ادبیات اقلیمی، واژه های به گستردگی کهن سرزمین چهار فصل، ایران
مرد دهاتی آدمی است ساده و پاک که عاشق همه است و کینه ندارد و آوازهای محلی می خواند و عامیانه حرف می زند. نوشته ادبیات اقلیمی، واژه های به گستردگی کهن سرزمین چهار فصل، ایران اولین بار در نت نوشت پدیدار شد.
ادبیات اقلیمی در حقیقت مبین نوعی ادبیات است که در آن شاخصه های جغرافیایی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی یک منطقه معین نشان داده می شود. به گونه ای که بیان این شاخصه ها تمییز دهنده میان آن منطقه با دیگر مناطق است. در این بین نویسندگان داستان های اقلیمی و روستایی در یک ردیف قرار داده شده اند در صورتی که آن ها را نمی توان از یک جنس دانست. ادبیات روستایی در مقابل ادبیات شهری قرار می گیرد گرچه می توانند در گروه ادبیات اقلیمی یا منطقه ای در بر گرفته شوند. یعنی مثلا بیان مناسبات ارباب و رعیتی در روستایی معین نمی تواند در زمره ادبیات اقلیمی باشد. لذا اگر ما ادبیات اقلیمی و روستایی را در یک گروه قرار دهیم این بدان معناست که داستان هایی متضمن فضاهای شهری در قلمرو ادبیات اقلیمی جای گرفته نمی شوند.
ادبیات محلی در داستان یا شعر بر شخصیت ها، لهجه ها، گویش ها و رسوم یک منطقه تاکید دارد. اصطلاح ادبیات بومی یا منطقه ای بیشتر تحت تاثیر طنز جنوب شرقی و شرق آمریکاست. و از اواخر قرن نوزدهم وارد ادبیات شد. محمد علی سپانلو در این باره بیان داشته که پیرامون مسائل روستایی در ایران، قصه ها نوشته شده است اما تنها در دهه چهل است که این قصه ها بر یک مطالعه اقلیمی و فولکوریک متکی است. امین فقیری برجسته ترین نماینده این شیوه هاست که در دو مجموعه “دهکده پرملال” و “کوفیان” یکسر به مسائل روستا پرداخته است. در آن سیمای انسانی، اجتماعی و اقتصادی، اقلیم خاصی از روستاهای مملکت را طراحی می کند. احمد محمود نیز جنوب داغ و فقر را در زمینه رویدادهای داستانش قرار داده است. داستان های جنوبی در محیطی صنعتی می گذرد و به توصیف کارگران نیز می پردازد اما داستان شمالی می کوشد که فقر و رنج خاموش دهقانان را وارسی کند. خشونتی که در جنوب است در فضای مه آلود شمال کمتر بوده و داستان نویسان شمالی برای بیان اعمال و روحیات آدم هایی که در فضای رخوت زده رنج می برند از بیانی نرم تر بهره برده اند.
داستان های جنوبی و شمالی در سال های یک هزار و سیصد و چهل تا پنجاه شاخه پرباری از داستان نویسی معاصر ایران را تشکیل می دهد که از آن می توان با عنوان اقلیم گرایی در ادبیات یاد کرد. در دهه چهل این نهضت با انتشار مجلات با فضای با ارزش برای رشد هنرمندان شهرستانی به وجود آمد. در تهران مجلات منظمی چون خوشه، پیام نوین و فردوسی بسیاری از صفحات خود را به چاپ داستان های محلی و گزارش های تجربی معلمان روستا اختصاص می دادند. دور افتاده ترین مناطق در افق دیدشان قرار گرفت و باعث تنوع مضامین داستان ها شد. توصیف زندگی هایی فراموش شده کانون توجه قرار گرفته شد. گرچه شروع جدی ادبیات روستایی با تک نگاری های اجتماعی آل احمد و ساعدی بود که موجب شد ادبیات منطقه ای ایجاد شود.
ساعدی در بیشتر داستان هایش از مایه های اقلیمی بهره برده است. در این بین گزارش های آموزگاران روستا نیز به همراه داستان هایی در کتاب روستا به چاپ می رسید. اینان متاثر از نثر جلال آل احمد، فقر و خرافه پرستی روستاییان و نابودی سنت ها بر اثر هجوم تکنولوژی پیشرفته و دلتنگی های معلم ها در فضای کسل کننده ده را بازگو می کنند. سید حسین میر کاظمی با مجموعه های داستانی- روستایی خود “آلامان” که در سال یک هزارو سیصدو پنجاه و سه منتشر کرد از باقی نویسندگان راه را جدی تر ادامه داد. زبان این گونه نوشته غالبا از اصطلاحات بومی پر می شوند.
منوچهر شفیانی (۴۶-۱۳۱۹) است که با مرگ ناگهانی اش ادبیات روستایی را از وجود داستان نویسی در حال تحول محروم کرده است. “عبور از چات و قرعه آخر” از جمله کارهای اوست. دولت آبادی و بهروز تبریزی و علی اشرف درویشیان که خاستگاهی روستایی داشتند توانستند مسائل مربوط به روستا را به شیوه ای ملموس تر گزارش کنند. محمود دولت آبادی مسائل روستا و روستا نشینان شمال شرق ایران را با رویکردی تازه مطرح می کند. قهرمانان داستان های بیابانی دولت آبادی تحمل شهر را ندارند و از کارخانه و ازدحام آن بیزارند.
در داستان های روستائی دهه هزار و سیصد و سی جای طرح مبارزات دهقانی را بیان احساسی فلاکت های ده نشین های ایرانی می گیرد. جمالزاده شورآباد را در سال یک هزار و سیصد و چهل و یک در همین زمینه می نویسد . “گراز” از شاپور قریب نیز از جمله بهترین نمونه های این نوع از ادبیات است. توصیفات نویسنده از زندگی روستاییان، کلیشه ای است. بهرام صادقی روستایی نویس های دهه سی را این چنین به سخره می گیرد که مرد دهاتی آدمی است ساده و پاک که عاشق همه است و کینه ندارد و آوازهای محلی می خواند و عامیانه حرف می زند و …
بنابراین تحولات اجتماعی و فرهنگی دهه چهل (اصلاحات ارضی، طرح مساله غرب زدگی، بازگشت به زندگی ساده و سنتی روستا) نویسندگان را واداشت تا با دیدی تازه به مسائل زندگی روستا توجه کنند. شاخصه های اقتصادی مانند فعالیت های اقتصادی معینی چون کشاورزی یا صنعتی مانند صنعت نفت در خوزستان یا برج کاری در شمال و بیان شاخصه های فرهنگی و اجتماعی مانند زبان و نژاد و مذهب و اعتقادات است.
که در کنار شاخصه های جغرافیایی یک منطقه، لازمه کار یک نویسنده بوده تا با نگارش خود ثابت کند که ایده های نگارشی اش از دل یک جریان روستایی بر آمده است. اگر برای برخی از نویسندگان، روستا مکانی است برای جمع آوری فولکوریک که همین هم باعث نرسیدن به موفقیت می شود اما برای برخی دیگر، روستا بخشی است که مهم ترین رویدادهای زمانه در آن بیان می شود. در این مورد می توانیم چهره برجسته ای را که موفق تر از دیگران بوده با نام امین فقیری بشناسیم و برداشت های وی را ستایش انگیز تر از دیگران دریابیم.
پاسخی بگذاید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت