زندگی به سبک با اعتمادبهنفسها
اگر احساس کنید بهترین خود را به نمایش گذاشتهاید، اعتمادبهنفس بالایی دارید. این تعریفی است که گروهی از روانشناسان برای اعتمادبهنفس مطرح کردهاند. آنها میگویند احساس خوشایند به خود اعتمادکردن، میتواند شما را چند پله از آنچه هستید بالاتر ببرد و مانع ضعیف جلوهکردنتان در مناسبات اجتماعی شود.
اگر شما مدتهاست که نتوانستهاید حرف دلتان را در محیط کار به زبان بیاورید و برای حقوق از دست رفتهتان تلاش کنید، یا اینکه وقت زدن حرفهایی که در تمام طول روز با خود مرور میکنید، دستهایتان میلرزد، عرق روی پوستتان مینشیند و اشک در چشمهایتان حلقه میزند، این مطلب را بخوانید. ما رازهای موفقیت آدمهای با اعتمادبهنفس را با شما در میان میگذاریم.
اعتمادبهنفس یعنی اعتمادکردن به تشخیصهای خود و اگر شما به موضوعات درست توجه نکنید، نمیتوانید به آنچه که در ذهنتان چرخ میزند هم اعتماد کنید. وقتی شنونده خوبی هستید، خوب واقعیات را میبینید و با هوشیاری واکنشهای آدمهای اطرافتان را ورانداز میکنید، تحلیل بهتری از موضوعات پیدا میکنید و از تکرارشدن این جمله ناخوشایند که «نکند اشتباه میکنم!» خلاص میشوید.
درست است که هیچیک از ما نمیتوانیم صددرصد توانایی ذهنیمان را در کنترل خود دربیاوریم، اما با تمرینکردن این موضوع، لااقل میتوانیم بخش قابل توجهی از هوش و حواسمان را در اختیار بگیریم و با دریافت اطلاعات بیشتر از محیط، اعتمادبهنفس خود برای تصمیمگرفتن و تحلیلکردن را افزایش دهیم.
تصمیمگرفتن، راه دیگری برای افزایش اعتمادبهنفس است. اگر فرد منفعلی باشید که همیشه به جای تصمیمگیرندهبودن، پذیرای تصمیمهای دیگران است، قطعا اعتمادبهنفستان پایین خواهد ماند. وقتی که خوب موضوعات را درک کنید و با توجهکردن به اتفاقات، اطلاعات کافی را در مورد آنها به دست بیاورید، میتوانید بر پایه اطلاعات واردشده به ذهنتان، تصمیمهایی را بگیرید و این موضوع، اعتماد شما به خودتان را بیشتر میکند. اما یادتان نرود که قبل از اجرای هر تصمیم، باید چرایی آن را برای خودتان مشخص کنید و به خاطر بسپرید. اگر بدانید که با خودتان چندچند هستید و چرا یک مسیر را طی کردهاید، کمتر در اثر انتقادهای دیگران اعتماد به نفس خود را از دست میدهید.
اوستا شویداگر دست روی دست بگذارید، اعتمادتان به خود هر روز کمتر میشود. یاد گرفتن مهارتهای بیشتر و کسب دانش و اطلاعات، به شما قدرت خواهد داد. وقتی که در محیط شغلی خود، اطلاعاتی بیشتر از همکاران همردهتان دارید، ناخودآگاه در مرکز توجه دیگران قرار میگیرید و ستایش میشوید. همین توجههای مثبت، هویت شما را در برابر خودتان درخشانتر جلوه میدهد و توانتان برای پیش رفتن را بالا میبرد. یادتان نرود که قدرت اجتماعی و درآمد خوب، ابزارهای مناسبی برای بالا بردن اعتماد به نفس هستند و با افزایش دانش، میتوانید این ابزارها را در اختیار بگیرید.
چندبعدی شویدواردشدن به حوزههای متفاوت و سردرآوردن از موضوعات مختلف، اعتماد شما به خودتان را بیشتر میکند. اگر به جای رشدکردن در یک حوزه مشخص و محدود، به حوزههای متفاوتی سرک بکشید، بیشتر به خودتان اعتماد میکنید. برای بالابردن این توانایی، باید به یک دایرهالمعارف کوچک تبدیل شوید که گرچه در یک موضوع، اقیانوسی از اطلاعات دارد، اما در موضوعات مختلف هم سبدهای کوچکی از دانستهها را در اختیار دارد و با ارائهکردن آنها در موقعیتهای مختلف، میتواند اعتبار خود در برابر دیگران را بیشتر کند.
هدفگذاری کنیدبه جای اینکه منتظر دریافت برنامه از دیگران و اجرای برنامههایشان شوید، خودتان دست به کار شوید و اهدافی را مشخص کنید. اگر اهداف کوچک کوتاهمدت و بزرگ بلندمدتی را برای خود تعیین کنید و برای رسیدن به آنها برنامه بریزید، اعتمادتان به خود بالا میرود. بخشی از اعتمادبهنفس، زاییده موفقیتهایی است که در کارنامه خود ثبت میکنید. پس تا رسیدن به پیروزی، از تلاش دست برندارید.
جوری زندگی کنید که دوست داریدگرچه برای اداره زندگی، گاهی چارهای جز حرکتکردن روی مدار منطق باقی نمیماند، اما برای اینکه اعتمادبهنفستان بالا برود، گاهی باید منطق را کنار بگذارید و به حستان توجه کنید. نگاهی به زندگی فعلیتان بیندازید. چقدر از آن راضی هستید؟ احساس میکنید تواناییهای شما نادیده گرفتهشده و آرزوهایتان بر باد رفته؟ خب! درگیرشدن با همین احساسات، اعتماد به نفس شما را کاهش میدهد.
جملههایی که راضیتان میکند را با خود تکرار کنیدیکی از تمرینهایی که به افزایش اعتمادبهنفس کمک میکند، تکرار جملات راهگشاست. اگر نمیخواهید مدام به خود و انتخابهایتان شک کنید، این جملهها را در ذهن مرور کنید:
قرار نیست همیشه همه کس را راضی کنم.
قرار نیست همیشه بیعیبونقص و کامل عمل کنم. انتقادهای دیگران، به عملکرد من مربوط میشود و قرار نیست هویت و شخصیت من را زیر سوال ببرد. میتوانم چیزهای تازه یاد بگیرم، پس بهتر است بازخورد دیگران به عملکردم را مورد توجه قرار دهم تا در دفعات بعد، کارهایم نتیجه بهتری را به بار بیاورد. قرار نیست همه چیز را بدانم، اما میتوانم بهترین خودم را در زمینه دانستههایم ارائه دهم. قرار نیست به فرد دیگری تبدیل شوم. آدمها تواناییهای جسمی و روانی متفاوتی دارند و بهخاطر گذشته متفاوتشان، نمیتوانند شبیه هم باشند.