سرمنشاء مشکلات در حفاظت از آثار تاریخی اصفهان کجاست؟
چرا هر روز خبری از تخریب یک یا بخشی از آثار تاریخی مهم و بینظیر استان اصفهان به گوش میرسد؟
چرا هر روز خبری از تخریب یک یا بخشی از آثار تاریخی مهم و بینظیر استان اصفهان به گوش میرسد؟
به گزارش «دنیای سفر» به نقل از خبرگزاری ایسنا، استان اصفهان با بیش از ۲۲ هزار بنا و اثر تاریخی که ۱۸۵۰ مورد آن به ثبت ملی و هفت اثر آن به ثبت جهانی رسیده، چه سهمی از بودجه میراثی کشور دارد؟ چرا هر روز خبری از تخریب یک یا بخشی از آثار تاریخی مهم و بینظیر به گوش میرسد؟ روند تخریبها و بیتوجهی دقیق به مرمت و حفاظت آثار و بناهای تاریخی تا کجا پیش خواهد رفت؟
اینها بخشی از پرسشهایی است که امروز نهفقط برای فعالان حوزه مرمت و میراث، بلکه برای هر فرد علاقهمند و دلسوز نسبت به اصفهان مطرح شده است. وضعیت اصفهان در زمینه آثار تاریخی و حفاظت از آن ها خوب نیست و این موضوع را امروز همه میدانند، از یک سو خشکسالی و فرونشست و از سوی دیگر عدم حفاظت و مرمتهای پُر ایراد، بلای جان بناهایی شده که اغلب آنها در جهان نظیر ندارند. اساتید و فعالان حوزه مرمت و باستانشناسی از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطالبالتی دارند. ایسنا در همین زمینه گفت و گویی با اساتید و فعالان مرمت و باستانشناسی داشته است.
میراث فرهنگی و جای خالی تخصص و تسلط
محسن افشار، معمار و مرمتگر بناهای تاریخی با اشاره به اینکه بزرگ ترین مشکل بخش میراث فرهنگی، ادغام میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی در دوره دولت دهم بود، گفت: متأسفانه قبل از آن نیز مدیران متخصصی در بخش میراث فرهنگی فعال نبودند و این بخش حیات خلوت مدیران و دولتها بود؛ اما با ادغام میراث فرهنگی با بخش گردشگری، نگاههای گردشگری بر بخش میراث فرهنگی سایه انداخت و نگاه تخصصی بیش از پیش از میراث فرهنگی برداشته شد.
او ادامه داد: یک مدیر بخش گردشگری هیچگاه متوجه مشکلات مرمتی و حفاظتی بنا نمیشود، در حالی که لازمه اول هر بنا حفاظت آن است و در غیر این صورت حضور گردشگر باعث تخریب بیشتر خواهد شد. بنابراین مدیری که قرار است با میراث فرهنگی کار کند باید اشراف کامل بر مسائل حفاظتی، مرمتی و ویژگیهای بناهای تاریخی داشته باشد، اما متأسفانه مدیران میراث اغلب اشراف کاملی به لوازم و بایستههای کار در این حوزه ندارند و فاجعههایی که شاهد آن هستیم ماحصل همین نگاههاست.
افشار تصریح کرد: زمانی که یک مدیر، دانش، آگاهی و اشراف کامل به موضوعات میراثی، مشکلات بناها، مرمت و مباحث مرتبط دیگر را ندارد ناگزیر کار را به معاونان و بخشهای زیردست تفویض میکند و بعضاً معاونان نیز از ناآگاهی مدیران سوءاستفاده میکنند. مشکل اساسی ما تربیت نشدن مدیران طی سالهای مختلف، دوران کوتاه مدیریتها که سبب تصمیمهای ناگهانی و بدون مطالعه میشود و بعضاً تسلط روابط و بده بستانهای مختلف در سازمان است که جامعه تخصصی را کنار میزند، حال آنکه این دست کارها باید با مشورت متخصصان و استفاده از تجربه افراد متبحر انجام شود، زمانی استاد حسین آقاجانی استادکاران و پیمانکارانی را به مجموعه میراث وارد کردند که هنوز از وجود برخی از آنها استفاده میشود.
در پی ارزانی...
این معمار و مرمتگر بناهای تاریخی با اشاره به مشکلات ایجاد شده در مرمت مسجد جامع عباسی، گفت: متأسفانه پیمانکارانی که با میراث کار میکنند بعضاً براساس روابط انتخاب میشوند و یا در شرایطی بدتر پروژه را در مناقصه میبرند و همین موضوع، بزرگترین ایراد است که مرمت بنای تاریخی که امری مهم، تخصصی و حیاتی است به مناقصه و مزایده گذاشته شود. وقتی فردی به بیماری جدی مبتلا است در پی پزشک ارزان قیمت نمیرود، بلکه به دنبال فردی با تخصص، تجربه و تبحر در کار میگردد که بتواند بیماری را علاج و درمان کند، اما برای مرمت یک گنبدی که یک نمونه آن در جهان هست ارزشی قائل نیستیم و به جای تخصص دنبال قیمت ارزان برای حل و فصل پروژه میگردیم.
