آیتالله مددی، استاد خارج فقه و اصول: کشور در خطر است/ به هیچ وجه بحث انقلابی و ضد انقلابی نکنید/ دلار به 61 هزار تومان رسیده .
آیت الله سید احمد مددی گفت: مسئولان باید بنشینند و با دقت محاسبه کنند چون پای آبرو، حیثیت، شرافت و کرامت مردم ایران در میان است. اینکه باید وحدت باشد، قطعاً باید باشد، کسی شبهه نکند، ولی باید در دنیای اسلام و دنیای بشریت به جایگاه خودمان برسیم. به گونهای که اگر بخواهند به ارزشهای الهی نگاه کنند، به ایران نگاه کنند.
به گزارش تجارتنیوز، یک استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: اندیشههای امام «باید» در انسجام کمک کند، نه اینکه «چقدر میتواند». باید برای تحقق این کار، تمام نیروها به کار گرفته شود. اگر دست من به مسئولان برسد میگویم برای این کار بنشینید، گروه تشکیل دهید، فکر کنید و جلسه بگذارید. این مباحث جنبه شعاری ندارد. انسجام ما باید به گونهای باشد که برای جهان اسلام و دنیای بشریت نمونه باشیم. این کار در جنگها و حل مشکلات جهان تاثیر میگذارد.
مشروح گفت و گوی جماران با آیت الله سید احمد مددی از مدرسین خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در پی می آید:
با توجه به سخنان اخیر رهبری پیرامون کار و تلاش برای ایجاد امید و شکوفایی و نیز «وحدت ملی و اتحاد دلها و عزمها و ارادههای مردم»، لطفاً از ضرورت حفظ و تقویت وحدت و انسجام ملی و همدلی اجتماعی سخن بگویید.
اسلام میتواند در وحدت ایران، وحدت جهان اسلام، وحدت بشریت و انسجام جهانی نقشآفرینی کند. در دنیا به انسجام جهانی فکر میکنند. لذا به طرف کنوانسیونهای بینالمللی میرود. سازمان ملل که در سال ۱۹۴۵ میلادی بعد از جنگ جهانی دوم تشکیل شد فقط مسأله جنگ بود. جالب است که از مؤسسان سازمان ملل یک نفر مسلمان به نام «آقاخان سوم» امام اسماعیلیها بود.
اگر ما درست رفتار کنیم، مشکلی نداریم. در حوزه داخلی که بدون وحدت کارها جلو نمیرود. من همیشه مطرح میکنم که به هیچ وجه بحث انقلابی و ضد انقلابی نکنید، این کشور الان در خطر است و همه باید به فکر بیفتند و هر کس به اندازه خودش باید فکری کند. واقعاً حیف است، چون ایران سابقه تمدن ۷۰۰۰ ساله دارد. اگر شما برای هر سال یک متر برج درست کنید، ۷۰۰۰ متر برج میشود و اگر رئیس جمهور آمریکا بخواهد بالای برج برود و از آنجا نگاه کند کلاهش میافتد. فقط 600 سال است که اسم آمریکا برده میشود، کسی آمریکا را نمیشناخت. اروپاییها ۳۰۰ سال است که راه افتادند، آنها جزء وحوش و حشرات الارض بودند و اساساً با ما قابل قیاس نیستند. ما ۷۰۰۰ سال سابقه تمدنی داریم. در غارهای لرستان ما ۶۰ هزار سال سابقه وجود انسان داریم. شاعر میگوید: «این وطن ما منار نور الهی است». جایی که در بالا نور قرار میدهند و مردم آن را میبینند، منار است. مثل مناره اسکندریه در دریای مدیترانه که در جای بلندی قرار دارد و شبها محیط را روشن میکند.
لذا کشتی در حال غرق شود، نوری را میبیند و به طرف آن میآید. معنای شعر این است که اگر دنیا بخواهد نجات پیدا کند باید به ایران نگاه کند. لذا ضرورتِ وحدت و انسجام داخلی، امر قطعی است و جای شبهه ندارد اما باید موضوع بررسی شود. امروزه بررسیها و تحلیلها بسیار راحت شده است و باید ببینند عوامل مشکل را چه کسی درست میکند.
