راز سر به مهر قتل حدیثه/ چه کسی قاتل است؟
راز قتل حدیثه، دختربچه هشتساله که ششسال قبل به طرز مشکوکی در روستای میگون تهران به قتل رسیده با مخالفت خانوادهاش برای برگزاری مراسم قسامه همچنان سر به مهر ماند.
به گزارش فانوس، نهم اسفندماه سال۹۰ بود که مأموران پاسگاه روستای میگون در حوالی تهران از ناپدید شدن ناگهانی دختر هشت ساله ای به نام حدیثه باخبر شدند.
پدر دختر 8 ساله گفت: دخترش بعد از تعطیلی مدرسه به خانه بازنگشته و همه روستا را برای پیدا کردن او زیر پا گذاشته اما تلاش او نتیجهای نداشته است.
با طرح شکایت، همزمان با تلاش کارآگاهان پلیس برای یافتن دختر خردسال، جسد سوخته دختری در حاشیه فشم کشف شد که بعد از انتقال به پزشکی قانونی مشخص شد متعلق به همان حدیثه هشتساله است.
دستگیری اولین مظنون پرونده
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد در دستور کار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و در تحقیقات مشخص شد که پدر حدیثه مدتها قبل با پسر عمویش سعید بر سر زمین اختلاف داشته است.
بنابراین سعید به عنوان اولین مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد و گفت: «اختلافم را با پسرعمویم قبول دارم، اما آنقدر بیرحم نیستم که بخواهم دختر خردسالش را قربانی اختلافات کنم.»
سعید در تحقیقات بیشتر گفت: «احتمال میدهم قتل کار پسر جوانی به نام امیر باشد، چون روز حادثه او را در حالی دیدم که پوتینهای خونی در دست داشت.»
با ثبت این توضیحات، پدر یکی از همکلاسیهای حدیثه نیز در ادامه تحقیقات به کارآگاهان گفت صبح روز حادثه حدیثه را سوار بر خودروی امیر دیده است.
دستگیری متهم
به این ترتیب امیر ۲۷ساله بازداشت شد، اما او قتل دختر خردسال را انکار کرد و در خصوص توضیحات شاهدان گفت: «سعید از روی حسادت و کینه آن حرفها را زده است و پدر همکلاسی حدیثه نیز به خاطر اختلافی که از قبل با هم داشتیم شهادت دروغ داده است. خودروی پرایدی که دارم آبی رنگ است و تا حالا پراید سفید نداشتهام.»
اولین جلسه محاکمه و تبرئه متهم
با انکارهای متهم، اما با توجه به شواهد و قرائن موجود امیر روانه زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه محاکمه، متهم بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم اما به دلیل انکارهای متعدد تبرئه شد.
این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما با اعتراض اولیایدم از سوی قضات شعبه ۳۲ دیوان نقض و پرونده به شعبه همعرض ارجاع داده شد.
دومین جلسه محاکمه و گواهی شاهدان علیه متهم
به این ترتیب متهم که با قرار وثیقه آزاد بود بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده پای میز محاکمه قرار گرفت. ابتدای جلسه پدر مقتوله گفت: «متهم در بازجوییها اظهارات متناقضی را بیان کرده است. از طرفی جنازه دخترم در فاصله ۱۰۰متری کارگاه پدربزرگ او کشف شد. به همین دلیل مطمئن هستم امیر، قاتل دخترم است و برای او قصاص میخواهم.» در ادامه شاهدان در جایگاه حاضر شدند و بر علیه متهم گواهی دادند.
یکی از آنها گفت: «امیر بعد از آنکه با قرار وثیقه آزاد شد از من خواست تا از خانواده حدیثه بخواهم پرونده را پیگیری نکنند در غیر اینصورت دیگر دخترشان را هم خواهد کشت!»
دیگر شاهد نیز گفت: «بعد از آنکه شهادت دادم که امیر در قتل نقشی ندارد خانواده حدیثه از من کینه گرفتند و روزی که از مقابل خانه آنها عبور میکردم مادر مقتوله به من ناسزا گفت به همین دلیل ناراحت شدم و قصد داشتم از آنها شکایت کنم، اما امیر گفت بگذار مدتی بگذرد، خودم عضو دیگری از این خانواده را خواهم کشت!»
سپس متهم با انکار جرمش در آخرین دفاع گفت: «گواهی شاهدان را قبول ندارم و آنها دروغ میگویند.» در پایان هیئت قضائی بعد از شور متهم را با حکم قضائی بار دیگر روانه زندان کرد و دستور دادند چند شاهد دیگر برای محاکمه بعدی به جلسه دعوت شوند.