او با اشاره به اینکه افراد در اداره کل میراث فرهنگی عموماً نگاه کارمندی دارند، تأکید کرد: کار در این بخش به عِرق، علاقه و تخصص نیاز دارد و متأسفانه به دلیل نداشتن تعصب، علاقه و نگاه علمی به این فضا است که در موارد بسیاری چون قرار است پولی به مجموعهای تزریق شود، میراث با همکاری شهرداری به راحتی بخشی از بافت تاریخی و یا خانههای تاریخی را تخریب میکند و بعدهم افراد ناآگاه و مغرض به راحتی ادعا میکنند که این مکان فاقد ارزش تاریخی بوده است. با بررسی تحصیلات برخی مدیران خواهیم دید که کمتر مدیری تحصیلات مرتبط داشته و اینها آفت است.
افشار با بیان اینکه در رأس هرم حل مشکلات میراث، مدیریت مجموعه است، گفت: در صورتی که مدیری با دانش و اشراف اطلاعاتی برای میراث فرهنگی انتخاب شود و از مشورت متخصصان بهره بگیرد، بسیاری از مسائل خود به خود حل میشوند.
یک تجربه خوب
امیرحسین کریمی، عضو هیئت علمی گروه مرمت آثار دانشگاه هنر اصفهان نیز با بیان اینکه استان اصفهان بخش بزرگی از آثار ملی و ثبت جهانی را دارد، اظهار کرد: با این وجود به نظر نمیرسد اصفهان سهم چندانی از بودجه میراثی کشور داشته باشد. وضع اصفهان، هم از نظر تعداد نیروی کارشناسی و هم از نظر بودجه نسبت به تعداد آثار و نیازمندی استان مناسب نیست، بنابراین در صورتی که وضعیت نیروی کار فعال در میراث اصفهان و نظام اداری حاکم به صورت فعلی باشد، نمیتوان انتظار تغییر چندانی از هر مدیری داشت.
او ادامه داد: بهترین مرمتگر و متخصص هم در سیستمی که دست او را بسته باشد امکان فعالیت موثر نخواهد داشت، در حالی که ما تجربه بسیار خوبی را در سالهای نهچندان دور داشتهایم، در دورهای در دهه ۷۰ مدیریت میراث وقت به این جمعبندی رسید که بدنه ادارات میراث استانها، توان برداشتن بارهای سنگین را ندارد، لذا ساختاری به نام پایگاههای پژوهشی را ایجاد کردند که اینها دفاتر فنی تخصصی بودند برای انجام کارهای خاصی که در استانها وجود داشت و میراث استانها توان انجام آنها را نداشت، این ساختار در آن زمان ایجاد شد و هنوز هم ته ماندهای از این دفاتر در حال فعالیت هستند.
او اضافه کرد: این پایگاهها در آن زمان بودجه مستقل از تهران داشتند و در قیدو بند روال اداری هم نبودند این پایگاهها بهعنوان دفاتر تخصصی مشکلات خاص میراثی آن منطقه را با کار موردی و پژوهشی حل میکردند، برای مثال به این نتیجه رسیده بودند که روستای تاریخی ابیانه نیاز به یک اداره میراث مجزا دارد و نیروی کار میراث استان توان جمع کردن کار ابیانه را ندارد و نتیجه ایجاد دفتر میراث، حضور کارشناسان مقیم و نیروهای متخصص مرمتگر و متخصص بهصورت دائم و ادواری در ابیانه بود.