گفتند در ایران مثل سوریه و افغانستان جنگ داخلی می شود، اما نشد، چون مردم ایران بافرهنگ هستند
چندین بار قضایایی پیش آمد و گفتند: در ایران مثل سوریه و افغانستان، جنگ داخلی میشود در حالی که این کار تحقق پیدا نکرد، چون مردم ایران با فرهنگ هستند. ایران چون منطقه کوهستانی بوده و رودخانههای بزرگ کم داشته، لذا مردم در طول تاریخ ۷ هزار ساله به زمین وابسته بودند، اما عربهای حجاز و اساساً عرب بَدَوی به زمین وابسته نیست، امروز اینجاست فردا آنجاست و دنبال آب میگردد. به همین دلیل عربها همیشه در سفر و مسافرت بودند. سوار کشتی میشدند در دریای سرخ بالا میرفتند و از مصر جنس میآوردند، به پایین میآمدند و به یمن میفروختند، از یمن دور میشدند و به ایران میفروختند. از راه خلیج فارس به اقیانوس هند میرفتند و کالا را به هند میفروختند. الان هم همینطور هستند.
لذا ایرانی به زمینش وابسته است و کسی که به زمین خود وابسته است، خرابش نمیکند. ایرانی در کوههای و راههای صعبالعبور یک قطعه زمین داشت و صدها سال به آن وابسته بود و پدر، مادر و اجدادش آنجا بودند. چندین بار گفتند که در ایران جنگ داخلی میشود یا فلان قضیه به جنگ داخلی منجر میشود اما اینگونه نشد، چرا نشد؟ چون مردم ایران با فرهنگ هستند.
بله طبقه پایین کشور را نگه داشتند. یک عده از روشنفکران به خارج رفتند و تابعیت کشور دیگر را گرفتند. اینها چرا رفتند؟ چون اینجا برای آنها سخت بود، در حالی که برای ما هم سخت بود، چه فرقی میکند؟ برای بقال هم سخت بود. برای بقال و نانوا سخت نبود؟ اما اینها زمین ایران، کرامت و ارزشها را حفظ کردند. الان دنیای اسلام هم اینگونه است و قصۀ من و شما نیست. خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون» (الحجر: 9 ). خداوند به پیغمبر گفت غصه نخور. اساساً طبیعت نور الهی این است. یا ملای رومی میگوید:
مولوی به پیامبر(ص) خطاب میکند که یا رسول الله قرآن تو معجزه است، نترس. تو زنده باشی یا فوت کرده باشی این قرآن تا روز قیامت اثر میکند. این معجزه است، چیزی نیست که خیال کنی تا من هستم قرآن تاثیر دارد، شما هم نباشی این قرآن تأثیر دارد.
در فرانسه مجلهای وجود دارد که سالیانه شخص سال را معرفی میکند. بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۴۰۰ قمری، تصویری از لوحه داخل مسجد النبی را روی صفحه اول خود درج کرد و نوشت: مرد سال ما پیامبر اسلام است، چون بعد از ۱۴۰۰ سال به نام ایشان انقلابی در ایران انجام دادند و همچنان بر جهان تأثیرگذار است.
از دیدگاه حضرتعالی شخصیت و اندیشههای امام چقدر میتواند در ایجاد انسجام به ما کمک کند؟
اندیشههای امام «باید» در انسجام کمک کند، نه اینکه «چقدر میتواند». باید برای تحقق این کار، تمام نیروها به کار گرفته شود. اگر دست من به مسئولان برسد میگویم برای این کار بنشینید، گروه تشکیل دهید، فکر کنید و جلسه بگذارید. این مباحث جنبه شعاری ندارد. انسجام ما باید به گونهای باشد که برای جهان اسلام و دنیای بشریت نمونه باشیم. این کار در جنگها و حل مشکلات جهان تاثیر میگذارد.
