نام نامه حضرت مهدی (عج)» تعداد ۳۱۰ نام و لقب برای او نگاشته شده است. از جمله القابی که محدث نوری برای آن حضرت آورده شده شامل مهدی، قائم، بقیه الله، منتقم، موعود، صاحبالزمان، خاتمالاوصیا، منتَظَر، حجه الله، احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، خاتمالائمه، خلیفه الله، صالح، صاحبالامر می باشد.
لازم به ذکر است در مستندات اهل تسنن اسامی و القاب دوازدهمین امام شیعیان نیز درج شده است. در آن منابع اغلب از نام مهدی استفاده گردیده و سایر القاب و کنیه ها به مراتب کمتر بیان شده و صفت «قائم» در موارد انگشت شمار یافت می شود.
مهدی:
از جمله شناخته شده ترین اسامی صاحب الزمان، مهدی می باشد. معنای لغوی مهدی ره یافته و اسم مفعول بوده و مهدویت نیست از آن منشا می گیرد.
عنوان مهدی (عج) از متداول ترین اسامی آن حضرت در بین پیروان شیعه و سنی می باشد. این کلمه در مفهوم فاعلی نیز، تعبیر به هدایت کننده می شود.
محمد بن عجلان به نقراز ششمین امام شیعیان، حضرت امام جعفر صادق (ع) آورده:
«و قائم را از آن رو مهدی گفتهاند که مردم را به آیینی که از دست دادهاند، هدایت میکند»
ولی در اکثر احادیث و روایات مفهوم اولیه که همان ره یافته میباشد، استنباط میشود.
همچنین در جایی دیگر، زمانی که از امام جعفر صادق (ع) سوال شد که از چه جهت مهدی، مهدی نامگذاری شده است؟ ایشان پاسخ دادند:
«به دلیل اینکه به تمام امور پنهان هدایت میشود»
امام محمد باقر (ع) در این خصوص بیان داشتهاند:
«به درستی که مهدی نامیده شد به سبب اینکه به امر مخفی هدایت میشود. او تورات و سایر کتابهای الهی را از غاری در انطاکیه بیرون خواهد آورد»
شیخ صدوق در جای نقل می کند که عنوان مهدی تنها مختص به آخرین پیشوا و امام نبوده و سایر ائمه معصومین (ع) نیز مهدی هستند لاکن تنها آخرین امام به نام مهدی خوانده می شود.
حکم زیارت امام زمان:
چنین آورده اند که زیارت حضرت مهدی (عج) در هر لحظه و در هر مکان، علی الخصوص در شهر سامرا و در سرداب متبرک با دعا کردن به منظور فرارسیدن زمان ظهور آن امام بزرگوار ثواب بسیاری داشته و مستحب میباشد.
حکم دعا در انتظار فرج:
چشم انتظار فرج حضرت مهدی (عج) بودن، خواندن دعا، پرداخت صدقه به نیت سلامتی و همچنین غلبه آن حضرت بر افراد کافر، مشرک، لامذهب و مرتد بسیار توصیه شده و پسندیده می باشد.
در عین حال انجام اعمال عبادی همچون نماز و حج به نیت ایشان و یا هدیه به آن حضرت مستحب است.
حکم قیام هنگام شنیدن لقب قائم:
در زمان شنیدن اسامی و القاب امام دوازدهم (عج)، علی الخصوص لقب پر برکت «قائم»، به پا خاستن از موضع خود و گذاشتن دست راست بر سر در این لحظه و قرائت دعا بسیار پسندیده و مستحب است.
در روایاتی که از آن حضرت یاد شده، ایشان را بسیار با لقب قائم و مهدی ذکر کرده اند. همچنین آوردهاند که در موارد بسیاری که امامان معصوم (ع) با قرار گرفتن در ستم و جور دولتمردان و زورگویان، از دوازدهمین امام شیعیان یاد کرده و می فرمودند: «قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت.»
مفهوم کلمه قائم، قیام کننده بوده و با توجه به اینکه جهاد و قیام حضرت صاحب الزمان (عج) سرتاسر جهان را شامل شده به طوری که در هیچ دورهای از تاریخ بشریت چنین قیام و دولتی سابقه نداشته است، لذا امام زمان (عج) با این نام خوانده می شود.
ولی رفتاری که صحابه و مریدان حضرت مهدی (عج) به محض شنیدن این نام ایشان و یا بر زبان جاری کردن آن، انجام داده و به پا می ایستند، در حقیقت یک نوع رفتار نیکو و پسندیده و در جهت ادای احترام و بیان ارتباط و توجه به این امام بزرگوار می باشد. در عین حال باعث یادآوری مردم نسبت به قیام و جریان حضرت صاحب زمان (عج) بوده و به نوعی در افکار و اندیشه ها حرکت و به پا خیزی در این جریان را القا کرده که موجب امیدواری به مهیا کردن شرایط ظهور و قیام جهانی با هدایت و امامت پیشوای شیعیان شده که چشم امید همه انبیا و امامان و همچنین افراد ستمدیده در سرتاسر جهان است. چرا که ایشان نبض هستی و ادامه حیات عالم هستند.
حتی در دوران امامت امام جعفر صادق (ع) نیز این رفتار در بین شیعیان متداول بوده است. چنین آورده اند که روزی در خراسان در مقابل امام هشتم، حضرت امام رضا (ع) کلمه قائم ذکر گردید. در این لحظه امام رضا (ع) بلافاصله به پا ایستاده و دستش تا بر روی سرش قرار داده و فرمود: «اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه؛ خداوندا بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.»
خانواده
امام حسن عسکری (ع) پدر عظیم الشأن حضرت مهدی (عج)، یازدهمین امام پیروان شیعه دوازده امامی میباشد که بعد از به شهادت رسیدن امام هادی (ع) در سال ۲۵۴ یا ۲۶۰ قمری عهده دار مسئولیت امامت و هدایت مسلمانان و همه مردم گردید.
مادر گرامی صاحب الزمان (عج) با اسامی مختلفی همچون نرجس، سوسن، صقیل یا صیقل، حدیثه و حکیمه یاد می شود. روایات گوناگون در خصوص زندگانی و خصوصیات ایشان دیده می شود در بیاناتی از شیخ صدوق در کتاب کمالالدین و تمام النعمه چنین آمده که ایشان از شاهزاده های روم بودند. در حکایت دیگری بدون بیان شرح حال و زندگی ایشان، فقط به آموزش و تربیت این بانو در منزل متعلق و توسط حکیمه دختر امام جواد (ع) قید شده است. در حکایتی که به دست مسعودی در کتاب اثبات الوصیه نوشته شده، چنین آورده که مادر صاحب الزمان (عج) نه تنها در منزل عمه یازدهمین امام پرورش و تربیتی یافت، بلکه در همان خانه نیز چشم به دنیا گشوده بود.
در کتاب دانشنامه مهدویت اینگونه آمده که مادر امام حسن عسکری (ع) و یا مادربزرگ حضرت مهدی (عج) که در حکایات و روایات از ایشان به عنوان جَدّه یاد می شود، بعد از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع) عهده دار مسائل و امورات شیعیان گردید. در عین حال دخت گرامی امام جواد (ع) و عمه امام حسن عسکری به نام حکیمه، متقارن با چهار امام بزرگوار زندگی کرده و در بسیاری از اسناد شیعه، این بانو روایتگر به دنیا آمدن صاحب زمان (عج) بوده است. همچنین این بانو در منزلش به تربیت و آموزش مادر امام زمان پرداخته و گفتار های متعددی در خصوص ولادت حضرت مهدی (عج) از ایشان درج شده است.
در اکثریت قریب به اتفاق اسناد و منابع پیروان شیعه و اهل سنت، از حضرت مهدی (عج) به عنوان تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) قید شده است.
روایت زندگانی مادر امام زمان (عج):
ملیکا ملقب به نرگس خاتون، از جانب خاندان پدری فرزند یشوعا امپراتور روم شرقی و از نیاکان مادری نواده شمعون بود. شمعون یکی از اصحاب نزدیک حضرت عیسی مسیح (ع) و جانشین او بود.
با وجودی که زندگانی ملیکا در قصر و عمارت سلطنتی سپری می شد، ولی به قدری عفیف و پاکدامن بود که به نظر می رسید، هیچ نسبیتی با این طایفه ندارد. بلکه خوی و خصلت زیادی از مادر و خویشاوندان مادری خود به ارث برده و در رفتار و وجودش عصمت و صمیمیت بسیاری موج زده و هویدا بود. از این رو به هیچ وجه تمایل نداشت تا با اقوام امپراطوری جاهطلب پیوند ازدواج ببند. بلکه آرزو داشت در میان یک خانواده بی آلایش و خداپرست به زندگی خود ادامه دهد. خدای متعال نیز او را در دستیابی به این رویا حمایت کرده و به طرز شگفت آوری به اهدافش نزدیک تر کرده و محقق نمود.
مراسم ازدواج بانو ملیکا در قصر:
هنگامی که ملیکا در سن بلوغ و شرایط ازدواج قرار گرفت، بنا به رای و تصمیم پدربزرگش امپراتور روم، مقرر شد او به همسری پسر عمویش در آید. با توجه به این اصل که هیچ شخصی توان مخالفت و ایستادگی در برابر حکم و دستور امپراتوری را نداشت، لذا امپراطور درخواست و پیشنهاد ازدواج برادرزاده اش را به اطلاع ملیکا رساند. او با ترتیب دادن مراسم عقد بسیار مجلل و پر زرق و برق و حضور قریب به سیصد نفر از منتخبین روحانیون و کشیشان مذهبی، هفتصد نفر از صاحب منصبان و درجه داران ارتش و چهارصد نفر از تجار، بازرگانان و افراد متمول شرایط این ازدواج را مهیا نمود.
با انجام آداب و رسوم عقد، جمعی از روحانیون ممتاز مسیحی در حالی که لباس های مخصوصی بر تن نموده و شمعدان هایی با شمع های روشن در دست، در دو سوی تخت به طور منظم ایستاده و کتاب آسمانی انجیل را در دست نگاه داشتند. به محض آنکه اقدام به بازگشایی انجیل نموده تا به تلاوت آیات آن بپردازند، به یکباره زلزله ای رخ داده و قصر به لرزه در آمد. لذا هر شخصی که بر روی تخت جلوس کرده بود، واژگون شده و بر زمین افتادند. در این میان امپراطور و برادرزادهاش نیز از روی تخت سقوط کردند.
بیم و هراسی عمیق در وجود مدعوین مسدود شد. یکی از اسم های اعظم به نزد امپراطور آمده و گفت: «این حادثه عجیب، نشانه خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم.» امپراطور رسماً خاتمه یافتن مجلس را اعلام کرده و همه از آنجا رفتند.
پس از سپری شدن ایامی، امپراطور مجدداً بر آن شد تا جشن ازدواج ملیکا را برپا کند. بدین ترتیب امر کرد که با تدارک دیدن مجلسی در قصر همچون مراسم پیشین و حضور میهمانان، عقد را انجام دهند. پس از شروع مراسم عقد، در همان لحظه ای که روحانیون قصد قرائت خطبه عقد را داشتند، برای بار دوم زلزله ای پدیدار شد. همه حاضران در این مراسم نگران شده و نسبت به جان و سلامت خود به هراس افتادند. مجلس آشفته گردیده و تخت ها سرنگون شد. در این حین امپراطور و برادرزادهاش از روی تخت به زمین پرت شده و همه حاضران سراسیمه و متوحش از قصر خارج شده و به منازل خود رفتند. پس از این جریان امپراتور بسیار پریشان شده و در افکار عمیق و مغشوش خود غرق شد. او دائماً دو واقعه مذکور را در ذهن خود مرور می کرد.
خواب ها و پیام ها به بانو ملیکا:
با وجودی که ملیکا با آن سرشت پاک و معصومش تمایلی به ازدواج با چنین اشخاصی را نداشته و رویای ازدواج با خانواده ای پر از محبت و شفقت، عرفان و خدا پرستی را در سر میپروراند، ولی وقوع دو رویداد مذکور، موجب شد او در اندیشه ای ژرف فرو رود. به خودش می گفت: «سرنوشت من چه خواهد شد، سرانجام کجا خواهم رفت؟ خدایا به من کمک کن و مرا نجات بده…» ملیکا هر لحظه در اندوه و پریشانی به سر برد و در افکارش غوطه ور بود، تا اینکه شبانگاه خواب او را فرا گرفت. در عالم رویا پدر بزرگش شمعون را در کنار حضرت عیسی مسیح و اصحاب خاصش مشاهده کرد که به قصر وارد شدند. در این هنگام منبری بسیار پر جلال و شکوه، در ازای تخت سلطنتی نهاده شد. پس از آن نظاره کرد که دوازده نفر از مردانی بسیار خوش صورت با چهره های تابناک به عمارت قدم گذاشته و در خواب خطاب به ملیکا گفته شد:
«اینها که وارد شدند، پیامبر اسلام (ص) و امام علی و امام حسن و امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری (ع) هستند»
درهمان حین نظاره کرد که نبی مکرم اسلام (ص) خطاب به حضرت عیسی مسیح نموده و فرمود: «ما به اینجا آمدهایم تا «ملیکا» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسکری» خواستگاری کنیم.» در پی این جمله شمعون پدربزرگش از این سخن بسیار شاد و مسرور شد. سپس حضرت محمد (ص) بر فراز منبر رفته و با قرائت خطبه ی عقد، ملیکا را به عقد امام حسن عسکری (ع) در آورد. پس از آن حضرت عیسی مسیح و اصحاب حضرت مسیح شاهد و گواهی بر این عقد شدند.
ملیکا تعریف کرد که پس از بیدار شدن از خواب، در مورد این رویا با هیچ احدی صحبت نکرده و حتی به امپراطور پدربزرگم نیز چیزی نگفتم که احیاناً لطمه ای به من وارد نکند. ولی خودم در همه ساعات روز و شب در اندیشه این رویای حیرتانگیز بوده و با خود فکر می کردند که من در روم و امام حسن عسکری (ع) با فاصله ای بسیار زیاد در شهر دور حضور دارد و من چطور می توانم به تحقق این رویا امیدوار باشم. شفقت و مهر امام حسن عسکری (ع) به قدری وجودم را فرا گرفته بود که تنها به او فکر میکردم تا اینکه نحیف و بیمار شدم، همه پزشکان روم بر سر بالین من حضور یافتند ولی درمان های آنها نتیجه ای در بر نداشت. از آن رو که ناراحتی من، منشأ جسمانی نداشت تا با داروهای آنها بهبود یابم. در یکی از روزها که پدرم از رسیدن به صحت و سلامتی من مأیوس و تا امید شده بود، به من گفت: آیا آرزویی دارید تا آن را برایت محقق کنم؟ پاسخ دادم:
«آرزویم این است که به زندانیان مسلمان که در جنگ، اسیر و دستگیر شده اند سخت نگیرید و آنها را از شکنجه، معاف دارید و آنها را آزاد کنید.»
پدرم درخواست مرا به اجابت رساند و از عذاب با شکنجه تعدادی از آنها گذشت نموده و برخی از آنها را آزاد و رها کرد. از این جریان بسیار شاد و مسرور شدم. پس از آن روزبهروز احوالم بهبود می یافت. پس از گذشت چهارده شب از این رویداد، شبی در عالم خواب حضرت فاطمه (س) را در کنار حضرت مریم و بانوان دیگری مشاهده کردم که به نزد من آمدند. حضرت مریم خطاب به من گفت که این بانوی بزرگوار، مادر همسر تو است. بی اراده یاد امام حسن عسکری (ع) در ذهنم زنده شد و قلبم آشفته گردید. به حضرت فاطمه (س) عرض کردم: «از حسن عسکری گله دارم که سری به من نمی زند.» بلافاصله اشک از چشمانم سرازیر شد و های های گریه می کردم. حضرت فاطمه (س) فرمودند:
«اگر میخواهی خدا و حضرت مسیح از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسکری (ع) روشن شود.»
گفتم:
«ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم که اسلام را بپذیرم.»
پس از آن حضرت فاطمه (س) بسیار پرمعر و عطوفت مرا در آغوش کشیده و شروع به نوازش کرد و فرمود:
«خوشحال باش! به تو مژده میدهم که از این به بعد امام حسن عسکری (ع) به دیدارت خواهد آمد!»
پس از آن که از خواب بیدار شدم، خوشحالی همه وجودم را فرا گرفته بود و در هر لحظه گواهی و شهادت به وحدانیت خدای متعال و رسالت فرستاده اش حضرت محمد (ص) را بر زبان جاری می کردم. من چشم انتظار روزی بودم که امام حسن عسکری (ع) را دیدار نمایم. پس از آن در شبی دیگر در رویا مشاهده کردم که امام حسن عسکری (ع) به ملاقات من می آید. با دیدن آن حضرت بسیار خوشحال شدم. با لحنی گله آمیز گفتم:
«چرا به دیدار من نمیآمدی با اینکه دلم غرق محبّت تو بود!»
فرمود: «علت جدایی این بود که تو در دین اسلام نبودی، از این به بعد به دیدار تو خواهم آمد، تا روزی که خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند.» پس از آن از خواب بیدار شدم. طبق وعده ای که دادند، هر شب آن بزرگوار را در عالم رویا میدیدم، از آن به بعد احوال و سلامتم رو به بهبود گرایید و به مرحمت الهی سلامتی کامل بر من حاصل شد.
پس از آن، ملیکا مشتاقانه در این آرزو بود که روزی از اعضای خانواده سلطنتی روم فاصله گرفته و از این تجملات سلطنتی و این خاندان رهایی یابد. تا پس از آن به سعادت و سرافرازی به وصال یار در منزل امام حسن عسکری (ع) وارد شود. مدتهای مدید بود که بین مسلمانان و کشور روم جنگ های بسیاری در می گرفت. در این مدت اوقاتی بود که پیروزی از آن مسلمانان بوده و در وقت هایی هم رومیان پیروز می شدند. و این امری معمول و روال عادی بود که در نبرد گروهی به اسارت در می آمدند. در آن دوران چنین بود که اقدام به فروش اسرار به عنوان خادم و کنیز می نمودند.
فرمان امام حسن عسکری (ع) در خواب به بانو ملیکا:
در یکی از این شب ها که ملیکا امام حسن عسکری (ع) را در خواب دیده بود، به او فرمود:
«در روز مشخصی که پدربزرگت سپاهی برای نبرد با مسلمانان عازم می کند، خودت را در لباس و شکل و شمایل کنیزان درآور و در میان آنها باش، به طوری که به هویت واقعی ات پی نبرند. به دنبال جدت برو و از این راه که به تو میگویم رهسپار شو.»
او یک به یک آنها را انجام داد. در مسیر، سپاه مسلمانان با ایشان روبرو شده و آنها را به اسارت گرفتند. پس از آن که ملیکا در جمعی از خانم ها به اسارت گرفته شد، از آن جهت که کسی به هویت واقعی او پی نبرد، نام خود را نرگس عنوان کرد که در زبان عربی نرجس خوانده می شود.
امام هادی (ع) یکی از اصحابش به نام بشر بن سلیمان را در همان روز مشخص عازم بغداد نمود. او در سپیده دم در جوار پل بغداد رفته و نظاره گر کشتی هایی شد که درحال لنگر گرفتن بودند. پس از آن، کنیزکان را در مقابل عموم به فروش گذاشتند. در این حین بشر کنیزی را مشاهده کرد که دقیقاً دارای ویژگی هایی بود که امام هادی (ع) توصیف کرده بود. طبق شرح آن حضرت، خریداران بسیاری مشتاق بودند تا او را در اختیار بگیرند، ولی او تمایل نداشت که به خدمت آنها در آید.
بشر به پیش آمده و با درخواست اجازه از فروشنده، نامه و پیام امام هادی (ع) را به دست نرگس داد. نرگس نامه را باز کرده و شروع به خواندن نمود. پس از آن، احوالش دگرگون شده و بی اختیار اشک از دیدگانش جاری میشد. در شرایطی که بغضی از خوشحالی گلویش را می فشرد به صاحب اسرا گفت:
«مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش.»
برده فروش به نام عمرو بن یزید، گفت: اشکالی ندارد و پس از آن در خصوص قیمت با بشر تن سلیمان به گفتگو پرداخت. او به همان میزان وجهی که امام هادی (ع) فرستاده بود رضایت داد.
باشه چنین نقل کرده که پس از خریدن کنیز، به همراه او از آنجا شروع به حرکت کردیم. کنیز در طول مسیر همواره نامه را می بویید، می بوسید و بر روی دیدگان قرار میداد. من از روی حیرت پرسیدم: تو که هنوز از صاحب این نامه شناخت و آشنایی نداری، پس چرا تا این حد نامه را میبوسی؟
کنیز پاسخ داد:
«اگر پیامبر (ص) و جانشینان آنان را میشناختی چنین نمیگفتی!»
پس از آن حکایت خود را از ابتدا تا به این لحظه برای من تعریف کرد.
پس از وارد شدن به سامرا او به پیشگاه امام هادی (ع) بردم. امام هادی (ع) با چهره ای گشاده به او خیر مقدم گفته و پس از آن خواهرش حکیمه خاتون را فراخوانده و به او فرمود:
«این است آن بانوی محترمه ای که در انتظار او بودی.»
حکیمه خاتون را با مهر بسیار در برگرفته و تبریک خود را به او اعلام کرد پس از آن امام هادی (ع) به خواهرش فرمود:
«او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز.»
حکیمه او را در آغوش گرفت و به او تبریک گفت. سپس امام هادی (ع) به خواهرش فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز.
ازدواج نرجس بانو با امام حسن عسکری (ع):
همان دمی که نرگس خاتون، چهره دلربای امام حسن عسکری را مشاهده میکند، رویاهای دلنواز پیشین که در روم می دید، در افکارش به نمایش در می آید. همچنین رخ داد هایی که از فروریختن تخت ها و صلیب ها در مقابلش جلوه کرده، مشاهده چهره مبارک پیامبر اسلام (ص) و خواستگاری آن حضرت از عیسی مسیح (ع) و قرار گرفتن در آغوش گرم و پر محبت حضرت فاطمه (س) و هم اکنون به تحقق رسیدن رویای دلپذیری که شبها در خواب دیده و روزها با یادش سپری کرده بود، از اندیشه اش عبور می کرد.
در این لحظه دخترک تنها و غریب، وجودش از قلیان عشق آکنده شده و از خجالت و حیا سر در گریبان کرده بود.
امام حسن عسکری (ع) روی خود را به حکیمه خاتون کرده و ابراز تعجب می کند.
حکیمه علت این حیرت را جویا می شود. امام حسن عسکری در پاسخ می فرماید:
«از آن که این دخترک به زودی فرزندی خواهد آورد که برگزیده آفریدگار است. پسری که زمین را همانگونه که از ستم آکنده شده بود، از عدل و داد لبریز خواهد کرد.»
اینگونه بود که دختری عفیف و اندیشمند از پس گناهان و ناپاکی های قصر امپراطوری رها شده و در مسیر زندگی پدربزرگ مادریاش به راه خود ادامه می دهد. او با جدیت تمام اهداف و رویاهای والای خود را در پی گرفته و خداوند متعال نیز او را مورد حمایت و یاری خود قرار می دهد تا در نهایت با سرافرازی به جایگاه همسری یازدهمین امام و پیشوای مسلمین امام حسن عسکری (ع) و همچنین مادری حضرت صاحب الامر حضرت مهدی عج نائل شد. در این زندگی جدید، حکیمه عمه امام حسن عسکری، نرجس خاتون را با عنوان سیّده (خانم) صدا میکرد.
رحلت مادر امام زمان (عج):
طبق روایات، نرگس خاتون این بانوی مکرمه تا پیش از به شهادت رسیدن همسرش امام حسن عسکری ع، در سال ۲۶۱ هجری چشم از جهان فرو بست. مزار مطهر او در شهر سامرا همجوار مرقد شریف امام حسن عسکری (ع) واقع می باشد.
عموی امام زمان (عج):
عموی حضرت مهدی (عج) به نام جعفر بن محمد پس از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع) ادعای امامت کرده و از این رو به جعفر کذاب شهرت دارد مستر مستندات بسیاری از او به عنوان شخصیتی تبهکار و فاسد یاد شده که حتی برای دستیابی به اهداف خود، از انجام هیچ گناهی ابا نداشت. او در کنار ادعای امامت و نفی وجود فرزند و وارث برای امام حسن عسکری (ع)، حاکمان آن زمان را بر علیه حضرت مهدی (عج) ترغیب می کرد. در نقل ها آمده که جعفر کذاب تا آخرین لحظات زندگی اش از ادعاها دست نکشیده و خود را امام محسوب می کرد. در عین حال برخی از مستندات گفته اند که او از داعیه خود منصرف شده و به درگاه خدا توبه کرده بود، لذا شیعیان در ازای لقب جعفر کذاب از او به عنوان جعفر طائب یاد می کردند. سرانجام جعفر کذاب در سن ۴۵ سالگی در شهر سامرا فوت کرد.
همسر و فرزند امام زمان (عج):
در طی سالهای پیشین، موضوع جدیدی در میان شیعیان باب شد که مشابه آن در روایات و مستندات تاریخی دیده نمی شود. که آیا حضرت مهدی (عج) در دوران غیبت و یا در زمان ظهور همسری اختیار کرده و فرزندی دارند یا نه؟ در پاسخ به این سوال سه دیدگاه مطرح می شود.
ابتدا اشخاص هم نظر و موافق با این موضوع همچون علامه مجلسی و سید محمد صدر که با در نظر گرفتن برخی از احادیث و دعا ها به عبارات آن استناد کرده که در جملات آن به فرزندان و همسر امام زمان (عج) اشاره کرده است.
دوم مخالفان این عقیده باور دارند، شخصی که اقدام به ازدواج می کنند قطعاً ناشناخته نیستند. در صورتی که علت اصلی غیبت برای صاحب الزمان (عج) ناشناختگی و مخفی ماندن آن حضرت می باشد. این اشخاص به روایات و نقل هایی استناد میکنند که آشکارا در آنها قید شده، امام زمان (عج) در دوران غیبت و ظهور دارای فرزند نیست.
گروه سوم اشخاصی همچون سید جعفر مرتضی عاملی هستند که چنین موضوعی را دارای شک و ابهام بسیاری می دانند و لذا مصلحت را در سکوت و عدم ارائه نظر دانسته اند.
گروه دیگری مانند سید جعفر مرتضی عاملی این قضیه را محل شک و تردید می داند و ترجیح می دهند که در این مورد سکوت کنند.
زمان و مکان ولادت
روایت حیرت انگیز تولد امام زمان:
از جمله اشخاصی که در زمان متولد شدن حضرت مهدی (عج) در آنجا حضور داشته و شاهد و ناظر این روند بود، حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسکری علیهمالسلام بوده است که این رویداد عظیم را بدین شکل روایت کرد.
حکیمه خاتون چنین روایت نمود؛ به منزل امام یازدهم، امام حسن عسکری (ع) وارد شدم. در هنگام شب پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ قمری بود. زمانی که مصمم شدم به خانه ام باز گردم، امام حسن خطاب به من فرمود:
«عمه جان امشب در خانه ما بمان. زیرا ولی خدا و جانشین من در این شب متولد خواهد شد.»
جویا شدم که مگر همسرت نرگس باردار است؟ او فرمود: بله. هر چه در احوال و وضعیت نرگس دقیق شدم، اثری از بارداری در او ندیدم. پس از آن که افطار کرده و نماز را برپا داشتیم من به همراه نرگس در یک اتاق خوابیدم. در اندک زمانی از خواب برخاسته و در اندیشه سخنان امام حسن عسکری (ع) سیر می کردم. سپس شروع به خواندن نماز شب نمودم. نرگس نیز از خواب بیدار شده و به نماز شب مشغول شد. در حال نزدیک شدن به وقت سحرگاه بودیم، ولی همچنان آثاری از زایمان و وضع حمل در او نیافتم. در فکر و اندیشه ام لحظه ای نسبت به سخنان امام حسن عسکری (ع)، دچار شک و تردید شدم که در همان لحظه آن حضرت از اتاقش خطاب به من فرمود:
«عمه جان! شک نکن که وقت تولد فرزندم نزدیک شده است.»
یکباره حال و روز نرگس دچار تحول شد. نگران احوالش شدم، او پاسخ داد:
«در وجودم به شدت احساس درد و ناراحتی دارم.»
در تدارک وسایل و مقدمات به دنیا آوردن فرزند شده و شخصاً مسئولیت کارهای وضع حمل نرگس را تقبل کردم. پس از گذشت مدت کوتاهی، جانشین امام حسن عسکری ع، پا به دنیا گذاشت. در همان لحظه امام حسن عسکری (ع) فرمود:
«عمه جان! فرزندم را بیاور.»
هنگامی که نوزاد را به حضورش بردم، او را در آغوش گرفته و لبهای متبرکش را بر روی چشمان کودک نهاد. همان دم چشمان کودک گشوده شد. پس از آن لب هایش را بر لب ها و گوش نوزاد قرار داده و دست نوازش بر سرش کشید. به فاصله اندکی کودک لب به سخن گشوده و آیاتی از قرآن کریم بر زبان جاری کرد. آن حضرت کودک را به من باز گردانده و فرمود:
«به نزد مادرش ببر.»
کودک را به مادرش تحویل داده و به خانه ام مراجعه کردم. پس از گذشت سه روز از این واقعه مبارک به منزل امام حسن عسکری (ع) عازم شده و در وهله اول با هدف ملاقات کودک به اتاق نرگس رفتم، ولی کودکی را در آنجا ندیدم. پس از آن با وجود قرار گرفتن در پیشگاه امام حسن (ع)، ولی نسبت به پرس و جو از احوال کودک حیا کردم. امام یازدهم (ع) خودشان فرمودند:
«عمه جان! فرزندم در پناه خدا غایب شده است. هنگامی که من از دنیا رفتم و دیدی شیعیانم اختلاف دارند، جریان ولادت فرزندم را به شیعیان مورد وثوق خبر بده. اما باید آن قضیه مخفی بماند.زیرا فرزندم غایب خواهد شد.»
زمان تولد:
در خصوص سال و تاریخ تولد حضرت مهدی (عج) پیشوای دوازدهم مسلمین، اختلاف نظراتی دیده می شود. برخی از اسناد قدیمی هیچ اشارهای به زمان تولد آن حضرت نداشته و آن را پنهان شمرده اند. ولی در این میان نقل ها و منابع مستدل و موثقی از پیروان شیعه و حتی اهل تسنن، سال به دنیا آمدن امام دوازدهم شیعیان را ۲۵۵ قمری یا ۲۵۶ قمری ذکر کرده اند. چنین تردیدی در خصوص ماه تولد نیز دیده می شود. ولی آنچه در اکثریت قریب به اتفاق روایات مشاهده شد، وقوع این رویداد عظیم در ماه شعبان بوده است و بسیاری از اسناد شیعه نیز این امر را تایید کردند. با نگاهی به نقل ها مشاهده می شود، برخی از اسناد شیعه و سنی ماه هایی همچون رمضان، ربیع الاول یا ربیع الثانی را به عنوان ماه تولد امام زمان (عج) درج کردهاند که تعداد این منابع انگشت شمار و ناچیز است.
در روایات و نقل های متعددی که در خصوص موزه متولد شدن دوازدهمین پیشوای مسلمین آمده، روز پانزدهم شعبان شهرت و سندیت مضاعفی دارد که بسیاری از علما و دانشمندان شیعه همچون کلینی، مسعودی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، امینالاسلام طبرسی، ابنطاووس، علامه حلی، شهید اول، شیخ بهایی، و در میان دانشمندان اهلسنت ابنخلکان، ابنصباغ مالکی، شعرانی حنفی، و ابنطولون نسبت به تاریخ مذکور تایید و تصریح داشته اند.
مکان ولادت و مخفی بودن آن:
همه تاریخ نگاران کاملا متفق القول هستند که حضرت مهدی عج در منزل پدرش امام حسن عسکری (ع) در سامرا چشم به جهان گشود. این مکان در حال حاضر به عنوان حرم شریف امام هادی و امام حسن عسکری (ع) محسوب می شود.
طبق اسناد تاریخی در سالها قبل از به دنیا آمدن حضرت صاحب الامر (عج)، امام هادی و امام حسن عسکری علیهمالسلام توسط خلفای عباسی به شهر سامرا منتقل شدند و تا آخرین لحظات عمر پربرکت شان در آنجا اقامت داشتند.
در گفتاری نقل از شیخ مفید چنین آمده که امام حسن عسکری (ع) به علت وضعیت اختناق آور و تنگنای شدیدی که توسط زمامداران عباسی حاکم بود و همگان در جستجو و تفحص ولادت حضرت مهدی (عج) بودند، به دنیا آمدن فرزند عظیمالشأن شان از نظرها پوشیده داشتند. شیخ طوسی و شیخ مفید در روایاتی ادعا کردهاند که حکیمه دختر امام جواد علیه االسلام به همراه دو نفر از از خدمه منزل امام حسن عسکری (ع) شاهد و گواه متولد شدن امام زمان (عج) بوده اند. شیخ مفید معتقد است تعدادی از شیعیان مقرب و مورد وثوق امام حسن عسکری ع، حضرت مهدی (عج) را در دوران کودکی به چشم دیده اند که از میان آنها می توان عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان را نام برد.
نقل ها و اسنادی از به دنیا آمدن فرزند امام یازدهم امام حسن عسکری ع، در تعدادی از مستندات اهل تسنن دیده می شود همچون تاریخ ابناثیر (وفات سال ۶۳۰ قمری)، وفیات الاعیان ابنخلکان (وفات سال ۶۸۱ قمری). در عین حال ابنطلحه شافعی (وفات سال ۶۵۲ قمری) در مطالب السؤول و ابن صباغ مالکی (وفات ۸۵۵ق) در الفصول المهمه سخنانی در خصوص شخص فرزند امام حسن عسکری (ع) به عنوان شخص وعده شده الهی در آخر الزمان بیان کردهاند.
جشنهای نیمه شعبان:
روز نیمه شعبان که به استناد روایات معتبر، روز میلاد با سعادت صاحب الزمان (عج) می باشد، از جمله اعیاد مهم و ارزشمند شیعیان بوده که در طی آن شبانه روز، بزم ها و سور و سات بسیاری را تدارک دیده و با برپایی مراسمات مولودی خوانی، قربانی کردن گوسفند و اطعام فقرا جشنهای گستردهای برپا می کند. در جمهوری اسلامی ایران جشن های مذکور با اهمیت و رنگ و جلای بیشتری برای مدت ده روز به عنوان دهه مهدویت صورت می گیرد. مهمترین برهه چنین جشن هایی در اماکن متبرکه، مکان های مذهبی، محلات و بازارها انجام میشود. مسجد جمکران از جمله مراکز اصلی و عمده برپایی چنین مراسماتی می باشد. پانزدهم شعبان در تقویم جمهوری اسلامی ایران تعطیل رسمی اعلام شده و به عنوان روز جهانی مستضعفین نامگذاری شد. در کشور عراق شیعیان در حین به پا داشتن جشن میلاد صاحب زمان (عج)، در نیمه شعبان به زیارت اباعبدالله الحسین (ع) مشرف می شوند. همچنین در کشورهای بحرین، یمن، مصر، لبنان، سوریه، افغانستان و پاکستان نیز شیعیان و محبان دوازده امام معصوم (ع) در نیمه شعبان مراسمات و جشن های بسیاری را به پا میکنند.
ویژگیهای ظاهری و اخلاقی
در احادیث شیعه به نقل از ائمه معصومین و رسول مکرم اسلام، روایات بسیاری در زمینه خصوصیات اخلاقی و ویژگی های ظاهری حضرت صاحب الزمان (عج) بیان شده است.
