بورس در میانه جنگ
امیررضا اعلاباف /تحلیلگر بازار سرمایه به طور کلی بیشواکنشی (overreaction) در اخبار و وقایع در سطح بازارهای مالی اتفاقی رایج و طبیعی است، به طوری که حتی در بازارهایی نظیر بازار ارز که کارآیی از نوع قوی دارند شاهد اورشوتینگ (over-shooting) یا نسبت به تغییرات پارامترهای پولی و فاصله گرفتن از سطح تعادلی در برخی موارد هستیم. اما به نظر میرسد در بورس تهران این موضوع با توجه به عمق کم بازار و همچنین رکود حاکم بر فضای معاملات بر اثر تصمیمات بخش سیاستگذاری، به چالش بزرگی تبدیل شده است.
معاملهگران حتی مواردی راکه اثر منفی خاصی روی بازار و عملکرد حقیقی شرکتها ندارند در قیمت سهام فراتر از انتظار منعکس میکنند و شاهد ریزشهای مکرر در سطح کلیت بازار هستیم که بر اثر رویکرد منفعل سازمان بورس نیز تشدید و نگرانکنندهتر میشود. در ابتدا به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود که دست به معاملات مبتنی بر احساسات و هیجانات نزده و با بررسی دقیق و کارشناسانه چشمانداز و مفروضات جدید بازار و شرکتها، در صورت نیاز اقدام به تغییر پوزیشن و موضع خود نسبت به سهام کنند و همیشه سطح ارزندگی شرکتها را بررسی کنند تا در صورت ایجاد فرصتهای خاص بر اثر ریزش و فروش هیجانی، بتوانند از این موقعیتها بهترین بهره را ببرند.در حال حاضر شرایطی را در سطح بازار شاهد هستیم که در پی تزریق اخبار جنگ و بیثباتی بازار، با وجود انتشار گزارشهای ششماهه شرکتها که در برخی بخشها عملکردهای خوب و بهتر از انتظارات را نیز داشتیم و کلیت گزارشها به جز بخشهایی از بازار مثبت ارزیابی میشود، همچنان بازار در بیاعتمادی کامل به سر میبرد و عملا واکنش مثبتی به این گزارشها نشان نداده و به ریزش بیشتر دامن زده است.
شرایط فعلی موضوع جدیدی نبوده و به نظر میرسد شکنندگی و ضعف بازار از همان لحظه آغاز ریزش تاریخی مردادماه سال ۹۹ در پی تشکیل حباب قیمتی قابلتوجه ادامه پیدا کرده است. بر اثر سیاستهای مخرب دولت در سه سال گذشته هر بار ضربهای به پیکره اعتماد سرمایهگذاران وارد شده و متاسفانه بازار سرمایه دیگر اولویت سرمایهگذاران محسوب نمیشود. از آزمون و خطای سیاستهای عجیب و اشتباه نظیر دامنه نوسان نامتقارن، ممنوعیت معاملات روزانه و عملکرد ضعیف بازارگردانها گرفته تا انفعال سازمان بورس به عنوان متولی واکنش نشان دادن به چالشهای بازار و حل مشکلات و احقاق حق سهامداران (مباحث سهام عدالت، صندوقهای دولتی و...) و برخورد قاطعانه با متخلفان همگی از کوتاهیهای سازمان بورس در این سالهاست.
در بخش دولتی نیز شاهد سیاستهای مخرب متعددی طی این سهسال سخت بودهایم که موارد بودجهای، حل نشدن مشکلات صنعت خودرو، پافشاری بر قیمتگذاری دستوری و سیاستهای اشتباه، ماجرای تکراری و خطرناک فرمول قیمتگذاری نرخ خوراک گازی واحدهای پتروشیمی، نامههای رفتوبرگشتی میان بخشهای دولتی، تهدید مالکیت خصوصی و مکانیزم بازار در بورس کالا، سیاستهای ارزی نادرست و زیانآور برای صنعت، وعدههایی که هیچگاه عملی نشد و بسیاری موارد دیگر تنها خلاصهای کوتاه از نحوه تخریب اعتماد سرمایهگذاران و از بین بردن پیشبینیپذیری و ثبات بازار سرمایه در کنار عدمحمایت عملی از جانب بازوی سیاستگذاری دولتی است. مشخص است که مشکلات فعلی بازار بیشتر از اینکه در مسائل بنیادین و عملکرد مالی شرکتها ریشه داشته باشد، مربوط به تخریب اعتماد سرمایهگذاران است. یادآوری میشود آنچه در بازارها سبب ایجاد بازدهی، کارآیی و نقدشوندگی میشود در حقیقت همان اعتماد سرمایهگذاران است. متاسفانه این اعتماد بهراحتی از بین میرود و جبران آن بسیار زمانبر و مشکل است.
بههرحال معتقدیم یکی از عوامل اصلی موفقیت بلندمدت و پایدار در بازار سرمایه در کنار تخصص و دانش، موضوع صبر و کنترل احساسات است. عبور از شرایط نامناسب فعلی نیز در بلندمدت قطعی بوده و در صورت گزینش سهام مناسب و تشکیل سبد سرمایهگذاری بهینه میتوان علاوه بر پوشش تورم و کسب بازدهی مناسب، آلفا یا بازده مازاد بر بازده مورد انتظار طبق مدلهای قیمتگذاری دارایی را نیز به دست آورد. از نظر بنده سطوح قیمتی نازل فعلی که بر اثر اخبار اخیر تشدید نیز شده است، یک فرصت بینظیر برای سرمایهگذاران مبتنی بر ارزش بوده و در صورت انتخاب شرکتهای مناسب و کمریسکتر با نرخ رشد جذاب با یک دوره و دید زمانی میانمدت میتوان عایدی سرمایه و بازده نقدی خوبی را تا بهار سال آینده کسب کرد.