وقت صبح- لحظه‌های احیای کاظم آقا در آمبولانس و ایست قلبی او، این سوال را در ذهن بسیاری از بینندگان ایجاد کرد که این شخصیت از سریال خارج خواهد شد یا نه؟!

رویایی که کاظم آقا در عالم بین مرگ و زندگی می‌دید، حاکی از وجهه‌ی مهربان و دلسوز وی در خانواده بود؛ رویای یک دورهمی خانوادگی که حتی اسمه، سونا و سیران هم سر میز هستند و رابطه‌ی عاطفی قوی با او دارند.

در بخشی از سریال وقتی طنین صدای خان بزرگ پدر کاظم آقا شنیده می‌شود و کاظم مجبور است با وی برود؛ این امر حاکی از ترس و اجبار کاظم در تبعیت او از شخصیت سلطه طلب پدر در طول حیاتش بوده است.

نکته جالب در این بخش درخواست سونا و سیران در عدم تبعیت از پدر و ماندن در کنار خانواده است؛ به تعبیری بیننده می‌تواند برداشت کند اگر کاظم خوی سلطه طلبی پدر و راه او را ادامه نمی‌داد، می‌توانست زندگی شادتر و زیباتری به لحاظ معنوی برای خانواده‌ی خود بسازد.

در ادامه همه می‌دانیم مسبب بلایی که سر کاظم آمده، اورهان پدر فرید است؛ او سر میز شام در حالی که با ایفاکات، سونا و کایا در حال صحبت است، از دستگیری دزدهایی که اجیر کرده باخبر می‌شود؛ اما با حالتی از ترس در چشمانش موضوع را به نحوی مطرح می‌کند که انگار نگران وضعیت سلامت پدر سونا است.

بعد از شنیدن این خبر کایا و سونا به سمت بیمارستان روانه می‌شوند و از طرفی سیران، مادرش و عمه هاتوچ نیز به محل بستری کاظم آقا راهی‌اند.

اورهان در حالی که بسیار آشفته و پریشان است، راز اجیر کردن آدم رباها برای کشتن کاظم را با ایفاکات در میان می‌گذارد و نگران این است که پدرش هالیس کورهان از این موضوع مطلع شود؛ پدری که سا‌ل‌ها موجب تحقیر وی شده و با سلطه طلبی و کنترل گری، عقده‌ی قدرت را در دل پسر خود نشانده است!

در صحنه‌ی بعدی بلاخره اتومبیل حامل سیران به بیمارستان می‌رسد و فرید که کاظم را بین مرگ و زندگی، در جنگل پیدا کرده؛ جلوی در ورودی بیمارستان با حالتی بهت زده و نگران منتظر سیران است!

سیران، فرید و کورهان‌ها را مسبب اتفاق افتاده برای کاظم می‌داند و معتقد است در صورتی که با او مشکلی دارند، خانواده‌اش نباید متوجه آسیبی بخاطر او شوند؛ حتی پدری که سال‌ها موجب سرکوب و ترس او شده!

از طرفی ایفاکات که حالا از نقش اورهان در دزدیده شدن کاظم مطلع است؛ به لطیف آقا همه چیز را می‌گوید و تاکید دارد خان به هیچ عنوان نباید از نقش اورهان در این موضوع باخبر شود!

اما این همه‌ی ماجرا نیست و باید منتظر باشیم و ببینیم آدم رباها لب به اعتراف و گرفتن دستور از اورهان کورهان باز می‌کنند یا خیر؟!

از طرفی سونا که همیشه و حتی سر میز شام دلواپسی خواهرانه برای سیران داشته است؛ در بیمارستان او را مسبب اتفاق افتاده برای پدرش می‌داند!

با دعوای بین این دو، کایا و عمه هاتوچ در تلاشند آن‌ها را آرام کرده و به اتحاد و همدلی دعوت کنند.

صحبت‌های عمه هاتوچ تلنگری است برای این دو خواهر تا همدیگر را در آغوش بگیرند و در لحظه به فکر وضعیت حال پدرشان باشند.

سونا که سر میز شام، متوجه تشویش و اضطراب در حالات اورهان شده؛ ظن خود را نسبت به اورهان با سیران مطرح می‌کند.

سیران سعی می‌کند با سوال پیچ کردن فرید، واقعیت را بفهمد این در حالی است فرید و عابدین سعی در کتمان آن دارند.