بازار سهام در هفته جاری شاهد نوسان مثبت و منفی با دامنه نسبتا بالا بود که در نهایت در مقیاس هفتگی رشد ۱/ ۰ درصدی را رقم زد. در نیمه نخست هفته، فضای منفی ناشی از نااطمینانی درخصوص برجام و نیز ابهامات ارز تکنرخی کماکان بر فضای معاملات غالب بود که منجر به افت توامان شاخص کل و حجم معاملات شد. اما در دو روز بعدی، با مخابره اخبار نسبتا مثبت درخصوص احتمال عدم خروج سخت ایالاتمتحده از برجام تا حدی فضای معاملات تلطیف شد. در نهایت در روز گذشته با مشخص شدن تصمیم رئیسجمهوری آمریکا مبنی بر خروج از توافق هستهای، روند بازار با حمایت حقوقیها تقریبا با ثبات بود. آنچه در نهایت حائز اهمیت تلقی میشود این است که به گواه روند تاریخی، ابهام ناشی از بلاتکلیفی در بورس تهران آثار مخرب رکودی به مراتب بدتری از وقوع اخبار بد دارد. بدین ترتیب در حالت دوم، پس از تخلیه آثار اخبار منتشره، بازار خود را با شرایط جدید وفق میدهد و روند عادی معاملات بر اساس دادههای موجود شکل میگیرد. از اینرو، با گذر بورس از دوران ابهام سیاسی میتوان به شکلگیری مسیر جدید مطابق با مفروضات جدید امید داشت.
ریسکی که هنوز همچون گذشته نیست
برخی فعالان بازار شرایط این روزهای بورس را با سالهای ۹۰ و ۹۱ قابل مقایسه میدانند. در آن زمان در اثر اعمال تحریمهای هستهای هم ریسک سیستماتیک سرمایهگذاری افزایش یافته بود و هم به دلیل نوسان گسترده ارز، اطمینان کلی فعالان اقتصادی در سطح پایینی قرار داشت. شدیدترین ترکیب این دو عامل در فاصله بین زمستان ۹۰ تا تابستان ۹۱ اتفاق افتاد و بورس تهران در تمام این دوره روندی خنثی با تمایل به کاهش داشت. اما ناگهان، از اواخر مرداد ۹۱ ورق برگشت و به رغم پابرجا ماندن دو ریسک یادشده، بازار سهام در یک رالی پرشتاب صعودی قرار گرفت و در عرض چند ماه ۶۰ درصد رشد قیمت سهام به دلیل رشد سودآوری شرکتها ناشی از تضعیف ریال به ثبت رسید. این گروه معتقدند در شرایط کنونی نیز امکان اتفاقی مشابه در بورس تهران فارغ از ریسکهای محیطی وجود دارد. از این منظر میتوان گفت از لحاظ متغیر تحریمها، هرچند مشابهتهایی با گذشته به چشم میخورد، اما به لحاظ عدم اجماع بر سر اجرای تحریمهای یکجانبه، شرایط در عمل از اوایل دهه ۹۰ متفاوت است. از این رو درس تاریخ برای فعالان بورس تهران این است که در شرایط ثبات سایر متغیرها، تحولات سیاسی اخیر لزوما انعکاس منفی در قیمت سهام در افق میانمدت نخواهد داشت به ویژه آنکه متغیر ارزی نیز در جهت تقویت انتظارات سودآوری بخش مهمی از شرکتهای بورسی حرکت میکند.
کف ارزش بازار کجاست؟
کل ارزش بازار سهام در بورس تهران در طول زمان معمولا کفهای تاریخی مشابهی را تجربه کرده است. در واقع، هربار که سیکل جهش ارزی به دلیل سیاستهای سرکوب قبلی این متغیر اتفاق میافتد بورس تهران با افت ناگهانی در ارزش دلاری کل سهام پذیرفته شده مواجه میشود، اما از آنجا که در نهایت داراییها، ارزش اسمی خود را با نوسان ارزی تعدیل میکنند، این سیکلهای تضعیف ارزی منجر به رشد ریالی قیمت سهام تا زمان تطابق با ارزش واقعی قبلی میشوند. تفسیر این گزاره بدان معنی است که بورس تهران نسبت به تحولات ارزی با یک فاز تاخیر زمانی رفتار میکند. در ابتدای چنین دورههایی، واکنش بازار کند و لَخت است، اما پس از چندی به سرعت این عقب افتادگی جبران میشود. بر اساس مطالعه تاریخی، باند ۵۵ تا ۶۰ میلیارد دلاری محدوده پر قدرتی جهت حمایت از افت بیشتر قیمت سهام در زمان جهشهای ارزی بوده است و معمولا در این محدوده بازار سهام تمایل داشته تا روند مثبت را آغاز کند. در روزهای اخیر و با درنظر گرفتن قیمت دلار غیررسمی این ارزش برای اولین بار از زمان بحران قبلی به زیر ۶۰ میلیارد دلار رفت و به نوعی به محدوده حمایتی وارد شد. جالب است که همزمان، نشانههای اولیه در زمینه رشد محدود قیمت سهام به چشم میخورد. به این ترتیب میتوان گفت در حالی که قیمت کالاها و داراییهای دیگر در حال تطبیق با شرایط ارزی جدید هستند بورس تهران هنوز با ارز قدیمی ارزشگذاری شده است؛ وضعیتی که با عنایت به شواهد تاریخی با توجه به افت قابل ملاحظه ارزش دلاری سهام به ویژه در گروههای تولیدکننده کالا به زودی پایان خواهد پذیرفت.
بورس و افق جدید قیمت نفت
شاید دو سال پیش که قیمت جهانی نفت در کف نازل ۳۰ دلار در هر بشکه دست و پا میزد کمتر کسی تصور میکرد که امکان ۵/ ۲ برابر شدن قیمتها در این فاصله زمانی کوتاه وجود داشته باشد. در آن زمان، صحبت از تطابق تولیدکنندگان جدید نفتی ایالات متحده با قیمتهای نفت پایینتر و افزایش عرضه بود. اما تصمیم اوپک به داد بازار نفت رسید و پایبندی فوقالعاده اعضای این کارتل نفتی به کاهش تولید، عملا کنترل عرضه و رشد چشمگیر قیمت را موجب شد. اخیرا نیز بسیاری از مراجع تحلیلی به ویژه بانکهای سرمایهگذاری بزرگ به سطح ۸۰ دلار در هر بشکه بهعنوان سطح تعادلی جدید با توجه به شرایط عرضه و تقاضا اشاره میکنند. نکته قابل تامل این است که این اتفاق در زمانی روی میدهد که حجم صادرات نفتی ایران هم در اوج قرار دارد و شرکتهای وابسته در گروه پتروشیمی، نفتی و شیمیایی نیز از رشد ممتد قیمتهای نفت بهره میبرند. همچنین ذکر این نکته حائز اهمیت است که در زمان پیش از برجام تا زمانی که اروپا به جرگه تحریمی نپیوسته بود، عملا صادرات نفتی و پتروشیمی کشور با اختلال جدی رو به رو نشد. از این رو میتوان گفت در صورتی که حجم صادرات ایران در مقطع کنونی با افت جدی مواجه نشود انتفاع مهمی از جهت رشد عایدات ارزی به دلیل قیمتهای بالای نفت در کوتاهمدت نصیب کشور خواهد شد؛ شرایطی که برای سهام شرکتهای بزرگ پالایشی و پتروشیمی در بورس تهران نیز مثبت ارزیابی میشود.
شروین شهریاری