دلتنگ یار
ای پادشاه خوبان ،داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد ،وقت است که باز آیی . حافظ گاهی...
ای پادشاه خوبان ،داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد ،وقت است که باز آیی .
حافظ
گاهی بپرس حال ،دیوانه دلم را
وقتی که تنگی دل ،سخت است که باز آیی
هوای این حال من هوای دلتنگی است
بیا که امشب دلم ،تنگ است که باز آیی
در انتظار باران ،هستم من هر شب و روز
چون که هوای قلبم ،گرم است که باز آیی
در گرگ و میش چشمات ،چوپان کشیدم امشب
چون بره ای تنها ،ترس است که باز آیی
ستاره و ماه من، خاموش شد دوباره
در انتظار یارم ،صبر است که باز آیی
لیلی و مجنون که هیچ،قصه فرهاد منم
گریه نمایان شده ، صبر است که باز آیی
من بی تو هر شب و روز،تنها و بیکس هستم
شاید بیایی امشب ،سهل است که باز آیی
((سجاد شمسی ))
دل بی تو به جان آمد ،وقت است که باز آیی .
حافظ
گاهی بپرس حال ،دیوانه دلم را
وقتی که تنگی دل ،سخت است که باز آیی
هوای این حال من هوای دلتنگی است
بیا که امشب دلم ،تنگ است که باز آیی
در انتظار باران ،هستم من هر شب و روز
چون که هوای قلبم ،گرم است که باز آیی
در گرگ و میش چشمات ،چوپان کشیدم امشب
چون بره ای تنها ،ترس است که باز آیی
ستاره و ماه من، خاموش شد دوباره
در انتظار یارم ،صبر است که باز آیی
لیلی و مجنون که هیچ،قصه فرهاد منم
گریه نمایان شده ، صبر است که باز آیی
من بی تو هر شب و روز،تنها و بیکس هستم
شاید بیایی امشب ،سهل است که باز آیی
((سجاد شمسی ))