ضربه فنی بنگاههای تولیدی
دنیایاقتصاد : خروج فولاد و سیمان از بورسکالا منتفی شده است؛ اما ایرادات کارشناسی به نحوه عرضه مواد اولیه تولید در بورس و چالشهایی که برای صنایع کوچک و پاییندستی در این فرآیند ایجاد میشود، همچنان پابرجاست. براساس گزارشهای دورهای، از جمله آخرین گزارش شامخ از شهریورماه ۱۴۰۲، تامین مواد اولیه همچنان یکی از موانع اصلی رونق تولید و مشکلات فعالان اقتصادی است. این موضوع در کنار نرخگذاری دستوری در شرایطی که تولیدکنندگان مجبور به تهیه مواد اولیه با نرخهای بالا در بازار آزاد هستند و رغبتی به فروش در قیمتهای تحمیلی ندارند، رکود صنایع را تشدید کرده است. دشواری تامین مواد تولید، چه مواد اولیه وارداتی و چه مواد اولیه تولید داخل، یکی از دلایلی است که در جا زدن صادرات صنعتی ایران و محدود شدن آن به سهم ۱۵درصدی در صادرات غیرنفتی و رقم ۳.۵میلیارد دلاری در ۶ماه اول سال را به دنبال داشته است.
در شرایطی که تولیدکنندگان به دلیل تحریم و محدودیتهای ناشی از آن امکان واردات مواد اولیه موردنیاز خطوط تولیدی را ندارند، مکانیزم عرضه مواد اولیه داخلی در بورس نیز به ایجاد محدودیتهای جدید برای فعالان اقتصادی منجر شده است. عرضه قطرهچکانی و در مواردی مهندسیشده مواد اولیه و حضور دلالان و شرکتهای صوری در این فرآیند، باعث شده است تا تولیدکنندگان صنایع پاییندستی مجبور به تهیه مواد اولیه موردنیاز با قیمت بالاتر از بازار آزاد باشند؛ مواد اولیهای که به گفته صنعتگران در مواردی تا نزدیک ۵۰درصد بالاتر از قیمت جهانی به دست بنگاهها میرسد. این وضعیت در حالی است که بررسیها نشان میدهد موجودی مواد اولیه اغلب صنایع، از جمله صنایع منتخب بررسیشده در آخرین گزارش شامخ، بهندرت از ۵۰ واحدبیشتر است و این شاخص طی سهماه تابستان، روندی کاهشی داشته است.
ایرادات عرضه مواد اولیه در بورس
عرضه مواد اولیه در بورسکالا به دلیل شفافیت و فرآیند کشف قیمت دارای مزیتهایی است، اما مکانیزم این عرضه دارای ایراداتی است که باعث شده است صنایع پاییندستی و کوچک در تامین مواد اولیه و محصولات زنجیره فولاد، از جمله ورق و شمش فولادی، با کمبود و گرانی روبهرو باشند و این کمبود و گرانی مواد اولیه با افزایش قیمت نهادههای تولید، تولیدکننده را متضرر و رکود بازار را تعمیق میکند.
به گفته فعالان صنایع پاییندستی، مواد اولیه عرضهشده در بورسکالا با قیمت چندبرابری به خطوط تولید میرسد. همچنین به دلیل اینکه خرید در بورسکالا باید به صورت نقدی انجام شود، کمبود نقدینگی باعث شده است تا بسیاری از صنایع توانایی خرید مواد اولیه از بورسکالا را نداشته باشند. بررسیها همچنین حاکی از این است که شکلگیری فرآیندهای دلالی در این مسیر، ورود مواد اولیه از کانال بورس و سامانه بهینیاب به بازار آزاد را به دنبال دارد.
