در این مطلب مجموعه ای از شعر درباره امام زمان را در اختیار شما همراهان عزیز و گرامی قرار داده ایم که امیدواریم از مطالعه این اشعار زیبا و خواندنی نهایت لذت را ببرید.
اشعار زیادی در وصف امام زمان سروده شده اند و شما می توانید این اشعار زیبا را برای دوستان و نزدیکان خود در شبکه های اجتماعی ارسال کنید. شعر درباره امام زمان در انواع مضامین عرفانی و احساسی سرده شده اند که خواندن این اشعار می تواند برای شما آرامش بخش و دلنشین باشد.
جملات زیبا در مورد امام زمان و شعر درباره امام زمان از انواع مطالب پرمخاطب در مورد امام زمان (عج) هستند و اغلب شاعرهای توانای کشورمان شعرهای زیادی در وصف امام زمان و امامان دیگر سروده اند.
شعر درباره امام زمان
جمعه ها حس انتظار غریبی را می کشیم و در اغلب اشعاری که در مورد امام زمان سروده شده است حس غریب انتظار به وضوح قابل درک است. در ادامه مجموعه ای زیبا و جالب از انواع شعر درباره امام زمان را مشاهده خواهید کرد که امیدواریم این اشعار مورد توجه تان قرار بگیرند.
شعر در مورد امام زمان (عج) با مضامینی عرفانی
دعا میکنم باز بــــــاران بیاید
بر آوار من حس طوفان بیاید
دعــا میکنم مثـل هر شب نباشد
کسی سمت دل های لرزان بیاید
به یک تار مو بسته اوضاع گردون
که یک جــمعه تکــرار قـــرآن بیاید
نسیمی پر از عطر کوثر ز خیبر
به چشـمان خاموش کنعان بیاید
غم ذوالفقار از نگـــــاهش بریزد
به خون خواهی نسل انسان بیاید
پر از بغض چاه از یتیمان بگوید
به دلــداری یـــاس پنـــهان بیــاید
و بر خالی سفره های دوباره
به نــام بلنــدای او نان بیاید
جنون میوزد بر من ای کاش باران
به لب خشـــکی این بیــابــان بیاید
کبوتر کبوتر جهــــان پر بگیرد
غریب از غروب خراسان بیاید ….
روز جمعه شد و دلبر نیومد
ای خدا کاسه ی صبرم سر اومد ….
شعر درباره امام زمان با مضامینی دلنشین
ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
شعر در مورد امام زمان
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کنگفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازمگفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویمگفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کنگفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کنگفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کنگفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینهگفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجانگفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کنگفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارمگفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کنگفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردانگفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کنگفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
شعر زیبا در مورد امام زمان
غروب جمعه مرا بی قرار می نامند
تویی که آمدنت را بهار می نامند
بیا که بی تو یمین را یسار می نامند
که سیب و گندممان را انار می نامند
گرفته فتنه جهان را غروب یعنی این
بریده حلق اذان را غروب یعنی این
دلم گرفته از این ندبه های طولانی
از ابرهای پراکنده ی بیابانی
زنان و دخترکان بد خیابانی
قیافه های به ظاهر قشنگ ِ شیطانی
بیا که حال و هوای سرودنم باشی
دلیل پاکی و آیینه بودنم باشی
به تنگ آمده دنیا ز جنگ و خونریزی
نمانده بر تن پوشالی جهان ، چیزی
اگرچه از تب و احساس عشق لبریزی
تو خون ظلم و ستم را بگو که می ریزی
بیا که منتقمی تو به خون ثارالله
بیا که جلوه کند در شب سیاهم ماه
برای اینکه بیایی چکار باید کرد؟
چه چیز قلب تو را این چنین مردّد کرد؟
خدا دعای فرج را بگو چرا رد کرد؟
نگو که راه تو را جرم هایمان سد کرد!
خدا کند که بیایی ؛ ولی نمی آیی!
به سر رسد من و مایی ؛ ولی نمی آیی!
به ذوالفقار تو سوگند دردمان کم نیست
دقایقی که شود بی تو سردمان کم نیست
به سروقامتی ات .. برگ زردمان کم نیست
که احتمال خدا کرده طردمان کم نیست
به هرکسی که رسیدم در انتظارت بود
ولی نشد که بفهمم چقدر یارت بود!
غزل ترانه ی بیداری ام ببار امشب
غم نبودن خود را بزن کنار امشب
نهال آمدنت را بیا بکار امشب
که بی بهانه بگیرد دلم قرار امشب
تو هم به قول و قرارت عمل کنی باید
و کام تلخ زمان را عسل کنی باید
مرا ببینی و من هم ببینمت ، خوب است
که عشق لازمه اش ، هم حبیب و محبوب است
ز دوست هرچه رسد هم ، اگرچه مطلوب است
دلم اگر تو نباشی همیشه آشوب است
بیا که عارف و عالِم به بودنت باشم
نخواه باشم و فکر نبودنت باشم
شعر درباره امام زمان با مضامین جالب و دلنشین
اگر چه روز من و روزگار می گذرد
دلم خوش است که با یاد یار می گذرد
چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است
قطار عمر که در انتظار می گذرد
به ناگهانیِ یک لحظه عبور سپید
خیال می کنم آن تک سوار می گذرد
کسی که آمدنی بود و هست، می آید
بدین امید، زمستان، بهار، می گذرد
نشسته ایم به راهی که از بهشت امید
نسیم رحمت پروردگار می گذرد
به شوق زنده شدن، عاشقانه می میرم
دو باره زیستنم زین قرار می گذرد
همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات
شبی که از بَرِ شب زنده دار می گذرد
شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار می گذرد
در این مطلب سری جدید از انواع شعر درباره امام زمان را برای شما عزیزان گردآوری کردیم که امیدواریم این اشعار مورد توجه تان قرار بگیرند. در صورت تمایل می توانید برای مطالعه انواع شعرهای مذهبی و عاشقانه و … به بخش شعر و ادبیات مجله آرگا مراجعه کنید.