اوصاف ظاهری:
در تعدادی از گفتار های روایی پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) حضرت مهدی (عج) را در زمینه ویژگی های جسمی و اندامی بسیار شبیه به خودشان دانسته اند و چنین وصفی در حدیثی به نقل از امام حسن عسکری (ع) نیز دیده می شود. در حدیثی از امیرالمومنین حضرت علی ع، حضرت مهدی (عج) در زمان ظهور در شکل و شمایل یک شخص سی ساله با نهایت ۴۰ ساله میباشد. حضرت امام جعفر صادق (ع) نیز ایشان را در شمایل جوانی کامل و متعادل شرح داده است. به اعتقاد علامه مجلسی با در نظر گرفتن توضیحات مذکور به این معناست که صاحب زمان (عج) در هنگام ظهور دارای چهره ای در اواسط یا آخر دوران جوانی است.
امام محمد باقر (ع) در روایتی می فرمایند: «در یکی از روزها حضرت امیرالمومنین (ع) در حالی که بر فراز منبر درحال خطابه بود، فرمود:
«از میان فرزندانش شخصی در آخرالزمان به امر الهی قیام میکند که رنگ چهرهاش سفید مایل به سرخ، سینه اش گشاده و … شانه های قدرتمندی دارد. در پشت او دو خال وجود دارد، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر (ص).»
همچنین گفتهاند حضرت صاحب الزمان (عج) دارای چشمانی مشکی، ابروانی به هم پیوسته، ریش های متراکم و یک خال هاشمی بر گونه راستش می باشد. چهرهاش همانند ماه شب چهارده نورانی بوده و قد و قامتی بلند دارد.
در این قسمت برخی از ویژگی های حضرت صاحب زمان (عج) را به تفکیک بیان می کنیم.
شباهت به حضرت محمد (ص):
حضرت امام زمان (عج) چهرهای همچون رخسار حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام داشته و در منش، گفتار و سلوک نیز همانند ایشان می باشد. در یکی از روزها امیرالمومنین (ع) به روی مبارک فرزندش امام حسین (ع) نگریسته و خطاب به یارانش فرمود:
«در آینده از نسل او مردی پدید می آید که همنام پیامبر شماست و در ویژگی های ظاهری و سجایای اخلاقی به او شباهت دارد.»
زیبا و خوش صورت:
حضرت علی (ع) در شرح سیمای زیبای حضرت مهدی (عج) فرمودند: «امام زمان (ع) جوان، نیکو صورت است.»
پیامبر اسلام (ص) فرموده اند:
«مهدی از خاندان ماست، بلند پیشانی و برآمده بینی» (اثبات الهاه جلد ۷، صفحه ۱۸۵)
گشاده پیشانی:
همچنین امیرالمومنین بیان داشتند:
«پیشانی بلند و گشاده اش بر هیبت و وقارِ چهره زیبایش می افزاید و چنان نوری بر چهره و جبین او پیداست که سیاهی موهای سر و محاسن شریفش را تحت الشعاع قرار می دهد.»
میانه قامت:
حضرت علی (ع) فرمودند:
«قامتی نه دراز بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده دارد، بلکه اندامش معتدل و میانه است.»
زور و قوه ی بدنی:
«قائم (عج) کسی است که هرگاه خروج کند، در سن پیری است اما سیمای جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمی دارد که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین بیندازد، می تواند آن را از ریشه بکند و اگر در میان کوه ها صدایش را بلند کند سنگ های کوه ها قطعه قطعه گردد،عصای موسی (ع) و انگشتر سلیمان (ع) همراه اوست.» (اعلام الوری صفحه ۴۰۷)
دارای دو خال مخصوص:
امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «خالی بر چهره دارد که بر گونه راستش هم چون دانه مُشکی میان سفیدی صورتش می درخشد و خالی دیگر بین دو کتفش متمایل به جانب چپ بدن دارد.»
با عمیق شدن در سخنان و کلام ائمه معصومین (ع)، می توان ویژگیهای ظاهری و خصوصیات اخلاقی حضرت صاحب الامر (عج) را استنباط نمود.
- حضرت مهدی (عج) دارای پوستی سفید رنگ متمایل به سرخ می باشد.
- آن حضرت دارای چشمانی سیاه رنگ و ابروانی کمانی و به هم پیوسته بوده و در وسط بینی اش کمی برآمدگی دیده می شود.
- دندان های ایشان قدری از هم فاصله داشته و صورتش کم گوشت است.
- امام زمان (عج) دارای شانههای عریضی بوده و در قسمت شکم و ساق پاها بسیار به حضرت علی (ع) شبیه است.
- در شرح ترکیب کلی سیمای مطهرش آوردهاند: «حضرت مهدی (عج) طاووس اهل بهشت است، چهره اش مانند ماه درخشنده است و گویا جامه هایی از نور بر تن دارد.»
حدیث امام رضا (ع) درباره امام زمان (عج):
با در نظر گرفتن روایات و احادیث نقل شده از پیامبر اسلام (ص) و ائمه طاهرین علیهم السلام مشاهده می شود که هر یک از آنها در سخنان و گفتار های خود به وصف شمایل، خصلت های رفتاری و صفات بارز و منحصر به فرد حضرت مهدی (عج) پرداختهاند. هشتمین امام مسلمانان، امام رضا (ع) نیز در این زمینه فرموده اند:
«قائم آل محمد (عج) هاله هایی از نور، چهره زیبای او را احاطه کرده است. رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا (ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد.»
امام پنجم حضرت محمد باقر بیان کرده اند:
«روزی عمربن خطاب از امیرالمومنین درباره ی مهدی توضیح خواست. ایشان فرمودند: اما نامش حبیبم رسول خدا عهد کرده که نامش را نبرم تا خداوند او را مبعوث کند، اما سیمایش ، او جوان نه بلند قد و نه کوتاه قد، خوش صورت است، مویش زیبا استو از سرش به شانه اش ریخته، نور صورتش سیاهی موی سر و صورتش را تحت الشعاع قرار داده است.» (به نقل از فروغ تابان ولایت صفحه ۴۳)
اوصاف اخلاقی و دینی:
در برخی منابع حضرت مهدی (عج) را از نقطه نظر اخلاقی، بسیار شبیه به نبی مکرم اسلام (ص) دانسته و با در نظر گرفتن ویژگی هایی که پیامبر اسلام (ص) در دوران حیات خود داشته و همچنین در آیات و روایات بسیاری از آنها یاد شده است، لذا میتوان جنبه های اخلاقی و عرفانی حضرت صاحب الزمان را به رسول الله نسبت داد. در برخی از احادیث منحصراً از صفات و خصوصیات اخلاقی حضرت صاحب الزمان (عج) بیان نموده که در این زمینه میتوان به روایتی از امام رضا (ع) اشاره کرد که فرمود:
«او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادرانشان برای آنها دلسوزتر است. همچنین از همه مردم در برابر خدا متواضعتر و در عمل به آنچه خود بدان فرمان میدهد سختکوشتر و در دوری گزیدن از آنچه خود از آن نهی میکند خوددارتر است.»
در روایتی از اباعبدالله الحسین (ع) فرمودند:
«امام زمان را باید از روی آرامش و وقاری که دارد و همچنین دانش او به حلال و حرام و نیازمندی مردم به او و بینیازی او از مردم شناخت.» همچنین امام جعفر صادق (ع) بیان کردند: «امام مهدی فردی در نهایت زهد است که پوشاک زُمُخت و خشن میپوشد، نان جو میخورد، بر کارگزاران دولت خود سختگیر، با مردم بسیار بخشنده و با مستمندان مهربان است.»
از آنجا که خلق و خو و سیره حضرت صاحب الزمان (عج)، به عنوان الگو و سرمشق ایدهآلی برای همه انسانها است، لذا در اینجا یک به یک آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
سیرت دینی:
حضرت صاحب الزمان (عج) نسبت به شکوه و عظمت خداوند بسیار متواضع و افتاده است. ایشان همانند عقابی که بال های قدرتمندش را از هم باز کرده، و با نگاه به پایین از بلندای آسمان فرود آمده و بر زمین می نشیند، بدین ترتیب خداوند بلند مرتبه و بزرگی او در همه وجودش جلوهگر شده و جهان هستی را مدهوش و حیران خود میکند.
سیرت خلقی:
حضرت مهدی (عج) دارای جلال و جبروت، آرامش خاطر و ابهت ویژه ای است. آن حضرت معمولاً لباس هایی زبر و خشن بر تن کرده و غالب طعام شان نان جو میباشد. بردباری و دانش امام زمان بر همه عالمیان افزون است. ایشان نه تنها هم اسم پیامبر اسلام بوده، بلکه اخلاقی همچون ایشان دارد. امام زمان (عج) در سرتاسر کره خاکی و عالم هستی با چراغ هدایت گذر کرده و همچون انسان های پاسا و با تقوا زندگی می کنند.
سیرت عملی:
حضرت صاحب زمان (عج) بسیار بخشایشگر بوده، به شکلی که بی حساب و کتاب اموال و دارایی ها را به انسان ها عطا می کند. ایشان با ماموران و متصدیان حکومتی خودشان، جدی و دشوارگیر بوده و با انسانهای ضعیف و نیازمند در نهایت شفقت و محبت رفتار می کند. در کردار به گونه ای است که به نظر میرسد با دستان خودشان عسل و کره به کام انسان های بی بضاعت می گذارد. آن حضرت با ظهورش باعث زدودن کینه و بدی از دلها و نهاد انسان ها گردیده و همه جا را مملو از آرامش و امنیت می کند. امام زمان (عج) به قدری عدالت را در همه جا می گستراند که هیچ شخصی به فرد دیگر ظلم و ستم نمیکند.
سیرت انقلابی:
امام زمان (عج) حق هر صاحب حقی را از غاصبان ستانده و به صاحبش باز می گرداند. حتی در صورتی که حق در زیر دندان انسان های متعدی و زورگو بوده، از او خارج کرده و به صاحب اصلی آن باز پس میدهد. آن حضرت در جهت انجام دستورات الهی و برپا نمودن دین خدا به کلام یاوه گویان وقعی ننهاده و سرزنش کسی را پذیرا نیست.
سیرت سیاسی:
در زمان برپایی حکومت حضرت صاحب الزمان (عج)، ایشان بساط حکومت انسان های زورگو و ستمگر و رفتارهای رخنه گر انسانهای ریاکار و خیانت کار را برچیده و مکه به عنوان قبله مسلمان، مبدأ جنبش و قیام آن حضرت می شود. یاران خاص حضرت مهدی (عج) با ظهور و قیام ایشان، در مکه دور هم جمع شده و به او ملحق می شوند.
سیرت تربیتی:
در زمان حکومت حضرت صاحب الزمان (عج) ظرفیت وجودی و ادراک مردم افزایش یافته و حضرت مهدی (عج) به حمایت الهی عموم مردم را در سطوح علمی به تربیت و پرورش پرداخته و موجب رشد دانایی و فرزانگی در همه می شود. پس از قیام آن حضرت هیچ جایی وجود ندارد، الا که در آن ندای شهادتین اسلام أشْهَدُ أنْ لاإلهَإلّااللّه وَ أشهدُ أنَّ محمداً رسولُ الله به گوش میرسد.
سیرت اجتماعی:
در دوران زمام داری حضرت مهدی (عج)، به قدری عدل و داد او در همه جا فراگیر میشود که ذره ای ظلم و ستم بر هیچ احدی وارد نمی شود. اولین نشانه از عدالت آن حضرت، خطابه نمایندگان حکومت بوده که در مکه با صدای بلند بیان می کنند: «هر کس نماز فریضه خویش را در کنار حجر الاسود و محل طواف خوانده است و اکنون میخواهد نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس میخواهد نماز فریضه بخواند بیاید و بخواند.»
نقطه ای بر روی این کره خاکی یافت نمی شود مگر آن که به من کرم و عدالت ایشان به کمال رسیده و متبرک می شود. حتی همه موجودات زنده اعم از جانوران و گیاهان نیز از الطاف عدل و داد آن حضرت بی بهره نمانده و مستفیض می شوند. انصاف و دادگری صاحب الزمان (عج) در همه محافل و خانه ها نیز جاری شده و همچون گرما و سرما در داخل خانه ها حاکم میشود.
سیرت مالی:
همه دارایی های دنیا در پیشگاه حضرت مهدی (عج) جمع می شوند، اعم از آنچه در داخل زمین وجود داشته و حتی بر روی خاک باشد. پس از آن صاحب الزمان (عج) خطاب به مردم می فرماید: «بیایید! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها، قطع رَحِم کردید و خویشان خود را رنجاندید، خونهای به ناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید. بیایید و بگیرید! سپس دست عطا میگشاید، چنانکه تا آن روز، کسی آنچنان بخششی در اموال نکرده باشد.»
سیرت اصلاحی:
امام زمان (عج) یاری کننده ای است که از سوی خداوند بلند مرتبه رسالت دارد تا به حقوق و دادخواهی همه مردم رسیدگی کند. در عصر ایشان همه انسان ها از نعمت و آسایش بسیار و بی همتا برخوردار می شوند. حتی حیوانات چهارپا نیز تعدادشان افزایش یافته و در کنار سایر جانوران در صلح و آسودگی به زندگی ادامه می دهند. گیاهان رشد مضاعفی داشته و فراوانی در آب نهر ها نمودار میشود. همچنین مخازن، معادن، گنج ها و هر آنچه که در زیر زمین پنهان گشته، به بهرهبرداری میرسد.
دسیسه چینی و بلوا در میان مردم به زوال رسیده و نبرد، یورش و چپاول کنار می رود. در هیچ جای دنیا خرابه ای وجود ندارد، مگر آنکه حضرت مهدی (عج) به آبادانی آنجا اقدام می کند.
سیرت قضایی:
در دولت صاحب الزمان (عج) قوانین و داوری کاملاً به عدل و انصاف بوده و ذره ای ظلم و ستم در حق کسی انجام نشده و کوچکترین زحمت و غصه ای بر وجود کسی قرار نمی گیرد. حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام الهی و بدون در نظر گرفتن اکثریت و دیدگاه دیگران فرمان داده و جهان را اداره می کند. ایشان دادخواهی را در بین مردم گسترش داده و کسی قادر نیست تا جوری به دیگری روا کند.
شیخ مفید چنین نقل کرده است: «چون قائم آل محمد قیام کند، مانند حضرت داود (ع) بر حسب باطن، بیهیچ نیازی به شاهد، حکم و قضاوت میکند، خداوند حکم را به او الهام کرده و او بر طبق الهام الهی حکم میراند. حضرت مهدی نقشههای پنهان هر گروه را میداند و به آنها میگوید. مهدی دوست و دشمن خود را با نگاه میشناسد.»
جانشین بعد از امام حسن عسکری (ع)
در یکی از روزها عثمان بن سعید بن عمری در کنار چهل نفر از نامداران شیعه به پیشگاه امام عسکری (ع) شرفیاب شدند تا در خصوص جانشینی آن حضرت سوال کرده و در آینده مانع بروز اختلاف در امر امامت بین شیعیان و مسلمانان شوند. روایت کننده چنین تعریف میکند: زمانی که عثمان بن سعید به امام حسن عسکری (ع) گفت: «آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم.» امام حسن عسکری (ع) فرمودند: «بنشین عثمان» بعد از سپری شدن حدود یک ساعت آن امام بزرگوار بیان داشتند: «آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟» همه حاضران گفتند: «ای فرزند رسول خدا، بفرمایید.» سپس ایشان فرمودند: «آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید.» همگی گفتند: «آری» در همان موقع به یکباره پسر بچه ای که دارای رخسار نورانی همچون ماه بوده و از هر نظر شباهت بسیاری به امام حسن عسکری (ع) داشت، بر مجلس وارد شد. امام حسن عسکری (ع) بیان داشتند: «بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید…»
عمر امام زمان (عج)
به اعتقاد پیروان شیعه حضرت مهدی (عج) در سال ۲۵۵ قمری چشم به جهان گشوده و ایشان همچنان حی و حاضر بوده و در آخرالزمان با ملازمت حضرت عیسی مسیح ظاهر می شود. بسیاری از دانشمندان شیعه در خصوص نحوه برخورداری از چنین عمر طولانی، پاسخ های متعددی بیان داشته و ممکن شدن ادامه زندگی انسان را از ابعاد علمی و عملی به تحقیق و بررسی رساندهاند.
شیخ صدوق، حدیث شناس و دانشمند شیعه در کتاب کمال الدین، فصلی را مختص به افرادی کرده است که در طول تاریخ دارای عمر طولانی بوده اند. در عین حال مرجع تقلید شیعه به نام لطف الله صافی گلپایگانی در این زمینه به بیانات محققان زیست شناسی استدلال نموده که باور دارند انسان از حیث زیستی قادر است تا هشتصد یا هزار سال عمر داشته باشد.
در قرآن کریم و احادیث، از اشخاص متعددی با عمر طولانی یاد شده است که در میان آنها می توان از حضرت موسی (ع) نام برد که در طول ۹۵۰ سال مردم را به خداپرستی دعوت کرد. همچنین در روایتی از امام زین العابدین (ع) چنین آمده که از جمله سنت هایی که حضرت صاحب الزمان (عج) از پیامبران داشته برخورداری از طول عمر حضرت آدم و حضرت نوح است. در زمینه نحوه درگذشت یا به شهادت رسیدن حضرت مهدی (عج)، هیچ گفتار و یا روایتی دیده نمی شود.
طول عمر مهدی (عج):
احادیث بسیاری در خصوص عمر طولانی، علی الخصوص طول عمر حضرت مهدی (عج) بیان شده که تعدادی از آنها را در این مجال ذکر می کنیم.
امام جعفر صادق (ع) در پاسخ به شخصی از یارانش که نسبت به طولانی بودن غیبت صاحب الزمان (عج)، دچار حیرت شده بود، فرمود: «خدای تبارک و تعالی سه ویژگی از سه پیامبر را در قائم ما(عج) جاری ساخته است: ولادت او را هم چون ولادت حضرت موسی (ع) قرار داد؛ غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی (ع) مقرّر فرمود و عمر طولانی او را چون عمر طولانی حضرت نوح (ع) قرار داد. آن گاه به بنده صالح خود، حضرت خضر (ع) عمر جاودانی داد تا علت عمر طولانی او باشد.»
همچنین امام صادق علیهالسلام بیان داشتند: «اما بنده صالح، حضرت خضر (ع) که خدای تبارک و تعالی برای او عمر طولانی قرار داد، نه برای این که در آینده به پیامبری برگزیده شود یا کتابی بر او نازل گردد یا شریعتی برای او تشریع شود، بلکه فقط برای این که در علم ازلی خدای تبارک و تعالی مقدّر بود که عمر قائم ما در زمان غیبت، بسیار طولانی باشد، ولی دانست که بسیاری از مردمان، این عمر طولانی را انکار خواهند کرد، خدایش او را عمر بسیار طولانی داد بدون این که سبب دیگری داشته باشد؛ فقط برای این که با عمر طولانی او به عمر طولانی حضرت قائم (عج) استدلال گردد و بدین وسیله حجت بر دشمنان لجوج تمام شود تا مردمان را در پیش گاه خدا حجتی نباشد.»
تاریخ و طول عمر:
در کتب تاریخی، از انسان های با طول عمر زیاد، به عنوان «معمّرین» یاد شده است که به اشخاصی که دارای عمر طولانی بودند اشاره میکند. این احتمال هست که چنین رخدادی تنها یک اتفاق بوده که در طی تاریخ بشریت فقط به دو نفر اختصاص یافته که بتوانند فرهنگ انسانی را از ژرفای نابودی پاک و طاهر نموده و مجدداً آن را احیا کنند. بدین ترتیب دوران عمر آنها به قدری به درازا رسید که چند برابر زندگی یک انسان معمولی عمر نمایند. حضرت نوح اولین نفر از آن دو در دوران پیش از این بوده که با خاتمه دادن به رسالت خود، به بیان آشکار قرآن کریم به مدت ۹۵۰ سال دربین طایفه و اقوام خود زندگانی نموده که مقدر شده بود، پس از طوفان و سیل عظیم فرهنگ جهان را از ابتدا پایهریزی کند. دومین نفر حضرت مهدی (عج) می باشد که در آینده مسوولیت خود را در عالم هستی به انجام رسانده و تا به اکنون افزون بر هزار سال در بین اقشار متعدد جامعه زندگی کرده است. خداوند متعال وعده داده که آن حضرت در روز موعود، ظهور کرده و جهان را از نو بسازد.
موارد متعددی در طول تاریخ در زمینه عمر طولانی برخی از انسانها بیان شده که به موارد برجسته آن می پردازیم.
- به نقل ازشیخ طوسی (ره)، لقمان بن عاد برای ۳۵۰۰ سال عمر کرد.
- ربیع بن ضبع بن وهب، ۳۴۹ سال زندگی کرد.
- اکثر بن صیفی، مدت ۳۳۰ سال در این جهان مانده و پدرش «صیفی بن رباح» برای ۲۷۹ سال عمر کرد، بدون این که خدشه ای بر قدرت اندیشه و عقلانیت او وارد شود و در دوران حیات به ذوالحلم (صاحب بردباری) شهرت داشت.
- حضرت خضر (ع) در دوره ای پیش از حضرت موسی (ع) چشم به جهان گشوده و تا به اکنون در قید حیات است.
- حضرت نوح (ع) ۲۸۰۰ سال عمر کرد.
- عرج بن عنق، برای ۳۶۰۰ سال زندگی کرد. او در زمان حضرت آدم (ع) متولد شده و زنده بود تا حضرت موسی (ع) به حیات او خاتمه داد.
- ضحاک که به بیورسپ معروف بود، مدت ۱۰۰۰ سال زندگی کرد.
- آدم ابوالبشر و شیث، هر کدام در حدود ۹۱۲ سال عمر داشتند.
- در تورات نقل شده که ذوالقرنین برای ۳۰۰۰ سال عمر کرد.
محل زندگی
محل تولد و زندگی پیش از غیبت:
حضرت مهدی (عج) از زمان تولد تا شروع دوران غیبت صغری در شهر محل تولدش سامرا اقامت داشت. در طی این مدت در حقیقت آن حضرت در سرداب منزل امام حسن عسکری (ع) زندگی کرده و به عبادت می پرداخت. با استناد به نقل ها ایشان در دوران زندگانی پدر بزرگوارش به دفعات در این محل مشاهده شد. جاسم حسین بیان داشته که امام زمان (عج) در آخرین سالهای حیات پدرش در کنار ایشان در مناسک حج شرکت کرده و پس از آن در مدینه از نظرها پنهان شد. البته این دیدگاه در مقایسه با اسناد تاریخی شیعه، مطابقت نداشته و از اعتبار کمتری برخوردار است.
محل زندگی در دوران غیبت:
در برخی نقل ها نسبت به نامشخص بودن مکان زندگانی حضرت مهدی (عج) در زمان غیبت، اشاراتی داشتهاند. با این وجود تعدادی از روایات از محل هایی همچون ذی طوی، کوه رَضْویٰ و طیبه (مدینه)، در جایگاه مکان زندگانی صاحب الزمان در سالهای غیبت نام می برد. در این میان تعداد اندکی از منابع با استناد به حکایتی، جزیره خضرا را به عنوان مکان زندگانی صاحب الامر در مدت غیبت کبری ذکر کرده اند که از نگاه دانشمندان و فقهای شیعه به شدت زیر سوال قرار گرفته و مطالبی در نادرست بودن آن درج کردهاند.
در دوران غیبت کبری محل معینی جهت اقامت حضرت مهدی (عج) قید نشده است. در این میان برخی از مکان های مذهبی و جایگاه ها حضرت مهدی (عج) نسبت داده شده که از آنها مدینه منوره و مکه مکرمه می باشد. از آن جهت که هر ساله آن حضرت در مناسک حج شرکت دارد. همچنین در برخی مکان های ویژه همچون مسجد مقدس جمکران، مسجد سهله، مسجد کوفه، مقام حضرت صاحبالامر در وادیالسلام نجف، حرم ائمۀ معصومین و… نیز به شکل نامنظم حضور مییابد. لازم به ذکر است، مکان هایی که به وجود مقدس حضرت صاحب (ع) منتسب میشود به منظور سکونت ایشان در آن محل نیست.
علما و اندیشمندان در نحوه و چگونگی زندگانی و غیبت حضرت مهدی (عج) سه دیدگاه را در نظر گرفتهاند:
۱- حضرت صاحب الزمان نه بر روی این کره خاکی، بلکه در عالم معنا که خارج از دنیای مادی می باشد، زندگی دارد.
۲- حضرت مهدی (عج) بر روی کره زمین و در میان اقشار مختلف مردم سکونت دارد، ولی به اذن الهی دیدگان عموم مردم قادر نیست تا ایشان را مشاهده کنند. (غیبت شخص)
۳- صاحب الامر (عج) در بین عموم مردم اقامت داشته و دیگران هم آن حضرت را مشاهده میکنند، ولی شخصی از مقام و هویت واقعی او اطلاعی ندارد به این صورت که شخصیت ایشان از نظر مردم پوشیده مانده و وجود خودشان آشکار است. (غیبت شخصیت)
بر اساس نقل های حکما و اندیشمندان مذهبی، دیدگان سوم صحت بیشتری دارد. بدین ترتیب که امام زمان (عج) به صورت گمنام و مجهول الهویه در بین مردم سکونت دارد. دیگران آن حضرت را به چشم نظاره کرده ولی معرفتی به وجود ایشان ندارند. تعدادی از این احادیث را ذکر می کنیم.
امام جعفر صادق (ع) در بیان وضعیت غیبت صاحب الزمان (عج)، وجود ایشان را به یوسف نبی تشبیه نموده و بیان داشتند: «چرا مردم منکرند که خداوند با حجت خود چنان کند که با یوسف کرد؟ او (حجت خدا) در بازارهایشان راه میرود و بر فرشهای آنان گام مینهد ولی مردم او را نمیشناسند؛ تا هنگامی که خداوند به او اجازه دهد که خود را معرفی کند.»
امام ششم در حدیث دیگری فرمودند: «شباهت امام مهدی(عج) با حضرت یوسف، در پسِ پرده بودن اوست؛ یعنی خداوند کاری کرده که مردم او را میبینند ولی نمیشناسند.»
دو روایت مذکور آشکارا به زندگانی معمول و متداول صاحب زمان (عج) در بین مردم به صورت ناشناس، تصریح دارد.
محمد بن عثمان دومین نایب صاحب الزمان (عج) در زمان غیبت صغری که کاملاً به وضعیت و احوال آن حضرت آشنایی داشت، اینگونه بیان نموده است: «به خدا قسم، صاحب این امر (امام مهدی(عج)) هرساله در موسم حج حاضر میشود و مردم را میبیند و میشناسد. آنان نیز او را میبینند، اما نمیشناسند.» در دعای ندبه که خواندن آن در صبح جمعه ها سفارش گردیده، آمده که «بنفسی انت من مغیب لم یخل منا، بنفسی انت من نازح ما نزح عنا؛ جان فدایت! تو آن غایبی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت! تو آن دورشده از وطنی که از ما دور نیستی.» لذا با در نظر گرفتن روایت مذکور نظریه اول یعنی سکونت امام در عالمی خارج از دنیای مادی و فرضیه دوم منسوخ میباشد.
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در سخنانی با موضوع صاحب الزمان (عج) فرموده اند: «مردم دنبال او میگردند، ولی او را نمییابند. اما به خدا قسم حجت خدا روی زمین است؛ در راهها پیاده میرود، در خانهها داخل میشود، در شرق و غرب حرکت میکند، سخنان را میشنود و بر جماعت سلام میکند، میبیند ولی دیده نمیشود.» در عین حال حضرت مهدی (عج) خطاب به ابن مهزیار فرمودند: «پدرم با من عهد کرد نزدیک مردمی که خداوند به آنها غضب کرده نباشم، و به من دستور داد در کوههای سخت و صعبالعبور و سرزمینهای بیآب و علف زندگی کنم.» با تفکر و اندیشه در چنین روایاتی استنباط می شود که صاحب الزمان (عج) همواره و به طور مستمر در بین جامعه و عموم مردم حضور داشته و حتی با آنها به گفتگو و صحبت می نشیند. حتی ایشان به مجالس عمومی برگزار شده از طرف مردم شرکت می کند، ولی سایرین شناختی از هویت آن حضرت ندارند. حضرت مهدی (عج) این رفتارها را به شکل گمنام و ناشناخته انجام می دهد. همچنین مکان زندگی و اقامت او داخل شهرها و بین عموم نبوده و در دشت و بیابان و کوه های پر پیچ و خم به فاصله زیادی از عموم قرار دارد. به نظر می رسد که ایشان به طور مداوم محل زندگیاش را تغییر داده و مکان همیشگی برای اقامت ندارد.
پوشش امام:
در دوران غیبت حضرت مهدی (عج) به هدف ناشناس بودن در بین عموم، از البسه و پوشش های متعددی متناسب با آن جامعه استفاده کرده و در روایاتی که توسط اشخاص خاص آن حضرت را دیده اند، ایشان در لباس های گوناگونی بوده اند. در هنگام ظهور، صاحب الزمان (عج) لباسی همچون پدران عظیم الشأن و نبی مکرم اسلام بر تن دارد. امیرالمومنین (ع) فرمودند: «به خدا سوگند، گویی او را با چشم خود میبینم که وارد مکه شده، در حالی که بُرد پیامبر(ص) بر تن و عمامهای زرد برسر دارد. کفشهای پیامبر(ص) اندازه پای اوست… »
خوراک امام:
در بین شیعیان و محبین صاحب الزمان چنین سوالی مطرح است که آیا غذای آن حضرت از مواد دنیایی بوده و یا از خوراک های بهشتی تغذیه می کند؟
در خصوص طعام و خوراکی که حضرت مهدی (عج) به طور روزانه استفاده می کند روایت مشخصی وجود ندارد ولی به طور معمول خوراکی شان به طور طبیعی و از دستاوردهای این دنیا است. چرا که طبق سنت و قوانین الهی مگر در موارد نادر، لازم است خلاف جریان طبیعی عالم هستی و جهان خلقت رفتار نشود. از آنجا که آن حضرت دارای جسم و بدنی عادی بوده و از طعام های طبیعی بهره می گیرد، این احتمال هست که در اوقاتی خاص خدای متعال تحفه هایی از بهشت برای ایشان مهیا کند. چرا که این موضوع طبق روایات، شامل حال حضرت مریم و برخی افراد مقرب نیز شده است.
عدم آگاهی امام زمان (عج) از زمان ظهور:
در درجه اول به یقین نمی توان گفت که حضرت مهدی (عج) آگاهی نسبت به زمان ظهور ندارد. با وجودی که در تعدادی از روایات استنباط می شود که آن حضرت شناختی از تاریخ ظهور و قیام ندارند، ولی این جریان حتمی و مسلم نیست. از سوی دیگر با توجه به برخی آیات و احادیث مشخص میشود که امام به محض اراده قادر است به همه امور اشراف داشته و بر او معلوم شود. در ثانی، حتی به فرض نداشتن علم بر زمان ظهور، هیچ نقص و اشکالی برای جایگاه امام وجود ندارد. چرا که فقط خدای متعال به همه امور پیدا و پنهان موجودات و جهان هستی آگاه است و در صورت نامشخص بودن امری برای خداوند، باعث نقص خدا می شود. ولی به استثنای وجود خدا حتی پیامبران و ائمه اطهار وجودشان محدود بوده و به طور معمول قدرت، دانش و سایر مهارت هایشان نیز محدود میشود و در صورت معرفت نداشتن بر مطلبی موجب نقص و اشکال بر آنها نیست. برخی از امور و موضوعات را فقط خدا به آن آگاه بوده و هیچ احدی حتی در جایگاه امامت از آن مطلع نیست که می توان به زمان وقوع قیامت اشاره کرد.
میزان معرفت و آگاهی صاحب الزمان (عج) بر مردم:
با استناد به آیات قرآن، خداوند بلند مرتبه همواره و در همه اقوام و ملیت ها اشخاصی را به عنوان پیشوا و رهبر تعیین کرده که از هر گناه و خطایی مبرا و معصوم هستند و در صحرای محشر و روز قیامت به نحوه کردار و اعمال مردم شهادت می دهند. شخصی که خداوند او را به عنوان گواه و شاهد کردار امت قرار میدهد، لازم است تا در شهادت هیچ شک، شبهه و لغزشی نداشته و بر همه امور و دانش اقوام احاطه و اشراف داشته باشد. از اینرو حضرت صاحب زمان (عج) نیز همواره بر گفتار افکار گفتار و کردار ما آگاهی و معرفت داشته و هر زمان که اراده کند قادر است ما را ببیند.
طبق بعضی از آیات قرآن، خدای متعال در هر زمان و برای هر امتی، رهبرانی قرار میدهد که معصوم از خطا و اشتباهاند و در روز قیامت به اعمال آنها گواهی میدهند. کسی که شاهد بر اعمال امت باشد، نباید در شهادتش اشتباه کند و نیز باید احاطه علمی بر همۀ اعمال امت داشته باشد. بنابراین امام زمان (عج) شاهد بر اعمال و رفتار ماست و اگر بخواهد میتواند ما را ببیند
مسئله غیبت در تاریخ امت های پیشین:
با مطالعه بر احوال رسولان و فرستادگان الهی در طول تاریخ، با مواردی روبرو می شویم که پیامبر خدا بنابر بعضی جهات از حضور در بین امت و طایفه اش غیبت کرده و همچنین این موضوع یکی از ابعادی است که در بیان دلایل غیبت حضرت صاحب الزمان (عج) به آن اشاره شده است. حضرت امام جعفر صادق (ع) در جواب به سوالی که از حکمت نهفته در غیبت حضرت مهدی (عج) جویا بود، پاسخ دادند: «وجه حکمت غیبت آن حضرت همان وجه حکمت غیبت های سایر حجت های خدا قبل از اوست.»
امام صادق (ع) در روایت دیگری خطاب به حنان بن سدیر فرمود: «مشیت خدا بر این استقرار یافته که سنّت های پیامبر پیشین را در مورد غیبت قائم ما جاری سازد، پس حاصل جمع مدت غیبت های آنان درباره او واقع خواهد شد.»
انبیایی که در احادیث مذکور به غیبت آنها از میان امت ذکر شده اند، شامل:
۱- حضرت یونس؛ ۲- حضرت یوسف؛ ۳- حضرت موسی؛ ۴- حضرت صالح می باشند.
غیبت سه پیامبر نخست در قرآن کریم نیز بیان شده است.
محمد بن مسلم روایت کرده: به پیشگاه امام محمد باقر (ع) رفتم تا درخصوص قائم آل محمد (ص) از او سؤال کنم. پیش از آن که کلامی از دهانم خارج شود، آن حضرت فرمود:
« در قائم آل محمد پنج شباهت از پنج پیامبر وجود دارد؛
۱ – شباهت به یونس (ع) و آن شامل مراجعت به جانب طایفه و امتش پس از غیبت از نزد آنها بود. به این صورت که در هنگام رفتن از کنار آنها مرد جوانی بوده و در زمان بازگشت به یک پیرمرد مبدل شد.
۲ – شباهت به یوسف نبی (ع) که به مفهوم غایب شدن از میان خانواده و اقوامش بوده و جریان غیبت او بسیار بر پدرش یعقوب نبی سخت و گران آمد.
۳– مشابهت به موسی (ع) در پنهان نگه داشتن تولد و غایب شدن از میان پیروان و تابعینش و همچنین ستم هایی که از سوی دشمنان بر او وارد شد، تا آنجایی که به سرزمین مادریاش مراجعت نموده و خداوند او را بر فرعون و لشکریانش غالب کرد.
۴– شباهت به عیسی مسیح (ع) از آن جهت که در موضوع زنده بودن و ادامه حیات او دچار شک و اختلاف گردیدند. عدهای معتقد بودند که حضرت عیسی زنده بوده و برخی دیگر ظن و گمانی نسبت به مرگ او داشتند.