چالش دیگر صنایع پاییندستی در زمینه عرضه مواد اولیه در بورسکالا، عرضه این مواد براساس قیمتهای جهانی و نرخ روز ارز است. این موضوع در کنار کمبود عرضه باعث شده است تا قیمت مواد اولیه تولید برای صنایع داخلی افزایش یابد و رشد قیمت به این دلیل که تولیدکننده ناچار به تامین بخش زیادی از مواد اولیه موردنیاز از بازار آزاد است، افزایش قیمت نهایی تولید و کاهش رقابتپذیری در بازارهای داخلی و صادراتی را در پی دارد. عرضه در بورسکالا در بازههای زمانی کم و ناپیوسته و به میزان کم، همچنین شکلگیری قیمتهای کاذب و تحمیل قیمت به نرخ بازار آزاد به تولیدکنندهای که برای ادامه کار خطوط تولیدی به مواد اولیه نیاز دارد، از دیگر مشکلات فرآیند عرضه مواد اولیه در بورسکالاست.
ایجاد بازار رقابتی و آزاد
کارشناسان یکی از راهکارهای اصلاح فرآیند عرضه مواد اولیه در بورسکالا را تعیین سهمیه برای بنگاهها عنوان میکنند. آرمان خالقی، فعال اقتصادی و عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران، در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» معتقد است اگر برای شرکتها و مصرفکنندههای مواد اولیه سهمیه مشخصی تعریف شود و تولیدکنندهها بتوانند با کد بورسی به اندازه سهمیه تعیینشده خرید داشته باشند و شرایط برابر خرید برای بنگاهها وجود داشته باشد، فرآیند عرضه مواد اولیه در بورسکالا قابل قبول است؛ اما اگر مکانیزم عرضه به نحوی باشد که تولیدکنندهای که ارتباطی با مواد اولیه مثل آهن و فولاد ندارد، مواد اولیه عرضهشده در بورسکالا را خریداری کند و در بازار آزاد با قیمت بالاتر به تولیدکننده بفروشد، این فرآیند مشکل دارد.
به گفته او عرضه مواد اولیه در بورسکالا فضایی را ایجاد کرده که عدهای با در دست داشتن منابع مالی، مواد اولیه عرضهشده را خریداری میکنند و تولیدکننده خردی که سرمایه لازم و توان خرید نقدی در حد عرضه بورس را نداشته باشد، امکان تهیه مواد اولیه را نیز ندارد. خالقی این فرآیند را نوعی تبعیض و به نوعی تنها راهحل مساله عرضهکنندگان مواد اولیه میداند و معتقد است این فرآیند برای مصرفکنندگان راهحل مناسبی محسوب نمیشود.
خالقی با بیان اینکه مصرفکننده خرد و صنوفی که به مواد اولیه عرضهشده در بورسکالا برای تولید نیاز دارند، باید امکان این را داشته باشند که به اندازه سهمیه تعیینشده خرید کنند، به کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی اشاره میکند و میگوید در بسیاری موارد فرآیند عرضه مواد اولیه در بورسکالا باعث میشود شرکتهایی که نقدینگی دارند به معاملات ورود پیدا کرده و بورس را به محلی برای سفتهبازی تبدیل کنند. این شرکتها با مداخله در بازار و اداره آن با عرضه کم و عدمعرضه به صنایع پاییندستی، باعث ایجاد کمبود مصنوعی در بازار میشوند.
به گفته خالقی به این دلیل که بازار ما رقابتی نیست، با مداخله سودجویان، تولید و صنایع پاییندستی که مصرفکننده اصلی و نهایی مواد عرضهشده در بورسکالا هستند، بیشتر آسیب میبینند.
عضو هیات نمایندگان اتاق تهران، حذف بورس را هم راهکار درستی نمیداند و معتقد است ایجاد انحصار و حذف بورس هر دو آفت است. به اعتقاد او فضای تبادل آزاد در بازار بدون انحصار و ایجاد شرایط رقابتی و ممانعت از حضور افرادی که ربطی به موضوع ندارند، در فرآیند عرضه در بورسکالا راهکار بهبود روند تامین مواد اولیه تولید و نحوه عرضه آن است.
