نقطه صفر

نقطه صفر
...........
گاهی اوقات به نقطه صفر می رسی
خود را عاجز و درمانده حال می بینی
گاهی خود را بر روی
آب و یا بر آتش می بینی و
نقطه صفر
را درافکار خود انتخاب و
آن را به مانند کوهی
بزرگش می کنی
اینگونه می اندیشی که
نقطه صفر
نقطه پایانی بر گذشته های
تلخ و شیرین تو است
گاهی خود را سرزنش می کنی
که چرا به نقطه صفر رسیدی
گاهی از خود دور شده
گاهی نیز می اندیشی که
فراموش شده ای و
همه پل های پشت سرت را
خراب و ویرانه ای غیر تعمیر می بینی
ولی هرگز درک نمی کنی که
هر نقطه صفری
پایان کارزار و
یا ادامه راه زندگی ات نیست و
هر شکستی هم
نقطه صفر و ویرانی تو نیست
در اصل نقطه صفر
همانند سکویی
برای پروازی دوباره است
نقطه صفر
می تواند شروعی دوباره
در مسیر زندگی تو باشد
می تواند گذر از اشتباهات تو باشد
میتواند باز شدن چشم و گوش و
اندیشه تو باشد
به نظر من اسی
بن‌بستی درون نقطه صفر نیست
میتوانی از امواج این زندگی گذر کنی
میتوانی لباس کهنه را
از تنت بیرون کنی
زیرا
بعد از گذر از سکوی نقطه صفر
هیچ راهی برایت بن بست نخواهد بود

نقطه صفر ....

.... از اسی ....