سومین جلسه محاکمه و گواهی شاهدان به نفع متهم!
پرونده متهم این بار در حالی روی میز هیئت قضائی قرار گرفت که امیر از زندان اعزام و مقابل هیئت قضائی به ریاست قاضی قربانزاده و مستشار غفاری حاضر شد.
ابتدای جلسه اولیایدم گفتند خواستهای جز قصاص ندارند. سپس متهم در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش گفت: «پنجسال از بهترین روزهای عمرم بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشم در زندان گذشت. باور کنید در قتل نقشی نداشتم و نمیدانم چه کسی دختر بیگناه را کشته است.
حدیثه مثل ناموس خودم بود و وقتی خبر فوت او را شنیدم خیلی ناراحت شدم. برای مراسمات ختم او هر کاری از دستم بر میآمد انجام دادم تا مجالس او با آبرومندی برگزار شود. از خانواده حدیثه انتظار نداشتم که این تهمت را به من بزنند و مرا قاتل دخترشان معرفی کنند. حالا اگر صدبار هم محاکمه شوم میگویم بیگناهم.»
بعد از آخرین دفاع، شاهدان در جایگاه ایستادند و همه آنها به نفع متهم شهادت دادند و گفتند آن روز امیر را حوالی محل حادثه ندیدهاند و نمیدانند چه کسی دختر خردسال را کشته و جسد وی را سوزانده است.
در پایان هیئت قضائی با توجه به آخرین دفاع متهم و گواهی شاهدان، دستور برگزاری مراسم قسامه را برای اولیایدم در جلسه بعدی صادر کرد.
چهارمین جلسه محاکمه و لغو مراسم قسامه
صبح روز گذشته پرونده متهم برای چهارمین بار روی میز هیئت قضائی گشوده شد، اما طبق حکم صادره، اولیایدم شرایط برگزاری مراسم قسامه را نداشتند؛ چراکه نتوانسته بودند ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کنند. از طرفی پدر مقتوله نیز راضی نشد تا قسامه را به متهم واگذار کند.
به این ترتیب امیر با حکم قضائی و قرار وثیقه آزاد شد. سپس هیئت قضائی به اولیایدم سهماه فرصت داد تا در این فرصت ۵۰نفر از بستگان نسبی خود را برای انجام مراسم قسامه به دادگاه معرفی کنند در غیراینصورت این مراسم به متهم واگذار خواهد شد.
پدر دختر 8 ساله گفت: دخترش بعد از تعطیلی مدرسه به خانه بازنگشته و همه روستا را برای پیدا کردن او زیر پا گذاشته اما تلاش او نتیجهای نداشته است.
با طرح شکایت، همزمان با تلاش کارآگاهان پلیس برای یافتن دختر خردسال، جسد سوخته دختری در حاشیه فشم کشف شد که بعد از انتقال به پزشکی قانونی مشخص شد متعلق به همان حدیثه هشتساله است.
دستگیری اولین مظنون پرونده
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد در دستور کار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و در تحقیقات مشخص شد که پدر حدیثه مدتها قبل با پسر عمویش سعید بر سر زمین اختلاف داشته است.
بنابراین سعید به عنوان اولین مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد و گفت: «اختلافم را با پسرعمویم قبول دارم، اما آنقدر بیرحم نیستم که بخواهم دختر خردسالش را قربانی اختلافات کنم.»
سعید در تحقیقات بیشتر گفت: «احتمال میدهم قتل کار پسر جوانی به نام امیر باشد، چون روز حادثه او را در حالی دیدم که پوتینهای خونی در دست داشت.»
با ثبت این توضیحات، پدر یکی از همکلاسیهای حدیثه نیز در ادامه تحقیقات به کارآگاهان گفت صبح روز حادثه حدیثه را سوار بر خودروی امیر دیده است.
دستگیری متهم
به این ترتیب امیر ۲۷ساله بازداشت شد، اما او قتل دختر خردسال را انکار کرد و در خصوص توضیحات شاهدان گفت: «سعید از روی حسادت و کینه آن حرفها را زده است و پدر همکلاسی حدیثه نیز به خاطر اختلافی که از قبل با هم داشتیم شهادت دروغ داده است. خودروی پرایدی که دارم آبی رنگ است و تا حالا پراید سفید نداشتهام.»