خروج از بورس، بازگشت به عقب
شفافیت و پیشبینیپذیری قیمت، دو نیاز اصلی بنگاهها در فرآیند تولید است که باید در فرآیند عرضه مواد اولیه مورد توجه قرار بگیرد. عباس آرگون، عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی تهران، در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» فرآیند عرضه مواد اولیه تولید در بورسکالا را فرآیند مناسبتری نسبت به سایر شیوههای عرضه میداند. به اعتقاد او اگر این کالاها از بورسکالا خارج شوند، موجب افزایش قیمت و سفتهبازی خواهد شد و رانت افزایش مییابد. به گفته او عرضه کالا در بورس رقابتیتر است و اگر این فرآیند به درستی انجام شود، عرضه و تقاضا و تعیین قیمت با شفافیت همراه است.
آرگون ادامه میدهد: خروج مواد اولیه از بورسکالا علاوه بر از بین بردن شفافیت، پیشبینیپذیر بودن قیمتها و وضعیت سهام شرکتهای صنایع بورسی را نیز دچار چالش میکند و زیان و هراس سهامداران و آسیب به بازار سرمایه و کاهش پیشبینیپذیری بازار را در پی دارد.
این فعال اقتصادی معتقد است هرگونه مداخله دولت در قیمتگذاری و هر فرآیندی که توزیع رانت را افزایش دهد، به افزایش قیمت منجر میشود و در کنار بخشنامهها و تصمیمات خلقالساعه ضرر و رکود صنایع را در پی دارد. آرگون اما خروج کالاها از بورسکالا را به نوعی بازگشت به عقب عنوان میکند و میگوید تحریم، نقدینگی، تورم، کسری بودجه و مشکلاتی که بر قیمت تمامشده تولیدات تاثیرگذار است، باید در اولویت حل قرار بگیرد. عضو هیاترئیسه اتاق تهران با بیان اینکه سایر فرآیندهای عرضه امتحانشده نتیجهای در بر نداشته، معتقد است تا زمانی که کالا به دست مصرفکننده نهایی برسد، چند زنجیره را طی میکند و امکان کنترل کل زنجیره وجود ندارد.
نظارت بر فرآیند توزیع مواد اولیه
مهمترین مزیت عرضه مواد اولیه در بورسکالا، شفافیت است، اما ادامه این فرآیند و مسیری که مواد اولیه به دست تولیدکننده خرد و بنگاهها میرسد، همچنان مبهم و همراه با رانت به نفع سودجویان است.
عباس جبالبارزی، نایبرئیس اول کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران، در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» معتقد است عرضه مواد اولیه و تامین نیاز صنایع نباید تنها از طریق مکانیزم و کانال بورسکالا باشد. به گفته او در بورسکالا حداقل ظرفیت مواد اولیه به تولید تحویل داده میشود، اما روشهای دیگر هم برای عرضه مواد اولیه در کنار عرضه در بورس باید لحاظ شود.
این فعال اقتصادی با بیان اینکه برای نتیجهگیری درست در این زمینه باید قیمت کالاها قبل از عرضه در بورسکالا و وضعیت تحویل این کالاها بررسی شود، ادامه میدهد: مصرف داخلی و صادرات باید معیاری برای ظرفیت تولید و سرمایهگذاری باشد و هر نوع دخالت دولت در این فرآیند، مکانیزم تعیین قیمت را به هم میریزد.
جبالبارزی با بیان اینکه فرآیند کشف قیمت در بورسکالا باید انجام شود، ادامه میدهد: اگر عرضه کم باشد قیمتگذاری دچار مشکل خواهد شد. بنابراین مکانیزم بازار آزاد برای عرضه این کالاها باید وجود داشته باشد و عرضه و تقاضا تعیینکننده قیمت باشد و در این فرآیند باید مشخص شود وقتی این کالا وارد بازار میشود چگونه توزیع میشود و با چه قیمتی به دست مصرفکننده میرسد.
این فعال اقتصادی با بیان اینکه اختلاف قیمتی که بین قیمت عرضهشده در بورسکالا و بازار آزاد وجود دارد، اغلب فاحش است، ادامه میدهد: در حالی که واحدهای کوچک و متوسط و SMEها و تولیدکننده خرد برای مصرف و تولید نیاز به خرید مواد اولیه در بورسکالا دارند، اما شرکتهایی که پول و منابع در اختیار دارند، مواد اولیه خریداریشده در بورسکالا را خریداری میکنند و در بازار با قیمت بالاتر به مصرفکننده و شرکتهای کوچک و صنایع پاییندستی میفروشند. به گفته او در این فرآیند این خریداران پولدار هستند که با حاشیه سود بالا قیمت را تعیین میکنند و قیمتها با توجه به تقاضای بازار تعیین نمیشود.