امروزه به سطح جهانی اهتمام میدهند، فرض کنید اگر جایی سیل شدیدی شد، کمکهای جهانی به آنجا میرود. جهانیان بعد از سال ۱۹۴۵ تدریجاً به این فکر رسیدند که ما باید در سطح دنیا کاری کنیم. برای نمونه، مسأله غذا و کودکان سطح جهانی داشته باشد، کودکان زیر هفت سال مشغول کار نشوند، تعلیم کودکان باید رایگان باشد و... جالب است کتابی از اهل سنت متعلق به تقریباً ۱۲۰۰ سال وجود دارد که درباره این موضوع نوشته است: باید کاری کنیم که تعلیم کودکان رایگان باشد و فقط برای تعلیمات عالی پول گرفته شود.
از دیدگاه شما پروژه امامزدایی در داخل و خارج به نتیجه میرسد یا اینکه امام همیشه باقی میماند؟
تفکر طبیعتی دارد و قبل، بعد و حین انقلاب شرایط خاصی دارد. لذا باید دقت کرد که فکر و روح کلی را پیدا کرد. فرض کنید امام در شرایطی مطلبی گفتند و در شرایط دیگری مطلب دیگری بیان کردند. یعنی شرایط عوض میشود. آنچه که اقتضای آن امروزه خیلی شدید است، این است که ما اصل و روح فکر و اندیشه امام را پیدا کنیم و ادامه پیدا کند. قطعا باید ادامه پیدا کند، چون این فکر به قرآن و عترت میرسد. قرآن و عترت تفکر اصلی است و اینها ریشههای آن است. لذا ریشههای تفکر باید باقی بماند.
فرض کنید امام در برههای میگفت: «ارتش برادر ماست» اما ممکن بود در برهه دیگر با یک ارتشی بجنگیم. بنابراین برهههای زمانی تاثیر خاص خود را دارد. اما الان و در زمان ما، یک وضع خاص جهانی حاکم است. البته امروزه در سطح جهانی مسئله اسلحه موضوع کمی نیست و کارخانههای اسلحه یکی از مشکلات است. ما باید طرح فکری داشته باشیم که در عین حالی که اسلحه داشته باشیم و پیشرفت در سلاح هم باشد، به یک سطحی برویم که منطقه رو به آرامش باشد؛ یعنی منطقه و جهان رو به جامعه مهدویت باشد.
بله مردم خودمان، ارزشها و اصالتها حفظ شود و در عین حال رفت و آمدها درست شود. در این راستا دولت باید فعال باشد. دولت چند اصطلاح دارد: اول اینکه به کل حاکمیت، دولت میگویند و در اصطلاح دوم، دولت در مقابل قوای قضاییه و مقننه است. دولت که میگویم منظورم کل حاکمیت است. مردمان ما باشرافت و باکرامت هستند و در ایران استعدادها و قابلیتهای کمی نداریم، فقط دقت و توجه کافی نمیشود. ما در هر رشتهای دست بگذاریم باید بهترینها را داشته باشیم. برای نمونه در طب باید بهترین تجهیزات و دارو را داشته باشیم. چون هر رشته به رشتههای دیگر مربوط است، بخشی از طب به تشخیص و دکتر مربوط است و بخشی مربوط به بیمارستان، دارو و خدمات پرستاری است. تمام اینها در سطح جهانی مورد دقت قرار گرفته است و روی آنها حساب میشود.
ما با خرج میلیاردها تومان در داخل، دانشمندان اقتصادی تربیت کردهایم. اینکه با یک نظر اقتصادی موافق نبودیم به این معنا نیست که فلان اقتصاددان نظر ندهد و باید از نظرات اقتصاددانان استفاده کرد. طبیب خیلی خوبی داریم که یک هفته به دبی میرود و یک هفته به تهران میآید. این برای ما شرمآور و دردآور است.
بله این «باید» قطعی است و اگر اینگونه نشود عقب میمانیم. چون امروزه در عصر دیجیتال، دنیا به سرعت جلو میرود و اگر ما یک سال عقب بمانیم، مثل سابق ۵۰ سال عقب ماندهایم. ایرانیها در هیچ قسمت مشکل ندارند. فقط واقعیتها باید مطرح شود، خدای نکرده آمارهای دروغ گفته نشود و واقعاً به درد جامعه رسیدگی شود. مسئولان به مرز پاکستان و افغانستان بروند ببینند چه دهات محرومی داریم. به لرستان بروند و ببینند مردم در چه وضعیتی به سر میبرند. چند سال پیش در لرستان سیل آمد، دوستان پاکستانی ما به مناطق سیلزده رفتند. همه متحیر شده بودند و فکر نمیکردند در ایران چنین دهات محرومی وجود دارد و میگفتند: روستاهای لرستان از پاکستان ما بدتراست. این برای ما واقعاً زشت و درد است و انسان زجر میکشد. دولت میتواند کارهایی انجام دهد. من از طرف مادر لر حساب میشوم و آسید حسین بروجنی لر بود. من به مناطق خودمان نرفتم، اما انسان از شنیدن وضعیت آنجا غصه میخورد.