۵– وجه تشابه به جدش پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) که با شمشیر قیام خواهد نمود و دشمنان خدا، دین و رسول خدا را به هلاکت می رساند.
محل ظهور، قیام، حکومت و زندگی پس از ظهور
در خصوص مکان خروج حضرت مهدی (عج) از غیبت و ظهور، مطالب مستدلی موجود نیست. ولی با توجه به برخی روایات، ایشان در منطقه ذیطوی ظهور کرده و پس از آن به همراه ۳۱۳ نفر از اصحاب خاصش عازم میشود. آن حضرت با تکیه بر حجرالاسود پرچم خود را برافراشته می کند. در روایت مذکور و سایر روایات ذکر شده که قیام صاحب الزمان (عج) از مسجدالحرام شروع شده و یارانش در محلی مابین حجرالاسود و مقام ابراهیم به بیعت با او می پردازند. همچنین در برخی از نقل ها از تهامه محلی در مغرب شبه جزیره عربستان در جایگاه نقطه شروع قیام حضرت مهدی (عج) قید شده است. شهر مکه که قسمتی از این منطقه بوده نیز، تهامه خوانده می شود.
در تعدادی از روایات از شهر کوفه به عنوان مرکز خلافت، مسجد کوفه جایگاه داوری و قضاوت، مسجد سهله مکانی جهت زندگانی و توزیع دارایی بیت المال بین مردم پس از برپایی دولت یاد می شود.
مکان های منسوب به امام زمان (عج):
جایگاه و محل هایی به حضرت مهدی (عج) منتسب گردیده و چنین آورده اند که در دوران غیبت کبری شیعیان جهت برقراری ارتباط و راز و نیاز با آن حضرت، در چنین محلهایی حضور می یابند.
سرداب غیبت: محل عبادت امام هادی (ع)، امام عسکری (ع) و امام زمان (عج)
مسجد جمکران: در فاصله اندکی از روستای جمکران در قم واقع شده که بنابر روایت مشهور، به فرمان امام زمان (عج) به دست حسن بن مثله جمکرانی بنا گردیده است.
مسجد سهله: جایگاهی در این مسجد، حضرت مهدی (عج) منتسب شده که در قسمت میانی مسجد و در بین مقام امام زین العابدین (ع) و مقام حضرت یونس واقع می باشد. در تعدادی از روایات مکان زندگانی صاحب زمان (عج) را پس از ظهور، این محل ذکر کردهاند.
ذیطوی: منطقهای در شهر مکه که در داخل حرم مکی قرار داشته و بر اساس روایات، حضرت مهدی (عج) در آنجا سکونت دارد. در برخی روایات، محل ظهور و مرکز تجمع اصحاب آن حضرت نیز در این منطقه قید شده است. بر اساس یکی از نقل ها، پیش از شروع قیام امام دوازدهم از جوار کعبه، ایشان در این محل چشم انتظار ۳۱۳ یار خاصش می باشد.
کوه رضوی: برخی روایات، محل سکونت و زندگی حضرت مهدی (عج) را در زمان غیبت، کوه رضوی دانسته اند. رضوی از کوههای تهامه در بین مکه و مدینه است.
وادی السلام: قبرستانی است که برای جایگاه صاحب الزمان (عج) بارگاه و گنبدی بنا شده که این امر به فرمان سید محمد خان، پادشاه هند در سال ۱۳۱۰ قمری احداث شد. بنای مذکور پیش از آن به دست سید بحرالعلوم که در سال ۱۲۱۲ درگذشت، بازسازی شده بود. در محراب مقام حضرت مهدی (عج)، سنگی موجود است که زیارتنامهای بر روی آن حکاکی شده است. زمان کندهکاری این سنگ، نهم شعبان سال ۱۲۰۰ قمری بوده است.
جزیره خضرا: مکانی منتسب به صاحب الزمان (عج) بوده که در برخی روایات، آنجا محل زندگی و اقامت فرزندان امام زمان (عج) می باشد. داستان این جزیره در برخی منابع آمده و دو نظریه در آن خصوص دیده می شود؛ عده ای آن را قبول کرده و برخی دیگر آن را داستان محسوب کرده و نقدهایی بر آن درج کرده اند.
طیبه: از مکانهایی که در برخی روایات، محل زندگی امام زمان (عج) در دوران غیبت است. بیان شده منظور از طیبه شهر مدینه می باشد.
مقام امام زمان در کربلا: زیارتگاهی است که در فاصله اندکی از حرم اباعبدالله الحسین (ع) و در جوار نهر علقمه واقع شده و منتسب به حضرت مهدی (عج) می باشد که مردم در آن به عبادت و نماز میپردازند.
دوران امامت
از هنگام شهادت امام حسن عسکری (ع) که در سال ۲۶۰ هجری رخ داد، دوران امامت حضرت مهدی (عج) آغاز گردیده و تا زمان پس از ظهور در آخرالزمان امتداد می یابد.
دلایل اثبات امامت:
در کتاب بحارالانوار فصل «ابواب النصوص من الله تعالی و من آبائه علیه (صلوات الله علیهم أجمعین)» که توسط علامه مجلسی به نگارش درآمده، تعداد ۱۵۳ حدیث به نقل از رسول مکرم اسلام و ائمه اطهار در جهت تایید و ثبوت امامت و پیشوایی حضرت صاحب زمان (عج) بیان شده است. از میان آنها، ابن عباس به نقل از پیامبر اسلام (ص) چنین آورده: «جانشینان و اوصیای من و حجتهای خدا پس از من دوازده نفر هستند: اولین آنها برادرم است و آخرینشان فرزندم. گفتند ای رسول خدا برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب. پرسیدند فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را پر از عدل و داد میکند.»
در عین حال جهت اثبات رهبری و امامت حضرت مهدی (عج) به احادیثی همچون استمرار امامت، حدیث ثقلین، حدیث دوازده خلیفه، حدیث مرگ جاهلیت و ۳۶ حدیث دیگر با محتوایی مشابه این موضوع، مستند گردیده است.
دلایل غیبت امام زمان (عج):
پس از آنکه که عاملان و کارگزاران حکومت فاسق عباسی به منزل امام حسن عسکری (ع) یورش برده و به جستجوی فرزند و جانشین آن حضرت پرداختند، محرز شد که زندگانی و حیات حضرت مهدی (عج) در معرض خطرات بسیاری است. چنین حملاتی و همچنین پافشاری در یافتن امام دوازدهم موجب شد تا در جهت محافظت از وجود مقدس جانشین خاندان امامت، ذریه نبوت و اصلاحگر عظیم انسانیت تمهیدات اساسی صورت گیرد. از جمله دلایل آشکار و بارز فرایند مهم غیبت صاحب الزمان (عج)، نحوه برخورد حکومت ها و رخداد هایی بود که مترصد فرصتی برای یافتن و سوقصد به آن حضرت بوده اند.
همانگونه که در روایات بسیاری مشاهده می شود، امر غیبت رازی از اسرار الهی و مجهولی از ناگفته های خداوند متعال می باشد. لذا انسان قادر نیست تا به همه جوانب و ابعاد آن پی برده و اسرار آن را آشکار کند. ولی با پژوهش و دقت در احادیث ائمه معصومین، متوجه سه دیدگاه و موجبات اساسی غیبت ولی امر (عج) می شویم که به تفکیک بیان می کنیم.
نجات یافتن از خطر قتل:
در صورتی که حضرت مهدی (عج) از همان اوان کودکی در بین مردم زندگی می کرد، این احتمال بود که همچون امامان پیش از این، توسط عوامل حکومتی و یا دشمنان به شهادت برسد. لذا در این حالت تکالیف و رسالت الهی و قصد و اهداف اصلاح امور بشریت و دنیا از طرف ایشان ناتمام باقی می ماند.
زراره بن اعین در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) چنین نقل کرده: «قائم باید غایب شود.» عرض کردم: چرا؟ فرمود: «از کشته شدن می ترسم و با دست به شکم خود اشاره کرد.»
محفوظ ماندن از بیعت با ستم گران:
صاحب زمان (عج) هیچ دولتی را موجه ندانسته و به رسمیت نمی شناسد. آن حضرت ملزم نیست که در برابر هیچ حاکم و زمامداری تقیه پیشه کرده و به سلطه هیچ زورگو و ظالمی در نیامده و نخواهد آمد. چرا که حضرت مهدی (عج) بر طبق تکلیف و رسالت خود اقدام کرده و دین خدا را بدون کم و کاست و بی هیچ هراس و التفاتی به انجام میرساند. از این رو ایشان در انجام وظایف خود هیچگونه پیمان و تعهدی را با هیچکس نداشته و رعایت و مساعدت با دیگران را نمی پذیرد.
امتحان و آزمایش مردم:
عدهای از انسانها که از ایمان و اعتقاد راسخی برخوردار نیستند، ضمیر و طینت شان هویدا می شود و اشخاصی که ایمان به خدا در وجودشان ریشه دوانده و در دوران غیبت صاحب الزمان (عج) چشم انتظاری فرج را با تحمل و شکیبایی در موقعیت های ناهموار و باور به الطاف الهی سپری می کنند، ارزش و اعتبار آنها متجلی شده و به مدارج بالاتر صعود می کنند. حضرت امام موسی کاظم، هفتمین امام مسلمین می فرماید: «زمانی که پنجمین فرزند من غایب می شود، مواظب دین خود باشید. مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت به گونه ای که گروهی از مؤمنان از عقیده خود برمی گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند…»
آثار و نتایج غیبت امام زمان (عج):
در زمان غیبت حضرت حجت (عج)، معضلات و نابسامانی های فکری و عقیدتی متعددی بر سر راه مردم قرار میگیرد که هر کدام از انسانها در عصر حاضر موارد بسیاری از آن را به چشم دیده اند. ائمه معصومین (ع) در طی سالهای قبل از ولادت حضرت مهدی (عج)، درخصوص چنین دشواری ها و تاثیرات نامناسب آنها بیاناتی داشته و سعی کرده اند در این زمینه آگاهی و هشدارهایی را به مردم ارائه دهند. مشاهده چنین تمهیداتی از سوی پیامبر اسلام و امامان معصوم روشن می کند، در صورتی که انسانها با معرفت و آگاهانه تدابیر مناسب و عملکرد مساعدی را اتخاذ نمایند، قادر هستند از چنین آسیب ها و خطراتی در امان بمانند. در غیر این حالت دلیل موجهی وجود نداشت که آن حضرات از اتفاقات و رخدادهای آخرالزمان کلامی به زبان آورده و به انسانهای پس از خود منتقل کنند. در حقیقت طرح چنین موضوعاتی و حتی بیان جزئیات، موجب میشود تا انسان ها پیش از وقوع، خود را برای مواجهه با آن مهیا نموده و با اصول صحیح و در پناه قرآن و احکام، از تبعات منفی و ناخوشایند آن دور بمانند.
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در بین ارشاد و توصیه هایی که برای مسلمانان داشتهاند، از دشواری ها و مشکلات اساسی در دوران غیبت صاحب الزمان (عج) بیاناتی فرموده اند که به مواردی از آن می پردازیم.
سرگشتگی مردم:
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در تعدادی از احادیث به مشکلات مردم در دوران غیبت پرداخته اند. آن حضرت فرموده اند: «برای قائم ما دوره غیبتی است که مدت زمان بسیاری طول خواهد کشید. گویی شیعیان را هم اکنون با چشم خود می بینم که در آن دوره همانند گله ای بی سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتی می گردند، اما آن را پیدا نمی کنند. ای مردم! آگاه باشید در چنان شرایطی اگر کسی در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانی شدن دوره غیبت قساوت قلب پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.»
مشکل شدن دین داری:
برای تعهد داشتن به احکام و دستورات دینی لازم است شرایط و زمینه مساعدی وجود داشته باشد. در روایات بسیاری قید شده از جمله مسائل دوران غیبت حضرت مهدی (عج)، چنین است که به شدت از مقید بودن به ارزش ها و شئونات مذهبی در جامعه کاسته می شود. چنین جریانی منبعث از دلایل افکاری، رفتاری و اعتقادی در هر شخص می باشد که در بین گفتارها و سخنان ارزشمند معصومین از آنها یاد می کنیم.
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در روایتی بیان می کنند:
«سوگند به خدایی که حضرت محمد (ص) را به حق برای پیامبری برگزیده و او را به همه مخلوقات فضیلت و برتری داده است، مسئله ظهور امام عصر (عج) واقع نخواهد شد مگر پس از یک دوره سخت حیرانی و سرگردانی که در آن شرایط کسی جز افراد خالص و پاکیزه که یقین را با تمام وجود خود لمس کرده باشند، در پای بندی به دین استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین کسانی که با وجود آن همه نابسامانی ها در دین ثابت قدم می مانند برای ولایت ما پیمان گرفته و در دل های آن ها ایمان را تثبیت کرده و با عنایات خاصی که به آن ها دارد مورد تأییدشان قرار داده است.»
تردید در وجود امام زمان (عج):
از جمله رویدادهای ناگوار در دوران غیبت آن است که در اثر آشفتگی، پریشانی، گسترش فسق و زیر پا نهادن عدل و انصاف، به قدری انسانها در ژرفای حرمان و ناامیدی غرق می شوند که نسبت به وجود حضرت صاحب الامر (عج) دچار شک و تردید شده و با خود می اندیشند؛ در صورتی که بر روی کره زمین یکی از حجت های خدا زنده و جاویدان بود در مواجهه با این همه جرم و ناملایمات مقاومت کرده در جهت رفع و برکناری آنها اقداماتی انجام می داد.
امیرالمومنین علی (ع) در ارتباط با این موضوع فرموده اند:
«صاحب الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غیبت او خواهند گفت: وی (صاحب الامر و امام عصر) از دنیا رفته است و اگر زنده است پس کجاست؟!»
در آیین زردشت:
زردتشت شخصی از انبیای الهی بود که کتابی از مجموعه احکام و آداب زندگی با خود داشت، اغلب ایرانیان تا پیش از ظهور اسلام به این دین گرویده بودند. در حال حاضر نیز دین مذکور تابعینی در ایران و هند دارد.
در دین زرتشت به جریان آخرالزمان نیز پرداخته و این چنین شرح داده است: «وقتی «سوشیانت» یا موعود ظهور کند، آخرالزّمان آغاز می شود.»
جاماسب، حکیم و اندیشمند ایرانی و از دامادهای زردتشت بود که در کتابش به نام «جاماسب نامه» سخنانی را از زردتشت آورده است: «از فرزندان دختر پیامبر که خورشید جهان و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه شود.»
در دین یهود:
حضرت موسی (ع) پیامبر خدا و فرستاده بر قوم یهود (بنی اسرائیل) بود. او ۱۲۰۰ سال قبل از تولد حضرت مهدی (عج) به پیامبری مبعوث شد. یکی از اسما خداوند در دین مذکور «یهوه» می باشد.
در مطالب به جا مانده از مذهب یهود، اسفار تورات، و سایر کتب پیامبرانشان همچون کتاب دانیال پیامبر، کتاب حجّی حکای پیامبر، کتاب صنفیای پیامبر و کتاب اشعیای نبی به طور مستمر از موعود یاد کرده است که یک نمونه از آن را بیان می کنیم.
کتاب «دانیال نبی» که به شرح ایام گذشته و تاریخ کهن پرداخته و در خصوص دوران اسارت بابلی مطالبی را بیان نموده، چنین درج شده است: «آن دنیای پر از افت و شر، به پایان خواهد رسید.»
در دین مسیح:
انجیل نام کتاب مقدس دین مسیح میباشد که به همت چهار نفر گردآوری شده و با نام کاتبان آن به شهرت رسید:
۱– انجیل متّی؛ ۲– انجیل مرقس؛ ۳– انجیل لوقا؛ ۴– انجیل یوحنّا
در مبحث بیست و چهارم انجیل «متّی» این سخنان را مشاهده می کنیم:
«چون که برق از مشرق بیرون می آید و تا به مغرب ظاهر می گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود… خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهای آسمان که می آید با قدرت و جلال عظیم، و فرشته های خود را (یاران خود را) خواهند فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواهند نمود.»
در آیین هندی:
هندوان نیز در کیش و شریعت و کتب مذهبی از آمدن یک شخص ناجی و موعود سخن گفته اند. در کتابهای «مهارا باراتا» و «پورانه ها» چنین نگاشته شده است:
«همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره ای از تاریخ، بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط می رود و چون طبعاً و فطرتاً در حال هبوط و دوری از مبدأ است و مانند احجار به سوی پایین حرکت می کند، نمی تواند به خودی خود به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد. پس ناچار روزی یک شخصیت معنوی بلند پایه که از مبدأ وحی و الهام سرچشمه می گیرد، ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکی جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در این مورد، در تعالیم هر دینی، به صورت رمز، به حقایقی اشاره شده است که با معتقدات آیین های دیگر توافق و هم آهنگی کامل دارد.»
در کتاب «باسک» نیز در باب این موضوع آورده اند:
«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزّمان از پیشوای فرشتگان و پریان و آدمیان باشد و راستی حق با او باشد و آن چه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان و زمین آن چه باشد خبر می دهد و از او بزرگ تر کسی به دنیا نیاید.»
وضعیت شیعیان پس از شهادت امام عسکری (ع)
شیعیان پس از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع) امام یازدهم، به علت عدم آگاهی و شناخت از حضرت مهدی (عج)، در شرایط نامنظم و نامساعدی قرار گرفتند. با توجه به منابع تاریخی، شیعیان بسیاری در عراق و بین النهرین مشوش و متحیر گردیدند. در این میان شیعیان شخصی را به نمایندگی از خود عازم مدینه کردند تا نسبت به وجود فرزند امام حسن عسکری (ع) به تحقیق و تفحص بپردازد. از آن جهت که اخباری مبنی بر رهسپار شدن فرزند امام یازدهم (ع) به وسیله پدرش به شهر مدینه کسب کرده بودند. همچنین در نقل ها آمده که احمد بن سهل بلخی از دانشمندان دوران غیبت صغرای صاحب زمان (عج)، در پی یافتن امام از خراسان به عراق راهی شده و به مدت چند سال در آنجا به دنبال امام می گشت. او در پی یافتن نشانی از آن حضرت بود.
در بین اعضای خانواده امام حسن عسکری (ع) نیز تفرقه و دودستگی ایجاد شده بود. چرا که مادر امام حسن عسکری به نام حُدیث و حکیمه خاتون عمه ایشان از مقام امامت و پیشوایی فرزند آن حضرت جانبداری و دفاع می کردند، ولی تنها خواهر امام یازدهم به پشتیبانی از جعفر کذاب، برادرش می پرداخت. تشنج و آشفتگی ناشی از عدم شناخت پیشوا و رهبر در این برهه، به قدری سخت بود که برخی از شیعیان امامی از گرایش مذهبی خود منصرف شده و به دسته های افراطی شیعه و غیر شیعه ملحق شدند. گروهی شهادت امام حسن عسکری را باور نداشته و ایشان را حضرت مهدی قلمداد نمودند و عده ای نیز در این میان سید محمد، فرزند امام هادی (ع) را به عنوان امام قلمداد کرده و به انکار امامت و پیشوایی امام حسن عسکری (ع) پرداختند. دربین این چند دستگی افراد زیادی جعفر کذاب را به عنوان امام خود پذیرفتند.
شیخ مفید با اشاره به اخباری از حسن بن موسی نوبختی، تألیف گر کتاب فرق الشیعه، با موضوع تشکیل فرقه های چهارده گانه بعد از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع)، چنین نقل کرده است:
«از این فرقههایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما، یعنی در سال ۳۷۳ قمری، هیچ فرقهای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا (ص) نامیده میشود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.»
نقش توقیعات در تثبیت تشیع:
بعد از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع) و شروع دوران امامت پیشوای دوازدهم، پی نوشت و منشور آتی از جانب حضرت مهدی (عج) صادر شد که تعدادی از آنها به سقوط جایگاه امامت ایشان ارتباط داشت دلایلی که صاحب الزمان (عج) در این فرمایشات جهت ثبوت امامت خودشان بیان داشته اند، پافشاری بر مداومت در مسیر رهنمون الهی از هنگام حضرت آدم نبی الله تا زمان امام حسن عسکری (ع) بوده و همچنین تهی نماندن حیات و زندگانی بشریت بر روی کره زمین فارغ از حجت الهی را طرح نمودند. ایشان جهت شناسایی امام واقعی از میان ادعا کنندگان امامت، سه ملاک و سنگ محک را ارائه دادند که شامل عصمت، علم و تایید الهی می باشد.
امام دوازدهم در جواب به سوال ابنابیغانم قزوینی و عدهای از شیعیان در زمینه جانشینی پس از امام حسن عسکری ع، و همچنین خطاب به محمد بن ابراهیم بن مهزیار، هر کدام به طور جداگانه توقیع و نوشته هایی صادر نمودند.
غیبت صغری
شیخ مفید (وفات به سال ۴۱۳ قمری) در کتاب الارشاد و طبرسی (درگذشت به سال ۵۴۸ قمری) در کتاب اعلام الوری، چنین آورده اند که غیبت صغری حضرت مهدی (عج)، همزمان با تولد ایشان در سال ۲۵۵ هجری قمری آغاز گردیده و بر این مبنا مدت زمان آن برای ۷۴ سال بوده است. ولی در کتاب تاریخ الغیبه الصغری نوشته سید محمد صدر، شروع غیبت را از هنگام شهادت امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ هجری ذکر کرده، که در این حالت مدت آن ۶۹ سال می باشد.
صاحب الزمان (عج) در دوران غیبت صغری توسط چهار نایب خاص خودشان به نامهای عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری با شیعیان و پیروان شان ارتباط داشته و به سوالات و برنامههای آنها رسیدگی می کرد. این امور شامل حوزههای اعتقادی، فقهی و مسائل مالی بوده است.
در ایام غیبت صغرای حضرت مهدی (عج) اشخاصی همچون احمد بن هلال کرخی، محمد بن نصیر نمیری و محمد بن علی شَلْمَغانی بر پایه دروغ و کسب خود را مدعی نیابت آن حضرت اعلام نمودند که صاحب زمان (عج) با ارسال نوشته و توقیعاتی این ادعا را رد و آنها را از خود راند.
وظایف و فعالیت های اساسی نواب خاص:
در حقیقت تعیین نایب های ویژه از جانب حضرت مهدی (عج)، به منظور ادامه و گسترش اقدامات از طریق وکلا و نمایندگان بوده است که از دوره پیشوای نهم امام جواد (ع) به شکل جدی صورت گرفت. پس از آن در دوران امامت امام هادی و امام حسن عسکری علیهمالسلام، این امر رشد و توسعه قابل توجهی یافت و در عصر حضرت قائم (عج)، به نهایت خود رسید. تکالیف و مسئولیتهای مهم نواب خاص را میتوان بدین شرح و بیان کرد.
پنهان داشتن نام و مکان امام:
با وجودی که استحقاق مشاهده حضرت حجت (عج) در زمان غیبت صغری جهت نواب خاص و تعداد انگشت شماری از شیعیان ممکن بوده و به ندرت دیدار و ملاقات هایی انجام می شد، لاکن به علت تنگنا و اختناق شدید سیاسی، هر کدام از نواب اربعه در دوران فعالیتشان مکلف بودند از به زبان آوردن اسم ایشان و آشکار کردن مکان اختفا آن حضرت ممانعت نمایند. چرا که با کوچکترین سهل انگاری و بی مبالاتی، جان حضرت مهدی (عج) در معرض خطر قرار می گرفت.
همه جزئیات و تدابیر مربوط به پنهان سازی و تدابیر پوششی، کاملاً با مدیریت و هدایت صاحب الزمان (عج) انجام می شد.
در یکی از روزها حضرت مهدی (عج) بداهه و بدون هیچ مقدمه ای که سوال را در این باره از ایشان پرسیده باشند، خودشان نوشته و توقیعی با عنوان محمد بن عثمان (سفیر دوم) به این محتوا صادر کردند:
«کسانی که از اسم [من] می پرسند، باید بدانند اگر سکوت کنند بهشت، و اگر حرفی بزنند جهنم [در انتظار آنان] است. چه، اینان اگر بر اسم واقف شوند، آن را فاش می سازند و اگر از مکان آگاه شوند، آن را نشان می دهند.»
در یکی از روزها دو شخص از نامداران یاران امامت به نام های عبدالله بن جعفر حمیری و احمد بن اسحاق اشعری که در زمره شیعیان مشتاق و صمیمی امام بودند، در دیدار و ملاقاتی با عثمان بن سعید نایب اول صاحب الزمان (عج)، از او سوال کردند: تاکنون جانشین امام حسن عسکری (ع) را به چشم دیده است؟ او به آنها جواب مثبت داد. در ادامه آنها از نام آن حضرت سوال کردند، ولی عثمان از بیان آن اجتناب کرده و پاسخ داد:
«بر شما حرام است که در این باره پرسش کنید، و من این سخن را از پیش خود نمی گویم، بلکه این بدستور خود اوست، زیرا حکومت [عباسی] بر این باور است که امام عسکری (ع) درگذشته و فرزندی از خود باقی نگذاشته است، و به همین دلیل ارثیه او را بین کسانی تقسیم کردند که وارث آن حضرت نبودند[جعفر کذاب و مادر حضرت عسکری(ع)] و این موضوع با صبر و سکوت امام (ع) روبرو گردید، و اگر اسم امام فاش شود، مورد تعقیب قرار می گیرد. زینهار! زینهار! خدا را در نظر بگیرید و از این بحث ها خودداری کنید.»
مصادف با دوران قائم مقامی ابوالقاسم حسین بن روح، برخی اشخاص در مواجهه با ابوسهل نوبختی که از شیعیان صمیمی و مخلص بود، سوال کردند که از چه سبب تو برای این جایگاه تعیین نشدی و حسین بن روح برگزیده شد؟ او در جواب گفت:
«آنان که او را به این مقام برگزیده اند، خود داناترند. کار من برخورد و مناظره با دشمنان است. اگر من همانند حسین بن روح مکان امام را می دانستم، شاید اگر در فشار قرار می گرفتم، محل او را نشان می دادم، ولی اگر امام(ع) زیر عبای ابوالقاسم پنهان شود، چنانچه او را قطعه قطعه هم کنند، هرگز لباس خود را کنار نمی زند.»
سازماندهی وکلا:
همانطور که بیان شد اشخاص قائم مقام و نمایندگان محلی صاحب زمان (عج)، در دوران غیبت با مسئولیت های مختلف و حیطه اقدامات متعدد در مکان هایی که محل تجمع شیعیان بود قرار می گرفتند. با وجودی که در دوران رهبری دهمین و یازدهمین پیشوای مسلمین، چنین نمایندگانی اصولاً به واسطه اولین قائم مقام با امام (ع) ارتباط برقرار می کردند، ولی اصولاً شرایط ارتباط مستقیم با شخص امام نیز برای آنها فراهم می شد. ولی در زمان غیبت صغری توانایی ارتباط مستقیم با صاحب الزمان (عج) به طور کامل از بین رفت و نمایندگان رده دوم و سوم و محلی امام در سرزمین های مختلف، به ناچار تنها و تنها تحت نظر نایب خاص به انجام تکالیف پرداخته و مکاتبات، سوالات و مبالغ شرعی پرداختی از سوی شیعیان را به وسیله نایب خاص به پیشگاه حضرت مهدی (عج) ارسال می کردند. به طوری که در دوران قائم مقامی ابوجعفر محمد بن عثمان، فقط در منطقه بغداد تعداد ده نفر به مدیریت و مسئولیت او برای صاحب زمان (عج) فعالیت می کردند.
نواب خاص، در قبال اخذ مبالغی وجه نقد و یا اموال، قبضی ارائه نمی دادند، ولی شیعیان از نمایندگان رده دوم و سوم رسید دریافت می نمودند. به بیان شیخ طوسی در آخرین ایام زندگی محمد بن عثمان نواب خاص امام زمان (عج)، بنا به پیشنهاد او شخصی اموال مرتبط با امام را به حسین بن روح تحویل می داد و از او تقاضای رسید میکرد. در پی اظهار ناراحتی و شکواییه حسین بن روح از چنین جریانی، محمد بن عثمان امر کرد که هیچ قبضی از او درخواست نشود و در ادامه گفت: «هر چه بدست ابوالقاسم برسد، به دست من رسیده است.»
اخذ و توزیع اموال متعلق به امام:
هر کدام از نواب خاص صاحب الزمان (عج) در دوران قائم مقامی خود، مبالغ و داراییهای منتسب به امام را که شیعیان به طور مستقیم و یا به واسطه نمایندگان محلی پرداخت میکردند، تحویل گرفته و به هر راه و روشی که میسر بود، به دست امام زمان می رساندند و یا به فرمان آن حضرت آن را در جاها و فعالیتهای مشخصی مصرف می کردند.
در ایام پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) عدهای از شیعیان ساکن در قم و گروهی دیگر از نقاط مختلف ایران، که به قصد پرداخت وجوه شرعی به سامرا وارد شده بودند، از شهادت آن حضرت اطلاع یافتند. این اشخاص دارایی هایی را از جانب شیعیان منطقه خود به همراه آورده تا به امام حسن عسکری (ع) ارائه دهند. زمانی که از هویت جانشین امام یازدهم پرس و جو کردند، برخی برادر امام یازدهم یعنی جعفر کذاب را به آنها معرفی نمودند. آنها جهت مشخص شدن صحت و سقم این ادعا، ابتدا مقدار مشخصات و محل پول ها را از جعفر سوال کردند تا بدانند که او از علم و دانش امامت برخوردار هست یا خیر؟ زمانی که جعفر در جواب به این پرسش عاجز ماند، از تحویل اموال به او اجتناب کرده و به ناچار با قصد مراجعه به سرزمین خود از شهر سامرا بیرون آمدند.
در خارج از شهر سامرا، فرستاده مخفی حضرت مهدی (عج) ایشان را به پیشگاه امام دوازدهم هدایت کرده و پس از شرفیابی به حضور حضرت مهدی (عج) بعد از آنکه آن حضرت، مشخصات و جزئیات همه پول ها و اموال را به آنها ارائه کرد، اموال و دارایی ها را به امام تحویل دادند. سپس صاحب الزمان (عج) فرمود:
«بعد از این چیزی به سامرا نیاورید. من شخصی را در بغداد معین می کنم، اموال را به او می دهید و توقیع توسط او صادر می گردد.»پس از آن بقیه الله اعظم نخستین نایب خود را به نام عثمان بن سعید تعیین کرده و او در بغداد به انجام تکالیف و مسئولیتهای خود مشغول شد.
پاسخگویی به سوالات فقهی و مشکلات عقیدتی:
حیطه اقدامات و وظایف نواب اربعه منحصر به آنچه تاکنون گفتهایم نبوده و گستره تکالیف آنها مشتمل بر پاسخگویی به همه انواع سوالات فقهی و شرعی، برطرف کردن مسائل اعتقادی و همچنین گفتگو و مباحثات علمی با هدف زدودن شک و گمان هایی که افراد مخالف آنها را ایجاد کرده و بدین طریق باعث سست شدن باور، اعتقاد و کمرنگ شدن عقاید دینی در شیعیان می شدند.
این مسئولیت ها و تکالیف را نواب خاص به واسطه تعالیم و آموزش هایی که از محضر امام زمان (عج) فرا گرفته و به سطوح بالای علمی دست یافته بودند، به عالی ترین شکل ارائه می کردند. با اندکی تحقیق و تفحص در عملکرد دوران نمایندگی این چهار قائم مقام، به جنبههای بسیط تلاش ها و دستاوردهای آنها در این موضوعات پی می بریم.
آنها از یک طرف سعی در بی اثر کردن اغواگری ها و بداندیشی ها در زمینه ی نفی وجود صاحب الزمان (عج) بوده، و در این جهت گاهاً ناچار می شدند تا گوشه ای از از ملاقات های پنهانی خود را با حضرت بقیه الله لاعظم اشاره کرده و در برخی مواقع نیز صاحب الزمان با ارسال توقیعی در آن حیطه، در کنار زدن شک و گمان ها کمک شایانی به آنها می نمود.
از طرف دیگر آن ها پرسش های فقهی و شرعی شیعیان را به حضور امام ارائه کرده و پس از دریافت جواب آن حضرت، آن را به مردم بیان می نمودند. برای مثال میتوان به توقیعی اشاره کرد که به وسیله محمد بن عثمان ارسال شده که در مضمون آن به سوالات اسحاق بن یعقوب در حیطه های مختلف، پاسخ کامل و جامعی ارائه شده بود. در عین حال توقیعی با شرح و تفسیر بسیار در جواب به نماینده اهالی قم به نام محمد بن عبدالله جعفر حمیری، ارسال گردید.
در کنار این اقدامات درمواقعی نواب خاص، مباحثاتی را با گروه های مخالف ترتیب داده که در طی این جلسات، آنها را مغلوب نموده و تصریح میکردند که این پاسخ ها را از امام زمان (عج) فرا گرفتهاند. برای نمونه حسین بن روح، در یک جلسه مناظره، در جواب به شخصی که با موضوع امام حسین (ع) شبهاتی مطرح کرده بود، به شکل مبسوط پاسخ داده و روز پس از آن با ایما به جواب مذکور، خطاب به یکی از شیعیان که تصور می کرد این مطالب منبعث از افکار و اندیشه شخصی او بوده، چنین گفت: «اگر از آسمان سقوط کنم و طعمۀ مرغان هوا شوم یا باد تندی مرا به محل دوری پرتاب کند، در نظرم بهتر از این است که در دین خدا رای و نظریۀ شخصی خود را اظهار کنم. مطالبی که دیروز شنیدی از حجت خدا (ع) شنیده شده است.»
در عین حال او در جواب به سوال شخصی از سخنوران آن زمان در زمینه علت به شهادت رسیدن حضرت موسی بن جعفر (ع) و سوال دوم که آیا امامان معصوم همگی با ضربه شمشیر و یا مسمومیت به شهادت رسیده اند و سوال سوم که وجه برتری حضرت فاطمه (س) در مقایسه با سایر دختران پیامبر اکرم (ص) چه بود؛ شرح مبرهن، شفاف و متقاعد کنندهای بیان کرده که موجب حیرت و ستایش علمای این حیطه گردید و در ادامه گفت: «در این باره پاسخی از این بهتر و کوتاهتر از کسی نشنیده ام.»
مبارزه با مدعیان دروغین نیابت:
در این میان مبارزه و پیکار با اغراق گران مذهبی، ادعاکنندگان کاذب فرقه ضاله باب، دروغ گویان مدعی نمایندگی و وکالت از حضرت صاحب الامر و برملا کردن سخنان جعلی آنها نیز در حیطه وظایف و مسئولیتهای نواب اربعه شامل می شد. در این میان عدهای از افراد گمراه، کج رو و منصب جو با طرح موضوعات نامعتبر و مهمل همچون مقام خدایی و معبودیت ائمه معصوم، جایگاهی برای خود در نزد مردم تشکیل داده و با عنوان صاحب زمان (عج) وجوهات شرعی مردم، همچون خمس و سایر پرداختی ها را اخذ می نمودند. این اقدامات شرایط نامساعد و چهره ناخوشایندی از شیعه در اذهان متصور کرده که با سو استفاده از نام امامان معصوم به نفع خود بهره برداری می کردند.
در دوران غیبت صغری در کنار مسائل طرح شده، اشخاص دیگری وجود داشتند که ادعاهای دروغین نمایندگی و فرستاده خاص صاحب الزمان (عج) را در بین مردم مطرح کرده و اموال و داراییهای متعلق به حضرت مهدی (عج) را در تملک و اختیار خود می گرفتند و در حیطه سوالات فقهی و اعتقادی پاسخ های انحرافی و دروغین ارائه می کردند. در این شرایط نواب خاص با رهبری و هدایت صاحب الزمان (عج) به مقابله و نبرد با آن ها رفته و در مواردی نسبت به مطرود نمودن و لعن آنها از طرف بقیه الله اعظم توقیعی صادر میشد.
