به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس؛ اخیرا اظهار نظری از رئیس فدراسیون کوهنوردی منتشر شد که خیلی قابل تامل بود اما رسانه ها به سادگی از کنار آن رد شدند. زارعی در مصاحبه ای گفته بود که طی سال های 90 تا 96، 790 نفر در کوهستان های ایران جان خود را از دست داده اند! جمعیت قابل توجهی که یا کوهنورد حرفه ای بوده اند و یا به صورت نیمه حرفه ای یا تفریحی به این ورزش پرداخته بودند.
صحبت های زارعی هم در همین اندازه مانده و دیگر کسی هم به آن نپرداخته بود. هیچ کسی در این میان توجه نکرد که روش ناصحیح یک ورزش به طور میانگین در یک سال 131 نفر را به کام مرگ می کشاند! ورزشی که قرار است باعث سلامت جسم و روح ورزشکاران حرفه ای یا آماتورش باشد اما به همین سادگی جانشان را می گیرد.
131 نفر کشته برای یک ورزش که جنبه تفریحی هم دارد عدد بسیار بزرگی است! برای اینکه قدری بزرگ بودن این عدد مشخص شود، به حادثه های اخیر در یکی دو سال اخیر که بازتاب های بسیار زیادی داشت توجه می کنیم. حوادثی که هرکدام برای چندین روز و حتی هفته فضای حقیقی و مجازی را اندوهگین کرده بود و همه به شکلی عزادار بودند.
با اشاره به حادثه پلاسکو که روزها و هفته ها موضوع اصلی کشور بود و یکی از تلخ ترین حوادث سال های اخیر، طبق آمار 25 کشته داشت، همینطور حادثه کشتی سانچی که طی ماه های گذشته یکی از وقایع تلخ ایران بود و 32 نفر جان خود را از دست دادند و حادثه تلخ اخیر سقوط هواپیما در ارتفاعات دنا که هنوز هم عملیاتش ادامه دارد، 66 کشته به جا گذاشتند. تعداد کشته های این سه حادثه تلخ، باز هم به عدد 131 کشته در سالِ کوهستان های ایران نمی رسیم!
این سه واقعه روی هم رفته 123 نفر را از میان ما بردند. حوادثی که هر سه شاید آن ها هم تا حدودی قابل پیشگیری بودند اما اتفاق افتادنشان بیش از هر چیز حادثه بود. با این حال کوهستان و طبیعت اگر با سهل انگاری و قهرمان بازی های بدون فکر بشر همراه نباشد، به هیچ عنوان کشنده نیست. غیر مترقبه ترین حادثه کوهستان سقوط بهمن است که آن هم حالا پس از گذشت چندین دهه از گسترش کوهنوردی در ایران، مناطق بهمن خیر همگی شناسایی شده و مسئولان محلی به سادگی می توانند هشدارهای لازم را به کوهنوردان بدهند.
رئیس فدراسیون کوهنوردی به همین سادگی آماری که شاید مقداری از واقعیت فاصله داشته باشد را می دهد و از موضوع رد نمی شود و نمی گوید که برای کم کردن و رساندن این کشته ها به نزدیک صفر چه باید بکنیم؟
اگر فدراسیون برای ممانعت از صعود های پر خطر نیاز به اختیارات و کمک دارد چرا در خواست نمی شود؟ اگر بخش زیادی از این کشته ها به کوهنوردان نیمه حرفه ای و آماتور بر می گردد، چرا اجازه صعود به آن ها داده می شود و چرا فدراسیون برای صعود های قله های مهم و حتی محلی مجوز صادر نمی کند. حداقل چرا برای صعود کوه های بیش از سه هزار متر کوهنوردان نیازمند آموزش های ابتدایی و شاید همراه داشتن لوازم حداقلی نیستند؟
این ها چراهایی است که خیلی بدیهی به نظر می رسند و جای تعجب است که هر سال که کوهستان های ایران آمار بیش از صد کشته را به جا می گذارند، هیچ کس این سوال برایش پیش نمی آید که "چرا یک ورزش باید اینقدر کشنده باشد؟"
یک مقایسه تلخ دیگر؛ برای اینکه تلخی و بزرگی عدد 790 کشته ی کوهستان های ایران را بیشتر نشان بدهیم، سه زلزله مهم و کشنده ایران در دهه نود را بررسی می کنیم. زلزله های ورزقان، سراوان و کرمانشاه. نکته تلخ ماجرا اینجاست که مجموع آمار رسمی کشته های این سه زلزله تازه می تواند با آمار کشته های کوه های ایران برابری کند! ینی زلزله بزرگ کرمانشاه که تمام ایران را عزاردار کرد با بیش از 400 کشته، زلزله ورزقان با بیش از دویست کشته و زلزله سراوان با کمتر از صد کشته، تلفاتی تقریبا برابر با کشته های شش سال گذشته کوهستان های ایران دارند!
به گزارش جی پلاس؛ این آمار یعنی هر چند دیر اما حداقل از همین حالا باید فکری به حال این ماجرا کرد. اینجا دیگر نه نیاز به سخت افزار و امکانات زیربنایی است و نه فشار اقتصادی و تحریم های دست و پایمان را بسته. اینجا دیگر تنها نیاز بسیار زیادی به آموزش است و برخی اقدامات کنترل کننده است تا از آمار نجومی کشته های کوه های ایران کاسته شود.