اقتصاد دانشی است در مورد اینکه چگونه جوامع کالاها و خدمات را تولید میکنند و چگونه آنها را به مصرف میرسانند. علم اقتصاد وضعیت مالی جهان را در نقاط حساس تاریخی تحت تأثیر قرار داده است. میتوان گفت که علم اقتصاد یکی از بخشهای حیاتی زندگی روزمرهی همهی انسانهاست. فرضیاتی که مطالعات اقتصادی را جهتدهی میکنند، در طول تاریخ دستخوش تغییر گشتهاند. در نوشتهی پیش رو ما به تغییرات رخ داده در اقتصاد، در طول زمان، و همچنین به موثرترین افراد در این تحولات نگاهی خواهیم داشت.
پدر علم اقتصادبسیاری بر این باورند که این آدام اسمیت بود که علم اقتصاد را پایهگذاری نمود. اگرچه خود او تحت تأثیر نویسندگان فرانسویای بود که نفرت خود را از مرکانتیلیسم بروز داده بودند. در حقیقت نخستین مطالعات در مورد اینکه اقتصاد چگونه عمل میکند، توسط همین نویسندگان فرانسویِ فیزیوکرات طرحریزی شد. آدام اسمیت بسیاری از ایدههای آنان را اتخاذ نمود و آنها را به سمت اینکه اقتصاد چگونه کارکردی باید داشته باشد، گسترش داد.
اسمیت باور داشت که رقابت باید خود تنظیمکننده باشد و دولت نباید از طریق تعرفهها، مالیاتها و یا به هر طریق دیگر، مشارکتی در اقتصاد داشته باشد؛ مگر اینکه دخالت دولت در راستای کمک به رقابت در بازار آزاد باشد. تعداد زیادی از تئوریهای اقتصادی حال حاضر، حداقل در برخی جوانب، واکنشی هستند به زمینهی بنیادی کار اسمیت.
علم تخیلی مارکس و مالتوسکارل مارکس و توماس مالتوس افرادی هستند که به قطع واکنش ضعیفی در برابر فرضیهی اسمیت نشان دادند. مالتوس پیشبینی کرده بود که افزایش جمعیت بر ذخایر غذا پیشی خواهد گرفت. هماکنون به اثبات رسیده است که او در این زمینه اشتباه میکرده است، چرا که او نوآوریهای تکنولوژیکیای را که به کمک آنها افزایش تولید همزمان با افزایش جمعیت، امکانپذیر میشود نادیده گرفته است. با این وجود، کار او تمرکز اقتصاد را از تقاضا برای منابع به محدودیت منابع معطوف ساخت.
این تمرکز فزاینده بر محدودیتها کارل مارکس را مجاب کرد تا نتیجه بگیرد که واسطههای تولید در هر اقتصادی مهمترین بخش هستند. مارکس عقاید خود را به پیش برد و سرانجام متقاعد گشت که جنگ طبقاتی به سبب تناقضات ذاتی سرمایهداری آغاز شده است. در هر حال مارکس انعطافپذیری سرمایهداری را دست کم گرفت. به جای تشکیل دو طبقهی مشخص سرمایهدار و کارگر، سرمایهگذاری طبقهای ترکیبی از سرمایهدار و کارگر را تشکیل داده است به صورتیکه در این طبقه هر دو گروه منافع خود را به صورت متعادل به همراه دارند. با وجود تئوری بیش از اندازه سختگیرانهی مارکس، او توانست یک اتفاق را به درستی پیشبینی نماید: تجارت همگام با کشش بازار آزاد سرمایهداری، روز به روز بزرگتر و قدرتمندتر میشود.
اقتصاد به زبان ریاضیلئون والراس، اقتصاددان فرانسوی، در کتاب خود با عنوان «عناصر اقتصادهای ضعیف»، مفاهیم جدیدی را وارد اقتصاد کرد. والراس به ریشهی تئوریهای اقتصادی بازگشت و مدلها و تئوریهایی را بازسازی کرد که نشاندهندهی چیز جدیدی بودند که او در نهایت دریافت. تئوری موازنهی عمومی حاصل کار او بود. علاوه بر این او تلاش کرد تا مفاهیم اقتصاد را به جای استفاده از زبان معمول، به صورت آماری و به زبان ریاضیات ارائه نماید. سپس آلفرد مارشال مدل ریاضی اقتصاد را به سطح بالاتری ارتقا داد. او مفاهیم بسیاری را پیش کشید که بسیاری از آنها هنوز هم به خوبی درک نشدهاند. مفاهیمی از قبیل مزیت مقیاس، مطلوبیت نهایی و پارادایم بهای واقعی.
تقریباً غیرممکن است که یک اقتصاد را به دقتِ یک علم آزمایشگاهی رساند، از این رو اقتصاد در حاشیهی علوم قرار دارد. اگرچه از طریق مدل ریاضی اقتصاد، برخی نظریههای اقتصادی قابل آزمایش شدهاند.
اقتصادهای کینزیاقتصاد ترکیبی جان مینارد کینز، به این ادعای مارکس که جوامع سرمایهداری قادر به خودساماندهی نیستند پاسخی ارائه کرد. مارکس این نکته را به عنوان نقصی مرگبار برای سرمایهداری میدید در حالیکه کینز آن را به عنوان شانسی میدید تا از طریق آن دولت بتواند وجود خود را موجه سازد.
بازگشت به سرآغاز: میلتون فریدمنسیاستهای اقتصادی در دو دههی اخیر همگی از کارهای میلتون فریدمن زاده شدهاند. زمانی که اقتصاد ایالات متحده به بلوغ رسید، فریدمن این بحث را مطرح نمود که دولت باید کنترلهای زائدی که بر بازار دارد را حذف نماید. فریدمن باور داشت که برای افزایش تولید ناخالص داخلی، دولت باید به جای تأکید بر رشد بیشتر، بر مصرف کمتر سرمایه تکیه داشته باشد. بدین وسیله سرمایهی بیشتری در سیستم باقی خواهد ماند و سرمایهی بیشتر در سیستم، اقتصاد را قادر خواهد ساخت تا بدون دخالت دولت به فعالیت بپردازد.
سخن آخرتفکر اقتصادی به دو مسیر تقسیم شده است: مسیر تئوریک و مسیر کاربردی. اقتصادی تئوریک یا اقتصاد نظری زبان آمار و ریاضیات و مدلهای محاسباتی را به کار میگیرد تا مفاهیم خالص را مورد آزمایش قرار دهد. این نوع اقتصاد به نوبهی خود به اقتصاددانان کمک میکند تا حقیقت اقتصادهای کاربردی را دریابند و آن را به شکل سیاست دولتی درآورند. چرخهی کسبوکار، چرخهی شکوفایی و زوال و اقدامات ضد تورم همگی حاصل علم اقتصاد هستند و فهمیدن آنها به دولت و بازار کمک میکند تا با این متغیرها سازگار شوند.
منبع: investopedia
ترجمه: آرش شمسی
آشنایی با علم اقتصاد - اقتصاد آدام اسمیت - اقتصاد جان مینارد کینز - اقتصاد دانان مشهور جهان - اقتصاد لئون والراس - اقتصاد میلتون فریدمن - اقتصاد چند نوع است؟ - اقتصاد چیست؟ - اقتصاد کلان - تعریف علم اقتصاد - نظریه اقتصادی مارکس - پدر علم اقتصاد کیست