از مدعیان دروغین نمایندگی می توان به ابو محمد شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال کرخی، ابو طاهر محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج و محمد بن علی شلمغانی اشاره کرد.
در گذشته شلمغانی در زمره حکمای شیعه بوده و کتابی نیز با عنوان تکلیف درج نموده بود. ولی سالها بعد فعالیت او به مرحله زیاده روی و گمراهی رسیده و اندیشه های آمیخته به کفر از خود ارائه می کرد که در این زمینه او بر دیدگاه حلول اصرار و پافشاری زیادی داشته و ادعا می کرد: «روح پیامبر اسلام (ص) در پیکر محمد بن عثمان (سفیر دوم) و روح امیر مؤمنان (ع) در کالبد حسین بن روح (نایب خاص سوم) و روح حضرت فاطمه (س) در بدن ام کلثوم، دختر محمد بن عثمان حلول کرده است.»
حسین بن روح، چنین دیدگاهی را کفر و الحاد به خدای یکتا شمرده و آن را در حیطه باور و اعتقاد پیروان مسیحیت در خصوص عیسی مسیح (ع) دانست. پس از آن، او را از جامعه و میان مردم طرد کرده و با رونمایی از اندیشه های منحرفانه اش او را در بین مردم و اقوامش بی اعتبار کرد. با در نظر گرفتن فعالیتهای ویرانگرانه شلمغانی در ذیحجه سال سیصد و دوازده قمری، حسین بن روح توقیعی در نفرین، کافر خواندن و مرتد شدن او صادر کرده و در نهایت در سال سیصد و بیست و سه قمری به هلاکت رسید.
غیبت کبری
از سال سیصد و بیست و نه قمری غیبت کبری آغاز گردید. علی بن محمد سمری چهارمین و آخرین نائب خاص بقیه الله اعظم (عج) در دوره غیبت صغری بود که در نهایت به تاریخ پانزدهم شعبان سال ۳۲۹ قمری وفات کرد. در شش روز پیش از در گذشت او، صاحب الزمان (عج) توقیعی خطاب به او صادر کرده که در آن با بیان تاریخ رحلت علی بن محمد سمری، او را از تعیین جانشین برای خود منع کرده بود. چرا که طبق آنچه در توقیع ذکر شده بود، غیبت طولانی آن حضرت آغاز گردیده و تا هنگامی که خداوند متعال رخصت دهد، ظهوری صورت نمی گیرد. بسیاری از مستندات شیعه تاریخ رحلت نایب چهارم صاحب الزمان را در سال ۳۲۹ قمری دانستهاند. در این میان شیخ صدوق و فضل بن حسن طبرسی این رویداد را در سال ۳۱۸ قمری ذکر کرده اند.
حضرت مهدی (عج) در منابع شیعه
احادیث و نقلهای بسیاری از پیامبر اسلام (ص) و هر کدام از ائمه اطهار (ع) در خصوص تولد، غیبت، ظهور و قیام جهانی و سایر خصوصیات حضرت مهدی (عج) بیان شده است. صفات و ویژگی های آن حضرت، همچون تعلق به خاندان رسول اکرم (ص)، قرار داشتن در زمره فرزندان و ذریه فاطمه (س) و از نوادگان اباعبدالله الحسین (ع) است که با قیامی گسترده و جهانی موجب می شود در نقطه نقطه کره زمین عدالت و انصاف برقرار شده و دولتی فراگیر در زمین ایجاد کند.
در ابتدا آمار و تعداد احادیث ذکر شده از ائمه معصوم در خصوص حضرت بقیه الله اعظم و همچنین نام های دانشمندانی که هر کدام به طور مجزا در مورد ایشان مطالبی نگاشته اند بیان می کنیم. در ادامه روایات نقل شده از نبی مکرم اسلام (ص) به نقل از علمای اهل تسنن و کتاب های تالیف شده از آنها می پردازیم.
- امیر مؤمنان (ع)- ۵۱ حدیث
- امام حسن (ع)- ۵ حدیث
- امام حسین (ع)- ۱۴ حدیث
- امام سجاد (ع)- ۱۱ حدیث
- امام باقر (ع)- ۶۳ حدیث
- امام صادق (ع)- ۱۳۴ حدیث
- امام کاظم (ع)- ۶ حدیث
- امام رضا (ع)- ۱۹حدیث
- امام جواد (ع)- ۶ حدیث
- امام هادی (ع)- ۶ حدیث
- امام حسن عسکری (ع)- ۲۲حدیث
در این مجال تعدادی از این روایات را بیان می کنیم.
- امیر مؤمنان حضرت علی(ع) می فرمایند: «حضرت محمد (ص) فرمودند: عمر جهان به پایان نمی رسد مگر آنکه مردی از نسل حسین امور امت مرا در دست می گیرد و دنیا را پر از عدل می کند. همچنانکه پر از ظلم شده است.»
- حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، گفتارهای بسیاری در این زمینه بیان داشته اند. ایشان فرموده اند: «حاکمیت دنیا پس از آنکه مانند اسب چموش، سواری نمی دهد و همچون شتری که از دادن شیر بدوشنده اش خود داری میکند و برای بچه اش نگه می دارد به ما روی می آورد. [و دوباره حکومت بر دنیا به دست ما خواهد افتاد] سپس آن حضرت بدنبال این سخن این آیه را تلاوت کرد: «می خواهیم بر مستضعفین زمین منت گذاریم و آنها را پیشوایان زمین و وارثان آن قرار دهیم»
- اباعبدالله الحسین (ع) می فرمایند: «اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا آنکه مردی از نسل من قیام می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند، چنانچه از ظلم وستم پر شده است. از رسول خدا شنیدم چنین می فرمود.»
- امام جواد(ع) خطاب به عبدالعظیم حسنی-س- فرمود:
- «قائم ما همان مهدی منتظر است که در زمان غیبت باید در انتظارش بود و در زمان ظهور باید اطاعتش نمود. او سومین فرزند من خواهد بود. سوگند به آن خدایی که محمد را به پیامبری برگزید و امامت را ویژۀ ما خاندان قرار داد، اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی می گرداند تا مهدی ظاهر شود و زمین را از عدل و داد پر کند چنانچه از ظلم و ستم پر شده است. خداوند متعال کار وی را یک شَبه اصلاح می کند، چنانکه کار موسی کلیم الله را در یک شب اصلاح فرمود؛ او رفت تا برای همسرش آتش بیاورد اما با منصب نبوت و رسالت برگشت.
- امام جواد(ع) در ادامه فرمودند: «بهترین اعمال شیعیان ما، انتظار ظهور و قیام اوست.»
کتابهایی که پیش از متولد شدن حضرت قائم (عج)، دربارۀ ایشان به رشته تحریر درآمده است:
جریان غیبت و قیام صاحب الزمان (عج) در دین اسلام به اندازهای حتمی و مسلم می باشد که نبی مکرم اسلام و ائمه معصوم همواره در این خصوص سخنانی را بیان کرده و شیعیان نیز کتب مختلفی را در این زمینه نگاشته اند. تاریخ نوشتن تعدادی از آنها مربوط به سالهای قبل از میلاد امام عصر بوده است. برای نمونه یکی از راویان حدیث و ادیبان شیعه به نام حسن محجوب زراد، کتابی به نام المشیخه را صد سال پیش از غیبت کبری نگاشته و در آن به احادیث و روایات مربوط به غیبت صاحب الزمان (عج) پرداخته است.
طبرسی چنین آورده است: «محدثان شیعه در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) اخبار غیبت را در تألیفات خویش آورده اند.»
در عین حال تعدادی از یاران امامان معصوم در خصوص حضرت مهدی (عج) و قیام آن حضرت کتابهایی تألیف کردهاند که از میان آنها میتوان از ابراهیم بن صالح انماطی از اصحاب امام محمد باقر(ع)، حسن بن محمد بن سماعه از اصحاب امام موسی بن جعفر (ع)، محمد بن حسن بن جمهور از یاران امام رضا(ع)، علی بن مهزیار از یاران امام جواد (ع)، فضل بن شاذان نیشابوری از شاگردان امام رضا (ع) و امام جواد (ع) و امام هادی (ع) نام برد.
ملاقات با امام زمان:
در دوران زندگی حضرت مهدی (عج) حکایات بسیاری از دیدار و ملاقات با دوازدهمین امام مسلمین بیان شده که تعدادی از آنها مرتبط به قبل از شروع غیبت کبری بوده و اغلب آنها نیز بعد از آغاز این دوران رخ داده است.
ملاقات پیش از غیبت کبری:
با استناد به نقل های تاریخی و روایاتی که در دوران ۶۹ سال غیبت صغرای حضرت حجت (عج) ذکر شده با وجود چهار نایب خاص ایشان با اشخاص گوناگونی دیدار کرده اند که از این میان می توان به ابراهیم بن ادریس، ابراهیم بن عبده نیشابوری و خادم او، ابوالادیان، خادم امام حسن عسکری (ع)، ابوسعید غانم هندی و ابوعبدالله بن صالح و دهها نفر دیگر اشاره کرد.
ملاقات در غیبت کبری:
در خصوص مشاهده حضرت صاحب الامر (عج) در دوران غیبت کبری دو نظریه در بین شیعیان مطرح است. عدهای این امر را منکر شده و برخی دیگر قابلیت وقوع را در آن متصور شده و دلایل و مدارکی برای آن ارائه کردهاند. اشخاص منکر در این زمینه در برخی اوقات با استناد به روایات ذکر شده که در آنها مدعیان دیدار در ایام غیبت کبری را کذب دانسته است. همچنین از دلایل دیگری که جهت انکار دیدار با حضرت حجت بیان می کنند عدم اطمینان به صداقت شخص مدعی می باشد که از ملاقات خود با آن حضرت سخن گفته است. جنبه دیگر این انکار به منظور ممانعت از سو استفاده افراد سودجو و فرصت طلبی است که جهت بهره برداری های شخصی خود این ادعا را داشته اند.
از طرف دیگر در تعدادی از این روایات ادعیه و اعمالی جهت شرفیابی به ملاقات با حضرت صاحب الزمان (عج) پیشنهاد شده است. حداقل در دو حدیث موثق، مواجهه و دیدار با حضرت حجت (عج) را جهت محبین و منتظران واقعی ایشان، امری قابل امکان ذکر کرده است. تعدادی از اندیشمندان نامدار شیعه همچون شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی در کتابی که تالیف نموده اند، مبحثی را جهت توضیح و نام بردن از ملاقات کنندگان با دوازدهمین امام معصوم اختصاص داده و احتمال وقوع آن را تاکید کردهاند.
راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان (عج):
امکان دیدار و ملاقات با حضرت صاحب زمان (عج) در دوران غیبت کبری، به سه روش احتمال آن می رود:
الف) در عالم خواب
ب) در حال مکاشفه
ج) در حال بیداری
دیدار آن حضرت در عالم بیداری و واقعیت از منظر چگونگی و نحوه آن، در سه بخش شامل می شود:
۱ ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی:
در حقیقت به هنگام رویت و مشاهده حضرت حجت (عج) و حتی پس از آن، ملاقات کننده معرفت و آگاهی نسبت به هویت ایشان نداشته و حضرت صاحب الزمان در این دیدار همچون یک فرد معمولی و نا آشنا مواجه می شود. چنین ملاقاتی احتمال دارد که در زندگی برای افراد بسیاری به شکل اتفاقی و ناشناخته صورت گرفته و امام بزرگوار با آنها روبرو شده باشد. ولی دیگران به مقام و وجود ایشان آگاه نشوند.
۲ـ دیدار حضرت همراه با شناخت:
به شکلی که شخص عادی در هنگام ملاقات، حضرت بقیه الله لاعظم را شناسایی کند. چنین دیداری بسیار نادر و کم گزارش شده است. از آن جهت که اینگونه ملاقات با جریان غیبت تضاد داشته و در دوران غیبت کبری، اساس بر این است که آن حضرت از دیدگان مردم مخفی بمانند، الا در شرایطی که خیر و مصلحت جویی خاصی، ایجاب کرده و حضرت حجت به دلایلی خود را معرفی نماید، که تاکید میشود چنین دیدارهایی بسیار اندک بوده اند.
۳ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام:
به این معنا است که شخصی حضرت مهدی (عج) را دیدار و ملاقات کرده و حتی با او سخنانی داشته باشد. ولی در حین ملاقات به هویت ایشان توجهی نداشته و او را در زمره سایر مردم عادی قلمداد می کند. بعد از پایان این دیدار او با تفکر و اندیشیدن در جزئیات ملاقات و علائم و مدارک موجود، به این اطمینان دست می یابد که ایشان امام زمان (عج) بوده اند.
اغلب گزارشهایی که از مشرف شدن به حضور حضرت صاحب الزمان (عج) در کتاب ها بیان شده جزو دسته سوم بوده و عدم شناخت اصولاً منبعث از بی خبری و مسامحه شخص ملاقات کننده در آن دیدار بوده و یا اینکه به علت تصرفات تکمیلی و ولایی امام عصر (عج)، مجاز به شناسایی آن حضرت نمیباشد. ولی پس از مفارقت با توجه به شواهد و قرائن موجود، به یقین می رسد که ایشان امام عصر (عج) بوده است.
ولی اطلاع و شناسایی از صحت و یا دروغ بودن چنین حکایت هایی از ملاقات، به دلایلی همچون میزان اعتبار و صداقت راوی بستگی دارد. البته این گفتارها از زبان انسان های غیر قابل اعتماد و بی تقوا قابل قبول نیست و لازم است تا نسبت به ادعای این اشخاص منکر شوید. مگر در شرایطی که به صداقت و درستی سخنان او اطمینان صد درصد داشته باشید.
دلیل ناشناس بودن امام زمان (عج) در عصر غیبت
از جمله سوالاتی که برای بسیاری از محبین و پیروان امام عصر (عج) در ذهن تداعی می شود، این است که به چه علت در زمان دیدار، آن شخص قادر به شناسایی آن حضرت نیست؟
از آنجا که مفهوم غیبت تعبیر به ناشناخته بودن آن حضرت می باشد، لذا مقتضی است که مردم و دیگران ایشان را شناسایی نکنند. لذا ناشناس ماندن امام زمان (عج) در حین ملاقات، بنا به اصل غیبت موجه بوده و نیازی به دلیل ندارد. چرا که ایشان در دوران غیبت به سر برده و لازم نیست تا غیبت و مجهول الهویه بودن آن حضرت، منجر به شناخت و ظهور ایشان شود.
همچنین در دوران غیبت با توجه به عواملی که سبب ساز چنین غیبت عظیمی گشته است، حضرت بقیه الله لاعظم لزوماً از نظرها پنهان هستند. این احتمال هست اشخاصی که به معضلات خاصی مبتلا شده و یا حتی به درجات بالای معنوی ارتقا یافته اند، به سعادت حضور در پیشگاه آن حضرت نائل شوند.
همانطور که ذکر شد، حضور در پیشگاه امام زمان (عج) نیز برای تجربه گران یکسان نبوده و به شکل های مختلفی صورت گرفته است. عده ای ایشان را ملاقات کرده، ولی قادر به شناسایی نبودند. برخی دیگر آن حضرت را دیده و به شناخت ایشان نائل می شوند و آن حضرت سخنان و عباراتی را به آنها بیان می کند. بعضی دیگر نه تنها امام عصر (عج) را دیده و قادر به شناخت ایشان می شوند، بلکه حتی سعادت بیان سخنانی را در حضور آن حضرت می یابند. این وجه تفاوت ها به علت اختلاف در سطوح معنوی و عرفانی اشخاص ملاقات کننده ناشی می شود.
به بیان ساده تر، علت اصلی آنکه اشخاص اندکی در حین دیدار و ملاقات با حضرت حجت (عج)، نسبت به هویت ایشان شناخت می یابند، چنین است که ظرفیت و لیاقت درک وجودی ملاقات توام با معرفت آن حضرت، در آن ها متفاوت بوده است.
ظهور و قیام
با استناد به منابع شیعه امام عصر (عج) پس از پشت سر گذاشتن غیبت طولانی مدت، در آخرالزمان با ملازمت اصحابش قیام کرده و با تشکیل دولتی جهانی و فراگیر دادگستری و سازش را در همه جای دنیا حاکم می کند. در بسیاری از مستندات اسلامی علائم و نشانه هایی پیش از ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) بیان گردیده که از آنها می توان به خروج سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه اشاره کرد.
در احادیث و روایات شیعه چنین آمده که دنیا در مقدمه ظهور حضرت مهدی (عج) از سه خصوصیت اساسی برخوردار است: جور و ستم گسترده و دسیسه هایی که در هر منزلی وارد می شود، دشمنانی همچون سفیانی و نواصب و افراد دیگری که در سرزمین عراق و سایر مناطق اسلامی اقدام به فعالیت هایی بر ضد شیعیان نموده و پس از آن سوریه را تحت حاکمیت خود در می آورند و سرانجام اصحاب حضرت صاحب الامر (عج) که در سرزمین های اسلامی با عملکرد و رفتار خود نام و حضور امام دوازدهم (عج) را در دنیا گسترش می دهند.
با توجه به روایات ذکر شده حضرت حجت (عج) از مسجد الحرام در شهر مکه قیام خود را شروع کرده و در کنار اصحابش به جانب کوفه عازم شده و آنجا را به عنوان مرکز دولت و فرماندهی خود انتخاب میکند.
چشم انتظاری جهت ظهور حضرت حجت (عج)، از جمله اصول مهم فرهنگ شیعه است که از آن به انتظار فرج سخن می گویند و به مفهوم آرزو داشتن به برکناری از سختی ها و دستیابی به ایام و آیندهای درخشان با ظهور صاحب الزمان (عج) می باشد. چنین معنایی در احادیث شیعه با عباراتی همچون «اَلْمُنتظَرُ لِأمْرِنا»، «مُنتظِرٌ لِهذا الاَمر»، «اِنْتِظارُ قائِمِنا»، «تَوَقُّعُ الْفَرَج»، «اَلمُنتظِرینَ لِظُهورِهِ»، «مُنْتظِرونَ لِدَوْلَهِ الْحَق» و «اَلمُنتظِرُ لِلّثانی عَشَر» بیان شده است. در این روایات حسنات و ثمرات بی حسابی برای منتظران آن حضرت بر شمرده و آنها را در زمره «اولیاالله» و بهترین انسانها برشمرده است که همانند اصحاب پیامبر اسلام (ص) در نبرد بدر شرکت داشته و یا در خیمه مهدی (عج) در رکاب ایشان جنگ می کنند.
دعاها و زیارات
تعدادی از ادعیه و زیارات از حضرت صاحب زمان (عج) نقل شده است که میتوان به دعای فرج (اَللّهُمَّ عَظُمَ البَلا)، دعای «یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ»، دعای «اَللّهمّ رَبَّ النّورِ العَظیم»، دعای «اَللهُمّ ارزُقنا تَوفیقَ الطاعَهِ»، دعای سهم اللیل، دعای هر روز ماه رجب، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُکَ بِالمَولودَینِ فی رَجَب»، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یدعوکَ بِهِ وُلاهُ أمرِکَ»، زیارت ناحیه مقدسه و زیارت الشهدا اشاره کرد.
جهت ارتباط و مناجات با حضرت ولی عصر (عج)، مضاف بر زیارت های جامعه که می توان همه ائمه معصومین را به واسطه آن زیارت نمود، ادعیه و زیارت متعددی در احادیث شیعه بیان گردید که در ذیل از آنها نام می بریم.
- دعای ندبه
- دعای سلامتی امام زمان (عج)
- استغاثه به امام زمان (عج)
- زیارت آلیاسین
- دعای غریق
- دعای عهد
- دعای فرج
- دعای اللهم عرفنی نفسک (دعا در غیبت امام زمان)
- دعای اللهم ادفع عن ولیک (دعا برای امام عصر)
- صلوات مخصوص امام زمان (عج)
- زیارت روز جمعه
سیمای حکومت حضرت مهدی (عج) در آینه قرآن
قرآن کریم در خصوص ظهور و قیام مهدی، همچون سایر موضوعات به صورت کلی مطالبی ارائه کرده و هیچ اشارهای به جزئیات و مراتب آن نداشته است بدین صورت که از سازماندهی دولتی عدالت گستر و فراگیر در عرصه جهانی و موفقیت همه جانبه انسانهای با ایمان و صالح در دنیا مطالبی را بر شمرده است. حکما و مفسران خبره و نامدار اسلامی، آیات مذکور را با توجه به احادیث و روایات ائمه اطهار مرتبط با ظهور حضرت حجت (عج) و قیام ایشان ذکر کردهاند. لذا از میان آیات قرآن مجید که علمای اسلامی مفهوم آن را در قالب حضرت مهدی (عج) و اقدامات آن حضرت بر شمردهاند، به اجمال سه آیه را برگزیده و به بررسی آن می پردازیم.
۱ – «ما، در زبور پس از تورات نوشته ایم که سر انجام، زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.»
در ارائه مفاهیم آیه فوق چنین است که در حقیقت ذکر به مفهوم هر مطلبی است که موجب یادآوری و هوشیاری شود. ولی در آیه مذکور به طور مشخص به کتاب آسمانی حضرت موسی (ع) به نام تورات اشاره داشته است، با این ترتیب که ابتدا در تورات و پس از آن در زبور عنوان گردیده است.
در شرحی دیگر، اینگونه آورده که ذکر به معنای قرآن مجید بوده است. چرا که در بین آیات قرآن، چنین لفظی به قرآن اطلاق شده است: «إن هُوَ إلّا ذِکرٌ لِلعالَمینَ (تکویر۲۷)» لذا کلمه «من بعد» به معنای «علاوه بر» بوده و آیه مذکور به این صورت معنا می شود: «ما، علاوه بر قرآن، در زبور نوشته ایم که سر انجام، زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.»
شیخ مفید رحمت الله علیه در ابتدای فصل با موضوع صاحب الزمان (عج)، به آیه مذکور و همچنین آیه ای که پس از این به آن می پردازیم، استناد نموده است.
امام محمد باقر (ع) در تفسیر آیه فوق چنین فرموده اند: «این بندگان صالح، همان یاران مهدی در آخرالزمانند.»
مرحوم طبرسی تفسیر گر نام آور و زبده قران مجید، در شرح آیه مزبور پس از بیان حدیث امام پنجم (ع)، چنین آورده است:
حدیثی که همه پیروان شیعه و سنی به نقل از پیامبر اسلام (ص) بیان کردهاند، به این مطلب اشاره داشته است: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می گرداند تا مردی صالح از خاندان مرا برانگیزد و او جهان را پر از عدل وداد کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.»
قرآن با پیش بینی زمامداری بندگان لایق و با ایمان خداوند بر سرتاسر زمین در کتب تورات و زبور، به این معناست که این مطلب از ارزش و اهتمام ویژه ای برخوردار بوده تا بدانجا که حتی در کتابهای آسمانی انبیا قبل از پیامبر اسلام نیز به آنها اشاره گردیده و به اطلاع مردم رسانده است.
توجه شما را به این موضوع جلب میکنیم که این مطلب عینا در کتاب مزامیر داوود که در عصر حاضر در زمره کتب عهد قدیم (تورات) بوده و دیوانی از راز و نیاز ها، دعاها و پند و نصیحت های داوود پیامبر (ع) می باشد، با تفاسیر متعدد مشاهده می شود. برای مثال در مزمور ۳۷ چنین می خوانیم:
«…شریران منقطع می شوند، اما متوکلانِ به خداوند وارث زمین خواهند شد، و حال اندک است که شریر نیست می شود که هر چند مکانش را استفسار نمایی ناپیدا خواهد بود اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی مُتلذذ خواهند شد.»
همچنین در همان مزمور آمده است:
«…متبرکان وارث زمین خواهند شد، اما ملعونان وی منقطع خواهند شد.»
در کتاب «مهدی در منابع شیعه» چنین درج شده که حضرت علی (ع) پس از پیش بینی مراجعت، رغبت و تمایل جهان به سمت خاندان وحی، این آیه را قرائت نمود.
«و اراده کرده ایم که بر مستضعفان زمین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دادیم.» (سوره قصص آیه ۶)
یکی از شیعیان به نام محمد بن جعفر، در دوران خلافت مأمون برعلیه زمامداری عباسیان شورش کرد. او می گوید: در یکی از روزها توضیحاتی از نابسامانی ها و مصایب که در زندگی با آنها مواجه بودم، برای مالک بن انس بیان کردم. او پاسخ داد: صبر و شکیبایی داشته باش تا معنای آیه «وَ نُریدُ أن نُمَنّ عَلَی الذّین…» به تحقق رسد.
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را خلیفۀ روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید؛ و دین و آیینی را که خود برای آنان پسندیده استقرار خواهد بخشید و بیم و ترس آنان را به ایمنی و آرامش مبدّل خواهد ساخت، مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک قرار نمی دهند…» (سوره نور آیه ۵۵)
مرحوم طبرسی در تفسیر آیه فوق می گوید:
از خاندان پیامبر روایت شده است که این آیه در خصوص حضرت مهدی آل محمد (ص) نازل شده است.
شخصی خوش گذران به نقل از حضرت امام سجاد (ع) آورده که ایشان این آیه را قرائت نموده و در ادامه فرمود: «به خدا سوگند آنان شیعیان ما خاندان پیامبر هستند. خداوند این کار را در حق آنان به دست مردی از ما به انجام می رساند و او مهدی این امت است. او همان کسی است که پیامبر (ص) دربارۀ او فرمود: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می گرداند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. اسم او اسم من (محمد) است، او زمین را از عدل وداد پر می سازد همانگونه که از ظلم جور پر شده باشد.»»
طبرسی در ادامه گفت: این مفهوم در شرح آیه فوق، از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهمالسلام نیز بیان گردیده است.
دیدگاه اهل سنت
همانگونه که قبلاً به آن اشاره کردیم مهدویت و باور به وجود حضرت صاحب الزمان (عج) و ظهور و قیام ایشان مختص به دین و مذهب تشیع نبوده، بلکه حدیث شناسان نامدار اهل تسنن نیز روایاتی در زمینه امام عصر (عج) به وسیله عده کثیری از یاران و پیروان در کتب خویش گردآوری کرده اند. به این صورت که علاوه بر کتابهای شیعه، کتب و مستندات دیگر مذهب های اسلامی همچون حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی نیز از گفتارهای پیامبر اسلام (ص) که در خصوص حضرت مهدی (عج) و ظهورش ارائه گردیده، مملو میباشد.
در بسیاری از مستندات اهل سنت روایات بسیاری در خصوص حضرت مهدی (عج) منجی آخرالزمان ذکر گردیده است که برخی از راویان حدیث اهل تسنن همچون آبری شافعی، عبدالحق دهلوی، سفارینی، و شوکانی به متواتر بودن آنها تصریح کردهاند. باور و اعتقاد پیروان اهل تسنن به وجود مبارک صاحب الزمان (عج) بر اساس این روایات می باشد. ولی در این میان نظریات بسیاری از پیروان اهل سنت در این موضوع، تفاوت هایی با دیدگاه شیعه دارد. همچون اینکه از نظر پیروان سنت پدر صاحب الزمان (عج) هم اسم پدر پیامبر اسلام (ص) یعنی عبدالله می باشد، در صورتی که شیعیان آن حضرت را فرزند امام حسن عسکری (ع) می دانند. پس از آن دیدگاه غالب اهل سنت چنین است که حضرت مهدی (عج) در آخرالزمان متولد خواهد شد. عدهای از پیروان سنت نیز حضرت حجت را از ذریه و فرزندان امام حسن مجتبی (ع) محسوب می کنند، در شرایطی که شیعیان اعتقاد دارند که ایشان از فرزندان و سلاله اباعبدالله الحسین (ع) است.
در عین حال وجوه اشتراکی بین اعتقادات پیروان اهل سنت و شیعیان در خصوص منجی آخرالزمان دیده می شود. در میان آنها این مطالب وجود دارد که آن حضرت از نسل و هم اسم پیامبر عظیمالشأن اسلام و دارای لقب «مهدی» می باشد، به طور قطع در آخر الزمان قیامی انجام می دهد که با پیروزی و غلبه بر همه ستمگران جهان همراه شده و عدالت و دادگری را در جای جای دنیا حاکم میکند و حضرت عیسی مسیح (ع) در ملازمت ایشان به زمین مراجعت میکند.
از طرفی عدهای از حکمای اهل سنت صاحب زمان (عج) را در اسلام همان دوازدهمین امام شیعیان محسوب می کنند. یکی از دانشمندان قرن هفتم هجری به نام سبط ابن جوزی در کتاب تذکره الخواص، بعد از شناساندن ولد امام حسن عسکری (ع) چنین درج کرده است: «وهو الخلف الحجه صاحب الزمان القائم و المنتظَر؛ او همان صاحب الزمان و قائم است که [مسلمانان] در انتظار آمدنش هستند» همچنین در کتاب مطالب السؤول، که به دست ابنطلحه شافعی از علمای قرن هفتم قمری نگاشته شده است، حضرت مهدی منتظر را همان فرزند امام یازدهم امام حسن عسکری (ع) معرفی نموده و احادیث ظهور و قیام ایشان را در آخرالزمان بیان کرده است.
بنا به بررسی و تحقیق عدهای از پژوهشگران سرشناس، راویان حدیث اهل تسنن احادیث مرتبط با حضرت مهدی (عج) را به توسط ۳۳ نفر از یاران نبی مکرم اسلام (ص) در کتابهای خود درج کرده اند. همچنین تعداد ۱۰۶ نفر از حکمای نامدار اهل تسنن اخبار و اطلاعات ظهور صاحب الزمان (عج) را در کتابهای خود نگاشته و ۳۲ نفر از آنان به طور مجزا با موضوع حضرت مهدی (عج) کتاب هایی تألیف کردهاند.
کتاب «مسند» نوشته احمد حنبل(درگذشت سال ۲۴۱ هجری) و کتاب «صحیح» به تألیف بخاری (فوت به سال ۲۵۶ هجری) در زمره کتاب های معروف اهل سنت هستند که پیش از میلاد مهدی (عج) به رشته تحریر درآمده و احادیث ذکر شده مرتبط با ایشان، در آن نگاشته شده است.
روایتی که توسط احمد حنبل ذکر گردیده، این حدیث می باشد:
پیامبر اسلام (ص) فرمود: «اگر از عمر جهان تنها یک روز باقی نماند، خداوند حتماً در آن روز شخصی از ما را برمی انگیزد و او جهان را پر از عدل و داد می کند همچنانکه پر از ظلم شده باشد.»
احادیث ذکر شده از پیامبر عظیم الشأن اسلام با موضوع حضرت مهدی (عج) و خصوصیات و نشانه های آن حضرت در کتب و اسناد کهن اهل تسنن، به قدری فراوان است که حکما و علمای علم حدیث و حافظان نام آور سنی احادیث مرتبط با صاحب الزمان (عج) را پیوسته قلمداد کرده اند.
در یک بازبینی مختصر، تعداد ۱۷ نفر از نام آوران اهل تسنن به پیوسته بودن احادیث حضرت مهدی (عج) در کتاب های خود تاکید نموده اند. کتابی با عنوان «التوضیح فی تواتر ما جا فی المنتظَر و المسیح» به توسط علامه شوکانی در زمینه ثبوت تواتر و پیوستگی این روایات نگاشته شده است.
برای مثال تعدادی از گفتار های نام آوران و مشاهیر دانشمندان اهل سنت را در خصوص حضرت صاحب زمان (عج) بیان می کنیم.
شوکانی در کتاب مذکور، بعد از بیان روایات مرتبط با حضرت مهدی (عج) می گوید:
«همۀ احادیثی که آوردیم، به حد تواتر می رسد، چنانکه بر مطلعان پوشیده نیست. بنابراین با توجه به همۀ احادیثی که نقل کردیم، مسلم شد که احادیث منقول دربارۀ مهدی منتظر، متواتر است… آنچه گفته شد برای کسانی که ذره ای ایمان و اندکی انصاف دارند، کافی به نظر می رسد!»
حافظ ابو عبدالله گنجی شافعی (درگذشت به سال ۶۵۸ هجری قمری) در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» (باب یازدهم) می گوید:
«احادیث پیامبر اکرم (ص) با موضوع حضرت مهدی (عج)، به علت ناقلان و بازگوکنندکان متعددی که برخوردار است، به حد تواتر رسیده است.»
حافظ مشهور ابن حجر عسقلانی شافعی (وفات سال ۸۵۲ هجری قمری) در کتاب «فتح الباری» که در توضیح «صحیح بخاری» نگاشته است، آورده:
«احادیث متواتری وجود دارد حاکی از اینکه؛ مهدی، از این امت است و عیسی (ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر وی نماز خواهد گزارد.»
مؤمن شبلنجی اینگونه نوشته است:
«اخبار متواتری از پیامبر رسیده که نشان می دهد مهدی از خاندان اوست و او زمین را پر از عدل و داد می کند.»
شیخ محمد صبان می نویسد:
«اخبار متواتری از پیامبر نقل شده مبنی بر اینکه مهدی قیام می کند و اینکه او از خاندان پیامبر است و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد…»
شیخ منصور علی ناصف، از علمای بزرگ معاصر «الأزهر» و نویسنده کتاب «التاج الجامع للاُصول»، می نویسد:
«در میان دانشمندان گذشته و امروز مشهور است که در آخرالزمان به حتم و یقین مردی از خاندان پیامبر که نام او مهدی است، ظهور خواهد کرد. او بر همۀ کشورهای اسلامی تسلط خواهد یافت. مسلمانان همه پیرو او خواهند شد، او در میان آنان به عدالت رفتار میکند، و دین را قوت می بخشد. آنگان دجّال پیدا می شود. عیسی مسیح از آسمان فرود می آید و دجّال را می کشد، یا با مهدی در کشتن دجّال همکاری می کند. سخنان و احادیث پیامبر را دربارۀ مهدی، جماعتی از نیکان اصحاب پیامبر روایت کرده اند. محدثان بزرگی مانند: ابو داود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابم یعلی، بزّاز، امام احمد حنبل و حاکم نیشابوری آن احادیث را در کتابهای خود نقل کرده اند.»
ابن ابی الحدید یکی از محققان اصلی علمای اهل سنت، در این زمینه می نویسد:
«تمامی فرق اسلامی، اتفاق نظر دارند که عمر دنیا و تکلیف (بشر به اجرای احکام الهی)، پایان نمی پذیرد مگر پس از ظهور مهدی.»
آثار و برکات وجود امام در دوران غیبت
در حال حاضر که به بررسی و تحقیق در خصوص زندگی حضرت بقیه الله لاعظم می پردازیم، شایسته است که به یکی از نکات ابهام شایعی که در اذهان بسیاری از افراد وجود دارد پاسخ دهیم. که آیا این امر که حضرت صاحب الزمان (عج) به مدت طولانی در غیبت قرار گرفته و هیچ ارتباط و مراوداتی با مردم نداشته باشند، از این حالت فایده و منفعتی شامل جامعه و مردم خواهد شد؟ به عبارت دیگر با توجه به اینکه در این دوران، زندگانی حضرت صاحب زمان (عج) یک زندگی شخصی بوده و جنبه اجتماعی و جایگاه رهبر و پیشوا را اجرا نمی کند، لذا وجود مبارک آن حضرت چه تاثیری بر رفتار و زندگی مردم و جامعه داشته و انسان ها چگونه میتوانند از برکات وجود حضرت حجت بهره مند شوند؟
لازم به ذکر است که قرار گرفتن حضرت مهدی (عج) در حالت غیبت، به این مفهوم نیست که ایشان همانند یک روح منفعل و ناپیدا عمل کرده و رفتار و کنشی ندارد. بلکه ایشان دارای یک زندگانی عادی و قابل لمس در جامعه با طول عمر بسیار هستند. امام عصر (عج) به طور معمول در بین مردم و جوامع مختلف آمد و شد داشته و در مناطق مختلفی از زمین سکونت داشته اند. ولی همه این شرایط به شرط ناشناخته بودن ایشان صورت می گیرد و چنین جریانی تفاوت عمده ای با یک زندگی نامرئی دارد.
امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «مردم امام خود را گم می کنند. او در موسم حج حاضر می شود و مردم را می بیند ولی آنان او را نمی بینند.»
خورشید پنهان:
در ادامه بررسی به سوال مذکور متذکر می شویم که این سوال تنها منحصر به دوران حاضر نبوده و با نگاهی به نقل ها و روایات اسلامی و تاریخی متوجه میشویم که حتی تا قبل از به دنیا آمدن حضرت مهدی (عج) نیز این سوال و ابهام در افکار مردم وجود داشت و در زمانی که رسول مکرم اسلام (ص) و ائمه اطهار در خصوص حضرت صاحب الزمان (عج) و دوران غیبت طولانی مدت ایشان مطالبی را مطرح می کردند، مردم چنین سوالی را از آنها پرسیده و آن حضرات به طور واضح پاسخ دقیقی و قانع کننده ای ارائه می کردند.
برای مثال:
حضرت محمد (ص) در جواب به این پرسش که آیا شیعیان در هنگام غیبت از وجود مقدس حضرت حجت (عج) فایده و نصیبی میبرند؟ پاسخ دادند: «بلی، سوگند به پروردگاری که مرا به پیامبری بر انگیخت، در دوران غیبتش از او نفع می برند و از نور ولایتش بهره می گیرند، همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده می کنند.»
امام جعفر صادق (ع) در این مورد فرموده اند: «از روزی که خداوند حضرت آدم را آفریده تا روز رستاخیز، زمین هیچگاه خالی از حجت نبوده و نخواهد بود، یا حجت ظاهر و آشکار و یا غایب و پنهان، و اگر حجت خدا نباشد، خدا ستایش نمی شود.» نقل کننده در ادامه پرسیده بود: «مردم چگونه از امام غایب و پنهان استفاده می کنند؟» آنحضرت پاسخ دادند: «آنچنانکه از خورشید پشت ابر استفاده می کنند.»
امام عصر (عج) نیز خودشان بر روی چنین مفهومی تاکید و تصریح داشته اند. در یکی از توقیعاتی که امام زمان (عج) در جواب پرسشهای اسحاق بن یعقوب صادر نموده و به دست محمد بن عثمان تسلیم عثمان گردید، اینگونه نگاشته بودند: «اما چگونگی استفادۀ مردم از من همچون استفادۀ آنهاست از خورشید، هنگامی که در پشت ابرها پنهان می شود.»
در شرح تعبیر مذکور لازم است، بیان کنیم که خورشید از دو نوع پرتو افشانی برخوردار است:
- نورافشانی آشکار و مستقیم
- نورافشانی غیر مستقیم
در نورافشانی آشکار، امواج خورشید کاملاً قابل مشاهده بوده، ولی در تابش غیر مستقیم ابرها همچون یک حایل غیر شفاف و مات در مقابل نور مستقیم خورشید قرار گرفته و آن را ساطع می کنند. لازم به ذکر است که اثرات و فایده زندگی بخش نور خورشید در رشد و تکثیر گیاهان و موجودات و … منحصر به اوقاتی نیست که نور آفتاب به طور مستقیم بر تمام سطح زمین و طبیعت پرتو میافکند، بلکه قسمت زیادی از این تاثیرات همچون ایجاد گرما، رویش و نمو گیاهان، تولید قدرت و انرژی لازم جهت تکاپو و ادامه زندگی، ثمر دادن درختان، گشایش شکوفه ها و باز شدن گلها در حین تابش انوار غیر مستقیم خورشید از پس ابرها نیز به طور کامل صورت می گیرد.
تاثیرات عرفانی وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج)، در دورانی هم که در پس ابرهای غیبت پوشیده مانده است، دارای برکات متعددی است که علیرغم نبودن آموزش های تعلیم پرورش مدیریت مستقیم، آن حضرت، باز هم تشعشعات وجود امامت ملموس و هویدا است.
در این مبحث تعدادی از این پیامدها و ثمرات را به اجمال بیان می کنیم.
جان جهان:
با توجه به روایات بسیاری که در مبحث امامت بیان شده و عواملی که حکما و اندیشمندان در این زمینه به آن استناد کردهاند، در فلسفه اسلامی وجود امام در دنیا به منزله جان جهان بوده و ادامه حیات هستی وابسته به وجود پر برکت او است. امام قلب تپنده عالم هستی، نقطه تمرکز جهان خلقت و رابط تفضل میان جهان و خالق دنیا می باشد. لذا پیدا و پنهان بودن او در این نقش اساسی، تاثیر چندانی ندارد. همانگونه که امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو می برد.»
امام زین العابدین امام چهارم مسلمین (ع) فرمودند: «در پرتو وجود ماست که خداوند آسمان را از فروپاشی- جز به اذن او- نگه می دارد. در پرتو وجود ماست که خداوند زمین را از لرزش و سلب آرامش ساکنانش، نگه می دارد. بواسطه ماست که خداوند باران نازل می کند و رحمت خود را می گستراند و برکات و نعمت های زمین را بیرون می آورد. و اگر آنکس از ما که در زمین است نبود، زمین اهل خود را فرو می بُرد.»
پاسداری از آیین خدا:
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در یکی از گفتارهای خود در زمینه الزام به وجود پیشوایان الهی در همه اعصار و زمانها فرموده اند: «خدایا چنین است، هرگز روی زمین از قیام کننده ای با حجت ودلیل، خالی نمی ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد و خواه بیمناک و پنهان، تا دلائل واسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید…»
با سپری شدن سال ها و ترکیب و آمیخته شدن گرایشات و اندیشه های فردی با امورات و احکام مذهبی و افزایش قدرت عمل و تعدی انسانهای فاسد به قوانین و فرمان های الهی، ریشه داری و وارسته بودن بسیاری از احکام الهی دستخوش تغییر شده و دین مبین الهی مورد تجاوز و زیاده خواهی عده ای افراد سوجو قرار می گیرد.
به جهت حفظ وارستگی کیش و شریعت الهی و مقابله با انحرافات، دگرگونی و ورود مطالب غیر واقعی و موهوم لازم است این جریان توسط یک رهبر معصوم امتداد یابد. در هر نهاد ارزشمندی یک صندوق غیر قابل صدمه جهت حفظ و نگهداری اسناد و مدارک مهم آن وجود دارد تا از تعدی و تجاوز سارقان و یا خطراتی همچون حریق، سیل و مانند اینها در امان بماند.
وجود مطهر امام و ظرفیت فزاینده اش همچون صندوقچه ای غیر قابل نفوذ جهت محافظت از شریعت و آیین الهی است تا عفت و نجابت اولیه و خصوصیات بکر تعالیم آسمانی به شکل دست نخورده و اصیل باقی بماند.
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب شرح صحیح بخاری، پس از بیان روایات مربوط به نزول حضرت عیسی مسیح (ع) پس از ظهور صاحب زمان (عج) و پیروی از ایشان، چنین آورده است:
«اینکه عیسی (ع) در آخرالزمان و نزدیک قیامت، به مردی از این امت اقتدا می کند و پشت سر او نماز می خواند، دلیل بر نظریۀ صحیح در میان دانشمندان اسلامی است که زمین هرگز از وجود حجت که با دلائل و براهین آشکار، برای خدا قیام می کند، خالی نمی ماند.»
امید بخشی:
در میادین جنگ همواره تلاش مستمر سربازان مدافع و ایثارگر در کنار پیکار با خصم به این مسئله است که پرچم لشکر در مقابل یورشهای دشمنان، پایدار و در اهتزاز باقی بماند و درعوض نیروهای دشمن در پی آن هستند که پرچم حریف را به زیر درآورند. از آن جهت که برافراشته بودن پرچم همچون نیروی مضاعفی موجب تسلای سربازان و ادامه مجاهدت و سعی آنها می گردد.
در عین حال وجود فرمانده سپاه در مرکز فرماندهی حتی اگر به ظاهر آرام و ساکت باشد، باعث انگیزه، تحرک و اشتیاق بسیاری در وجود سربازان شده که فرمانده سپاه حی و پابرجا بوده و پرچم در حال اهتزاز است.
ولی هر لحظه که اخباری مبنی بر مرگ و یا کشته شدن فرمانده در بین لشگریان منتشر شود، حتی اگر سپاه مذکور به بهتربن امکانات و نیروها تجهیز باشد، این سپاه به یکباره انگیزه و و روحیه خود را از دست داده و از هم پاشیده می شود.
تا زمانی که رهبر و فرمانده یک مجموعه و یا لشکر در قید حیات باشد، سبب زندگی، تکاپو، انسجام و انضباط آنها میشود. ولی اطلاع از اخبار مرگ او مایه انحطاط، تزلزل، نا امیدی و حرمان اعضای یک مجموعه می شود.
پیروان شیعه با در نظر گرفتن باور و اعتقادی که به حی و ناظر بودن حضرت صاحب الزمان (عج) در این دنیا و احوالات آن دارند، با وجودی که شاهد حضور ایشان در بین خود نبوده، ولی خود را یکه و تنها ندانسته و تاثیرات معنوی این اعتقاد در درخشان ماندن نور امید در وجودشان و انگیزه ای جهت خودسازی و مهیا شدن برای قیام عظیم مهدوی بسیار ملموس و برجسته است.
پروفسور هانری کربن استاد فلسفه در دانشگاه سوربُن (فرانسه) و شرق شناس مشهور فرانسوی می گوید:
«به عقیدۀ من مذهب تشیّع تنها مذهبی است که رابطۀ هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و بطور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پابرجا می دارد. مذهب یهود، نبوّت را که رابطه ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت کلیم ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) اذعان ننموده و رابطۀ مزبور را قطع می کند. همچنین مسیحیان در حضرت مسیح (ع) متوقف شده اند. اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد (ص) توقف کرده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطه ای میان خالق و مخلوق، موجود نمی دانند. تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می داند، ولی ولایت را که همان رابطۀ هدایت و تکمیل می باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند.»
ظهور حضرت مهدی (عج)
اصول و احکامی که با وحی به وجود مبارک حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام، فرود آمده و به کار گرفتن آن ها در زمره تکالیف و مسئولیت های حضرت مهدی (عج) می باشد، بدین شرح است:
۱ – حضرت صاحب زمان (عج) هیچ خونی را نمی ریزد.
- مردم به دور حضرت مهدی متمرکز می شوند، به همان شکل که زنبورها در اطراف ملکه حلقه میزنند. آن حضرت در حالی که زمین از جور و ستم آکنده شده، عدالت و دادخواهی را در همه جای آن جاری می کند. عدل حضرت مهدی به صورتی است که هیچ خفتهای از خواب بلند نشده و قطره ای خون به زمین نمی ریزد. همچنین زمین به ایام فراوانی نعمت و دولت باز می گردد. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – صفحه ۲۹)
- حضرت صاحب زمان (عج) (راه روش پیامبر اسلام (ص) ادامه می دهد) هیچ خوابیده ای را از خواب بیدار نکرده و هیچ خونی را به زمین نمی ریزد. (البرزنجی ، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۱۶۳)
- در عصر (صاحب زمان (عج)) هیچ خوابیده ای از خواب به یکباره بلند نشده و خونی به زمین نخواهد ریخت. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – صفحه ۴۴)
- اشخاصی که به اطاعت او (حضرت مهدی (عج)) در می آیند و پیرو او هستند، همراه او در میان رکن و مقام (در مسجد الحرام) بیعت می نمایند. آنها هیچکس را از خواب بیدار نخواهند نمود و به هیچ وجه خونی را نخواهند ریخت. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر– چاپ قاهره – صفحه ۲۴)
۲ – حضرت ولی عصر (عج) با به کارگیری علم و دانش اخلاقیات و رفتار اسلامی را در سطح جهان گسترش داده و پایه ریزی می کند.
- حضرت بقیه الله اعظم به قدری پر مهر و شفقت میباشد که هیچ خوابیده ای را از خواب بیدار نخواهد نمود و هیچ خونی را نخواهد ریخت. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – صفحه ۴۲)
- حضرت مهدی ((عج)) در صلح و سازش گام خواهد گذاشت. (البرزنجی ، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۱۷۳)
- او (حضرت مهدی (عج)) راه پیامبر گرامی اسلام را ادامه خواهد داد. او هیچ خوابیده ای را از خواب بیدار نخواهد کرد و هیچ خونی نخواهید ریخت. (البرزنجی، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۱۶۳)
۳ – حضرت صاحب الامر ((عج)) تکالیف خود را در قسطنطنیه (استانبول) نیز به اجرا خواهد رساند.
- در روایات آمده که ابن عمر نقل می کند: رسول مکرم اسلام (ص) بیان فرمودند: «شش چیز در جامعه آخر الزمانی رخ خواهد داد؛ … ششمین مورد چیره شدن بر شهر است.» سوال کردم: «ای رسول خدا ، منظور شما از شهر، کدام شهر است؟» آن حضرت در جواب فرمود: «قسطنطنیه (استانبول)»
- (فتح و غلبه صاحب زمان (عج) بر استانبول از جهت پیروزی معنوی محسوب می شود.) (البرزنجی، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۲۰۴ – احمد دیا الدین الکموشخناوی، رموز الحادیث – جلد ۱ – صفحه ۲۹۶)
- حضرت مهدی ((عج)) بر قسطنطنیه و ارتفاعات دیلم توفق و برتری [معنوی] خواهد یافت. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – صفحه ۲۷)
- حضرت صاحب الامر (عج) در شهر استانبول نیز ظهور خواهد نمود و ارثیه ارزشمند پیامبر اسلام (ص) را نیز به همراه خود خواهد داشت.
- آن حضرت جهت نشانه پیراهن، شمشیر و آیین های پیامبر را نیز با خود خواهد داشت. پرچمی که هیچوقت پس از شهادت رسول الله به اهتزاز در نیامد و به هیچ وجه تا زمان ظهور حضرت مهدی ((عج)) نیز بر افراشته نخواهد شد. (البرزنجی ، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۱۶۴)
۴ –مهدی موعود (عج)، الله اکبر گویان بر شهر استانبول چیره خواهد شد و این امر برنامه ای عملی خواهد بود.
- زمان موعود آن فرا نمی رسد، مگر اینکه انسان های مومن به اندازهای به قدرت برسند که بتوانند با گفتن تکبیر و ستایش خدای بزرگ بر استانبول و اقلیم روم پیروز شوند. (دیلمی، الفردوس ، ۸۲/۵ شماره ۷۵۲۴؛ التبارانی ، المعجم الکبیر ۱۵/۱۷ ، صفحه ۲۱)
- نبی مکرم اسلام (ص) اینگونه بیان داشته اند: «آنها با تکبیر و تسبیح بر قسطنطنیه پیروزی و برتری (معنوی) خواهند یافت و به آنچنان غنیمتی دست خواهند یافت که پیشتر هرگز مشاهده نشده است.» (ابن مجاه ، کتاب الفتن ، صفحه ۳۵)
- حضرت محمد (ص) فرموده است: «روز قیامت فرا نخواهید رسید تا اینکه قبل از آن فردی از اهل البیت من (حضرت مهدی (عج)) بر جهان حکمرانی کند. او بر استانبول و جبال هفتگانه آن برتری خواهد یافت. (ماری ابن یوسف کرمی حنبلی، فوائد الفکر الفکر فی المهدی المنتظر)
- صاحب الزمان (عج) سرزمین رم را نیز به سیطره خود خواهد گرفت.
- «حضرت مهدی (عج) و شاگردان او با تسبیح و تکبیر الهی بر رم مسلط خواهند شد.» (البرزنجی، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۲۰۴) و (السیوطی، الحاوی للفتاوی – جلد ۲ – صفحه ۸۱)
- «حضرت مهدی (عج) و پیروان او رم را با تکبیر و تسبیح خداوند تسخیر خواهند کرد، و دیوارهای آن شهر [ واتیکان] فرو خواهد ریخت.» (البرزنجی ، العشا لعشره الصئاح – صفحه ۲۰۴)
۶-حضرت عیسی مسیح (ع) در کمک و حمایت از صاحب الزمان (عج) اقدام خواهد نمود.
- حضرت مسیح (ع) از آسمان فرود خواهد امد تا به امام زمان (عج) ملحق شود، او به حضرت مهدی (عج) خواهد پیوست و در پشت سر او نماز خواهد خواند. (شیخ صدوق ، العمالی ، فصل ۳۹ – صفحه ۱۸۱)
- پیامبر اسلام (ص) فرموده است: «گروهی از امت من تلاش فکری و معنوی فراوانی خواهد کرد تا حقیقت را قبل از فرارسیدن قیامت برپا کند. در چنین هنگامه ای مسیح پسر مریم به زمین نزول خواهد کرد. رهبر آن گروه قائم، به مسیح خواهد گفت که ما را در برپایی نماز همراهی کن. و او در پاسخ خواهد گفت: بله. سپس مسیح ، در پشت سر آن حضرت به نماز می ایستد.» (صحیح مسلم – جلد اول – صفحه ۲۰۹)
- ابن ابی شیبا به نقل از ابن شیرین در کتاب مصنف خود می گوید: «رهبر این گروه همان حضرت مهدی (عج) است که به مثابه یک امام بر حضرت مسیح (عج) عمل خواهد کرد.» (المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخرالزمان – صفحه ۷۹)
- نعیم ابن حامد از عبدالله بن عمر نقل می کند که وی گفت: «حضرت مهدی (عج) همان کسی است که، مسیح پسر مریم پس از نزول از آسمان پشت سر او به اقامه نماز خواهد ایستاد.» (المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخرالزمان – صفحه ۷۹)
۷ – عملکرد و تدابیر حضرت حجت (عج) باعث می شود تا اخلاق و رفتار اسلامی در جایی جای کره زمین فراگیر شود.
- زمین دارای چهار پادشاه بوده است که دو نفر از آنها، انسان های مومن و متقی و دو نفر دیگر در زمره کافران بودند. دو پادشاه مومن به نام های ذوالقرنین و دیگری حضرت سلیمان بوده است و از سلاطین کافر یکی از آنها نمرود و آن دیگری بخت النصر (Nebuchadnezzar) بوده است. ولی پنجمین نفر (حضرت مهدی (عج)) هم از بین انسانهای مومن قیام خواهد کرد که پادشاه سرتاسر زمین خواهد شد. (المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخرالزمان – صفحه ۱۰)
- مهدی (عج) دنیا را همانند حضرت سلیمان و حضرت ذوالقرنین اداره خواهد نمود.(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – صفحه ۳۰)
- ابوبشیر چنین نقل کرده: از حضور امام جعفر صادق (ع) سوال کردم: «ای پسر رسول خدا (ص) چه کسی قائم شما اهل البیت خواهد بود؟» او در جواب فرمود: «حضرت مهدی (عج) بر جهان چیره خواهد شد، حضرت مسیح پسر مریم پشت سر او به اقامه نمار خواهد ایستاد. در آن زمان جهان به نور الهی روشن خواهد شد. و در تمام نقاط دنیا ، حتی در جاهایی که قبلا چیزی غیر از خدا پرستیده می شد، خداوند متعال مورد پرستش قرار خواهد گرفت. و حتی اگر مشرکان تمایل نداشته باشند، تنها ایمان موجود در آن دوره ، ایمان به خدای واحد و احد خواهد بود.» (بحارالانوار – جلد ۵۱ – صفحه ۱۴۶)
- پیامبر اسلام (ص) خطاب به امیرالمومنین حضرت علی (ع) فرمود: «تو اولین هستی، و مهدی آخرین خواهد بود؛ که خداوند تسلط بر جهان را برای شما قرار داده است. (بحارالانوار – جلد ۵۲ – صفحه ۳۷۸)
- «حضرت مهدی (عج) بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و اسلام را در تمام جهان به صحنه عمل خواهد آورد…. خداوند به مردم قدرتی خواهد داد که هر کسی در هر نقطه ای از عالم ، صدای او را خواهد شنید، حضرت مهدی (عج) به اسلام حیات خواهد بخشید.» (بحارالانوار – جلد ۵۲ – صفحه ۲۷۹ و جلد ۵۳ – صفحه ۱۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین – جلد ۲ – صفحه ۳۶۷)
۸ – حضرت حجت (عج)، جمعیت ترک و جمعیت عرب را در یکجا گرد هم میآورد.
- ابراهیم ابن عبیدالله ابن علا روایت کرده که پدرش به نقل از امام جعفر صادق (ع) گفته است که: در یکی از روزها، امیرالمومنین حضرت علی (ع) به توضیح اتفاقاتی پرداخت که پیش از ظهور قائم رخ خواهد داد «…. پرچمهای گروههایی از ترکها در هر جا دیده خواهد شد که به یاری پسر من (حضرت مهدی (عج)) خواهند شتافت.» (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبه النعمانی – صفحه ۳۲۳)
- ملک ابن زمرا می گوید: امیر المومنین حضرت علی (ع) به من گفت: «ای ملک، بهترین اتفاق نیکو مربوط به آخر الزمان است که در آن قائم ما ظهور خواهد کرد … و خداوند تمامی افراد را گرد او جمع خواهد کرد.» (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبه النعمانی – صفحه ۲۴۲)
- امیر مومنان می فرماید: «اگر شما منتظر بمانید تا خداوند مقرر نماید که یک نفر (حضرت مهدی) برای خاطر شما به پا خیزد، کسی که شما را با هم متحد نماید، در حالی که پیشتر متفرق بودید، آنگاه خداوند به شما پاداش خواهد داد و به یقین در خواهید یافت که او (حضرت مهدی (عج)) همان کسی است که منتقم خواهد بود. (کسی که پاسخ فکری قطعی برای مقابله با داروینیسم، ماتریالیسم، و کفر و الحاد ارائه خواهد کرد) در برابر خطاکاران، حقوق تضییع شده شما را باز خواهد گرداند.» (کتاب الغیبه، بحارالانوار جلد ۵۱ و نیز در کتاب امام قائم – محمد باقر مجلسی ، انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – صفحه ۱۸۲)
- امر ابن نفیل می گوید: شنیدم که امام حسین (ع) فرمود: «کسی که شما منتظر قیام او هستید (حضرت مهدی (عج)) ظهور نخواهد کرد تا اینکه عصری برسد که شما خود اقرار کنید که چقدر از هم فاصله گرفته اید، عصری که شما بروی همدیگر آب دهان پرت کنید، عصری که یکدیگر را به کفر متهم نمایید، و همدیگر را دشنام بدهید.» از او پرسیدم: پس در این صورت در آن زمان دیگر چیز فرخنده و مبارکی باقی نخواهد ماند ؟ او پاسخ داد: «آن عصر، عصر تمام مبارکی ها خواهد بود ، چرا که قائم ما ظهور خواهد کرد و بر همه آنها خط بطلان خواهد کشید.» (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبه النعمانی – صفحه ۲۴۱)
۹ – حضرت صاحب الامر (عج) بر مردم اهل کتاب، براساس تورات و انجیل واقعی و تحریف نشده حکومت خواهد کرد.
- جابر ابن یزید جعفی از امام محمد باقر علیهالسلام نقل می کند که فرمود: «علت اینکه حضرت مهدی در میان مردم بعنوان حضرت مهدی شناخته می شود این است که امری سری را عیان خواهد کرد. او به غاری در انطاکیه خواهد رفت و نسخه اصلی تورات و انجیل و سایر کتب مقدس را از آن غار بیرون خواهد آورد، و بر مسیحیان بر مبنای آن انجیل و بر یهودیان بر مبنای آن تورات حمکرانی خواهد کرد.» (المهدی الموعود، جلد ۱ – صفحه ۲۵۴ و ۲۵۵)
- «علت اینکه وی حضرت مهدی (عج) نامیده می شود، این است که او بسوی کوهی از کوههای دمشق خواهد رفت. و در آنجا کتاب اصلی تورات را پیدا خواهد کرد…» (السیوطی، الحاوی للفتاوی – جلد ۲ – صفحه ۸۱)
۱۰ – حضرت مهدی در برابر ماتریالیسم، الحاد، داروینیسم، و بی دینی، به پیروزی علمی دست خواهد یافت.
- شیخ الطوسی در کتاب الغیبه گفته است: «پیروزی حضرت مهدی (عج) بدلیل بهره بردن از برهان و دلایلی متقن است که حضرت درباره تمامی آنچه که خداوند خلق کرده است، آنها را در اختیار دارد. دلایل او به حدی زیاد است که هیچ کس دیگر نمی تواند در برابر او عذری بیاورد و یا آنها را انکار کند.» (کتاب الغیبه ، بحارالانوار جلد ۵۱ و نیز در کتاب امام قائم – محمد باقر مجلسی ، انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – صفحه ۷۰)
- ابو بشیر می گوید: از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است: «همان کسی که به او (حضرت مهدی (عج)) امامت اعطا نموده است ، همو به وی دانش و کتاب خواهد داد و او را تنها نخواهد گذاشت. (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبه النعمانی – صفحه ۳۸۷)
کتاب شناسی
در خصوص صاحب زمان (عج)، مطالب متعددی به زبان های زنده دنیا منتشر گردیده است. سید مجید پور طباطبایی در کتاب «در جستجوی قائم (عج)» تعداد ۱۸۵۱ کتاب، کتابچه، صحیفه، نشریه، و همچنین دیوان های ادبی و شعری با موضوع حضرت مهدی (عج) معرفی نموده است. در کتاب «کتابنامه حضرت مهدی (عج)» تألیف علی اکبر مهدی پور، افزون بر دو هزار کتاب به زبان های رایج دنیا همچون عربی، فارسی، ترکی، تایلندی، فرانسوی، انگلیسی و روسی شناسایی گردیده و به مخاطبان معرفی شده است. از کتابهای ارزشمند در این موضوع می توان تعدادی از آنها را نام برد:
- البیان فی اخبار صاحب الزمان نوشته محمد بن یوسف گنجی شافعی (وفات سال ۶۵۸ قمری)، از عالمان شافعی مذهب در قرن هفتم هجری، در ۲۵ فصل بوده که بر مبنای مستندات اهل تسنن به نگارش درآمده است.
- کِفایَهُ المُهْتَدی فی مَعْرِفَهِ المَهْدی کتابی به زبان فارسی اثر سید محمد موسوی سبزواری، دانشمند دینی شیعه در قرن یازدهم قمری است.
- نجم ثاقب کتابی به زبان فارسی، به قلم میرزا حسین نوری (۱۲۵۴-۱۳۲۰ قمری)، از حدیث شناسان شیعه در قرن چهاردهم قمری که در زمینه زندگی شخصی، ثبوت وجود امام دوازدهم، بیان روایت ملاقاتکنندگان و تکالیف پیروان شیعیان در قبال آن حضرت، در دوران غیبت به رشته تحریر درآمده است.
- مُنتَخبُ الاَثَر فی الامام الثّانی عَشَر (عج) کتابی مشتمل بر احادیث مرتبط با صاحب الزمان به زبان عربی، نوشته لطفالله صافی گلپایگانی (۱۲۹۷-۱۴۰۰ شمسی) است.
- موسوعه الامام المهدی مجموعهای چهار جلدی است که به قلم سید محمد صدر از حکمای شیعه اهل عراق نوشته شده است.
- دانشنامه امام مهدی بر اساس قرآن، حدیث و تاریخ دیوانی ده جلدی است که محمد محمدی ریشهری با مشارکت عده ای از نویسندگان، آن را پدید آوردهاند.
اهمیت شناخت امام زمان (عج)
بینش و معرفت به وجود مبارک حضرت صاحب زمان (عج) از موضوعات بسیار مهم و ویژه است. چرا که از یک طرف شناخت درست از امام بر هر شخصی واجب بوده و فقدان آن در زندگی، باعث با هویت جاهلیت می باشد همانگونه که رسول مکرم اسلام (ص) فرمودند: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است»، (بحارالانوار، جلد ۳۲، صفحه ۳۳۱) و از طرفی دیگر، شناخت و وقوف به زندگانی بهترین کسی که انبیا الهی به آمدنش وعده داده و به اصلاح امورات جهان می پردازد، تاثیر بسزایی در انتخاب مسیر و گام هایی که افراد در زندگی بر می دارند، خواهند داشت و موجب تعادل و نظم بخشی به آن می شود.
چنین معرفتی از دو جنبه قابل بررسی است. ابتدا شناختی است که ایشان چه کسی بوده و زندگانی او به چه شکل میباشد. در وهله دوم آگاهی از منش و سجایای ایشان بوده که چه مقام و منزلتی در جهان خلقت داشته و چه تاثیراتی بر آنها میگذارد و بدین ترتیب به شناخت تکالیف مان در مقابل آن حضرت بپردازیم.
منتظر واقعی:
نخستین و اساسی ترین شرط انتظار، آگاهی و شناخت میباشد تا زمانی که انسان نسبت به میهمان خود شناختی نداشته و از ویژگی های او مطلع نباشد، در انتظار او نمی نشیند. فقط زمانی انسان چشم انتظار کسی خواهد بود که شناخت کافی از او داشته باشد. ولی در صورتی که آدمی از شخص مورد نظر شناختی نداشته و تنها بداند که او خواهد آمد، این امر ارزش و اعتبار چندانی برایشان نداشته و در انتظار او نمی ماند. در زمینه انتظار فرج آقا صاحب الزمان (عج) نیز اینگونه است. اشخاصی که نسبت به آن حضرت شناختی ندارند، همانند کافران و یا پیروان سایر ادیان هستند که چشم انتظار ایشان نیستند. ولی افرادی که به معرفت کامل آن حضرت رسیده و نسبت به قدر و منزلت ایشان آگاهی دارند، هر لحظه چشم انتظار ظهور مبارکش هستند.
شناخت نسبت به امام به دو شکل حاصل می شود. مرحله اول آگاهی تاریخی از وجود ایشان که امام دوازدهم هستند و یا زمان ولادت، چه سالی و … چگونه رخ داد. و مرحله بعد اطلاع از درجه الوهیت صاحب الزمان (عج) بوده که چنین معرفتی به تنهایی میسر نیست و لازم است تا انسان شایستگی و ظرفیت آن را در خود ایجاد کند. در واقع یاران خاص حضرت مهدی (عج) افرادی هستند که از هویت وجودی آن حضرت کاملاً شناخت یافته اند. پیشنهاد میشود جهت ارتباط بیشتر با آن حضرت و کسب آگاهی از مقام و منزلت ایشان، با مراجعه به ادعیه هایی همچون زیارت جامعه کبیره با اندکی تعمق و اندیشیدن در معانی آن روی آورید. در عین حال مطالعه کتاب های معتبری که در خصوص حضرت صاحب الزمان (عج) به رشته تحریر درآمده است، موجب میشود انسان به میزان زیادی به درجه کمال و الوهیت آن حضرت شناخت یابد.
راههای شناخت امام زمان:
راه هایی که می توان با قرار گرفتن در مسیر آنها به شناخت امام زمان بپردازیم، شامل:
۱ – کوشش مضاعف جهت کسب معرفت و آگاهی از جنبه های مختلف شخصیت و زندگی حضرت صاحب زمان (عج)، به واسطه قرار گرفتن در محضر سخنان حکما و علمای دینی و مطالعه کتبی با این موضوع که می توان به کتاب مکیال المکارم نوشته مرحوم آیتالله سید محمدتقی موسوی اصفهانی اشاره کرد. بنا به نقل از شخص نویسنده، کتاب مذکور به دستور حضرت مهدی (عج) به نگارش درآمده است. این کتاب شامل همه علوم امام شناسی بوده که به زبان فارسی برگردانده شده است.
۲ – همچنین می توان از طریق ارتباطات عرفانی و روحی با تمسک به ادعیه و توسل به ائمه اطهار به این امر حاصل شد. همانگونه که در زیارت جامعه آمده است: «خدایا از تو میخواهم که مرا از آشنایان به امامان و به حق و حقوق آنان قرار دهی!»
در حقیقت مسیر اول، راهی جهت شناخت علمی به وجود آن حضرت بوده و مسیر دوم، راهی برای آشنایی بعد معنوی و روحی انسان است.
۳ – آشنایی و توجه به فرمان ها و خواسته های امام زمان (عج)
با وجودی که هم اکنون حضرت صاحب الزمان (عج) در غیبت به سر میبرد، ولی عزم و فرمان ایشان در بین همه مخلوقات حاکم است. لذا لازم است تا دستورات آن حضرت را کاملاً شناخته و به پیروی و اطاعت از آن اهتمام ورزیم.
در نقل ها آمده که امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
«خوشا به حال شیعیان مهدی قائم (ع) آنان که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهور اویند و در دوران ظهورش سرسپردگان اوامر او.»
با رسیدن به این مبحث، پرسشی در اذهان ایجاد می شود که چطور می توان از فرمایشات و اوامر حضرت مهدی در دوران غیبت آگاهی یافته و به آن عمل کنیم؟
در پاسخ به این سوال می توان گفت با وجودی که حضرت ولی عصر (عج) تعالی تعاملات برجسته و قابل لمسی با مردم ندارند، ولی در هیچ کدام از دوران غیبت صغری و کبری آن حضرت ارتباط خود را به طور کامل با مردم قطع نکرده بود. چرا که در هر دوی آنها جریان نمایندگی و نیابت حاکم بوده و به واسطه سفرا و نمایندگان توصیه ها و دستورات خود را به اطلاع مردم می رساند. در زمان غیبت صغری این امر بر عهده نایبان خاص آن حضرت قرار داشته و در طی غیبت کبری، مسوولیت این نیابت بر گرده نایبان عام ایشان می باشد که با در نظر گرفتن شرایط و ویژگی های خاصی که عنوان می کنند، پیروی از فقها جامع الشرایط لازم و هم رده با اطاعت از صاحب الزمان (عج) قرار دارد. در صورت اعراض و مخالفت با فقیه جامع الشرایط که حکم نمایندگی حضرت مهدی (عج) را داشته، تعبیر به اختلاف با آن حضرت شده و مخالفت با امام زمان (عج) به معنای مخالفت و تخطی از فرمان خدا می باشد.
بیعت یاران خاص با امام زمان (عج)
تعداد یاران:
در روایات و احادیث چنین آمده که تعداد اصحاب حضرت ولی عصر (عج) ۳۱۳ نفر می باشد که به شکل های مختلفی از آن یاد شده است. مفضل بن عمر در حدیثی به نقل از امام جعفر صادق (ع) چنین آورده: «مثل این است که قائم (ع) را بر منبر مسجد کوفه میبینیم، در حالی که ۳۱۳ مرد، به عدد اهل بدر گرد او را گرفتهاند. آنها مردان جنگاور و حاکمان خدا در زمین او و بر خلق اویند.»
با در نظر گرفتن مجموعه احادیث و روایات در میابیم که اصحاب حضرت مهدی مجموعاً به این تعداد ختم نشده و این افراد شامل کسانی هستند که در ابتدای قیام حضرت صاحب زمان (عج) در ملازمت ایشان گام بر می دارند و پس از آن، تعداد این یاران افزایش می یابد. لازم به ذکر است که ۳۱۳ نفر اصحاب حضرت حجت (عج)، به علت برخورداری از ویژگی های بارز و منحصر به فرد، جایگاه فرماندهی و هدایت را در سپاه ایشان عهده دار هستند.
