اسارتِ تفسیر


اسارتِ تفسیر

رَه به جایی کس نبرد از سنّتِ تفسیرها عقل، خود گم میشود در پیچشِ تعبیرها کلِّ دنیا، تابعِ خیز و خروجِ تازگی ست تازه تر شو، چون تبِ توفنده ی تغییرها آنچه میگوید لبِ گرمِ مفسّر ازخود است طیف رنگینِ...

رَه به جایی کس نبرد از سنّتِ تفسیرها
عقل، خود گم میشود در پیچشِ تعبیرها
کلِّ دنیا، تابعِ خیز و خروجِ تازگی ست
تازه تر شو، چون تبِ توفنده ی تغییرها
آنچه میگوید لبِ گرمِ مفسّر ازخود است
طیف رنگینِ تضاد است و تبِ تقطیرها
ما و اجدادی که درخاکِ مذلّت خفته اَند
جمله خامُ بی خبر بودیم از این تخمیرها
لحظه ها، مانندِ رود و پیچهایش تازه اَند
کهنه، مشکل نی گشاید، از خمارِ پیرها
فکر وقتی کهنه باشد چاره را گم میکند
دادِ دیگ است وُ بلند از تِق تقِ کفگیرها
رهروانی پیرپا وُ، کاروان گم کرده ایم
پایِ اُشتر، بسته بر پیش و پسِ تقدیرها
دل خوشِ مشتی کلامِ مُغلق و بی محتوا
عقل را، کرده به بند و منطقِ زنجیرها
با مفسّر شو برو تا عمقِ تفسیر و تضاد
تا ببینی زور و زر، در ذُروهِ تزویرها
ما هزاران برگ ازتفسیر خواندیم وُ نشد
بهره ای از ناز و اطوارِ زَبر، تا زیرها
جز نصیبِ ما نشد زین حجمِ تفسیرِملول
تاخت تازِ زاهدان وُ، تهمت و تکفیرها ( مقصود )

برای شنیدن نسخه صوتی شعر را بزنید یا برای دانلود را بزنید.


زیباترین و شادترین عکس نوشته های شب یلدا