بیمه استارتآپها به سرانجام میرسد؟
استارتآپها یا آنچه امروز کسبوکارهای نوپا نامیده میشوند، گستره وسیعی از کسبوکارها را دربرمیگیرند که در چند سال اخیر در کشور ما نیز رشد قابلتوجهی داشتهاند. کسبوکارهایی که علیرغم حضور و نقشآفرینی رو به گسترش آنها در ارزشآفرینی، نه ماهیتشان و نه نیازشان هنوز بهدرستی درک نشده است. فعالان این عرصه میگویند کاستیها و عقبماندگیهایی که در سازوکارها و مناسبات قانونی فعالیتشان به چشم میخورد، آنقدر زیاد است که در اکثر موارد، ناچارا از ادامه فعالیت باز میمانند. تقریبا همه استارتآپیها از قوانین بیمه و مالیات نالانند و از اینکه هیچ نهاد و مرجع خاصی از آنها آنطور که باید حمایت نمیکند، گلایه دارند. در روزهای گذشته خبری منتشر شد که برای استارتآپیها امیدوارکننده بود. سازمان تامیناجتماعی با مرکز ملی فضای مجازی تفاهمنامهای امضا کرده که اگر عملیاتی شود، راه را برای تسهیل بیمه استارتآپها باز میکند. با همین نیت و برای بررسی عمیقتر مشکلات بیمهای استارتآپها، از شایان شلیله دبیر انجمن کسبوکارهای اینترنتی، حمیدرضا اعتدالمهر رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی به اتفاق داود سعدزاده مشاور معاونت بیمهای سازمان تامیناجتماعی دعوت کردیم درباره این تصمیم جدید صحبت کنند تا ببینیم برای مسائل بیمهای استارتآپها چه باید کرد. در این میزگرد گزیدهای از این میزگرد مفصل را در شنبه منتشر کردهایم اما برای خواندن متن کامل آن میتوانید به شنبهپرس سر بزنید.
شلیله: ما معتقدیم بیمه به این دلیل که امنیتخاطر میدهد، خوب است و هرگز هم کسی که به شرکت میآید را بدون بیمه به کار نمیگیریم. در حالی که قانون اجازه میدهد افراد را در ۳ ماه اول به صورت آزمایشی و بدون بیمه به کار گیریم. مسئله بر سر چگونگی اجرای قوانین بیمهای است و درباره استارتآپها نیز به همین منوال است. بیمه، بیمه است و درباره استارتآپها هم فرقی نمیکند. حرف ما این است که در برخی موارد قوانین ما بیاشکال نیستند. یک شرکت استارتآپی یا دانشبنیان به خاطر دانشبنیانبودنش مجبور است شفافیت مالی داشته باشد، اما بسیار به آن سخت میگیرند. قوانین بیمهای بسیار خوب است، اما بحث ما بر سر تفاوت گذاشتن میان بیمه شرکتهای دانشبنیانها با سایر شرکتهاست که مشکل ایجاد میکند. من اگر پایه حقوق را برای ۵۰ نفر رد کنم، باید ماهیانه ۷ یا ۱۰ میلیون تومان حقبیمه بپردازم، ولی اگر حقوق واقعی را در لیست بگذارم، لازم است ۷۰ یا ۷۵میلیون تومان در ماه پرداخت کنم. به نظر من استارتآپ تا وقتی که در شتابدهنده باشد استارتآپ است، ولی وقتی در دل جامعه قرار میگیرد تبدیل به شرکت شده و مشمول قانون کار میشود. ما میگوییم باید طبق قوانین و ضوابط یکسان، عمل کرد و اجازه نداد سلیقهها بر روح قانون و دستورالعملها مستولی شود. ما فلسفه وجود تامیناجتماعی و قوانین آن را درک میکنیم. منتها در مقام یکی از فعالان استارتآپی دغدغههای زیادی هم داریم. نحوه برخورد بازرسیها اصلا در شأن کارفرما و شرکت و کارکنانش نیست. ما دانشجو و سرباز و نیروی آزمایشی را بهصورت پارهوقت به کار میگیریم، اما از همان روز اول برای نیفتادن به دردسرهای بازرسی، افراد را بیمه میکنیم. منظورم این است که فرایندهای بازرسی تا حدود زیادی سلیقهای و فاقد مبنای مشخص است. برای نمونه گاهی بازرس میآید و ناگهان یک نفر را از لیست ما بیرون میبرد، چون آن شخص developer (توسعهدهنده وب و اپلیکیشن) است و اصلا در تهران یا ایران هم حضور ندارد. یک عده به عنوان فریلنسر (freelancer) با شرکتهای استارتآپی کار میکنند. فریلنسر یعنی کسی که داخل شرکت کار نمیکند. مشکل «حضور در شرکت» باید برای استارتآپها حل شود. البته مسئله فقط مربوط به استارتآپها محدود نمیشود، بلکه سیر بیزینسهای دنیا دارد به سمت کمکگرفتن از فریلنسرها میرود. باید وجود فریلنسرها را پذیرفت و کسی را ملزم به حضور در محل نکرد. در صورتی که ما با این افراد قرارداد داریم. قانون کار و قانون تامیناجتماعی از زمانه استارتآپها عقب هستند.