ابوبصیر در روایتی به نقل از امام جعفر صادق (ع) اینگونه آورده است: «قائم از مکه خارج نمیشود، مگر زمانی که تعداد کسانی که به گرد او جمع آمدهاند، تکمیل شود.» سوال کردم این تعداد چند نفر می باشد؟ ایشان پاسخ دادند: «دو هزار نفر، جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چب او حرکت میکند و ….»
آن ها از اطراف جهان جمع می شوند:
این ۳۱۳ نفر یاران خاص صاحب الزمان (عج) از نقاط مختلف دنیا و دورترین مکان ها به گرد ایشان جمع شده و به حضرت حجت (ع) می پیوندند، همانگونه که امام محمد باقر (ع) در حدیثی فرمودند: «خداوند – برای حضرت قائم (عج) – از دورترین شهرها، به تعداد جنگ آوران جنگ بدر، ۳۱۳ مرد را جمع می کند»
آنها امّت معدوده و هم چون پاره های ابرهای متراکم هستند:
در آیاتی از قرآن آمده: « هر جا باشید، خداوند همه ی شما را حاضر می کند» در شرح معانی و تفسیر آیه مذکور امام باقر علیه السّلام فرمود: «منظور یاران قائم (عج) هستند که ۳۱۳ نفرند، به خدا سوگند! منظور از امّت معدوده (که در آیه ی ۸، سوره ی هود آمده) آن ها هستند. به خدا سوگند! در یک ساعت همگی جمع می شوند هم چون پاره های ابر پاییزی که بر اثر باد جمع و متراکم می گردد» در حقیقت آیه مذکور به این معنا است که خدای قادر و توانایی که در روز قیامت ذرات تبدیل به خاک و پخش شده از جسم انسان را از مناطق مختلف و دور زمین در یک جا گردآوری می کند، به سرعت و سهولت قادر است یاران حضرت مهدی (عج) را طی یک روز و یک ساعت معین، جهت مهیا نمودن زمینه های قیام و در جهت پایه گذاری دولت جهانی بر مبنای عدالت الهی و خاتمه دادن به ستم و جور در یک جا جمع کند. مفهوم «أمّه معدوده» توصیف به تکه های جدا شده ابرهای پاییزی شده که بخش هایی از آن به شکل متحد و یکپارچه بوده و همانند ابر های در هم پیوسته تباهی ناپذیر، قدرتمند و پر سرعت هستند.
نقش زنان در انقلاب حضرت مهدی (عج)
امام محمد باقر درخصوص یاران صاحب الزمان اینگونه نقل کرده اند: «سوگند به خدا! سیصد و اندی نفر می آیند در میان شان ۵۰ نفر زن هستند، در مکّه اجتماع می کنند بی آن که قبلاً وعده داده شده باشند ، آمدن شان هم چون ابرهای پاییزی است (که با حرکات تند می آیند و درآن مرکز جمع می گردند)» با اندکی تامل و بازنگری در رویدادها و بحران های تاریخی در می یابیم که زنان در قیام ها و تحولات نقش تعیین کننده و بسزایی ایفا کردهاند. در حقیقت زنان با تربیت و پرورش جوانان رشید و دلاور در آغوش پرمهر و شجاعت گونه خود، آنها را به خط مقدم مبارزه با کفر و عناد راهی کرده و خودشان در پشت جبهه در دفاع از حریم زندگی و چهارچوب خانواده، نقطه ای امن و قابل اتکا برای مردان فراهم نمودند. زنان قادر هستند با اراده ای سخت شهیدان را پرورش داده و موج قیام و انقلاب را به جریان درآورند. در عین حال آنها در جوار میدان های رزم، با تیمار داری و پرستاری از زخمی ها به ترمیم و بازگشت آنها کمک شایانی کرده اند. در روایات چنین نقل کرده اند: «پس از جنگ اُحُد بدن حضرت علی (ع) پر از زخم شد، به طوری که شصت مورد از بدن مولا علی علیه السّلام بریدگی سخت پیدا کرد، پیامبر خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم دو زن به نام امّ سلیم و امّ عطیّه را مأمور مداوا و پانسمان زخم های بدن مبارک امام علی علیه السّلام نمود، آن ها طبق مأموریت به زخم بندی مشغول شدند، بعد گزارش دادند به قدری بدن حضرت علی (ع) پر از زخم شده که هر زخمی را می بندیم، در کنارش زخم دیگری شکافته می شود.»
همچنین در روایات با موضوع اصحاب خاص حضرت مهدی (عج) نقل کرده اند: «پنجاه نفر از اصحاب (یاران خاصّ) حضرت قائم (عج) زن هستند.» از این رو توصیه میشود زنان جامعه اسلامی نیست هویت واقعی و انرژی عرفانی خود را بازیابی کرده و آگاه باشند که می توانند در قیام مهدی اقدامات کارساز و سازنده ای ایفا کرده و در جمع یاران صاحب الامر (عج) قرار بگیرند. همچنین در جبهه ها و موضوع گیری های سیاسی و انتظامی حضور موثری داشته و همانند حضرت زینب، تکالیف خطیر یک انسان مسوولیت پذیر و دلسوز را به جا آورده و مأموریت خویش را به سرانجام رساند. روایتی تامل برانگیز نقل می کند: مفضل رحمت الله علیه گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: « همراه مهدی علیه السّلام سیزده زن هست. عرض کردم: این بانوان برای چه در کنار مهدی (عج) هستند؟ فرمود: این ها مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می نمایند، چنان که زنان در زمان پیامبر (ص) در جنگ ها این کارها را به عهده می گرفتند» در عین حال سخنان گران مایه ای از امیرالمومنین حضرت علی (ع) از کتاب خطبه البیان ذکر شده است: «نخستین کسی که از ۳۱۳ نفر به خدمت امام عصر (عج) می رسد، دو نفر بصری به نام علی و محارب ، و شش نفر دیگر از ابدال به نام عبدالله هستند.» همچنین امام جعفر صادق (ع) در توصیف یارانه حضرت صاحب الزمان (عج) فرمودند: «آن چنان در برابر فرمانده ی کلّ قوا خبردار ایستاده اند که گویا مرغی برسرشان است و تکان نمی خورند غذای شان تمام شده در عین حال آثار سجده در پیشانی شان پیداست، شیران روز و پارسیان شب هستند و قلب شان هم چون پاره آهن محکم است. همراه آن ها پرچمی است که جبرییل علیه السّلام در جنگ بدر برای پیامبر (ص) آورد … پرچمی که تا یک ماه راه از چهار طرفش ترس را بر دشمنان مسلّط می کند، از مکه بیرون نمی آید تا این که حلقه ای در اطرافش باشند.» شخصی پرسید: این حلقه از چند نفر تشکیل شده؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: «از ده هزار نفر که جبرییل علیه السّلام در طرف راست و میکاییل علیه السّلام در طرف چپ این حلقه هستند، سپس امام علیه السّلام پرچم فتح را بر افرازد و حرکت کند و در مشرق و مغرب کسی نماند جز این که از روی عناد بر آن پرچم لعنت کند»
خطبه امیرالمومنین:
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در خطبه مشهوری که در شهر بصره بیان کردند با عنوان «خطبه البیان»، به نشانه ها و علامت های ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) پرداخته و هم چنین با اشاره به اتفاقاتی که در آن زمان و پس از ظهور ایشان صورت می گیرد مواردی را ارائه کردند که در قسمتی از آن اینگونه آمده است:
حضرت مهدی در آغاز ظهور، اقدام به سنجش و آزمایش اصحاب خاص شان که همان ۳۱۳ نفر هستند، می پردازد. آنها در پی امر آن حضرت، برای سه بار پی در پی از شهر مکه به مدینه آمد و شد می کنند که پس از آن حضرت حجت (عج)، در جایی میان صفا و مروه در برابر آن ها حضور یافته و خطاب به آنها می فرماید: «انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثه خصله تلزمکم لاتغیرون منها شیئاً و لکم علی ثمان خصال فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله! یعنی هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمیدهم، مگر این که با من هم پیمان شوید که ۳۰ خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من میبندید، من هم با شما پیمان میبندم، ۸ خصلت را همواره مدنظر داشته باشم.»
اصحاب در پاسخ می گویند: «ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که میخواهی مطرح فرما.» بعد از آنکه اصحاب آمادگی خود را اعلام نمودند حضرت ولی عصر (عج) به جان به کوفه کوه صفا حرکت کرده و آنها نیز در رکاب ایشان شروع به حرکت می کنند. در آن محل حضرت صاحب زمان (عج) به آنها می فرماید: «اما آن ۳۰ نکتهای که باید منشور همپیمانی شما با من باشد» امام زمان (عج) در ادامه سی موردی که در ذیل ذکر می کنیم را مطرح می کنند.
۱ـ هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقبنشینی نکنید.
۲ـ هرگز دست به دزدی نزنید.
۳ـ هرگز به زناکاری آلوده نشوید.
۴ـ هرگز فعل حرام انجام ندهید.
۵ـ هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.
۶ـ به ناحق هیچ کس را نزنید.
۷ـ به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.
۸ـ به جمع کردن نقره مشغول نشوید.
۹ـ گندم را احتکار نکنید.
۱۰ـ هرگز جو را احتکار نکنید.
۱۱ـ هیچ مسجدی را خراب نکنید.
۱۲ـ هرگز شهادت باطل ندهید.
۱۳ـ هرگز از مؤمنین بدگویی نکنید.
۱۴ـ هرگز ربا نخورید.
۱۵ـ در سختیها بردبار باشید.
۱۶ـ بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.
۱۷ـ هرگز شراب نخورید.
۱۸ـ هرگز لباس زربافت (بافته شده از تار و پود طلا) نپوشید.
۱۹ـ هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازید.
۲۰ـ لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.
۲۱ـ دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.
۲۲ـ هیچ خون ناحقی را نریزید.
۲۳ـ با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.
۲۴ـ حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.
۲۵ـ با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.
۲۶ـ هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.
۲۷ـ در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.
۲۸ـ از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.
۲۹ـ امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.
۳۰ـ همواره نهی از منکر کنید.
هر زمان که شما در خصوص این سی نکته ذکر شده با من متعهد شدید، صاحب چنین حقی می شوید که من نیز در برابر شما ۸ مطلب را پیمان ببندم:
۱ـ متعهد میشوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.
۲ـ لباسهایی را که میپوشم، مانند لباسهای شما باشد.
۳ـ غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.
۴ـ مرکب سواری من همتراز مرکب شما باشد.
۵ـ در همه حال و هر زمان با شما باشم.
۶ـ همواره همراه با شما حرکت کنم.
۷ـ در زندگی به مقدار کم راضی باشم.
۸ـ زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.
پس همگان، خدا را آنگونه که شایسته است، عبادت میکنیم، من به عهدم با شما وفا میکنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»
خصوصیات یاران:
در نقل ها خصوصیات متعددی جهت یاران خاص امام زمان (عج) ذکر کردهاند. تعدادی از آنها در ارتباط با ویژگی ها و صفات ظاهری و جسمانی آنها بوده و مابقی دیگر مرتبط با سجایای رفتاری، خلق و خو و روحی آنها است.
خصایص روحی:
۱ – به جرأت میتوان چنین گفت که ارزشمندترین و با اهمیت ترین خصلت اصحاب امام زمان (عج)، اینگونه است که آنها شاهد و گواه عینی «اولیا الله» (دوستان خدا) می باشند. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمیشوند.» این مطلب که یک شخص از هیچ امری هراسی به دل راه نداده و دچار حزن و پریشانی نشود، فقط در شرایطی حاصل می شود که به جز خدا را در نظر نگرفته و تنها به او بیندیشد. این جریان نهایت به تکامل رسیدن انسانیت و قله اوج جایگاهی است که یک انسان قادر است به آن صعود کند.
امام جعفر صادق (ع) چنین بیان می کند: «خوشا به حال شیعیان قائم که در زمان غیبتش منتظر ظهور او و فرمانبرداریش هستند، آنان اولیای خدا هستند، همانها که نه ترس آنها را فرا میگیرد و نه اندوهگین میشوند.»
۲ – اصحاب خاص حضرت حجت (عج)، در عین حال که در بالاترین مرتبه زهد و پرهیزگاری هستند، از بعد علم و دانش نیز در سطح عالی قرار داشته و از چشمه حکمت الهی و شناخت علوم دینی به حد مطلوب بهره مند می باشند. امیرالمومنین حضرت علی (ع) در این زمینه می فرماید: «…پس گروهی در آن فتنهها صیقلی میشوند، مانند صیقل دادن آهنگر شمشیر را، دیدههای آنها به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوشهایشان جا گرفتهشود. در شب، جام حکمت را به آنها بنوشانند بعد از این که در بامداد هم نوشیده باشند.»
به اجمال میتوان گفت که اصحاب خاص صاحب الزمان (عج) در چنان جایگاهی از تعبد، پارسایی، دانش، حکمت و عرفان حضور دارند که همه موجودات هستی در مقابل آنها از سر تواضع و افتخار به اطاعت درآمده و مایه فخر و مباهات همگان می شوند. امام محمد باقر (ع) می فرماید: «گویی که یاران قائم را میبینم که شرق و غرب (جهان را) در نور دیدهاند. همه چیز در برابر آنها سرِ تسلیم فرود میآورد حتی درندگان زمین و آسمان به دنبال خشنود ساختن آنها هستند. قطعهای از زمین به قطعه دیگر مباهات کرده و میگوید: امروز مردی از یاران قائم از من گذر کرده است.»
ویژگیهای جسمانی:
اصحاب حضرت مهدی از منظر ویژگی های جسمانی و قدرت بدنی، برجسته و ممتاز بوده و هیچ شخصی توان رودررویی با آنها را ندارد. امام جعفر صادق (ع) در توصیف قدرت و بنیه یاران حضرت حجت (عج) می فرماید: «ای کاش در برابر شما قدرتی میداشتم یا میتوانستم به تکیهگاهی استوار پناه ببرم.» «در آرزوی نیرو و توان قائم (عج) و به یاد قدرت و استواری یاران او بود، زیرا به هر کدام از آنها قدرت چهل مرد داده شده و قلب آنها محکمتر از پارههای آهن است. اگر به کوههایی از آهن برخورد کنند آنها را از جا بر میکنند و شمشیرهای آنان از حرکت باز نمیایستد، مگر زمانی که خداوند (عزوجل)، خشنود شود.»
زمینه ها و علائم ظهور امام زمان (عج)
باور به ظهور منجی در آخرالزمان، منبعث از اعماق تاریخ بوده و به شریعت اسلام و شیعیان منحصر نمی شود. اکثریت مذاهب الهی بدون در نظر گرفتن دیدگاه و تفاوت هایی که برای خصوصیات منجی وعده داده شده قائل هستند، بشارت آمدن او را داده و برای شناسایی او علائم و مشخصاتی اعلام کردهاند.
در این مبحث چند قسم از انواع نشانه های ظهور که از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و با توجه به روایات تاکید بیشتری بر آنها شده بود، می پردازیم.
- نشانه های عام و خاص
- نشانه های عام
آن گروه از آیت و نشانه هایی که برای معیارهای کلی و همهگیر تشریح شده و به شکل یک رویداد منحصر به فرد در قسمتی از زمان خاص و یا در افراد مشخصی توصیف نگردیدهاند، علائم عمومی خوانده میشوند. همچون نقل ها و احادیثی که از شرایط و موقعیت مردمان و ساکنین آخرالزمان اطلاع داده و در زمینه گمراهی و انحرافاتی که در آن ایام ایجاد می شود، عباراتی را بیان کرده اند. در حقیقت، آنها به معنای علایم و نشانه های ظهور حضرت حجت (عج) می باشند که به شکل و شاخص های کلی و عمومی ارائه شده اند. برای مثال میتوان به این روایت پرداخت.
ابن عباس می گوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اکرم (ص) علیه و آله وحی شد که باید به حضرت امام علی (ع) سفارش کند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت که از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آن جا که فرمود: «آخرین آن ها نشانه هایی دارد؛ از جمله این که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند؛ زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان چه پر از ظلم و جور شده باشد…
عرض کردم: خداوندا! آن کی خواهد شد؟ خداوند به من وحی کرد: هرگاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود؛ قرائت های قرآن زیاد اما عمل کم شود؛ قتل و کشتار زیاد شود، فقها و هدایت کنندگان واقعی کم شوند؛ علمای فاسق و خیانت کار زیاد شوند… جور و فساد زیاد شود؛ منکر ظاهر شود؛ امت تو امر به منکر و نهی از معروف کنند…»
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در پاسخ به پرسش یکی از اصحابش به نام صعصعه بن صوحان، در زمینه دجال و خروجش و همچنین علائمی از ظهور صاحب الزمان (عج) این چنین بیان فرمودند:
«علامت خروج و قیام دجال زمانی است که مردم نماز را ترک کنند و در میان مردم بمیرد، امانت ها را ضایع کنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمان ها را محکم سازند و دین را به دنیا فروشند؛ مردمان کم عقل را بر کارها گمارند؛ زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام کنند؛ از هوا و هوس پیروی کنند و کشتار و خونریزی را کوچک شمارند… »
نشانه های خاص ظهور حضرت مهدی (عج):
برخی آیات و نشانه های ظهور حضرت حجت الله به شکل خاص و با معیارهای ویژهای در افراد مشخصی ظاهر می شود. به طور مثال در بسیاری از احادیث چنین آمده که ظهور حضرت مهدی (عج) در سال فرد و روز فرد به انجام می رسد. نمایان شدن اشخاصی به نام دجال و سفیانی که نمادی از گمراهی و تاریکی بوده و جهاد انسان هایی همچون یمانی و سید خراسانی که الگویی برای هدایت انسان ها هستند، در زمره علائم خاص محسوب می شود که در روایات با اسم و عنوان و یا خصوصیت های منحصر به فرد شان اعلام گردیده است.
امام محمد باقر (ع) فرمودند:
«پرچم های سیاهی از ناحیه خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت درمی آید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می کنند.»
و همچنین امام باقر (ع) در ادامه بیان کردند: «برای مهدی ما، دو نشانه است که از هنگامی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اول ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق کرده است، این چنین وجود نداشته است.»
امام پنجم در جایی دگر چنین نقل کرده است: «… در آخر الزمان، نشانههایی هست. از آن جمله است: دابّه الارض؛ دجال؛ نزول حضرت عیسی؛ طلوع خورشید از مغرب»
در این جا به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
- خروج سفیانی
- گرفتن خورشید در نیمه ی ماه مبارک رمضان
- گرفتن قرص ماه در آخر ماه مبارک برخلاف عادت
- فرو رفتن زمین بیدا که سرزمینی است میان مکه و مدینه
- فرو رفتن زمین یا جمعیتی در مشرق
- توقّف خورشید از آغاز ظهر تا وسطِ وقت عصر
- طلوع خورشید از مغرب
- کشته شدن نفس زکیه که سیّدی است هاشمی در پشت کوفه (یعنی نجف) با هفتاد نفر از صالحان
- خراب شدن دیوار مسجد کوفه
- نمایان شدن پرچمهای سیاه از طرف خراسان
- خروج یمانی از طرف یمن
- فرود آمدن ترکها در جزیره (شمال عراق کنونی)
- ورود رومیان در رمله
- پیدا شدن سرخی شدید در آسمان که در اطراف آن پراکنده شود.
- پیدایش آتش در طول مشرق که تا سه روز یا هفت روز در هوا بماند.
- عربان استقلال پیدا کنند و کشور گشایی کنند و از زیر بار و نفوذ دیگران بیرون روند.
- اهل مصر، فرمانروای خود را بکشند.
- شام خراب شود و سه پرچم در آن جا پدیدار گردد.
- رودخانه ی فرات طغیان کند یا شکافته شود، به حدّی که آب در کوچههای کوفه داخل شود.
- پلی در بغداد در کنار محله (کرخ) ساخته شود.
- ترسی عمومی و مرگی سریع و همگانی، همه ی اهل عراق و مردم بغداد را فرا گیرد که قرار و آرام یا راه فرار نداشته باشند.
- صدایی از آسمان بلند شود که همه ی مردم روی زمین آن را به زبان خود بشنوند.
خروج سفیانی:
در برخی از روایات در مورد سفیانی چنین آورده اند که «نام وی، عثمان بن عنبسه است» لذا او شخصی از انسان های روی زمین است، برخلاف تصور بسیاری از افراد منظور از سفیانی، سوفیاتی به معنای اتحاد جماهیر شوروی است که پیدایش این انسان عصیان گر یکی از علائم قطعی ظهور حضرت صاحب زمان (عج) می باشد.
سفیانی یکی از قسی القلب ترین انسانهای روی زمین است که با مفهوم شفقت و محبت نا آشنا بوده و در محضر کبریایی خداوند ارتکاب بیشترین گناه و آدم کشی را در کارنامه اعمال خود داشته و از منتهای شقاوت و سیاهدلی بهره برده است. پیشینه و خویشاوندی او به خاندان امویان رسیده و بسیار سفاک و عطش به کشتار و خونریزی دارد. به طوریکه گرفتن جان انسانها برایش همچون کشتن حشرات ساده و بی اهمیت است.
او در نهایت بی شرمی و گستاخی و بدون هیچ هراسی، حجاب پاکدامنی زنان مسلمان را می درد. هیچ فعل حرامی نیست مگر آنکه او آن را حلال شمرده و هیچ جنایتی نیز الا که به آن روی می آورد.
سفیانی و یارانش دلهایشان مملو از نفرت، خشم، عداوت و عقده نسبت به خاندان حضرت محمد رسول الله (ص) می باشد. چرا که او این امر را از نیاکان اموی اش به ارث برده است، همان اشخاصی که مرتکب کشتار و جنایت به ذریه و خاندان پاک نبی مکرم اسلام (ص) و شیعیانشان شده اند. لذا مترصد آن است که خطاها و گناهان مستمر سلسله امویان که موجب به لرزه درآمدن عرش الهی گردیده و از شدت آن فجایع و فضاحت، ساکنان آسمانها به اشک و ناله در آمدند، به حد کمال برساند.
در مورد چنین انسان انتقامجو، خبیث و تبهکاری که با توسل به زور بر همه شهرها مسلط شده و توان خود را در سو استفاده و انحراف جنبه حیوانی بد کردارش، بدون هیچ بیم، حیا، شرم و شفقتی هدایت می کند، چگونه می اندیشید؟
در دورانی که سفیانی حکومت خود را تشکیل داده از تاریک تربن ایام در تاریخ اسلام محسوب می شود. دوران زمامداری سرشار از گناه و رسوایی، از جمله پست ترین ایام در سرتاسر جهان است. او با رفتن به هر منطقه، زورگویی و ستم را ترویج داده و پرورش دهنده مصیبت و رویدادهای ناگوار می باشد. سفیانی با انجام جنایت و خونریزی در بین زنان، مردان و کودکان به قتل و کشتار توسعه می دهد. به قدری که دوران حکومت او زندگانی انسان ها فاقد هیچ منزلت و ارزشی شمرده می شود.
وجود او همچون فاجعه دردناک و مصیبت جانکاهی برای سرزمین های خاورمیانه از جمله کشورهای سوریه، عراق، مدینه منوره و مناطق همجوار آنها می باشد. از این رو اخبار بسیاری از پیامبر اسلام (ص) و امیرالمومنین (ع) و ائمه اطهار در خصوص این بلا و عذابی که مردم را در خود فرو میبرد، در منابع اسلامی و احادیث شاهد هستیم.
امام سجاد(ع) می فرماید: «ظهور قائم (ع) از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند، قطعی است. در برابر هر قیام کننده و مصلحی، یک سفیانی وجود دارد.»
این گفتار امام چهارم به این معناست که وجود سفیانی بعد فردی و شخصی نداشته، لذا هر شخص و یا گروهی که در مقابله با حق طغیان کرده و از خصوصیاتی همانند ابوسفیان دارا بود، همچون سفیانی است.
بر اساس روایات ذکر شده، عداوت و نفرت سفیانی به خاندان رسول الله و اهل بیت (ع) از برجسته ترین خصوصیات او است. در عین حال از احادیث چنین استنباط می شود که جایگاه سیاسی او، برپادارنده دسیسه و ستیز در بین مسلمانان و اغوای پیروان اهل سنت در مقابله با شیعیان، با این نیرنگ که به حمایت و یاری اهل سنت اقدام می کند. در شرایطی که او جیره خوار حاکمان کافر غربی و یهودیان است.
«سفیانی در نه ماهه پایانی حکومت خود دست به نبردهای بزرگ می زند که مهم ترین آن ها با ترک ها و هوادارانشان در قرقیسا و سپس نبردهای او در عراق با ایرانی هاست که زمینه سازان ظهورند. سفیانی پس از شکست در عراق و حجاز، به شام و فلسطین باز می گردد تا در بزرگ ترین نبرد خود با حضرت مهدی(ع) یعنی نبرد بزرگ فتح قدس به مصاف بپردازد.»
تعدادی از روایات با موضوع سفیانی چنین نقل می کند:
حذیفهبن یمان نقل کرده که پیامبر اسلام (ص) درخصوص نبرد و فتنه ای در بین ساکنان مشرق و مغرب مطالبی بیان کردهاند که اینگونه بوده است، ایشان فرمودند:
«هنگامیکه آنان این چنیناند سفیانی از وادی یابس (وادی یابس منطقهای است در اطراف دمشق.) بر آنان خروج میکند در زمانی که آنان در اوج فتنهای که به آن اشاره رفت قرار دارند تا آنکه در دمشق فرود میآید و دو لشکر بسیج میکند، لشکری را به سوی مشرق (ممکن است مراد از مشرق در این جا شهر کوفه باشد، زیرا کوفه در عراق یعنی مشرق سوریه واقع است از این حدیث استفاده میشود که لشکر سفیانی در هنگام رفتن به سوی کوفه از بابل میگذرد. بابل منطقهای است که بین بغداد و شهر حلّه واقع شده است.) میفرستد و دیگری را به سوی مدینه تا به سرزمین بابل از شهر لعنت شده فرود میآید. (شهر لعنت شده یعنی بغداد، شهر لعنت شده، بابل است، زیرا اهالی آن گرفتار عذاب شدند و وقتی حضرت امیرمؤمنان (ع) با لشکریانش بر آنجا گذشت در آن شهر نماز نخواندند. اما این که در توضیح شهر لعنت شده بغداد آمده نمیدانم که گوینده این تفسیر کیست؟ ممکن است استنباط راوی باشد، خلاصه آن که عبارت: یعنی بغداد در بسیاری از مصادر این حدیث وارد نشده است.)
آن لشکر بیش از سه هزار نفر را کشته، بیش از صد زن را بیسرپرست کند و سیصد نفر از بزرگ قوم از بنیعباس را درآنجا میکشند.
سپس به سوی کوفه سرازیر میشوند و آن چه را که در اطراف آن شهر است خراب میکنند. سپس بیرون آمده به سوی شام میروند. در این هنگام پرچم هدایت از کوفه خارج شده به این لشکر برخورد میکند و آنان را میکشد. هیچ خبر دهندهای از آنان باقی نمیماند آنگاه لشکر حق، آنچه اسیر و غنیمت در دست لشکر سفیانی است، بیرون میآورند.
لشکر دوم سفیانی وارد مدینه میشوند و آن شهر به مدت سه شبانه روز غارت میکنند سپس بیرون آمده به سوی مکه میروند تا به بیدا میرسند. در این هنگام خدای متعال جبرئیل را فرستاده و میفرماید: «ای جبرئیل! برو و آنها را نابود کن جبرئیل با پای خویش به زمین ضربهای میزند که خدای متعال آنان را در زمین فرو میبرد. از آن لشکر جز دو نفر از جُهینه باقی نمیماند…»
سفیانی در خطبه امام علی (ع):
امیرالمومنین حضرت علی (ع) در خطبه معروفی به نام خطبه بیان به برخی از رویدادهای آخرالزمان پرداخته است که در آنها خروج سفیانی نیز ذکر شده است. در خطبه مذکور برخی از مطالبی که مرتبط با سفیانی بوده است را در اینجا بیان می کنیم ایشان فرموده اند: «…هان! وای بر این کوفه شما و آن چه که از سفیانی بر سر کوفه در آن زمان خواهد آمد! وی از ناحیه «هَجَر» با اسبانی تندرو (که فرماندهانشان شیران تنومندند) میآید. این لشکر متعلّق به کسی است که اول نامش «شین» است. (مصادری که نزد من موجودند، اول نام او را «شین» ذکر کردهاند. شاید صحیح «عین» باشد و «شین» از اشتباهات نسخهپردازان باشد؛ با توجّه به این که تشابه بین شین و عین زیاد است.) وای بر کوفه شما از آمدن او به منزلهایتان! وی حریم شما را تصرف نموده فرزندانتان را خواهد کشت و زنانتان را هتک خواهد نمود. عمرش طولانی است و شترش فراوان و مردان او شیرانند.»
سفیانی و امر به شیعه کشی:
امام جعفر صادق (ع) چنین روایت کردهاند: «گویی که سفیانی را میبینم که اردوگاه خود را در کوفه برپا کرده است و نداکنندهاش ندا در میدهد: هر که سر یک شیعه را بیاورد هزار درهم پاداش خواهد گرفت. پس همسایه بر همسایهاش حمله برده خواهد گفت: این از آنان است و گردنش را میزند و هزار درهم میگیرد.»
فرو رفتن در بیدا:
سرزمینی که در حدفاصل شهر مکه و مدینه واقع گشته «بیدا» نام دارد. احتمالاً مفهوم فرو رفتن در بیدا چنین است که سپاهی بزرگ به سرکردگی سفیانی برای نبرد با حضرت صاحب الزمان (عج) به مکه لشگر کشی می کند. پس از آن در مسیر بین مکه و مدینه، در منطقهای معروف به بیدا به شکل معجزه وار به فرمان خدا، زمین به داخل فرو می ریزد. این رویداد در احادیث متعددی از عامه و خاصه در زمره علائم ظهور قید شده است.
حضرت امام محمد باقر (ع) در روایتی مبسوط اینگونه فرموده اند:
«خروج سفیانی و یمانی و خراسانی (یعنی هاشمی) از نظر زمان در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود، نظمی همانند نظم دانههای تسبیح که پشت سرهم قرار میگیرند… در این پرچمها، پرچمی هدایت کنندهتر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است؛ زیرا که شما را به صاحبتان (یعنی حضرت مهدی (ع)) دعوت مینماید. وقتی که یمانی خروج نماید خرید و فروش اسلحه را بر مردم و هر مسلمانی حرام میکند (یا حرام میشود). زمانی که یمانی ظهور کند به سوی او بشتاب؛ زیرا پرچم او پرچم هدایت است. بر هیچ مسلمانی روا نیست که از او روی برگرداند. هرکه مرتکب نافرمانی او شود از اهل آتش خواهد بود؛ زیرا که وی به سوی حق و راه راست دعوت میکند.»
خروج یمانی:
از سرزمین یمن سالار و سپهبدی قیام می کند و مردم را به عمل به حق و برقراری مساوات فرا می خواند. این موضوع از آثار و علائم عامه نبوده و در منابع شیعه احادیث بسیاری در این زمینه دیده می شود.
قیام یمانی از نشانه های قطعی مربوط به ظهور صاحب الزمان (عج) بوده که امام جعفر صادق (ع) در این زمینه می فرماید: «قیام خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و در یک ماه و یک روز اتفاق خواهد افتاد و دراین میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، دعوت به حق و هدایت نمی کند.»
قتل نفس زکیه:
در حقیقت نفس زکیه به معنای یک انسان پاکدامن و عفیف می باشد. شخصی که تاکنون مرتکب جنایتی نشده و در کارنامه اعمالش خطایی وجود نداشته باشد. آورده اند که در ابتدای ظهور حضرت حجت الله (عج) و همچنین در پس اقدامات مقدماتی قیام صاحب الزمان (عج)، جوانی با اخلاص و بی ریا، با صداقت تمام برای خدمت به امام زمان همت گمارده و در این مسیر مظلوم وار او را به هلاکت می رسانند. سبب به شهادت رساندن او چنین است که پیغام لفظی مهدی را به اهالی و ساکنان مکه میرساند. پیغام مذکور عاری از هر گونه الفاظ و عبارات تند، تهدید، دشنام و افترا است و فقط مشتمل بر درخواست کمک و حمایت از اهالی مکه می باشد. خداوند بلند مرتبه از جانب حضرت موسی (ع) خطاب به خضر چنین فرموده اند: «اقَتَلْتَ نفساً زَکیَّهً؟!؛آیا فرد پاکی را کشتی.» یعنی، انسان بی تقصیر.
او از نسل فرزندان امام حسن مجتبی (ع) است که در برخی از نقل ها از او با نام «نفس زکیه» یا «سید حسنی» ذکر کرده اند.
امام محمد باقر (ع) می فرمایند: «بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.»
در این مجال تعدادی از احادیث نقل شده در این زمینه را بیان می کنیم:
امام پنجم مسلمین حضرت محمد باقر (ع) فرمودند: «قائم به یارانش فرماید: ای قوم، اهل مکه مرا نمیخواهند؛ ولی من کسی را به سوی آنان میفرستم تا بر آنان آنگونه که شایسته کسی چون من است احتجاج نماید. آنگاه مردی از یاران خویش را خوانده به وی فرماید: به سوی اهل مکه برو و به آنان بگو: ای اهل مکه… من فرستاده حضرت مهدی (ع) به سوی شما هستم و او به شما چنین فرماید: ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما فرزندان محمد (ص) و سلاله انبیا هستیم. به ما ظلم شده و مورد فشار و قهر قرار گرفتهایم. از زمانی که پیامبر فوت نموده تا امروز حق ما از ما سلب گردیده است. از شما یاری میطلبیم؛ ما را یاری کنید.
وقتی که آن جوان این مطالب را گوید به طرف او آمده بین رکن و مقام شهیدش کنند. این نفس زکیّه است.»
حضرت باقر (ع) در جایی دیگر بیان کردند: «… و کشته شدن جوانی از آل محمّد (ص) بین رکن و مقام که نامش محمّد بن حسن نفس زکیّه است. در این هنگام خروج قائم واقع خواهد شد.»
در تعدادی از احادیث چنین آمده که عنوان نفس زکیه خطاب به مردی است که در گروهی متشکل از هفتاد نفر از انسانهای درستکار در اطراف کوفه قرار داشته و در زمان آمدن سپاه سفیانی در آن شهر به شهادت میرسد. این عنوان بر سید هاشمی نیز خوانده می شود.
به یقین می توان گفت نفس زکیه مردی است که واقعه به شهادت رسیدن اش، در زمره علائم حتمی ظهور صاحب الزمان (عج) قید گردیده و در مکانی حدفاصل رکن و مقام در پانزده شب پیش از ظهور حضرت مهدی (عج) صورت می گیرد.
صیحه آسمانی:
صیحه آسمانی به معنای صدایی است که در ابتدای ظهور صاحب زمان (عج) از جانب آسمان به گوش رسیده و همه انسانها آن را می شنود.
در بسیاری از احادیث، از مفاهیمی همچون «ندا» و «فزعه» و «صوت» نیز استفاده شده است که احتمالاً مبین آن است که هر کدام از این عبارات علامت مجزایی است که تا قبل از ظهور آن حضرت رخ می دهد. گویا منظور از همه این کلمات، به معنای برخاستن صدایی از آسمان باشد. لاکن از آن جهت که این صدا همچون یک بانگ هشدار دهنده است که همگان را به خود معطوف داشته و همچنین با ایجاد هراس و رعب در اذهان مردم، نگرانی و تشویش را به همراه دارد، لذا از آن به صیحه، فزعه، صوت و ندا یاد می شود.