پس برای انسجام و وحدت امیدی وجود دارد؟
اساساً بشر همیشه با امید زنده است. ما هنوز میتوانیم و توانایی و قدرت داریم. الحمدلله هنوز امکانات داریم و نباید امکانات را از دست بدهیم. آنچه که الان خیلی مهم است، این است که ما در دنیای اسلام نقش بیشتری ایفا کنیم. حیف است که رابطه ما با مراکش قطع است. در این کشور قبر مشایخ صوفیه و دراویش و عرفا زیاد است. بعد از مصر مهمترین کشور آفریقایی که دارای حالت عرفانی است، مراکش است.
یعنی میفرمایید، درِ کشور باید به روی دنیا باز شود؟
بله، درِ کشور باز شود، ما مشکل نداریم. ما باید مردم خودمان را تربیت کنیم، رسول الله(ص) این کار را انجام داد. رسول الله(ع) وقتی از غار حراء پایین آمدند و گفتند:«قولوا لا اله الا الله تفلحوا» فقط حضرت خدیجه(س) و علی ابن ابیطالب(ع) به ایشان ایمان آوردند و تمام جزیرة العرب مشرک بود. امکانات ما امروزه از زمان رسول الله(ص) بهتر است و چهار نفر حرف ما را گوش میکنند. امروزه امکانات ما بسیار بیشتر شده است. در اروپا و آمریکا غیر از مسلمانها، افراد زیادی حرفهای ما را گوش میکنند. امکانات بسیار عالی وجود دارد و باید رفت و آمدها بیشتر شود و افرادی تربیت شوند. برخی خیال میکنند با رفت و آمد، فساد اخلاقی در دخترها زیاد شود یا پسرهای فاسد میآیند اما باید تربیت عمومی را بالا ببریم.
بله، ازدواج و خانه میخواهد. اینها قابل انکار نیست و جزء ضرورتهای اولیه است. این کارها را باید با دلسوزی، محبت و مهربانی انجام داد. همیشه میگوییم «بسم الله الرحمن الرحیم» از همه آیات در قرآن بیشتر است. باید رحمانیت و رحیمیت حضرت حق ظاهر شود و به مردم رحمانیت و رحیمیت حضرت حق را نشان دهیم. ما امکانات و جمعیت داریم. کشور ما معادن عجیب و غریب و باورنکردنی زیادی دارد. در روزنامه زمان شاه خواندم که اطراف طبس معدنی وجود دارد که دارای ۳۰ میلیارد متر مکعب زغال سنگ است و یکی از مخازن بزرگ زغال سنگ دنیا است. امکانات زیادی داریم که اصلاً قابل تصور نیست.
همین درگیری و نزاعی که بر سر موی زنان شروع شده، ببینید چقدر به کشور لطمه میزند، در حالی که خیلی راحت میتوان آن را مدیریت کرد.
عرض کردم اصالتها و اصول باید حفظ شود و نگذاریم موضوع به بحثهای من و تویی و حیدری نعمتی بکشد. من به یکی از آقایان جامعه مدرسین گفتم که این نهاد، موضوعات خوب جامعه را به صورت فنّی و علمی ارائه کند. از روایات و آیات بحث علمی پخته ارائه کند و قابل نوشتن و طرح برای نسل آینده باشد به گونهای که نسل آینده بتواند روی آن حساب باز کند؛ حتی قابل طرح در میان اهل سنت باشد.
