بورس همچنان در دایره بدبینی
مریم محبی/تحلیلگر بازار سهام اگرچه روز گذشته شاخص کل بورس رشد نزدیک به دودرصدی را تجربه کرد و مجددا محدوده دومیلیون واحد را پس گرفت، اما وقتی منفیها در بازار سرمایه پایدار نباشند مثبتها نیز پایدار نیستند. این ذات بازار سرمایه است که وقتی بازار مدتی منفی باشد مدتی هم مثبت میشود. بنابراین رشد شاخص کل در روز گذشته را نمیتوان به مثابه خروج بورس از دایره بدبینی، بیاعتمادی و خروج پول به دلیل عملکرد سازمان بورس دانست. به نظر میرسد بخشی از دلیل رشد شاخص کل در روز گذشته افزایش قیمت نفت و جذاب بودن برخی از قیمتها در بازار سرمایه است.
درحالحاضر برخی از شرکتها از نظر تکنیکال و بنیادی بسیار ارزنده هستند و میتوان گفت قیمت حال حاضر آنها درواقع رایگان است. سهام به پایینترین قیمت ممکن عرضه میشود و این قیمتها بههرحال خریدار دارد، اما متاسفانه اعتمادی برای شکلگیری روند مثبت در بازار سرمایه وجود ندارد. اما میتوان گفت چنانچه سازمان بورس و متولیان امر تلاش کنند دخالت تعمدانه جدیدی با هدف خرابکاری در بازار اتفاق نیفتد، روند بورس در هفته جاری میتواند متعادلتر از قبل باشد.حدودا دو سال است که از عمر دولت سیزدهم گذشته، اما میتوان گفت دولت تا به اینجا همراستا با وعدههایی که در خصوص بورس داده حرکت نکرده است. البته باید در نظر داشت که رئیسجمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور بهتنهایی نمیتواند تمام کارها را انجام دهد و به منظور سامان بخشیدن به بخشهای مختلف مانند بورس نیازمند همراهی سایر بخشها از جمله قوه قضائیه، قوه مقننه، سازمان بورس، بانک مرکزی و ... است. اما آنچه انتظار میرفت رئیسجمهور بهتنهایی انجام دهد نیز دستکم در خصوص بازار سرمایه عملی نشد.
شورای سیاستگذاری اقتصادی که وزیر اقتصاد، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و رئیس دولت در آن عضو هستند در خصوص بورس همسو نیستند. از طرفی به نظر میرسد زمانی که رئیسجمهور وعده حل مشکلات بورس را داد گمان نمیکرد کار تا به این حد مشکل باشد. اما واقعیت این است که سامانبخشی وضعیت بازار سهام کار راحتی نیست و بهشخصه فکر میکنم وعده بهبود وضعیت بازار سرمایه بدون در نظر گرفتن تمام زوایای دخیل در عملکرد بورس داده شد. بزرگترین ایراد دولت در این مدت بهره نگرفتن از تجربه پیشینیان است. در بخشهای مختلف از جمله وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و ... باید در کنار علم، از تجربه هم بهره بگیریم. مدیران ارشد و تصمیمگیر در کشورهای پیشرفته اغلب موسفید هستند.
این افراد بارها رکود و تورم را به چشم دیدهاند و براساس تجربه و تخصص میتوانند تصمیم درستی در شرایط بحرانی اتخاذ کنند. جوانی که صرفا تحصیلات عالیه دارد نمیتواند امور مملکتی را که ۵۰ سال است از تورم مزمن رنج میبرد اصلاح کند. بنابراین در تمام بدنه قسمتهای تصمیمگیر باید حتما از متخصصان باتجربه استفاده کنیم. افرادی که تورم و رکود را تجربه کرده باشند بیشتر میتوانند موثر باشند. اگر دولت در دو سال پیش رو نیز استفاده از تجربه گذشتگان را در دستور کار خود قرار ندهد اوضاع بهمراتب بدتر خواهد شد.