نقل هایی که با این موضوع به واسطه شیعیان و اهل سنت ذکر گردیده، بسیار کثیر می باشد. امام محمد باقر (ع) می فرمایند: «ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند. پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود. از وحشت این صدا، خوابیده ها بیدار، ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت بگیرد و ندای وی را اجابت کند، زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل امین است. آن گاه می فرماید: این صدا در شب جمعه ۲۳ ماه رمضان خواهد بود. در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید. در آخر روز، شیطان فریاد می زند که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را بفریبد و به شک اندازد.»
امام جعفر صادق (ع) نیز بیان کردند: «آن را هر قومی به زبان خود خواهند شنید.»
این مطلب بر همگان آشکار نیست که صدای مذکور چطور به اطلاع و درک همه انسان ها می رسد. ولی در این زمینه دو احتمال متصور است:
دیدگاه اول چنین است که صدای آسمانی تنها به زبان عربی شیوا بوده و در طی چند لحظه انعکاس این صوت در سرتاسر عالم هستی جریان یابد. لذا افرادی که به طور کامل به زبان عربی مسلط باشند، پس از شنیدن این صدا در همان لحظه مفهوم آن را در می یابند. ولی کسانی که شناخت و آگاهی از زبان عربی نداشته باشند، به طور کامل صداها را میشنوند، ولی در آن دقایق متوجه معنای آن نمی شوند. از این رو در خصوص مفهوم آشکار آن به جستجو و پژوهش می پردازند. این احتمال هست که رسانههای خبری در دنیا پس از شنیدن این صدا و عبارات، آن را به همه زبان های موجود در عالم با در نظر گرفتن اختلافات و جزئیات ترجمه کرده و منتشر کنند. به این صورت در مدت چند دقیقه صدای آسمانی ترجمه گردیده و هر قوم و مذهبی آن را با استفاده از دستگاههای سمعی و بصری همچون تلویزیون و رادیو و غیره و یا حتی از سایر مردم بشنوند.
این امر بدیهی است که نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) بر اساس سطح تعقل انسان ها، با آنها به سخن پرداخته و مطالب را بازگو می نمودند. چرا که سطح ظرفیت و علم و دانش مردم در اندازه ای نبود که در زمینه وسائل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی، به شکل های مختلفی که در عصر حاضر با بالاترین توان و قابلیت، مطالب را در سطح جهان گسترده می کند، مطلبی ارائه شود. لذا با در نظر گرفتن این موضوع، حضرت امام جعفر صادق (ع) به بیان مطلب کوتاهی بسنده کردند: «آن را هر قومی به زبان خود میشنوند.» آن حضرت بیش از این مقدار به شرح آن نپرداخته و خدا بر همه چیز آگاه تر است.
نظریه دوم چنین است که هر ملت و طایفه ای این صدا را به زبان خود شنیده و این جریان به شکل معجزه آسایی رخ می دهد. به شکلی که همه مردم در همان لحظه و با هر زبانی که با آن محاوره می کنند، صدا را می شنوند، بدون نیاز به هیچ مترجم و خبرگزاری که آن را ترجمه نماید. چنین دیدگاهی احتمالی دور از ذهنی نیست. چرا که خداوند قادر بر همه چیز تواناست و ظهور صاحب الزمان (عج) نیز در زمره اعجاز و شگفتیهای دور از معمول می باشد.
علاوه بر این، دیدگاه مذکور از جنبه مادی نیز دور از تصور و بعید به نظر نمی رسد. با توجه به آنکه در عصر حاضر مشاهده می کنیم انسانی که خودش به دست خالقی توانا به موجودیت رسیده، برساخت وسایلی فائق آمده که هر عبارت و جمله ای را در عرض چند لحظه به زبان های متعدد ترجمه می کند. این ابزارها در جوامع مختلف سیاسی، هنری و … بین المللی مورد استفاده قرار گرفته، به شکلی که کارگزاران و عاملان هر دولت نوعی از آن را بر گوش نهاده و معنای جملات بیان شده را به زبان مورد نظر خود از آن گوش میدهند.
از احادیث و روایات ظهور چنین استنباط میشود که ندا و صوتی که دارای ارزش و اهتمام ویژهای بوده، از جمله علائم قطعی ظهور قلمداد می شود و آن همان صدایی است که در شب بیست و سوم ماه رمضان به گوش می رسد. این صیحه ارزشمند ترین و مهمترین مژده ای است که از آسمان به ساکنین زمین خواهد رسید و عظیم ترین هشدار و تهدید جهت اشخاص ظالم و جنایتکار بوده که در مقابل حق و درستی سر تسلیم فرود نمی آورند.
در حال حاضر قادر نیستیم که نحوه اثر و کنش این صدا را در جوامع بشری در آن هنگام متصور شویم. در آن ایام نشاط و شادمانی در رخسار انسانهای مومن آشکار بوده و هراس، اندوه، خوف، توهم و بی قراری بر دلهای انسان های گمراه و گناهکار تسخیر و چیره می شود. علی الخصوص زمانی که به این آگاهی برسند که مجالی برای فرار کردن از سیطره آن فرمانروای قدرتمند و نستوهی که در حمایت و جانبداری از او ساکنان آسمان ها قبل از اهالی زمین حضور داشته، ندارند و در برابر امر آنحضرت همه ابعاد هستی سر کرنش فرود آورده و حتی قادر است در امور ماورایی نیز دخل و تصرف نماید.
سلام و درود خدای بلند مرتبه بر رسولش حضرت محمد (ص) و ائمه اطهار (ع). آنانکه مطالب مرتبط با صیحه آسمانی در حیطه علائم ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) را در اندازهای آشکار و شرح دادند که برای ظرفیت و قدرت تعقل انسانها در آن دوران قابل درک بود.
چه بسیارند افراد دو دل و سرگشته ای که وارد جهنم میشوند. آگاه باشید که اگر این صدا را در یکی از شبهای ماه رمضان شنیدید، به آن شک و تردید نداشته باشید. چرا که آن ندای جبرئیل بوده و به این معناست که او به حضرت حجت و پدرش ندا می دهد. این امر به صورتی است که حتی دختران در خانه و در پشت پرده آن صدا را کاملا متوجه شده و پدر و برادرانش را برای خارج شدن ترغیب می کند که به جمع یاریگران و حمایت گران حضرت صاحب الزمان (عج) ملحق شوند.
امام پنجم (ع) در ادامه فرمودند: «و این دو صدا قبل از خروج قائم حتماً شنیده خواهد شد.»
آن حضرت در جای دیگر چنین بیان داشتند: «صدا در ماه رمضان در شب بیست و سوم است پس هیچ خلقِ جانداری باقی نمیماند؛ مگر آنکه این صدا را میشنود. صدا چنان است که خوابیده را بیدار میکند و به صحن منزلش میآید و دوشیزه نیز از پردهاش بیرون میآید.»
همچنین امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «اولین کسی که با قائم (ع) بیعت میکند جبرئیل است که به صورت پرندهای سفید فرود آمده با او بیعت مینماید یک پای خود را بر کعبه مینهد و پای دیگر خود را بر بیت المقدس آن گاه با صدایی فصیح و بلیغ آن چنان صدا میکند که همه خلائق میشنوند. میگوید امر خدا آمد. بر آن بشتابید.»
حضرت امام رضا (ع) فرمودند: «در رجب سه ندا از آسمان شنیده میشود:
صدای اول این است: آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمگران است!
صدای دوم این است: ای گروه مؤمنان نزدیک شونده نزدیک شد!
صدای سوم این است: خدا فلان کس را برانگیخت سخن او را بشنوید و اطاعتش نمایید.» منظور از کلمه فلان، حضرت صاحب الزمان (عج) بوده است. احتمال میرود نبردن نام آن حضرت از روی تقیه و یا از جهت واضح و مبرهن بودن این امر باشد.
زراره نقل کرده که از حضرت امام جعفر صادق (ع) چنین شنیدم که میفرمودند: «… و ندا دهندهای ندا در میدهد: علی و شیعه او رستگارانند.» عرض کردم: پس چه کسی بعد از آن با مهدی میجنگد؟
فرمودند: «شیطان ندا میدهد: فلان کس و شیعه او رستگارانند؛ یعنی مردی از بنی امیّه.» احتمالاً شیطان از عثمان بن عفان یا عثمان بن عنبسه سفیانی نام می برد. عرض کردم: چه کسی راستگو را از دروغگو باز میشناسد؟
ایشان بیان داشتند: «خواهد آمد قبل از آنکه قیامت آید، (یعنی قبل از وقوع صیحه آسمانی اطلاع دارند که چنین صیحه واقع خواهد شد) و میدانند که آنان ذی حقند و راستگو.»
امیرمؤمنان علی (ع) فرمودند: «جبرئیل در صیحه خویش گوید: ای بندگان خدا! آنچه را که میگوییم بشنوید، این مهدی آل محمد است که از مکه قیام میکند، او را اجابت کنید.»
ویژگی های حکومت حضرت مهدی (عج)
از جمله مطالبی که همه مذاهب ابراهیمی به آن اعتقاد داشته و پایبند هستند، آمدن شخصیتی پاک و ارزشمند در آخرالزمان و پاکسازی و نجات دنیا پس از آن که سرتاسر آن مملو از ویرانی و فساد گردیده بود. هر کدام از این ادیان به شکل خاصی از خصوصیات دولت اصلاح گر جهانی یاد کرده است. با توجه به اینکه دین مبین اسلام کاملترین دین بوده، پس هر آنچه از خصلتهای دولت حضرت مهدی (عج) ذکر کردهاند، بسیار معتمد و قابل وثوق بوده و موجب نجات انسانها از سرگشتگی و حیرت می گردد و نیازی نیست تا در جهت معرفت و شناخت از این جریان به تحقیق و مطالعه در سایر مذاهب بپردازند.
لذا در این مبحث مواردی از اهم خصوصیات دولت حضرت مهدی (عج) را بیان میکنیم.
احیای فرهنگ قرآن:
قرآن در جایگاه کتاب آسمانی برای رساندن انسان به کمال، دارای شیوه های ارزشمند و مقدسی است که با لحاظ نمودن آنها انسان قادر است به رشد معنوی و زندگی حقیقی هدایت شود. بدانید که دور ماندن از قرآن و دستورات آن موجب دلتنگی و شکایت حضرت محمد (ص) رحمت للعالمین می شود. در روز قیامت که عرصه و دیوان جاری شدن عدالت خداوند متعال است، نبی مکرم اسلام از امت خود به نزد خدا شکوه میکند که آنها در زندگانی دنیا و در امورات خود، از قرآن و تعالیم آن غافل شده اند. آن حضرت می فرماید: «پروردگارا! قوم من این قرآن را که تو آن همه درباره اش سفارش و تأکید کردی قبول نکردند و به احکام و محتویات آن عمل ننمودند. اکنون تو خود بهتر می دانی که با ایشان چه کنی؟»
سازندگی و عمران:
آبادانی و توسعه در تمام دنیا از جمله اهداف و رویاهای انسان بوده که این آرزو تا پیش از ظهور نجات دهنده به واقعیت تبدیل نمی شود و در زمره خصوصیات دولت حضرت مهدی (عج) می باشد امام محمد باقر (ع) می فرمایند: «پس باقی نماند در زمین خرابی مگر این که آبادان شود.»
عدالت فراگیر:
یکی از معیارهای دین جهان شمول اسلام، برقراری و اجرای عدالت می باشد. به طوری که حتی در مورد دشمن نیز امر به برقراری عدالت و مساوات داده است. «البته نباید دشمنی، گروه شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است.»
امنیت در همه زمینه ها:
بهره مندی از امنیت از جمله ضروریات و مقتضیات زندگی بشر در هر زمان و مکانی است که حتی با گسترش و رشد چشمگیر علم و تکنولوژی، وجود آن بیش از پیش ضرورت یافته است.
انسان های خود کامه و دیکتاتور همانند انگل و زالو وجود و هستی خود را با سو استفاده از حاصل زحمات و دسترنج دیگران انباشته نموده و مردمان را همچون برده هایی قلمداد کرده و با استفاده از ادوات و وسایل موجب ایجاد هراس و اندوه در وجود آنها می گردند تا مانعی برای شورش و طغیان آنها شوند. بدین ترتیب انسانها هیچ نقطه امنی را در زندگی خود پیدا نمی کنند. در قرآن برقراری کامل و نهایت امنیت را از جمله خصوصیات دولت صاحب زمان (عج) شمرده است: «و بیمشان را به ایمنی مبدّل گرداند.»
جهان شمولی:
با وجودی که حکومت و زمامداری بر اساس دین و شریعت، در زمره دولت هایی است که شامل حال همه دنیا می شود ولی به علت تغییر و تحولاتی که در طول تاریخ در بین جوامع صورت گرفته، در آن قلمرو احکام و قوانین دینی و الهی را محدود کرده و در قالب و ابعاد مرزهای سیاسی تعیین شده اند. با این وجود تنها مرز مورد پذیرش برای دولت دین اسلام، مرز اسلام و کفر می باشد. در عین حال فراگیر شدن دولت جهانی حضرت مهدی (عج)، با وجودی که در ایامی دور از دسترس انگاشته می شود، ولی با رشد و توسعه فناوری و تشکیل دهکده جهانی که در آن به راحتی ارتباطاتی بین دورترین نقاط جهان حاصل می شود، در حال حاضر احتمال به حقیقت رسیدن چنین دولت جهانی، ظن و گمان کمتری با خود دارد.
فضیلت محوری:
با وجودی که در دنیای نوین فعلی، با نگرشهایی بر اساس استقلال و منفک شدن از دیدگاه های اخلاق و انسانیت رو به رو میشویم، ولی دولت اسلامی به پیروی از حکومت جهانی حضرت صاحب زمان (عج)، بر اساس حسنات و تقوا و کوشش در جهت مهیا کردن خیر و سعادت جهان آخرت صورت گرفته و فعالیت می کند.
قدرتمندی قوانین الهی و آسمانی:
در نهایت انسان به این نقطه می رسد که بدون اتکا به وحی و دستورات الهی نیک بختی و سعادت در زندگی او حاصل نمی شود. همه احادیث و روایاتی که در جهت ارتقا و رشد اندیشه انسانی در زمان دولت جهانی صاحب الزمان (عج)، دلایلی ارائه دادهاند، به این منظور بوده است که این تمکین فراگیر بر اساس نیاز و ضرورت وجود و روح انسان به وحی و الزام رعایت قوانین و دستورات الهی می باشد. امیرالمومنین حضرت علی (ع) می فرمایند: «(حضرت مهدی عج) خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند؛ آن هنگام که مردم، هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند.»
احیای اسلام:
دوران حکومت حضرت مهدی (عج)، دوران زمامداری توحید و یگانگی و مهیا نمودن فرمانروایی بر مبنای دین مبین اسلام می باشد. مواردی که در این آیات به آن پرداخته شده، اشاره به آن زمان داشته که به طور آشکارا انجام خواهد شد. «انّ الدّین عندالله الاسلام» و «من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه» حضرت علی (ع) در این خصوص فرموده اند: «او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند و کتاب خدا و سنّت پیامبر را که تا آن روز متروک مانده اند؛ زنده می کند.»
پیشرفت برق آسای علوم:
هیچ قیام و برنامه جهادی بدون ارتقا فکری و فرهنگی ماندگار و پویا صورت نگرفته و قطعاً به پیشرفت و حد نهایت خود دست نمی یابد و پایدار نیست. از این رو اولین قدم در محقق شدن چنین رویایی و لازمه آن، انجام یک تحول فکری عمیق و گسترده است که موجب تحرک افکار و اندیشهها از دو جهت می باشد:
۱ – در حیطه علم و دانش که از ضروریات و واجبات ساختن یک جامعه سازنده سرفراز و مستقل می باشد.
۲ – در زمینه آشنایی و اشراف به قوانین برخورداری از یک زندگی صحیح انسانی برگرفته از اعتقاد و احکام عرفانی و اصولی است.
در نقل ها آمده که امام جعفر صادق (ع) فرموده اند: «علم و دانش ۲۷ حرف (شعبه و شاخه) است. تمام آن چه پیامبران الهی برای مردم آورده اند، دو حرف بیش تر نیست و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند؛ اما زمانی که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر آن را آشکار می سازد و در میان مردم منتشر می کند و دو حرف را به آن ضمیمه می کند تا ۲۷ حرف، کامل و منتشر گردد.»
پیشرفت عظیم اقتصاد و عدالت اجتماعی:
این کره خاکی که بر روی آن زندگی میکنیم دارای توانایی ها و دست مایه های متعددی جهت زندگانی بشریت می باشد. ولی به علت عدم اشراف به منابع دولتمند موجود در آن از یک طرف و همچنین نبود یک سیستم عدالت محور و منظم جهت بهره مندی همه انسانها و موجودات از این ثروت غنی از طرف دیگر، موجب گردیده تا در واقعیت انسان ها دچار کمبود و فقدان در همه ابعاد باشند. تا حدی که در روزگار ما روزانه عده کثیری از انسانها به علت گرسنگی و فقر در کام مرگ قرار می گیرند. امیرالمومنین حضرت علی (ع) می فرمایند: «زمین میوه های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد.»
با توجه به مطلب برملا شدن نعمات و متجلی شدن گنج ها بر روی کره زمین، موجب می گردد که هم جریان کشاورزی و باغداری به حد کمال خود پیشرفت کرده و در عین حال همه معادن و منابع در داخل این کره خاکی علنی شده و در دسترس انسان ها جهت بهره مندی صحیح و با مساوات قرار بگیرد. بدین ترتیب معاش و درآمد هر یک از افراد کره زمین به قدری افزایش می یابد که در هیچ سرزمینی انسان نیازمند و مستند وجود نداشته و همگان تا به اندازه استغنا ترقی می کنند.
وقت ظهور
از جمله موارد ارزشمند و قابل توجه در موضوع مهدویت، زمان ظهور صاحب الزمان (عج) می باشد. به شکلی که حتی در سالهای قبل از متولد شدن حضرت حجت (عج)، مردم و علاقمندان در این زمینه از ائمه اطهار پرس و جو می کردند. امامان معصوم نیز در همه اعصار در موضوعات مرتبط با حضرت مهدی (عج)، علی الخصوص مسئله تاریخ ظهور ایشان را در زمره اسرار و نهان های الهی شمرده و افرادی که خودشان وقتی را برای آن مطرح کردهاند، دروغگو دانستهاند.
با نگاهی مختصر و اجمالی بر جملات و سخنان امامان معصوم (ع) در خصوص زمان ظهور حضرت حجت (عج) به موارد زیر پی میبریم:
۱. شناخت و آگاهی از زمان صریح ظهور آن حضرت، تنها به خداوند پاک و منزه اختصاص دارد.
۲. امامان معصوم به طور پیوسته مردم را نسبت به مشخص کردن زمان ظهور حضرت مهدی (عج) منع نموده و افرادی که زمانی را برای این امر مشخص میکنند، دروغگو دانسته اند.
۳. در روایات متعددی امر ظهور را به یکباره قلمداد نموده و در احادیث آن را به صورت یک شبه دانستهاند.
۴. با وجودیکه پوشیده ماندن تاریخ ظهور صاحب الزمان (عج) از اسرار الهی بوده و بنا به حکمت الهی ملزم گردیده که این زمان برای مردم نامشخص و مخفی بماند، در تعدادی از احادیث مواردی از حکمت های آن قید شده و تا حدودی بازه زمانی آن ذکر گردیده است.
۵. با توجه به و نگاهی عمیق به سخنان امامان معصوم علیهم السلام، می توان به نحوه اطلاع یافتن حضرت صاحب الزمان (عج) از زمان ظهور اطلاعاتی کسب کرد.
تاکید امامان بر تکذیب وقتگذاران:
با این دیدگاه که امامان معصوم (ع) نیز به تاریخ ظهور حضرت مهدی (عج) واقف نبوده اند، میتوان به علت این امر دست یابیم که چرا احادیث کثیری خطاب به شیعیان نسبت به کناره گیری و اجتناب از انسانهای دروغگوی وقت گذار برای ظهور توصیه فرموده اند. تعدادی از این احادیث چنین ذکر کرده اند:
رحمان بن کثیر نقل کرده: مهزم بر حضرت امام صادق(ع) وارد شد و گفت: فدایتان شوم مرا از زمان امری که منتظر آن هستیم (ظهور حضرت مهدی (عج)) خبر دهید. آن حضرت فرمود: «وقتگذاران دروغ میگویند»
فضیل بن یسار از حضرت امام محمد باقر(ع) درخصوص زمان ظهور سوال نمود. آن حضرت پاسخ دادند: «کذب الوقاتون، کذب الوقاتون.»
همچنین از دلایل قاطع مبنی بر نامشخص بودن زمان ظهور، روایات کثیری است که رخداد ظهور را به یکباره دانستهاند. برخی از این احادیث چنین آمده است:
امیرالمومنین حضرت علی (ع) به نقل از رسول مکرم اسلام (ص) فرمودند: «مهدی از ما اهل بیت است که خداوند سبحانه و تعالی امر (فرج) او را در یک شب اصلاح میفرماید.»
امام محمد باقر (ع) پس از بیان غیبت حضرت مهدی (عج) فرمود: «او همانند شهابی شعلهور در تاریکی شب، آشکار خواهد شد»
اصلاح شدن امر ظهور یک شبه است:
بکارگیری تمهیدات گسترده لازمه اتفاقات بزرگ هستند، لکن در خصوص عظیم ترین رویداد سامانه خلقت و حاکم شدن دولت عدالت گستر جهانی، خداوند بلند مرتبه با به کارگیری اراده و همت خود همه اسباب و شرایط را در طی یک شب مهیا میکند. همانگونه که امامان معصوم و امیرالمومنین حضرت علی (ع) در احادیث بسیاری نسبت به ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) در طی یک شب بشارت داده اند. با توجه به این مطالب قطعاً مهیا شدن یک شبه و به یکباره با جریان زمان از پیش تعیین شده منافات و اختلاف دارد.
بنابر روایات ذکر شده ظهور صاحب الزمان (عج) در گفتار و سخنان پیامبر اسلام (ص) همچون وقوع قیامت توصیف گشته و همچنین در آیه استشهاد به یک باره بودن، از خصلت های زمان قیامت است که خداوند فرموده اند: «و جز به طور ناگهانی به سراغ شما نمیآید.»
آمدن چون شهاب فروزان:
از توصیفاتی که امامان معصوم علیهم السلام در زمینه ظهور حضرت حجت (عج) بیان داشته اند، شباهت ظهور حضرت مهدی به شهاب سنگ درخشان می باشد. کاملاً واضح و مبرهن است که تلألو شهاب به طور غیر منتظره و بی مقدمه صورت می گیرد.
امام پنجم حضرت محمد باقر (ع) در این زمینه فرموده اند: «سپس همانند شهابی آتشین آشکار خواهد شد.» این مشابهت به نقل از نبی مکرم اسلام نیز با این بیانات ارائه گردیده است: «در آن هنگام چون شهابی آتشین ظاهر میشود.»
چگونگی آگاه شدن امام از وقت ظهور
در خصوص نحوه اطلاع یافتن و معرفت حضرت مهدی (عج) از زمان ظهور نیز احادیث متعددی بیان شده است همچون:
الهام:
بدون تردید، خداوند پاک و منزه مطالبی را در قلب و وجود امامان معصوم علیهم السلام می افکند. انجام وحی که به توسط فرشته وحی یا جبرئیل صورت می گرفت، رسماً با شهادت پیامبر اسلام (ص) خاتمه یافت. ولی در موارد بسیاری به اهل بیت علیهم السلام الهاماتی ارائه گردیده و خواهد شد. در برخی از احادیث به نحوه اشراف و معرفت حضرت صاحب الزمان (عج) از هنگام ظهور از مسیر الهام خبر داده اند.
برافراشته شدن پرچم قیام:
در برخی از روایات چنین آمده، هنگامی که ظهور حضرت مهدی (عج) نزدیک گردید، پرچمی که ایشان در زمان ظهور به دست خواهند گرفت با رخصت و اراده الهی به اهتزاز درآمده و صاحب الزمان (عج) را به امر قیام مطلع می کند.
بیرون آمدن شمشیر امام از غلاف:
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود:
«برای او شمشیری است در غلاف؛ هنگامی که وقت ظهورش فرا رسید، آن شمشیر از غلافش خارج میشود. خداوند سبحانه و تعالی آن شمشیر را به سخن در میآورد و شمشیر به حضرتش میگوید: «ای ولی خدا! خارج شو که دیگر نشستن مقابل (ستم) دشمنان خدا جایز نیست. پس او ظهور میکند.»»
ویژگی های زمان ظهور
همه مطالبی که تاکنون ارائه گردیده به این مفهوم نیست که هیچ موردی از جزئیات زمان ظهور ذکر نگردیده، بلکه در احادیث امامان معصوم قسمتی از موارد زمان ظهور به طور واضح بیان شده هست. برای نمونه برخی از نشانههای این رویداد عظیم اینگونه است:
۱- روز ظهور با جمعه مصادف خواهد بود.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: «قائم ما اهل بیت در روز جمعه ظهور خواهد کرد.»
۲- روز ظهور با روز عاشورا همزمان خواهد بود.
امام محمد باقر (ع) در مورد عاشورا فرمود: «و این روز عاشورا روزی است که قائم(ع) در آن قیام خواهد کرد.»
۳- سال ظهور فرد است.
امام صادق (ع) فرمود: «قائم (عج) ظهور نخواهد کرد مگر در یکی از سالهای فرد»
همچنین به استثنای مطالبی که در بالا ذکر شد، موارد دیگری نیز جهت اعلام زمان ظهور ارائه گردیده که هیچ کدام از آنها به مفهوم مشخص شدن تاریخ ظهور قلمداد نمی شود.
در ادامه ذکر این نکته بی جهت نیست که از دلایل پوشیده ماندن زمان ظهور صاحب الزمان (عج)، دارای دو جنبه اساسی بوده که شامل:
- پوشیده نگه داشتن امر ظهور باعث آزادی عمل برای همه مردم می شود. همچنین از آنجا که زمان آن به طور دقیق مشخص نبوده و در هر لحظهای احتمال آن میرود، لذا لازم است تا انسان همواره مهیای این امر بوده که اثرات آموزشی فزاینده ای دارد. چرا که اگر زمان آن معلوم بود، هر وقت که در فاصله بسیاری از آن زمان بودند، اکثریت در بی خبری، تعصب، مسامحه و اهمال واقع گشته و هر زمانی که به این واقعه نزدیک می شد، امکان داشت آزادی عمل و استقلال را در اعمال و رفتار از دست داده و همه رویکردشان از روی اجبار و استیصال صورت بگیرد.
- با توجه به اینکه از جمله حکمت ها و دلایل غیبت حضرت مهدی (عج)، در امان ماندن از هلاکت و کشته شدن به دست دشمنان می باشد، مشخص شدن دقیق تاریخ ظهور با این حکمت دچار تضاد میشود و به طور قطع دشمنان جهت نابودی ایشان مهیا می شوند.
- کلام آخر این است که در صورت تعیین و مشخص شدن زمان ظهور صاحب الزمان، انتظار مفهوم حقیقی نخواهد داشت.
حکمت مخفی ماندن زمان ظهور:
از جمله حکمت ها و آثار مثبت پوشیده ماندن زمان ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)، مواردی است که در اینجا به آن می پردازیم:
- روشن نگه داشتن چراغ امید در وجود مردم و چشم انتظاری و توقع در سطح جامعه در دوران غیبت حضرت صاحب زمان (عج)
- مصداق واقعی امتحان پیروان شیعه در دوران غیبت حضرت حجت (عج)
- غفلت زده نمودن دشمنان و مخالفان اسلام و حضرت مهدی (عج)
در اینجا نیز به این نکته تاکید می شود که از جمله عوامل اصلی غیبت صاحب الزمان (عج) کوشش های دشمنان جهت هلاکت ایشان بوده و واضح شدن زمان ظهور باعث می شود دشمنان جهت کشتن ایشان کاملا مهیا شوند. در شرایطی که پوشیده ماندن این امر و به یکباره انجام شدن ظهور، موجب غفلت زدگی دشمنان میشود.
وقایع ظهور حضرت مهدی (عج)
در هنگام ظهور حضرت صاحب زمان (عج) رخداد هایی بروز می کند که در میان آنها می توان به تجمع اصحاب خاص حضرت مهدی (عج) در شهر مکه و هم پیمان شدن با ایشان، سازماندهی لشکری قدرتمند به توسط ۳۱۳ نفر از یاران خاصش، انجام اصلاحات در شهرهای مکه و مدینه، تاسیس دولت اسلامی به مرکزیت شهر کوفه، فرود حضرت عیسی مسیح از آسمان و پیروی از صاحب الزمان (عج)، به هلاکت رساندن دجال و توسعه عدالت در سرتاسر دنیا اشاره کرد.
اجتماع یاران خاص حضرت در مکه:
تعداد معینی از اصحاب خاص حضرت مهدی (عج) در شهر مکه گرد آمده و به جستجوی ایشان می پردازند. در این موقعیت فردی از جانب حضرت امام (عج) به نزد آنها آمده و سوال میکند: «شما اینجا چند نفرید؟»
آنها در جواب می گویند: «حدود چهل نفریم.»
آن مرد در ادامه مطرح می کند: «وضعتان چگونه خواهد بود؛ اگر سرورتان صاحب الزّمان حضرت مهدی (ع) را ببینید؟»
آنها درپاسخ مدعی میشوند که: «والله، اگر فرمان برخاستن دهند که همراهشان با کوهها بجنگیم، با کوهها پیکار خواهیم نمود.» در حقیقت آنها این عبارات را با عشق و اعتقادات قوی و ریشه دار از اعماق قلبشان، خطاب به حضرت صاحب الزمان (عج) و اعلام اخلاص و ارادت جهت پیروی از دستورات و اطاعت تا پای جان به سفیر آن حضرت بیان می کنند.
در روز پس از آن ، شب هنگام مجدداً به نزد آنها آمده و می گوید: «ده نفر برگزیده خود را به من معرّفی نمائید.» آنها ده نفر را از بین خودشان برگزیده و به او معرفی میکنند. سپس آن مرد به همراه آن ده نفر، به پیشگاه مبارک حضرت صاحب الزمان (عج) آمده تا با آن حضرت دیدار و ملاقات نمایند.
به همین ترتیب در شب های پس از آن، شرایطی مهیا می شود که مابقی یاران در گروه های مشخصی آشکارا با حضرت مهدی (عج) دیدار نمایند.
در نهایت افراد معینی به تعداد ۳۱۳ نفر در حضور حضرت حجت (عج) حضور یافته و با آن حضرت در شهر مکه و یا در منطق های پیرامون آن گرد هم جمع می شوند.
کشته شدن نفس زکیه:
هنگامی که روز بیست و پنجم ماه ذی الحجه فرا برسد، حضرت مهدی (عج) شخصی را به نمایندگی از خود معروف به نفس زکیه به جانب اهالی مکه راهی می کند. ولی آنها در مقابل، او را بازداشت نموده و در مکانی بین رکن و مقام به شهادت می رسانند. پس از آن سر بریده شده او را به جانب شام، نزد صوفیانی ارسال می کنند.
پس از این جریان، حضرت صاحب الزمان (ع) مقارن با روز عاشورا در مسجدالحرام حضور یافته و در مقام ابراهیم چند رکعت نماز به جا می آورند، در موقعیتی که یاران خاص، همچون حلقه ای در ملازمت ایشان قرار دارند، به بیان خطبه ای کوبنده می پردازند.
خطبه صاحب الزمان به هنگام قیام:
چنین نقل شده که حضرت حجت (عج) در حالی که پشت به خانه کعبه داشته، شروع به ایراد خطبه تاریخی خود می نمایند:
محبان و عاشقان آن حضرت، بسیار مشتاق هستند که از مفاد و مطالب این خطبه آگاه شده و از محتوای سخنان صاحب الزمان اطلاع یابند. حضرت حجت (عج) در ابتدا با حمد و ستایش خداوند بلند مرتبه و درود و سلام بر حضرت خاتم النبین و سلاله پاک و مطهرش خطبه خود را آغاز میکند.
در اینجا در حدیثی نقل شده از امام پنجم، حضرت امام محمد باقر (ع) مطالبی از نحوه شروع و سخنرانی حضرت صاحب الزمان در زمان قیام بیان کردهاند:
«قائم در آن هنگام در مکه است پشت به بیت الله الحرام تکیه داده چنین ندا کند:
«ای مردم! ما از خدا یاری میطلبیم و از مردمی که دعوت ما را اجابت کنند.
ما اهل بیت پیامبرتان محمد (ص) هستیم و از سزاوارترین مردم به خدا و به محمد (ص). هرکه در مورد آدم (ع) با من محاجّه کند، باید بداند که من نزدیکترین کس به آدمم. هرکه درباره نوح (ع) با من به گفتگو برخیزد بداند که من سزاوارترین کس به نوحم. هر که در زمینه ابراهیم (ع) با من احتجاج نماید، بداندکه شایستهترین مردمان به ابراهیمم. هرکه در مورد محمد (ص) با من محاجه نماید، بداندکه من نزدیکترین مردمان به محمدم. هرکه درباره پیامبران با من گفتگو نماید، من سزاوارترین مردمان به پیامبرانم. آیا خدای تعالی در کتاب خویش نمیفرماید:
«خدای متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی که برخی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است.» من بازمانده آدمم و ذخیرهای از نوح و برگزیدهای از ابراهیم و انتخاب شدهای از محمد (ص)
بدانید! هرکه در کتاب خدا با من به محاجه برخیزد، من سزاوارترین مردم به کتاب خدا هستم. بدانید! هر که در سنت رسول خدا با من محاجه نماید، من به سنت رسول خدا سزاوارترینم.
شما را به خدا سوگند میدهم که هر که سخن مرا امروز بشنود، به دیگری که حاضر نیست، برساند. به حق خدا و حق پیامبرش و به حق خودم (حق من بر شما حق قرابت من به پیامبر خدا (ص) است) از شما میخواهم که ما را یاری نمایید و در برابر کسانی که به ما ظلم کردند از ما حفاظت کنید. ما را بیم دادند و به ما ستم نمودند و ما را از دیار و فرزندانمان راندند و برما جور نمودند و حقمان را سلب کردند و اهل باطل بر ما دروغ بستند.
خدا را! خدارا! ما را در نظر آورید. ما را رها نکنید و یاریمان کنید که خدای تعالی شما را یاری خواهد نمود.»»
در برخی روایات، خطبه دیگری برای حضرت ولی عصر (عج) ذکر شده است که اندکی با خطبه مذکور و چه تفاوت دارد. برای نمونه همچون این جملات که ایشان بیان داشته اند: «ای مردم هرکه درباره موسی با من به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به موسی (ع) هستم. ای مردم، هر که درباره عیسی با من به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به عیسی هستم.»
بیعت یاران خاص با امام زمان:
از احادیث چنین استنباط می شود که حضرت مهدی (عج) بر مبنای شرایطی که در کتب متعدد بیان گردیده از اصحابشان بیعت می گیرند. پارهای از این شروط افعالی هستند که مرتکب شدن به آنها در هر موقعیتی حکم حرام داشته و لزومی به شرط ندارند که در میان آنها میتوان از زنا، دزدی، و تصرف اموال یتیم و امثالهم نام برد.
در واقعیت بیعت تعهد و قرارداد دوباره ای است جهت پایبندی به هر آنچه در زمره وظایف و تکالیف شمرده می شود. به طوری که با همه وجود، خود را در برابر هر آنچه که لازم و واجب بود، تسلیم نمایند. بیعت کننده با صراحت اعلام میکند که سرپرستی و ولایتی را که خدای متعال برای بیعت شونده تعیین نموده است، قبول می نماید. واضح و مبرهن است که این سرپرستی تنها با بیعت موجب نگردیده و از دوران پیشین وجود داشته است.