برای نمونه، مباحثی مثل مسئله حجاب، حدود حجاب، حفظ حجاب و مسائل اجتماعی که امروزه وجود دارد. باید روی این مسائل کار علمی و فنی شود و نه شعاری و سیاسی. روایات تحلیل علمی شود و رجال، سند، دلالت و تاریخ روایت بررسی شود. وضع دنیای اسلام در زمان رسول الله(ص) چگونه بود و امروز چگونه است؟ همه اینها را زنده کنیم. چون دین، مخاطبهای بسیار وسیعی دارد و مخاطبان، فرهنگهای متغیری دارند لذا گاهی فرهنگها غلبه پیدا میکند. درباره مسئله حجاب، شیوۀ پوشش در هند، پاکستان، ایران، افغانستان، عراق، عربستان، مصر، شمال آفریقا، لبنان و مسلمانان متفاوت است. چرا؟ چون دین مخاطب بسیار وسیعی دارد. این یک نکته اساسی است که باید به آن بسیار توجه کنیم.
مخاطب دین از تمام اقشار و اصناف مثل باسواد، بیسواد، پیرزن، پیرمرد، دهاتی، استاد، فیلسوف و ... است. هیچ دانشگاهی نداریم که اینقدر سطح وسیعی داشته باشد. دانشجو باید درس معین بخواند، استاد باید درس معین بگوید و همه چیز در دانشگاه معین است. استاد اگر از ماده علمی معین خارج شد، وی را قبول نمیکنند، اما دین متأسفانه اینگونه نیست. آقایی، منبری معروف و تأثیرگذاری بود، میگفت: من تا رسائل و مکاسب بیشتر نخواندهام اما به اندازه ده مرجع به مذهب خدمت کردم.
برخی روشها را بلد نیستند. کسی دوربین به دست میگیرد و از ناموس مردم به خاطر بد حجابی، عکس میگیرد.
اول باید کار علمی شود و بعد با فرهنگ، تدبیر و ملاحظه جلو رفت. عرض کردم رسول الله(ص) یک نفر بود و تمام شبه جزیره مشرک بودند، ایشان چگونه تاثیر گذاشت؟ الان آمریکا و اروپا حقوق بشر را مطرح میکنند، باید بدانیم حقوق بشر آمریکایی و اروپایی اشکال ندارد اما به هر حال حقوق بشر در دنیا مثل «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» است. این را فراموش نکنیم.
لذا باید روی آن کار زیادی شود و بسیار ماهرانه با مخاطب سطح جهانی صحبت کنیم. ما باید بین مخاطبان جهانی برویم، ما میتوانیم در مجالس آنها شرکت کنیم و از حقوق و قراردادها مطلع باشیم. البته حرفهای آنها مختلف است و قانون فرانسه، انگلیس و آلمان یکنواخت نیست. آنها یکنواخت نیستند و نباید خیال کنیم که یکدست هستند.
اصل مطلب این است که در دنیای اسلام ریشههای یکسری مباحث در قرآن یا سنت پیغمبر(ص) باشد و مسلمانها طبق شرایط زمان آنها را انجام دهند. برای نمونه در قرآن آمده است: «وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاقٌ» (نساء: 92) ما میثاق را معاهده ترجمه میکنیم و انگلیسی آن کنوانسیون است. قرآن این را قبول کرده که ممکن است جامعه اسلامی با یک جامعه دیگر میثاق و معاهده داشته باشد. اسلام قبول کرده که شما با یک کشوری معاهده داشته باشید، لذا این معاهدات باید حفظ شود و طبق آن عمل شود.
ما در ارتباط با دنیا هیچ مشکلی نداریم و با کشورهای زیادی مشترکات داریم. از طرف دیگر خود دنیای اسلام امکانات زیادی دارد. در اوائل ظهور داعش شیخ الازهر میخواست کنفرانسی درباره مبارزه اسلام با تروریسم برگزار کند.
من به آقایی گفتم که اگر میتوانید به رهبر انقلاب برسانید که به شیخ الازهر بگوید ما درباره این موضوع اولی هستیم و مشکلات ما با تروریسم بیشتر بوده است. لذا این کنفرانس را در ایران برگزار کنید و ما هم از شما دفاع میکنیم. اما این کار به جایی نرسید. این راه را ما بهتر میرویم و ما واضحتر صحبت میکنیم. چون ما دلسوزتریم، دایه نیستیم ما مادریم.