کارشناسان در نهایت با تاکید بر مزیت شفافیت بورس، تاکید دارند، برای اصلاح فرآیند عرضه مواد اولیه در بورسکالا، مرحله بعد از عرضه و توزیع در بازار و قیمتی که به دست تولیدکننده میرسد، باید مورد رصد و بررسی قرار گیرد.
بورس نباید به ضد خودش تبدیل شود
در همین زمینه محمدمهدی برادران، معاون وزیر صمت، با بیان اینکه رشد تولید، ماحصل این است که مواد اولیه هم به همین میزان رشد کند، اما این رشد به آن میزانی که ظرفیت تولید در کشور و انگیزه تولید در جامعه صنعتی کشور است نیست، با اشاره به عرضه مواد اولیه تولید در بورسکالا معتقد است بورس نباید به ضد خودش تبدیل شده و به جای اینکه عامل رقابت شود، بعضی وقتها عامل انحصار شده و با عرضههای مهندسیشده یا شرایط خاص باعث شود به جای تولیدکننده داخلی، تولیدکنندههای خارجی از مزیتهای کشور استفاده کنند.
معاون وزیر صمت در ادامه درباره مشکلات تامین مواد اولیه از جمله فولاد، گفت: یکی از مطالبات جامعه صنعتی کشور این است که به میزانی که آمادگی رشد تولید در کشور است و اقبال مردم به کالای داخلی رشد میکند، به همان میزان هم باید مواد اولیه مناسبتری را در اختیار بگذاریم. به گفته او افزایش قیمتها در بورس، آنجایی که براساس نظام شفاف است، مورد وفاق همه تولیدکنندگان است. همچنین اگر جاهایی محدودیت تولید داریم، باید برویم از محل واردات آن منابع را تامین کنیم. اما وقتی محل اختلاف میشود، آنجاست که هم در محصولی مثل فولاد تولید مازاد داریم و هم صادر میکنیم. اما کسی که رادیاتور فولادی تولید میکند، بازار صادراتی را از دست میدهد، چراکه قیمت فولاد در کشور همسایهای که فولاد را از ایران خریده، کمتر از کشور خودمان است.
برادران با بیان اینکه مکانیزم قیمتگذاری فولاد و مس برعهده سازمان حمایت نیست، در یک برنامه تلویزیونی گفت: در سالهای قبل استثنائاتی ایجاد شده و به نوعی قیمتگذاری در بورسکالا را جایگزین قیمتگذاری واقعی کردند. این باعث شده است که در زنجیره بالادست سودهای ۸۰درصدی هم میبینیم، اما باید در زنجیره پاییندست در محصول نهایی سود بیشتری را برای انگیزه تولید ایجاد کنیم. گرچه از نظام شفاف بورس دفاع میکنیم، اما بورس نباید به ضد خودش تبدیل شود و به جای اینکه عامل رقابت شود، بعضی وقتها عامل انحصار شده و با عرضههای مهندسیشده یا شرایط خاص باعث شود به جای تولیدکننده داخلی، تولیدکنندههای خارجی از مزیتهای کشور استفاده کنند.به گفته او بعضی وقتها تولیدکنندگان جدید به جای اینکه عمق تولید را بالا ببرند، میخواهند دوباره از پایینتر شروع کنند و متوسط تولید را کاهش میدهند. به همین دلیل دیگر سرمایهگذاریهای جدید در حوزههایی معطوف شده که آنجا زنجیره ارزش تولید کالا نداریم. همچنین خیلی از حوزههای تولید دیگر اشباع شده که بخشنامه کردیم در این حوزهها دیگر سرمایهگذاری نشود و به جای آن به سمت عمق تولید در جایی که تولید داخل ندارد سرمایهگذاری شود.