وحدت اصولگرایان؛ امکان یا امتناع؟
درگیری روزافزون طرفداران دو نامزد اصولگرا در مقابل اجماع حداکثری اصلاحطلبان، لزوم وحدت در میان این جریان را بیش از پیش ضروری مینماید. اما با توجه به اختلاف گفتمانی عمیق جلیلی و قالیباف، سرانجام این ائتلاف چه خواهد بود؟
بورس نیوز:
در روزهای اخیر با پیشتازی چشمگیر پزشکیان در نظرسنجیها، لزوم ائتلاف در میان نامزدهای اصولگرای انتخابات، بیش از پیش احساس میشود تا جایی که روز گذشته، محمدباقر قالیباف در میزگرد سیاسی خود، رسما از لزوم رسیدن به یک نامزد واحد در جبهه انقلاب سخن گفت. اما ساز وکار این ائتلاف چگونه خواهد بود؟
رقابت درونگروهی جریان اصولگرا، از انتخابات سال ۹۲ وارد مرحله تازه و پیچیدهای شد که امروز پس از گذشت بیش از یک دهه، به بحرانیترین نقطه خود رسیده است.
در لحظهای که اجماع قاطع جریان اصلاحات و حتی تحریمیهای ادوار گذشته انتخابات، حول محور مسعود پزشکیان شکل گرفته است و روز به روز بر تب و تاب این موج شکل گرفته میافزاید، شاهد درگیری روزافزون در میان طرفداران نامزدهای متکثر اصولگرایی هستیم.
درباره کنشهای انتخاباتی پزشکیان و هوادارانش در روزهای آینده به تفصیل خواهم نوشت، اما پیش از آن، تحلیل وضعیت و رفتار میدان سیاسی اصولگرایان، بیش از پیش، ضروری مینماید.
علیرضا زاکانی که در دور قبلی انتخابات، به تانک جریان انقلابی مشهور شده بود، حالا پس از سه سال تجربه شهرداری تهران، با شرایطی متفاوت به صحنه آمده و تا همینجای کار، با بیان برخی اظهارات درباره برجام و مواردی از این دست که توسط بسیاری از مسئولین ذیربط تکذیب شده، ضد تبلیغ فراوانی را برای خود رقم زده است.
اما اینکه زاکانی قرار است به نفع چه کسی کنار رود، پاسخ سادهای نیست. چرا که از یکسو با توجه به نزدیکی وی و حلقه نزدیکبه او در مجلس و شهرداری به قالیباف، در کنار نقش قالیباف و اعضای شورای شهر منتسب به وی در رساندن زاکانی به کرسی شهرداری تهران، عدهای از انصراف وی به نفع قالیباف سخن میگویند.
در مقابل، اما شکلگیری برخی اختلافات در دو سال اخیر میان حلقه زاکانی و قالیباف، چه در مجلس و چه شهرداری و شورای شهر و از سوی دیگر قرابت فکری و ایدئولوژیک زاکانی با سعید جلیلی، احتمال بازی وی در زمین جلیلی را بیشتر مینماید.
شاید پاسخ این سوال، پس از تماشای مناظرات آسانتر شود چرا که مشخص خواهد شد زاکانی قرار است جهت آتش تانک خود را علاوه بر پزشکیان، به سوی کدامیک از کاندیداهای خودی بگرداند.
قاضیزاده هاشمی، همان نامزدی که در انتخابات ۱۴۰۰ بر خلاف سایرین، تا انتها در میدان انتخابات ماند، اینبار، اما از همان ابتدا از احتمال کنارهگیری خود به نفع کاندیدای اصلح جریان انقلاب، سخن گفت. اغلب کارشناسان با توجه به کاراکتر قاضیزاده و تاکید وی بر نخبگی و جوانگرایی و شعارهایی که مطرح میکند، در کنار سابقه همکاریاش در نایب رئیسی مجلس، از احتمال کنارهگیری وی به نفع قالیباف سخن میگویند.
چالش اصلی، اما در میان دو نامزد محوری جریان انقلابی، یعنی قالیباف و جلیلی است که پیشبینی کنارهگیری هر یک از آنان به نفع دیگری را تقریبا ممتنع مینمایاند.
جلیلی و طرفدارانش، از سویی بر گفتمانی بودن، نمایندگی نگاه اصیل انقلابی، پاکدستی و داشتن برنامه تاکید میکنند و از سوی دیگر، قالیبافیها را با القابی، چون تکنوکراتهای انقلابی، لیبرالهای ریشو، انقلابینما و برخی دیگر از القاب دارای بار منفی مینوازند و نیز از فسادهای مالی و اداری آنان انتقاد میکنند.
قالیباف و طرفدارانش نیز با تاکید بر توانایی، پرکاری و داشتن کارنامه در کنار برنامه، جریان طرفدار نامزد دیگر را قبیلهگرا، تندرو، بیتجربه و وحدت شکن نامیده و در نقد سوپرانقلابیگری آنان چیزی کم نمیگذارند.
این جدالها در فضای مجازی میان چهرههای شاخص منتسب به این دو کاندیدا، صورتی بحرانی پیدا کرده و همین، پیشبینی کنارهگیری هرکدام را سختتر خواهد کرد.
از سوی دیگر، اما برخی به تحلیل پسا انصرافی پرداخته و اینگونه گفتهاند که باید دید باقیماندن کدامیک از نامزدها، شانس رقیب را برای پیروزی کاهش میدهد.
اینکه آیا اگر قالیباف کنار رود، تمام سبد رایش برای جلیلی خواهد بود یا مقداری از آرای وی به سبد رای پزشکیان خواهد ریخت؟ و در مقابل اگر جلیلی انصراف دهد، تمام آرای وی به قالیباف افزوده خواهد شد یا ممکن است برخی از طرفداران جلیلی برای پیروز نشدن قالیباف، به پزشکیان رای بدهند؟
به هرحال تا ده روز آینده و آخرین روز تبلیغات، این جدال و دعوا ادامه خواهد داشت تا سرانجام تصمیم پیشبینی ناپذیر اصولگرایان برای ائتلاف بر سر یک نامزد واحد رقم بخورد.
ائتلافی که سرنوشت نهایی این انتخابات، به امکان یا امتناع آن وابسته است!