تاثیر صدا بر آرامش و عصبانیت انسان
وقتی با قوه ی تخیل خود، به روزگاران بسیار دور و به ماقبل تاریخ می اندیشیم، دورانی را تصور می نماییم، که آرامش و سکوت مطلق، دنیایی را که امروزه اینهمه و لوله در آن افتاده، و زندگی ساکنانش را با دلهره و اضطراب به جهنمی بدل ساخته است، فراگرفته بود. به گفته برناموریس پارکر مولف فرهنگنامه جوانان :
چقدر دنیا در آن زمان آرام بود. هیچ پرنده ای نمی خواند، هیچ سگی پارس نمی کرد، و هیچکس سخن نمی گفت، علت آن بود، که درآن روزها اصلاً پرنده و سگ و انسان وجود نداشت، تنها نوع جانورانی که در آن زمان زندگی می کردند، ساده ترین جانوران بودند.
نخستین صدا، که در جهان انعکاس صوتی یافته، شاید صدای جانورانی بوده است، که برای فراخواندن جفتشان، صدا را به کار برده اند.
احتمال می دهیم، که نخستین ارتعاش صوتی، در انعکاس با جهان خارج بدینگونه آغاز گشته باشد، انسانها نیز در مسیر حرکت تکاملی خود بود که از صدا، به عنوان موثرترین وسیله ی ارتباطی، ترقی و پیشرفت استفاده نمودند، و چنین شد، که زبان که به مفهوم دقیق تر و گویاتر صدا می باشد، مهمترین عامل پیدایش تمدن بشری گردید.
صداهای بسیاری که امروزه پیرامون انسان را فراگرفته، و ناراحتی ها و ناهنجاریهای فراوان برای وی سایر جانداران فراهم آورده است، سوغاتی خود آدمی، یا به عبارت دیگر زاده ی تمدنی است، که بشر در جهت پیشبرد آرزوهای دور و دراز خود، که به بلندای قامت تاریخ امتداد دارد، به آن دست یافته است.
روزگاری، کودکان سوار بر اسب چوبین، در کوچه و پس کوچه های خاک آلود محلات شهرهای قرون وسطایی، شاید در آرزوی آن بودند، که اسب چوبینشان به نیروی سحر و جادو، به پرواز درآید، و آنان را از دیگرکودکان همبازی خود فراتر و بالاتر برد. امروز، این آرزوهای رویایی و بسیاری از آرزوها و تخیلات دیگر بشر، در زمره ی ابتدایی ترین امکانات دست یافتنی انسان درآمده است، لیکن به همراه خود، همزادی آورده است، که تحملش سخت دلازار، ناهنجار، کسالت آور و ملال خیز می باشد و گاهی نیز بیماری زا، و آن صدا است.
بشر، که در آغوش طبیعت رشد و نمو کرده است، و آموخته های خود را مدیون آنست، و داده های طبیعت زمینه ی پرورش فکری و جسمی اش را فراهم آورده است، هر صدایی که همساز و هماهنگ با طبیعت باشد، برایش دلنواز، روح بخش ، و جان فزا بوده، و حتی به تقلید آن پرداخته، و آن را مونس تنهایی خود ساخته است.
نغمه های دلپذیر پرندگان خوش الحان، الهام بخش پیدایی موسیقی و آوازهای موزون و هارمونیک بوده است. ترنم ترانه ها، سرایش شعرها جملگی از داده های طبیعت است، که شنیدنش آدمی را هیجان زده و مسرور و روحش را تلطیف، احساسش را رقیق، عواطفش را تحریک و مالا سلامتی اش را تضمین می نماید.
لیکن هر صدایی که با نغمات روح پرور طبیعت ناهماهنگ، و یا به عبارت دیگر گوش خراش و آزاد دهنده باشد، وی را کسل، افسرده و گاهی نیز سرسام آور است و شخص را به عصبیت می کشاند.
بحث ما، مربوط به چنین صداهای ناهنجار ی است، که پابپای گسترش زندگی ماشینیزم، انسان را احاطه نموده، جزو عوامل آزار دهنده ی وی شده است.