ما مردم ریشهدار، با فهم و با شعوری داریم. نکتههایی که من درباره ایران عرض کردم نکتههای عجیب و با ارزش است. کتاب «منصوری فی الطب» اثر محمد زکریای رازی، ۱۵۰ سال قبل در آلمان به عربی چاپ شد. قانون شیخ الرئیس که عربی است اولین بار در حدود ۵۰۰ سال قبل در آلمان چاپ شد. گوتنبرگ که چاپ را اختراع کرد اول کتاب مقدس و بعد قانون شیخ الرئیس را به عربی چاپ کرد. افتخار آنها این بود که قانون را بخوانند.
کار بزرگ همیشه صبر و تحمل میخواهد. همچنین علم، عقل و تدبیر یعنی عاقبتاندیشی میخواهد. باید برنامهریزی شود که فلان کار به کجا منتهی میشود. در روایتی آمده است که کمال در سه چیز است، یکی از آن «تدبیر المعیشه» است. یعنی انسان زندگی خود را تدبیر و قانونمند کند؛ حساب کتاب کند که الان این را مصرف میکند فردا به آن محتاج میشود یا نه؟ ایرانیها در این جهت خیلی قوی هستند.
یعنی فقط باید به ایرانیها اعتماد شود و آنها را باور کرد؟
بله، اعتماد شود و صحبت شود. ما اساتید دانشگاه در اقتصاد داریم که برای آنها میلیاردها تومان خرج شده است تا به جایی رسیدهاند؛ اینکه مطلبی بگویند که با نظر دولت نسازد که مشکل ندارد. این را باید یاد بدهیم که شما نظرتان را بگویید، اما گاهی اوقات دولت محذورهای خاصی دارد و برنامه را باید به گونه دیگری اجرا کند. دولت گاهی صلاح میداند اعلام کند یا میگوید فلان موضوع جزء اسرار مملکتی است، فعلاً ساکت باشید تا بعداً مسأله روشن شود. این حرف عاقلانهای است.
الان وضع اقتصادی ما و وضع اقتصادی جهان و مسئله ارز را ببینید. دلار به ۶۱ هزار تومان رسیده، این دردآور است در حالی که دلار زمان شاه ۷ تومان بود و در بازار آزاد مقداری بالاتر بود. الان دلار ۶۱ هزار تومان است، یعنی بیش از ۹ هزار بار پول ما سقوط کرده است. این را وجدان ایرانی قبول نمیکند. ایرانی مجبور شده با این وضعیت بسازد، اما وجدان سلیم قبول نمیکند. پول مثل خون است. اینکه میگویند سرمایه در یک جا جمع نشود مثل این است که خون یک جا جمع شود و سیاه و دُمل شود. پول در جامعه مثل خون است و باید در جریان باشد. باید روشن و شفاف باشد و سیاه نشود؛ یا رقیق نشود که باعث خونریزی شود. خون را باید حفظ کرد. بحث کاهش ارزش پول نیست بحث خون است، پول خون جامعه است.
از طرف دیگر پول صد درصد در اختیار دولت است. میتوانند بگویند کالا را قاچاق آوردند اما درباره پول نمیتوانند چیزی بگویند. پول صد درصد در اختیار دولت است. اگر پول بالا رفت یا پایین آمد، کار دولت است، چون پول در اختیار اوست. پس مسئولان بنشینند و برای حل مشکلات اقتصادی برنامهریزی کنند. عراق با ما قابل قیاس نیست اما غالباً تورم عراق یک یا صفر است. شاید شنیده باشید تورم ژاپن زیر صفر است. دولت ژاپن برنامهریزی میکند به صفر برساند نمیتواند، یعنی مردم نمیگذارند.
