یادداشت؛ پدیده کودکان ویترینی
فناوریهای نوین ارتباطی از جمله شبکه جهانی وب و اینترنت در دهه های اخیر به طور شگفت انگیزی، حیات بشری را با تغییرات گسترده مواجه ساخته است. از همان ابتدا پرسشهای متعددی مبنی بر اینکه فناوریهای نوین چه هستند؟ چگونه بر زندگی فردی و اجتماعی اثر...
فناوریهای نوین ارتباطی از جمله شبکه جهانی وب و اینترنت در دهه های اخیر به طور شگفت انگیزی، حیات بشری را با تغییرات گسترده مواجه ساخته است. از همان ابتدا پرسشهای متعددی مبنی بر اینکه فناوریهای نوین چه هستند؟ چگونه بر زندگی فردی و اجتماعی اثر میگذارند؟ و چالشها و فرصتهای استفاده از این فناوری به چه نحو است؟ از سوی صاحبنظران مطرح شد و مورد بحث قرار گرفت. اما فارغ از همه این پرسشها و دغدغه ها اکنون شاهد استقبال فراوان کاربران در سراسر دنیا از این فضا هستیم.
صدیقه البرزی، عضو هیات علمی گروه علوم رفتاری جهاد دانشگاهی استان فارس طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری سیناپرس گذاشته، نوشته است: امروزه شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام در زندگی روزمره افراد، ساری و جاری است. دنیای مجازی، برخی از محدودیتهای فردی و اجتماعی را از میان برداشته یا تقلیل داده به عنوان نمونه در اینستاگرام، محدودیت زمانی و مکانی چندان معنایی نداشته و برای افراد این امکان فراهم شده تا از خلوت خود با سایر انسانها در دوردست ترین کشورها تعامل کنند و فرصت ابراز وجود یابند. از آنجایی که این فضا آزادی بیشتری به حضور و نقش آفرینی افراد میدهد مورد استقبال فراوان بوده و کاربران آن همواره رو به افزایش است.
شبکه های اجتماعی و به طور خاص اینستاگرام پیامدهای متعددی بهمراه داشته است. شهرت، یکی از آورده های این فضاست که سلبریتی یا “خرده سلبریتی” می سازد. در کنار زنان، مردان، بازیگران، ورزشکارها، خوانندگان و … کودکان نیز در این بستر، حضوری قابل توجه دارند.
کودکان اینستاگرامی که در این شبکه اجتماعی به کار گرفته شده و متناسب با اهداف والدین خود به نمایش گذاشته می شوند. والدین “بلاگر” به ویژه مادران با ارائه نمایشی کودکان خود به دنبال جذب مخاطب بیشتر، رسیدن به شهرت و کسب درآمد بالاتر هستند.
این کودکان گاهی به واسطه استعداد یا توانمندی خاصی که دارند در معرض عموم قرار می گیرند و یا از زیبایی چهره، چشمان رنگی و کلام و گفتار بچه گانه آنها استفاده میشود. از این فاجعه بارتر زمانیست که والدین از کودکان می خواهند ادای آدم بزرگها را در آورند تا برای مخاطب و “فالوئر”های خود جذابیت ایجاد کنند.این والدین تا جایی پیش میروند که حتی از به نمایش گذاشتن خرابکاریها یا رفتارهای ناپسند کودک در فضای عمومی نیز چشم پوشی نکرده و آن را دستمایه خنده مخاطب میسازند. غافل از اینکه این کودک، روزی بزرگ میشود و چه بسا تا آن زمان همچنان از پیامدهای حضورش در این فضا رنج برد و از نقش آفرینی هایی که داشته خجالت بکشد یا مورد تمسخر قرار گیرد.
تأسفبار اینکه حتی گاهی شاهد هستیم نقش های همسری (زن/ شوهر) به کودکان واگذار شده، پسر بچه ای که روسری بر سر می گذارد تا نقش زن جوانی را ایفا کند و فردای آن روز در سناریویی متفاوت، ریش میگذارد تا در قالب مرد جوانی بازی کند. در اینجا آشفتگی ذهنی کودک کاملاً نادیده انگاشته میشود چرا که او درک روشنی از دنیای آدم بزرگها ندارد.
این بهره کشی میتواند به واسطه بروز اختلالات روانی و آسیب های اجتماعی تبعاتی بهمراه داشته باشد که حتی تا بزرگسالی و چه بسا تا پایان حیات فرد به وی آسیب بزند. این کودکان را میتوان به مثابه کودکان کار نگریست، هرچند در شکل و شمایلی متفاوت. کودکانی که در ویترین صفحه اینستاگرام جای گرفته و از این طریق به بازار کار وارد شده و کودکیشان را میفروشند تا والدینی که پشت دخل نشسته اند به درآمد بیشتری دست یابند.
در اغلب این “پیج”ها سناریوهای مختلف از سوی والدین به کودک تحمیل شده و کودک اجباراً و بدون حق انتخاب به ایفای نقش میپردازد. در این میان والدین که در اینجا نقش کارگردان به خود میگیرند بارها “کات” می دهند و رسیدن به یک “برداشت” موفق ممکن است ساعتها به طول انجامد. چیزی که در این میان نادیده انگاشته می شود خستگی و تنش های تجربه شده کودک است. در این موارد از طرفی نقض حقوق کودک، بهره کشی، اعمال خشونت و خدشه دار شدن سلامت روان کودک به دست والدین رقم خورده و از سویی دیگر پایین بودن سواد رسانه در سطح جامعه و حمایت کاربران اینستاگرام از این افراد به تقویت این پدیده دامن میزند. در این بین، ضعف در قوانین مربوطه نیز بسیار حائز اهمیت است.
ضعف مخاطبان در سواد رسانه همانگونه که میتواند زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خودشان را با آسیبهای جدی مواجه سازد به گونه ای ناخواسته، سوء استفاده از کودکان و سودجویی از آنها را تشویق و حمایت کرده و از کودکان، قربانی میگیرد.
ارتقای سطح سواد سلامت، توجه به ملاحظات اخلاقی، آشنایی جامعه و به ویژه والدین با حقوق کودک و شیوه های مراقبت از فرزندان، ایجاد حساسیت در نهادهای ذیربط و افکار عمومی نسبت به این پدیده، کاهش عادی انگاری و توجه بیش از پیش متخصصان مربوطه میتواند گامی باشد در جهت پیشگیری و یا کاهش تضییع حقوق این کودکان.