اولین جلسه محاکمه و تبرئه متهم
با انکارهای متهم، اما با توجه به شواهد و قرائن موجود امیر روانه زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه محاکمه، متهم بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم اما به دلیل انکارهای متعدد تبرئه شد.
این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما با اعتراض اولیایدم از سوی قضات شعبه ۳۲ دیوان نقض و پرونده به شعبه همعرض ارجاع داده شد.
دومین جلسه محاکمه و گواهی شاهدان علیه متهم
به این ترتیب متهم که با قرار وثیقه آزاد بود بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده پای میز محاکمه قرار گرفت. ابتدای جلسه پدر مقتوله گفت: «متهم در بازجوییها اظهارات متناقضی را بیان کرده است. از طرفی جنازه دخترم در فاصله ۱۰۰متری کارگاه پدربزرگ او کشف شد. به همین دلیل مطمئن هستم امیر، قاتل دخترم است و برای او قصاص میخواهم.» در ادامه شاهدان در جایگاه حاضر شدند و بر علیه متهم گواهی دادند.
یکی از آنها گفت: «امیر بعد از آنکه با قرار وثیقه آزاد شد از من خواست تا از خانواده حدیثه بخواهم پرونده را پیگیری نکنند در غیر اینصورت دیگر دخترشان را هم خواهد کشت!»
دیگر شاهد نیز گفت: «بعد از آنکه شهادت دادم که امیر در قتل نقشی ندارد خانواده حدیثه از من کینه گرفتند و روزی که از مقابل خانه آنها عبور میکردم مادر مقتوله به من ناسزا گفت به همین دلیل ناراحت شدم و قصد داشتم از آنها شکایت کنم، اما امیر گفت بگذار مدتی بگذرد، خودم عضو دیگری از این خانواده را خواهم کشت!»
سپس متهم با انکار جرمش در آخرین دفاع گفت: «گواهی شاهدان را قبول ندارم و آنها دروغ میگویند.» در پایان هیئت قضائی بعد از شور متهم را با حکم قضائی بار دیگر روانه زندان کرد و دستور دادند چند شاهد دیگر برای محاکمه بعدی به جلسه دعوت شوند.
سومین جلسه محاکمه و گواهی شاهدان به نفع متهم!
پرونده متهم این بار در حالی روی میز هیئت قضائی قرار گرفت که امیر از زندان اعزام و مقابل هیئت قضائی به ریاست قاضی قربانزاده و مستشار غفاری حاضر شد.
ابتدای جلسه اولیایدم گفتند خواستهای جز قصاص ندارند. سپس متهم در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش گفت: «پنجسال از بهترین روزهای عمرم بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشم در زندان گذشت. باور کنید در قتل نقشی نداشتم و نمیدانم چه کسی دختر بیگناه را کشته است.
حدیثه مثل ناموس خودم بود و وقتی خبر فوت او را شنیدم خیلی ناراحت شدم. برای مراسمات ختم او هر کاری از دستم بر میآمد انجام دادم تا مجالس او با آبرومندی برگزار شود. از خانواده حدیثه انتظار نداشتم که این تهمت را به من بزنند و مرا قاتل دخترشان معرفی کنند. حالا اگر صدبار هم محاکمه شوم میگویم بیگناهم.»
بعد از آخرین دفاع، شاهدان در جایگاه ایستادند و همه آنها به نفع متهم شهادت دادند و گفتند آن روز امیر را حوالی محل حادثه ندیدهاند و نمیدانند چه کسی دختر خردسال را کشته و جسد وی را سوزانده است.
در پایان هیئت قضائی با توجه به آخرین دفاع متهم و گواهی شاهدان، دستور برگزاری مراسم قسامه را برای اولیایدم در جلسه بعدی صادر کرد.
چهارمین جلسه محاکمه و لغو مراسم قسامه
صبح روز گذشته پرونده متهم برای چهارمین بار روی میز هیئت قضائی گشوده شد، اما طبق حکم صادره، اولیایدم شرایط برگزاری مراسم قسامه را نداشتند؛ چراکه نتوانسته بودند ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کنند. از طرفی پدر مقتوله نیز راضی نشد تا قسامه را به متهم واگذار کند.
به این ترتیب امیر با حکم قضائی و قرار وثیقه آزاد شد. سپس هیئت قضائی به اولیایدم سهماه فرصت داد تا در این فرصت ۵۰نفر از بستگان نسبی خود را برای انجام مراسم قسامه به دادگاه معرفی کنند در غیراینصورت این مراسم به متهم واگذار خواهد شد.