کریمی توضیح داد: این دفاتر به حدی پیشرفت کردند که من در یکی از آنها شاهد بودم که چیزی حدود ۵۰ نفر نیروی استادکار، مرمتگر، کارگر و ... فعالیت میکردند. این ساختار توانست سنگهای بزرگی را از پیش پای میراث استانها بردارد، چرا که پروژههای زمین ماندهای که کسی سالها توان اجرای آن را نداشت حل میکردند. برای مثال امروز مسجد افشویه، امامزاده و مسجد شاه کرم همینطور بلاتکلیف مانده و اینها مسائلی هستند که به عمر کوتاه مدیریت یک مدیر نمیرسند و با این مدیریتها و سرپرستیهای کوتاهمدت و متغیر فرد در بهترین حالت هم امکان کار دقیق و کارشناسی شده، برنامهریزی و کار بلندمدت را نخواهد داشت؛ اما اگر ساختاری ایجاد شود که ضامن کارشناسی داشتهباشد و شامل افرادی باشند که در استان باقی میمانند و بر شرایط آنها اشراف دارند پروژهها امکان بررسی و حل و فصل پیدا میکنند؛ اما در حال حاضر مثلاً شاهد هستیم که پروژه مهمی به شخصی خارج از استان سپرده میشود که نه اطلاعی از سابقه و پیشینه دارد و نه بعد از آن را خواهد دید.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: سالهاست که اصفهان موزه بزرگی ندارد و همچنان درباره آن وعده داده میشود، اما چنین پروژهای به عمر مدیریت کوتاه یک شخص نمیرسد. امروز تعداد زیادی پروژه اضطراری وجود دارد که سالهاست انجام نشده و افرادی و مسئولینی که میآیند هم از شرایط و اقدامات انجام شده اطلاعاتی ندارند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر اصفهان گفت: امروز زمان زیادی از ایجاد این ساختارها نگذشته و بسیاری از افراد و کارشناسان میراث به یاد دارند که این ساختار چطور توانست مسائل پیچیده میراثی را با دستاوردهای بسیار خوب حل کنند، لذا شاید تنها راه بهبود کار در سازمان میراث ایجاد این ساختارهای چابک، ماندگار و کارشناسی باشد.
پروژه جدی باستانشناسی در اصفهان نداریم
علی شجاعی اصفهانی، عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان نیز با بیان اینکه مسئله اصلی و پررنگ در اصفهان بیتوجه به باستانشناسی در شهر و استان بهعنوان یکی از بزرگترین و باسابقهترین شهرها و مناطق تاریخی ایران است، گفت: شاید در میان استانهای کشور و با توجه به غنای اصفهان، کمترین آمار کاوشهای باستانشناسی مربوط به اصفهان باشد، بهطوری که جای خالی پروژههای جدی باستانشناسی با برنامهریزی بلندمدت در اصفهان به شدت خالی است.
او ادامه داد: تعدد بناهای تاریخی باعث شده که عمده توجه مجموعه میراث فرهنگی به حفظ، مرمت و گردشگری معطوف شده و نسبت به مهمترین بُعد این حوزه یعنی برنامههای میدانی باستانشناسی و ارائه و عرصه به جامعه علمی و علاقهمند غفلت شود. این در حالی است که غنای اصفهان در دوران اسلامی نشان از اهمیت آن در ادوار تاریخی و پیش از تاریخ دارد که شواهد و آثار اندکی از آن ادوار و البته خود دوران اسلامی در دست داریم.
این عضو هیئت علمی باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان تأکید کرد: اصفهان از منظر باستانشناسی می تواند در سه بُعد مورد توجه قرار گیرد و فعالیتهای میدانی گسترده انجام شود، که عبارتاند از نخست شهر اصفهان بهعنوان یکی از قدیمیترین شهرها و مراکز تمدنی ایران و جهان. دوم، حوضه آبریز زایندهرود بهعنوان تنها رودخانه دائمی در مرکز فلات ایران از بالادست در چادگان و کوهرنگ تا پایین دست در تالاب گاوخونی، و سوم نیز کل استان اصفهان است که باید به زیرمجموعه های خردتری تبدیل شود. از بخشهای مختلف کشور مثل جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب اطلاعات حاصل از مطالعات میدانی باستان شناسی بیشتری در دست است، اما زمانی که به مرکز و اصفهان میرسیم متأسفانه از اطلاعات، بررسیها و کاوشها کاسته میشود.
شجاعی تأکید کرد: مدیران فعلی و آینده و هر فرد تصمیمگیر و دلسوز باید در این زمینه برنامه داشته باشد، چرا که بیبرنامگی و عدم فعالیت منسجم سبب شده که کاوشهای غیرمجاز به کرات در مناطق مختلف انجام شده و سبب آسیب به محوطهها و از بین رفتن آنها شود.
شجاعی بیان کرد: یکی از مظاهر بیتوجهی به لایههای تاریخی در شهر اصفهان ساخت و سازها در ایستگاههای مترو است، بهصورتی که به تخریب گسترده در لایههای تاریخی منجر شهر شده و فرصت خوبی که میتوانست منجر به شناخت صحیح از گذشته شهر برای متخصصان و مردم علاقهمند شود از بین رفت. متأسفانه به دلیل عدم توجه و شناخت درست، اداره کل میراث فرهنگی نتوانسته مدیران شهری را نسبت به اهمیت شواهد و آثار تاریخی آشنا کند که نشانههای آنها در ایستگاههای مختلف قابل ردیابی بود.