انجام بیعت با حضرت صاحب الزمان (عج) نیز به همین شکل میباشد. از آنجا که بیعت با آن حضرت بیعت با خدا شمرده می شود، خداوند پاک و منزه می فرماید: «ای پیامبر کسانی که با تو بیعت میکنند با خدا بیعت مینمایند، دست خدا بالای دست آنان است.»
با توجه به آنکه اصحاب حضرت ولی عصر (عج)، دارای خصلت ها، استعدادها و توانمندی های منحصر به فرد و بی شماری می باشند، لذا تعهد و مقید بودن به این اصول واجب و لازم است. از آنجا که حضرت مهدی (عج) از یاران خود انتظار و توقع دارد که در نیکی ها و فضائل سرمشق و الگوی تمام عیار باشند تا بدین شکل استحقاق و لیاقت پیشوایی و فرماندهی مردم در روی این کره خاکی را برخوردار شوند. پس لازم است تا با ترک محرمات و گرایش به انجام امور واجب، از فعالیتهای اغواگرانه، نیرنگ باز و بی محتوای مادی رویگردانی نموده و از هر لهو و لعب و تجمل گرایی اجتناب کنند. به این ترتیب، در امور زندگانی با به کارگیری تقوا، پاکدامنی و عدم گریز از مسائل سخت و ناهموار، به لیاقت و شایستگی نائل آمده تا تکالیف و مسئولیت هایی که بر عهده آنها مقرر گردیده، به نحو احسنت به جا آورند.
سپاه حضرت مهدی (عج)
در روایاتی چنین آمده که حضرت امام محمد باقر (ع) در سخنانی با موضوع حضرت حجت (عج)، چنین نقل کرده اند: «سپس از مکه بیرون نمیرود مگر آنکه در میان تعدادی به اندازه حَلَقه باشد.»
راوی از آن حضرت سؤال میکند حَلَقه چیست؟ فرمودند: «۱۰ هزار نفر»
شخصی از حضور امام جعفر صادق (ع) سوال کرد که: «همراه قائم چند نفر خروج مینمایند؟» ایشان پاسخ دادند: «همراه وی عدهای به اندازه نفرات بدرند، یعنی ۳۱۳ نفر» و در ادامه فرمودند: «خروج نمیکند مگر با نیرومندانی که دارای توان باشند و تعداد نیرومندان کمتر از ۱۰ هزار نفر نیست.»
در مورد لغت حَلَقه که به معنای ۱۰ هزار نفرند، در منابع موجود اسناد و مدارکی یافت نکردیم، ولی با توجه به حدیث مذکور چنین استنباط میشود که آنها متشکل از دسته ها و تجمعاتی از یاران حضرت مهدی (عج) هستند که برخورداری از ایمان راسخ و عقاید و باورهای ثابت قدم و قرص از ویژگی های بارز آن ها به شمار آمده، ولی سطح توافق و برتری آنها به به اندازه ۳۱۳ نفر یاران خاص نبوده و در رتبه ای پایین تر قرار دارند. آنها در شهر مایکت حضرت صاحب الزمان (عج) پیوسته و در لوای پرچم آن حضرت جمع می شوند.
در تعدادی از روایات در ازای کلمه «حَلَقه» از واژه «عقد» استفاده شده است که مفهوم هر دوی آنها یکسان است.
حضرت ولی عصر (عج) با این حدود سپاهیان کثیر از شهر مکه خارج می شوند و متداول است که در حدود میلیونها نفر از مردان در این مسیر و در روزهای سکونت آن حضرت در شهر کوفه به ایشان می پیوندند. از این رو قادر نیستیم که میزان دقیقی از لشکریان و نظامیان متعددی که حضرت صاحب الزمان (عج) در زیر پرچم خود دارد، ارائه دهیم. ولی به طور قطع می توان در نظر گرفت که هر مردی که ایمان قطعی به خدای یگانه داشته و از قابلیت بکارگیری و استفاده اسلحه برخوردار باشد، در زمره لشکریان آن حضرت قرار می گیرد. پس از آنکه حضرت مهدی به مهیا شدن و تدارک اسباب و وسایل امر نماید، همه اقشار مختلف مردم متعلق به هر گروه، طبقه و رده سنی که باشند، لبیک گویان برای پاسخ فراخوانی آن حضرت بر یکدیگر پیشی میگیرند.
میراث پیامبران نزد حضرت مهدی (عج)
در این مبحث، منظور از میراث برای امام زمان (عج) چیزهایی نیست که شخص پس از رحلت، اموال و مایملک خود را برای وارثان به جا می گذارد، بلکه منظور وسایلی ازشمند و نفیس بوده که انبیا الهی برای اوصیا بعد از خود به ارث گذاشته اند و به ترتیب از یک ولی و سرپرست به ولی دیگر انتقال یافته است.
این ارثیه از انبیایی که در گذشته زندگی کرده به نبی مکرم اسلام (ص) منتقل شد. بعد از به شهادت رسیدن پیامبر اسلام (ص) نیز این میراث ارزشمند در کنار هر آنچه که از این دست از آن حضرت باقی ماند، به آن اضافه گردیده و به خلیفه مشروع پس از حضرت محمد (ص)، یعنی حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) و بدین ترتیب پس از آن به امام حسن مجتبی و امامان پس از آن به ودیعه گذاشته شد و در نهایت به خاتم الاوصیا یعنی دوازدهمین امام، حضرت مهدی عج واگذار شد. در حال حاضر این مجموعه در نزد ایشان قرار داشته و تا زمان ظهور آنها را نگهداری می کند.
پرچم رسول الله:
برای عده کثیری این سوال مطرح میشود که نقش و جایگاه این میراث ها در ظهور حضرت مهدی (ع) چگونه است؟
در جواب باید گفت که در وهله اول این میراث ها به عنوان نشانه ای از برتری و رجحان حضرت صاحب الزمان (عج) از سایر انسان ها در قبال پیامبران و اوصیا است. همچنین از آن جهت که حضرت ولی عصر (عج) در امتداد مسئولیت الهی پیامبران مکرم، عهده دار این وظایف خطیر و ارزشمند گردید، لذا نصیب و منفعت هایی از سایر جهات به آن حضرت می رسد که برای نمونه تعدادی از احادیث را بیان می کنیم.
حضرت امام محمد باقر (ع) فرمودند: «وقتی که قائم ظهور نماید، پرچم رسول الله (ص) و خاتم سلیمان و سنگ و عصای موسی را آشکار خواهد نمود.»
امام جعفر صادق (ع) در بیاناتی که با موضوع پرچم رسول مکرم اسلام (ص) ارائه کردند، این گونه فرمودند: «… جبرئیل آن را روز بدر آورد… رسول خدا (ص) آن پرچم را در روز بدر برافراشت آنگاه آن را پیچید و به علی (ع) داد. آن پرچم نزد علی (ع) بود تا آنکه روز بصره پیش آمد. در روز بصره (یعنی جنگ جمل) امیرالمؤمنین (ع) آن را باز کرد و خداوند وی را با آن پرچم پیروز فرمود آنگاه آن را در هم پیچید و هم اکنون نزد ماست. آن را کسی نمیگشاید تا آنکه قائم قیام کند وقتی قیام نمود آن را باز میکند»
در زمینه خاتم سلیمان در روایات چنین آورده اند، زمانی که حضرت سلیمان آن را در دستش می کرد خدای بلند مرتبه بادها، پرندگان و فرشتگان را مطیع و رام او می نمود.
سنگ حضرت موسی:
خداوند پاک و منزه در خصوص سنگ و عصای حضرت موسی (ع) می فرماید:
«آن هنگام که موسی برای قومش از خدا آب خواست به وی گفتیم با عصای خود به سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جوشیدن گرفت هر یک از مردم آبشخور خود را میدانستند.» خدای بلندمرتبه در ادامه چنین میفرماید: «به موسی وحی کردیم که عصای خود را بیفکن ناگهان به بلعیدن آنچه که آنان به دروغ ساخته بودند پرداخت»
حضرت امام صادق (ع) فرمود:
«عصای موسی چوب درخت یاس بود از درختهای بهشتی وقتی موسی به سوی مَدیَن میرفت جبرئیل آن را برایش آورد.»
حضرت امام باقر (ع) میفرماید:
«وقتی که قائم خروج کند… با خود سنگ موسی بن عمران را (که صخرهای به قدر بار شتر و بس سنگین است) حمل نماید در هیچ منزلی فرود نمیآید، مگر آنکه چشمهها برایش جوشیدن گیرد.»
پیراهن رسول الله:
امام جعفر صادق (ع) خطاب به یعقوب بن شعیب فرمودند:
«میخواهی پیراهن قائم را (که با آن قیام میکند) به تو نشان دهم؟» عرض کرد: آری، سپس ایشان صندوقچهای را طلب کرده و پس از گشودن آن، پیراهنی از جنس کرباس را از آن خارج کرد. سر آستین چپ پیراهن آغشته به خون بود، آن حضرت فرمودند: «این پیراهن رسول الله (ص) است همان که در روزی که دندانهای پیامبر شکست (دندانهای آن حضرت روز جنگ احد شکست.) بر تن رسول اکرم (ص) بود قائم با همین پیراهن قیام میکند.»
یعقوب بن شعیب میگوید:
«خون را بوسیدم و آن را بر چهره نهادم حضرت آن را پیچیدند و دستور بردن آن را دادند.»
پیراهن یوسف:
حضرت امام جعفر صادق (ع) به مفضّل بن عمر فرمودند: «آیا میدانی پیراهن یوسف چه بود؟» (مفضل گوید:) عرض کردم: خیر. امام فرمود: «زمانی که برای ابراهیم (ع) آتش افروخته شد، جبرئیل برایش پیراهنی آورد و به تن او پوشاند و وجود این پیراهن باعث شد که گرما و سرما به او آسیب نرساند. وقتی که مرگش رسید آن را در بازوبندی قرار داده بر (بازوی) اسحاق آویخت، اسحاق نیز آن را بر (بازوی) یعقوب و او آن را وقتی یوسف متولد گردید بر (بازوی) او آویخت و در بازوی یوسف بود تا اینکه کار وی آن گونه شد. هنگامیکه یوسف (ع) آن را از آن بازوبند بیرون آورد یعقوب بویش را استشمام نمود و این سخن خداوند است که «من بوی یوسف را استشمام میکنم، اگر که مرا تخطئه ننمایید» پس آن پیراهن از بهشت بود.»
عرض کردم: فدایت شوم! این پیراهن به نزد چه کسی رفت؟ فرمود:
«نزد اهلش. آن پیراهن وقتی که قائم قیام کند با وی خواهد بود.»
سپس فرمود:
«هر پیامبری که عملی یا چیز دیگری به ارث نهاد به آل محمد (ع) رسید.»
زره و شمشیر رسول خدا:
پیشوای ششم مسلمین جهان، حضرت صادق (ع) میفرماید:« … بر تن او پیراهن رسول خدا (ص) است؛ همان پیراهنی که در روز احد با پیامبر بود. دستارش سحاب و زره رسول خدا سابغه و شمشیر پیامبر (ص) ذوالفقار نیز همراهش خواهد بود.»
از موارد قابل توجهی که تاریخ نگاران بیان داشته اند، چنین است که همه وسایل و اشیایی که مختص به پیامبر اسلام (ص) بوده هر یک به نام مشخصی خوانده می شد. برای مثال، عصای ایشان به نام ممشوق و یکی از دستارها به نام «سحاب» و شتر مادهشان به نام عضبا نامیده میشد.
عصای موسی:
امام محمد باقر (ع) چنین فرمودند:
«عصای موسی از آنِ آدم بود که به شعیب رسید، سپس به موسی بن عمران و اکنون نزد ماست، به تازگی آن را دیدم، عصائی است سبز رنگ به همان شکلی که از درخت بریده شد. اگر از آن بخواهند که سخن گوید زبان به سخن میگشاید آن را برای قائم ما (ع) آمادهاش کردهاند و هرکاری که موسی با آن عصا انجام میداد، انجام دهد، عصا نیز هر چه به وی امر شود انجام میدهد و هر وقت او را بیفکنند با زبانش آنچه را که دشمن ساخته است خواهد بلعید.»
اقدامات حضرت مهدی (عج) در مکه مکرمه
پس از انجام بیعت با حضرت مهدی (عج)، ایشان با براندازی دولت های پیشین و نابود کردن آنها، اسباب و شرایط زمامداری را در شهر مکه مهیا میکند و بر مهدهای قدرت جهان سلطه یافته و چیره می شود. در آن ایام حکومت سایر زمانداران، قادر به ایستادگی در مقابل حضرت صاحب الزمان (عج) نبوده و با توجه به برخی از روایات ذکر شده، شهر مکه به تسلیم آن حضرت در آمده و ایشان از همه ابعاد به این شهر مسلط می شود. حضرت مهدی (عج) در شهر مکه اقداماتی را آغاز میکند که در این مجال به آن می پردازیم.
اصلاح مسجدالحرام:
حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
«زمانی که قائم قیام کند ساختمان مسجد الحرام را خراب میکند تا به صورت اولیه برگردد. مقام را نیز به محلی که قبلا ً بوده برمیگرداند.»
بعد از به شهادت رسیدن رسول مکرم اسلام (ص)، تا به این لحظه به طور مستمر از ابعاد طول و عرض به مساحت مسجد الحرام افزوده گردیده و وسعت یافته است. با همه این احوال هنوز به میزان مساحتی که حضرت ابراهیم خلیل (ع) آن را بنا کرده بود، دست نیافته است. از آنجا که پایه ریزی اولیه آن، در زمان های پیشین از قسمت «حَزْوَرَه» (حزوره اسم محلی بین صفا و مروه و جز مسعی است) بوده که در حال حاضر مسعی در فضایی حد فاصل صفا و مروه واقع میباشد.
یکی از اصحاب از حضور امام جعفر صادق (ع) در زمینه مکان هایی که بر مسجدالحرام افزوده شده است، پرسش نمود که آیا این مکان ها در زمره مسجد می باشد یا خیر؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:
«آری… آنان هنوز آن را به اندازه مسجدی که ابراهیم و اسماعیل (ع) ساخته بودند نرساندهاند.»
و نیز حضرت در ادامه فرمودند:
«خطّ ابراهیم (ع) در مکه بین حَزْوَرَه تا مسعی است. اندازه خط کشیدن ابراهیم (ع) همان است.»
(دو توضیح لازم است؛ اول این که مؤلف فقید نشانی این حدیث را باب فضل الصلاه آوردهاند اما در آنجا به جای خط، حق آمده است ثانیاً هم ایشان (ره) خط ابراهیم ضبط کردهاند که حالت اضافی صحیح تر مینماید: خط ابراهیم) معنای جمله چنین است: پس مسجد قسمتی است که ابراهیم آن را مشخص ساخت.)
پس از آنکه حضرت ولی عصر (عج) ظهور یابد، ایشان دیوار فعلی پیرامون مسجدالحرام را تخریب نموده و دیوار جدیدی بر اساس اولین دیوار این مسجد در زمان حضرت ابراهیم بنا میکند. این امر موجب میشود که طواف به راحتی انجام گردد. علی الخصوص که شمار حاجیان در دوران ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) به تعداد میلیون ها نفر افزوده می شود.
اصلاح مقام ابراهیم:
همانطور که قبلاً به آن اشاره شد، امام جعفر صادق (ع) بیان داشتند:
«زمانی که قائم قیام نماید… مقام ابراهیم را به همان محلی که بوده است برمیگرداند.»
مقام ابراهیم در حقیقت تخته سنگی است که حضرت ابراهیم خلیل الله در هنگامی که خانه کعبه را می ساخت، بر روی آن قرار می گرفت.
مقام مذکور در عصر رسول مکرم اسلام (ص) در جوار کعبه قرار داشت. در هنگامی که عمر بن خطاب به خلافت رسید، مقام ابراهیم را از جایگاهش انتقال داده و مکان آن را دستخوش تغییر کرد.
هنگامی که امیرالمومنین (ع) بعد از به هلاکت رسیدن عثمان عهده دار خلافت گردید، مصمم شد که هر نوآوری و اضافاتی را از دین و شریعت اصلاح کند و همه امور را به همان شرایطی که در دوران حضرت محمد (ص) بود برگرداند. لذا در راستای این اقدامات، آن حضرت مقام را به محل اولیه آن در جوار خانه کعبه برگرداند، ولی دشمنان و انسانهای دورو که در مقابل هر رفتار اصلاح گرانه آن حضرت، قد علم می نمودند، دست به شورش زدند. بدین ترتیب مولا حضرت علی (ع) مصلحت را در آن دید که با توجه به اولویت مطالب مهمتر، این جریان را به هنگام دیگری موکول کند. لذا اینگونه بود که مقام ابراهیم تا هم اکنون در جایی غیر از محل اصلی خود قرار گرفته است.
از کارهایی که حضرت ولی عصر (عج) در مکه به آن اقدام می کند، بازگرداندن مقام ابراهیم به جایگاه اولیه آن در مجاورت خانه کعبه می باشد. این موضوع همچنین موجب سهولت طواف حاجیان می گردد. چرا که در آن شرایط طواف بین رکن و مقام واجب نخواهد بود، بلکه طواف به دور خانه کعبه به تنهایی کافی است و هر اندازه که حاجیان در زمان طواف از خانه کعبه فاصله بگیرند، منعی ایجاد نمی کند.
در عصر حاضر با توجه به نظر تعدادی از فقهای عالم، لازم است طواف بین رکن و مقام صورت گیرد. پس از آنکه در زمان ظهور صاحب الزمان (عج)، مقام به محل اولیه آن منتقل شود، ضرورت آن از میان می رود.
نهی از طواف مستحب:
امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
«اولین مطلبی که قائم از عدالت آشکار خواهد نمود آن است که منادی او ندا در دهد: آن کس که مشغول انجام استلام حجر الاسود و طواف مستحبی است جای خود را به کسی که طواف واجب بر عهده دارد تسلیم نماید.»
بر این اساس حضرت مهدی (عج) به حاجیان دستور می دهند که به انجام طواف واجب بسنده کرده و طواف های مستحب را کنار گذارند تا بدین ترتیب شرایط برای افرادی که تاکنون طواف واجب را به انجام نرسانده اند، مهیا شود.
بریدن دستهای بنی شیبه:
حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
«بدانید وقتی قائم، قیام کند، بنیشیبه را میگیرد و دست آنان را قطع مینماید و سپس آنان را برمیگرداند و میفرماید: اینان دزدان خدا هستند.»
بنی شیبه متولیان و پرده داران خانه کعبه می باشند که کلید های کعبه در دستانشان قرار دارد. آنها این جایگاه را از پدران خود به ارث برده اند. بنی شیبه با به سرقت بردن اموال و ذخایر ارزشمندی که به خانه کعبه اهدا می گردید، به هر شکلی که خود اراده می کردند، نسبت به آنها دخل و تصرف می نمودند. از این رو حضرت صاحب الزمان (عج) آنها را به عنوان دزدان خدا خطاب کردند که در حقیقت به معنای دزدان اموال خدا می باشد. احتمال میرود که حدیث این گونه بوده باشد: «دزدان خانه خدا» که کلمه «خانه» حذف گردیده باشد و خدا داناست.
حضرت حجت (عج) تنها به قطع دستان بنی شبیه بسنده ننموده و فرمان می دهد که آن اموال را به طور کامل به کعبه بازگردانند. این دستور صاحب الزمان بر این مبنا صورت می گیرد که ابزار هراس انداختن و هشدار به هر سارق و خطا کاری که در اموال غیر دست درازی کرده و دخل و تصرف نامشروع نمایند، آگاه باشد که سزای این رفتار قطع شدن دست او و همچنین خفت و خواری در دنیا و شکنجه و عقوبت آخرت می باشد.
با چنین رویکردی صاحب الزمان حدّی را جهت دزد و هر شخصی که دخل و تصرف نامشروع در دارایی، اموال و موقوفات دیگران نمایند به عمل خواهد رساند.
حضرت مهدی (عج) در مدینه منوره
حضرت صاحب زمان (عج) از شهر مکه به مقصد مدینه منوره خارج می شود. این امر در شرایطی صورت میگیرد که حاکمی را از طرف خود برای شهر مکه تعیین می کند.
پس از آنکه ایشان از شهر مکه خارج میشود، تعدادی از انسانهای بد کردار ساکن مکه در مقابل حاکم آن دست به طغیان زده و او را به هلاکت می رسانند. پس از آنکه حضرت مهدی (عج) از این جریان مطلع می شوند سفر را نیمه تمام گذاشته و به سوی مکه مراجعت می کنند. ایشان با کشتن شورشیان پایه و اساس این دسیسه را از ریشه خشک میکند. پس از آن با انتخاب شخص دیگری به عنوان فرماندار به جانب مدینه عازم میشود.
آن حضرت در شهر مدینه نیز به انجام پاره ای اصلاحات روی میآورد که برخی از آنها شامل اصول و قوانینی است که لازم است مردم آن شهر کاملاً آنها را رعایت نمایند. البته پارهای از آنها نیازمند شرح و تفسیر گسترده ای است که در این مجال نمی گنجد.
کوفه پایتخت حضرت مهدی
علاقمندان و پژوهشگران به جریان ظهور و اقدامات پس از آن، این سوال را در ذهن خود تداعی می کنند که حضرت صاحب الزمان پس از مدینه به کدام شهر عازم می شود.
حضرت مولی الموحدین حضرت علی (ع) میفرماید:
«… سپس به کوفه میآید و در آن شهر منزل میکند. برده مسلمانی را نمییابد مگر آنکه او را خریده آزاد میفرماید، مدیون نمیماند مگر آنکه قرضش را ادا مینماید؛ مظلمهای برگردن مسلمانی نمیباشد مگر آنکه ردش مینماید؛ بندهای به قتل نرسیده باشد مگر آنکه بهایش را میپردازد؛ (دیهای تسلیم شده به خویشانش)، کشتهای کشته نشده باشد مگر آن که وام او را پرداخته برای بازماندگان او جیره و مقرّری معیّن میفرماید تا آن که زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.»
اقامت امام در رحبه:
رحبه سرزمین مطهر و مقدسی است که خانه نوح نبی در آن قرار داشت. حضرت حجت (عج) به همراه خانوادهاش در رحبه اقامت می کند. هیچ کدام از ذریه و خاندان حضرت محمد (ص)، در زمینی اسکان نمی کنند مگر اینکه پاک و طاهر باشد و به شهادت نمی رسند، چرا که آنها در زمره اوصیا پاکدامن انبیا می باشند.
حضرت امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: «یک جای پا در کوفه از خانهای در مدینه مرا محبوبتر است.»
وسعت بخشیدن شهر کوفه:
امام جعفر صادق (ع) در زمینه عمران و آبادی سازی شهر کوفه اینگونه می فرمایند:
«وقتی قائم آل محمد (ص) قیام نماید… خانههای کوفه به رود کربلا متصل خواهد شد.»
پس از آنکه حضرت حجت (عج) ظهور کرده و در کوفه ساکن می شوند، بسیاری از اهل ایمان و علاقمندان، به جانب شهر کوفه علاقمند می شوند. از این رو اکثریت شیعیان ساکن بر کره زمین، همت خود را بر این می گمارند تا به کوفه رهسپار شده و اقامت کنند. در یکی از احادیث چنین آمده که شهر کوفه به قدری توسعه و گسترش می یابد که از تمام ابعاد به آن افزوده شده تا به حدی که کاملاً هم جوار شهر کربلا قرار گرفته و حتی به آن وصل میشود. لازم به ذکر است که در حال حاضر فاصله بین این دو شهر به اندازه ۶۰ کیلومتر میباشد.
امر به توسیع مسجد کوفه:
حضرت صاحب الامر (عج) نماز جمعه را در مسجد جامع کوفه برپا مینماید. بدیهی است که این مسجد مملو از حضور انبوه نمازگزاران می گردد. چرا که مسجد با وسعت فعلی چنین ظرفیتی ندارد که بخش عمدهای از نمازگزاران علاقمند به امامت حضرت صاحب الزمان (عج) را در ادای نماز، در خود بگنجاند.
این موضوع منشأ گرفته از رغبت و گرایش شدید همه آحاد مختلف مردم در سطوح و طبقات متفاوت بوده که به حضرت صاحب الزمان (عج) اقتدا نمایند و حتی در انجام این کار نسبت به یکدیگر پیشی می گیرند. هیچ شخصی از به جا آوردن این نماز کوتاهی نمی کند، مگر انسان های ضعیف و ناتوانی که قادر به راه رفتن نباشند؛ همانند انسان های کهن سال و یا معلول.
در اینجا به تعدادی از روایاتی که از این جریان خبر می دهد، اشاره می کنیم:
حضرت امام باقر (ع) در حدیثی مبسوط و مفصل چنین میفرمایند:
«حضرت مهدی داخل کوفه میشود. در آن شهر سه گروه خواهند بود که با هم اختلاف دارند؛ ولی این اختلاف از بین میرود و زمینه برای آن حضرت آماده میشود. داخل کوفه گردیده بر منبر بالا میرود و خطبه میخواند. بر اثر شدّت گریه هیچ کس نمیفهمد که او چه میگوید… وقتی که جمعه دوم میآید، مردم گویند: ای فرزند رسول خدا… نماز در پشت سر شما برابر نماز در پشت سر رسول خدا (ص) است. مسجد گنجایش ما را ندارد. حضرت مهدی (ع) گوید: من مسجدی برای شما میسازم که شما را در خود جای دهد. پس به سوی نجف رفته (در روایتی آمده که آن بزرگوار مسجدی را در پشت کوفه بنا مینهند.) مسجدی را طرح ریزی میکنند که دارای هزار درب باشد و مردم را در خود جای دهد.»
امام جعفر صادق (ع) نیز حدیثی همانند آنچه ذکر شد، نقل فرموده است. بر هیچ کس پوشیده نیست که نسبت دادن ساخت مسجد به شخص امام صاحب زمان (عج)، مفهوم مجازی داشته و معنای آن در جهت آن نیست که امام شخصاً مسجدی را بنا کرده باشد، بلکه تعبیر به آن است که ایشان دستور به ساخت آن را صادر می کند. همانطور که در جملات بیان می شود: امیر شهر را ساخت؛ یعنی، به این کار فرمان داد.
با این تفاسیر، آن چه از روایت مذکور استنباط میشود، چنین است که حضرت حجت (عج) به جانب صحرا رهسپار شده و فرمانی در جهت بنای مسجد صادر می کند که همانند آن در تاریخ بشریت ساخته نشده و در ساخت آن از هزار درب استفاده می شود.
می توان چنین تصور کرد که در هر یک از ابعاد چهارگانه مسجد تعداد ۲۵۰ درب جاگذاری میشود. احتمال میرود که درب ها در اندازه های بزرگ بوده تا با ورود و خروج مردم در تعداد زیاد تناسب داشته باشد. بر این اساس لازم است عرض هر درب حداقل ۳ متر در نظر گرفته شود. لذا عرض درب های ورودی مسجد در هر کدام از ابعاد چهارگانه ۷۵۰ متر است. با این ارقام لازم است به مساحت دیوارهایی که مابین هر دو درب ساخته میشود، افزوده گردد و چنانچه حد فاصل بین هر درب تا درب دیگر را به میزان ده متر در نظر بگیریم، طول دیوار بدون منظور کردن ارتفاع حداقل ۲۵۰۰ متر محاسبه می شود. در صورتی که به این رقم ۷۵۰ بیافزایم، در کل طول دیوار در هر یک از ابعاد ۳۲۵۰ متر می شود. اگر این عدد را در خودش ضرب کنیم مساحت مسجد به اندازه ۱۰٫۵۶۲٫۵۰۰ متر مربع خواهد شد.
متداول است که در فاصله اندکی از مسجد، محل هایی جهت طهارت و وضو متناسب با این رقم و تراکم جمعیت بنا می شود. این تعداد کثیر درب ها برای سهولت در امر ورود و خروج نمازگزاران و حفاظت از آنها در برابر هجوم جمعیت و اتفاقات تعیین می شود. این رویداد بزرگ و حکم شرعی با عظمت از جمله اقدامات و فعالیت هایی است که حضرت حجت (عج) در دوران مقدس و طلایی ظهورشان به آن مبادرت می نماید.
حضرت مهدی (عج) در فلسطین
حضرت مهدی (عج) جهت خاتمه دادن به زندگانی سفیانی عازم شام می شود و این امر پس از رهسپار شدن آن حضرت به کوفه بوده که امور را به نظم و صلاح می رساند.
پیروزی در سرزمین رمله:
در این هنگام سفیانی در منطقه رَمله بخشی از فلسطین و شمال شرقی بیت المقدس مستقر می باشد. حضرت مهدی (عج) در رأس لشکری قدرتمند عازم فلسطین شده و نبرد عظیمی بین این دو سپاه رخ می دهد. در نهایت این پیکار با غلبه حضرت صاحب زمان (عج) و گریز و به هلاکت رسیدن سفیانی پایان می یابد.
در روایات چنین آمده: «حضرت مهدی (ع) نزد دروازه شهر لَد در فلسطین خواهند بود.»
با بررسی اسناد و روایات هنوز در نیافته ایم که موضعگیری حاکمان وقت فلسطین و اردن در آن زمان، در هنگام مواجهه با حضرت حجت (ع) به چه شکل خواهد بود. ولی آنچه مسلم و قطعی بوده، چنین است که حضرت مهدی (عج) همه دولتهای زورگو و غاصب را برکنار کرده و حاکمان گمراه و فاسد را نیست و نابود می کند.
پس از آن حضرت عیسی بن مریم (ع) در جوار دروازه شهر لَد از آسمان نازل شده تا در رکاب حضرت مهدی (عج) بیعت نماید.
فرود عیسی بن مریم از آسمان:
جریان فرود آمدن پیامبر اولوالعزم الهی به نام عیسی مریم (ع) از آسمان، مقارن با قیام عظیم صاحب زمان (عج) از جمله امور مسلم و قطعی در نظر همه مسلمین جهان می باشد. با توجه به اختلاف نظراتی که گروه های متعدد مسلمانان در سنت و آیین های خود دارند، این جریان از جمله موضوعاتی است که کوچکترین ظن و گمان و یا بحث و مجادله در آن یافت نمی شود.
ممکن است تنها حکمت نهفته در فرود آمدن این پیامبر بلندمرتبه در زمان قیام حضرت صاحب زمان (عج)، استحکام و پشتیبانی جبهه حضرت مهدی (عج) و تاکید بر حقانیت وجود و رسالت این امام عظیم الشأن و بلند همت بوده که ذره ای ابهام در آن راه نمی یابد. علی الخصوص بعد از آنکه حضرت عیسی مسیح در نماز به امامت حضرت ولی عصر (عج) به ایشان اقتدا می کند.
نازل شدن حضرت عیسی مسیح به روی زمین از جمله حیرت انگیز ترین شگفتیها، با اهمیت ترین رویدادها و بزرگترین علل به شمار می رود. این امر در نظر هر شنونده ای جای بسی تعجب دارد که انسانی پس از گذراندن دوران زندگانی بر روی این کره خاکی به جانب آسمان صعود کرده و در آنجا در طی مدت افزون بر هزار و نهصد سال به زندگی پرداخته و پس از آن برای بار دوم به زمین مراجعت میکند. در عین حال که این شخص از جهاتی به برخی خصوصیات برتری دارد:
اول – فرستاده ای از انبیا الهی و در زمره پیامبران اولوالعزم می باشد.
دوم – خداوند او را در کنار رسالت پیامبری مجهز به شریعت و کتاب آسمانی نمود، با وجودی که پس از مرگش کتاب آسمانی و شریعتش دستخوش تحریف و گمراهی افراد سودجو قرار گرفت.
سوم – عیسی مسیح بدون داشتن پدر در دنیا خلق شد.
چهارم – در حال حاضر امت او در حدود یک میلیارد نفر از جمعیت جهان را تشکیل داده که در بین تابعینش سلاطین، پادشاهان، حاکمان، روسای جمهور و اقشار متعددی از مردم دیده می شود.
پنجم – تعداد خیلی زیادی از تصاویر و شمایل عیسی مسیح، در کلیساها، مدارس و مکان های مذهبی واقع گشته و یا بر گردن تابعینش نمایان بوده و در منازل و منطقه های مختلف دیده می شود. با وجود این، پیروان مذهب مسیحیت دارای باورها و افکار گمراهکننده و منحرفی نسبت به حضرت عیسی بن مریم (ع) هستند. عده ای او را پسر خدا قلمداد نموده و حتی فرقه ای از آنها او را در جایگاه خدا پرستش می کنند … و خدا بزرگتر است از آن چه که کافران و مشرکان گویند.
با همه این تفاسیر، حضرت عیسی روح القدس در نزد همه پیروان مذهب مسیحیت ارزشمند و مقدس بوده و کاملاً واضح است که سایر اقوام و شریعت ها در مقابل چنین شخصیتی قادر نیستند که خود را به تغافل درآورند.
با توجه به آنچه گفته شد، مسلمین به تبعیت از آیات قرآن کریم که در آن حضرت عیسی مسیح (ع) را به طهارت و عظمت ذکر نموده است، برای ایشان مقام و مرتبه ارزشمند و مقدسی قائل هستند.
امر به کشتن دجّال:
دجّال مشتق شده از واژه دجل بوده و به مفهوم آغشته کردن حق به باطل و مخفی کردن و صحه گذاشتن حقانیت به واسطه نیرنگ و فریب می باشد. در حقیقت دجال ویژگی مردی است که پیش از ظهور حضرت صاحب زمان (عج) طغیان میکند. با توجه به آنچه تاریخ نگاران معاصر دریافتهاند، منظور از این کلمه مجموعه ای از فرهنگ و تمدن غربی و یا تمدن نوینی که افکار و دلها را به خود سرگرم نموده نیست.
در ایام قحطی و خشکسالی دجال شورش می کند و به استثنای اشخاص منحط و رذل و کسانی که در زمره انسانهای نامشروع و فاسد باشند، همچون زنهای هرزه، ولد نامشروع، یهودیان و مشابه آنها، شخصی از او پیروی نمی کند. با توجه به احادیث، آنچه از آن دریافت میشود چنین است که دجال مردی است که تنها یک چشم داشته و به میزان ناچیزی با مهارت شعبده بازی، سحر و چشم بندی آشنایی دارد.
لذا او با روی آوردن به افعال سحرآمیز، فعالیتها و کارها را در انظار مردم به گونه ای حقیقی جلوه می دهد. پس جایی برای حیرت باقی نمی ماند که او در آغاز مدعی پیامبری گشته و پس از آن خود را در جایگاه خدا معرفی کرده و میگوید: «اَنَا رَبَّکُمُ الاعلی» همان گونه که اشخاصی نظیر شلْمغانی، تا پیش از آن خود را مدعی حلول و ربانیت اعلام می کنند.
این نکته بسی قابل تأمل است که روایات متعددی که با موضوع دجال ذکر شده، مستند، معتبر و قابل وثوق نبوده و دارای متون و محتوای آشفته و مضطربانه هستند. احتمال میرود این نوشتار ها همچون رموز و علائمی باشد که در دوران فعلی قابل شناسایی نبوده و در عصرهای پس از آن رونمایی می شود.
به هر صورت دوران حیات این انسان خبیث و تبهکار، در سرزمین فلسطین خاتمه می یابد. پس از آنکه حضرت حجت (عج) خطاب به عیسی مریم (ع) امر می نماید و نبی خدا او را به هلاکت رسانده و اسرا و شهرهای بسیاری را از سیطره دسییسه و فتنههای او رهانیده و نجات میدهد.
برای کسب درآمد؛ کافیه یکسری قواعدی که ثروتمندان بلد هستن رو تو هم یاد بگیری. اینکه چطوری پول دربیاری و ثروتمند بشی تو جلسهی آموزشی بهت یاد داده شده. بعد ازدیدن این جلسه، زندگیت عوض میشه.
در افسردگی غم به لایههای عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما بهوجود میآورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشهیابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید. برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.