از دیدگاه شما وظیفه دولت و مسئولان برای حل مشکلات چیست؟
گاهی میگویند اگر ارزش پول کم شود، از خارج جنس کمتر وارد میشود و بیشتر صادر میشود. لکن نه اینکه اینقدر کم شود. لذا باید دولت رسماً با علمای اقتصاد وارد کار شود، چون این مباحث حساب و کتاب دارد. نزدیک صد درصد اقتصاد در سطح جهانی، معادلات ریاضی دارد اما عمل نمیشود. این را قبول دارم در آمریکا هم عمل نمیشود. ممکن است با اینکه اقتصاد آمریکا آزاد است، ۹۶ درصد یا ۹۰ درصد عمل شود. البته یک قسمتهای آن با اقتصاد ما نمیسازد.
لذا مسئولان باید بنشینند و با دقت محاسبه کنند چون پای آبرو، حیثیت، شرافت و کرامت مردم ایران در میان است. اینکه باید وحدت باشد، قطعاً باید باشد، کسی شبهه نکند، ولی باید در دنیای اسلام و دنیای بشریت به جایگاه خودمان برسیم. به گونهای که اگر بخواهند به ارزشهای الهی نگاه کنند، به ایران نگاه کنند. اساساً معنای آیه مبارکۀ «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً» (البقرة: 143) همین است. آیه صریح است. شما رو امت وسط قرار دادیم. چرا؟ «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس»(البقرة: 143) تا شما شاهد بر مردم باشید. «وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً» (البقرة: 143) پیغمبر هم شاهد بر شما است. یعنی شما از پیغمبر میگیرید، پیغمبر از خدا میگیرد و تمام دنیا به شما نگاه میکنند. شما وسط هستید؛ بشر از ارزشهای الهی خبر ندارد و اگر بخواهد ارزشهای الهی را بفهمد، چه کار کند؟ به ایران نگاه کند. ایران چه کار کند؟ به رسول الله(ص) نگاه کند. امت وسط یعنی این. این آیه صریح و تفسیر نمیخواهد. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس»(البقرة: 143) شما باید شاهد بر مردم باشید و مردم به شما نگاه کنند. شما چه کار کنید؟ «وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً» (البقرة: 143) رسول الله هم شاهد بر شماست.
نزدیک صد سال یا کمتر، در دنیای عرب و اسلام، حرکت و جنبش اسلامی شروع شده است. در ایران گروههایی مثل فدائیان اسلام یا نهضت آزادی، در دنیای اهل سنت بیشتر اخوان المسلمین و در میان شیعهی عرب، حزب الدعوه تأثیرگذار بودند. جنبشی در دنیای اسلام شروع شد، امید چه بود؟ امید این بود که کاری که در ایران شروع شد تمام اینها را به خودش جمع کند و نتیجۀ فعالیت پنجاه-شصت سال باشد که آنان انجام دادهاند. لذا اگر دقت کنید در ابتدای انقلاب بزرگان و مشایخ اخوان المسلمین به ایران آمدند. امیدها به این بود که ایران بتواند تمام چیزهایی که به اسم حرکت اسلامی حدود ۴۰ ـ ۵۰ سال از آن گذشته بود، نتیجه و ثمره دهد. چون دیدند در ایران ثمره داد و یک کشور درست شد. ما میخواهیم این حرکت اسلامی در دنیای معاصر نخوابد.
شما امیدوارید؟
خیلی امیدوارم. با اینکه ایران خیلی ضعیف شده، اما میتواند. هنوز امیدواریم چون نقاط قوت وجود دارد. اصل این نقاط قوت، نور اهلبیت(ع) است. اگر تاریکی است از ماست و اگر نورانیتی وجود دارد از اهل بیت(ع) است.
انشاءالله که این صحبتها به نتیجه و ثمره برسد. بعد از بین اضمحلال عثمانی دنیای اسلام خوابیده بود اما از سوی احزاب و مفکرین و اندیشمندان جنبشی پیدا شد و هنوز هم ادامه دارد. امید همه اینها این بود که تمام این جنبشها در ایران تجلی پیدا کند و ثمره را در ایران ببینند.
لذا همه آنها به ایران آمدند و خیلی همراهی کردند. از طرف دیگر بعضی کوتاهیها در حقشان شد، لکن هنوز قابل جبران است. اصل این است که نور قرآن و عترت را باید زنده کرد. یا نور قرآن و سنت را باید زنده کرد، برای هر دو تعبیر مشکل نداریم. این دو اگر زنده بشود انشاءلله کار درست میشود.