اعتدال مهر: اگر از دیدگاه جامعه استارتآپی به موضوع نگاه کنیم، میتوان با مثالهای متعدد و استدلالهای فنی مدعی شد که رابطه استارتآپی لزوما رابطه کارفرمایی و کارگری نیست و در این نوع رابطه خاص، سازمان تامیناجتماعی نمیتواند با متد و روش مرسوم خود ورود کند. مسئله ما این است که میزان اشتباهات و عقبماندگیها در برخی حوزهها آنقدر بالا بوده که به یک نسل از استارتآپها آسیب وارد کرده است. همین الان سامانهای ایجادشده که قراردادهای کار در همان لحظه انعقاد باید ثبت شوند وگرنه موضوعیت ندارند. این یک خدمت به کل کشور است و اقدامی شایسته تقدیر است. اما شخصی در زابل دارد کار ترجمه انجام میدهد ولی حرفهاش این نیست، اگر این اسناد به دست سازمان تامیناجتماعی برسد، برای تمامش استدلال طرح میکنند و حقبیمهاش را میگیرند. ما بهعنوان «انجمن صنفی کارفرمایی کسبوکارهای اینترنتی تهران» در تهران ثبت شدهایم و نزدیکترین نهاد حقوقی به این موضوع هستیم. در این مورد تردید نکنید. اگر قرار باشد چیزی کارشناسی شود، ما هزار نفر عضو داریم که هر کدامشان حدود ۵سال در حوزه کسبوکار آنلاین فعالیت میکنند. در مورد تکتک مسائل آن کسبوکارها، تجربه داریم. مرکز ملی فضای مجازی اگر میخواهد به دیدگاه این اعضا وقعی نهد، باید بگوید کمک میکنم تا زودتر به نتیجه برسید، چراکه استارتآپها هزینه فرصت زیادی دارند و زمان برای آنها خیلی مهم است. هر وقت هم به نهادهای بالادستی رفتیم، فهمیدیم که موضوع را نمیدانند و نمیشناسند. ما هنوز در تعاریف نیز مشکل داریم. بنابراین اگر آنها به این بلوغ رسیدهاند که بدانند هزینه فرصت بالاترین هزینه در منابع استارتآپهاست و تمام ورشکستگان از همین محل آسیب دیدهاند، باید نظر مشورتی از ما بگیرند و کمک کنند که به نتیجه برسیم.
سعدزاده: قانون سه نوع قرارداد دائم، موقت و معین را شناسایی کرده است. قرارداد دائم مشمول کسانی است که در سازمانی به صورت رسمی استخدام میشوند و کار میکنند و هیچکس به آنها نمیگوید شما سال بعد دیگر اینجا نیستید یا دو سال بعد دیگر نیستید، بنابراین اگر فردی با شرکت شما قرارداد دائم داشته باشد، دیگر فریلنسر محسوب نمیشود. نوع قرارداد استارتآپها که معمولا یکساله است از نوع کار معین است، یعنی قراردادی که مشمول قانون کار میشود و ویژگیهایی دارد، مثلا اینکه دوره مشخص بین ۳ ماه تا یک سال دارد و در این فاصله زمانی پرداخت دستمزد بهصورت هفتگی، ماهانه یا مستمر اتفاق بیفتد. کسی که بهعنوان فریلنسر در جای دیگری کار میکند، مشمول قرارداد کار معین است. خوشحالم که نماینده بدنه استارتآپها آمده و با ما میزگرد گذاشته است. من به شما نوید میدهم که اتفاقهایی در حال افتادن است و دوست داریم که شما هم در آنها حضور داشته باشید. مرتبا «دیوار»، «شیپور» و... نمایندگان خود را به جلسات ما میفرستند و من هم علاقهمندم که مشکلاتشان را بشناسم و حل کنم. معاون بیمهای سازمان تامیناجتماعی اعلام کردهاند میتوانیم براساس ماده۷ قانون تامیناجتماعی تحت ضوابط خاصی برای افرادی که تا به حال هیچ پوشش بیمهای نداشتهاند، پوشش بیمهای برقرار کنیم. چنانچه ۲۰۰ نفر یا ۵۰۰ نفر یا ۲۰۰۰ نفر در مجموعه خاصی فعالیت داشته باشند یا پشتیبانی شوند، اگر به سمت سازمان تامیناجتماعی بیایند و آن متولی بگوید «لیستی از آنها ارائه میدهم» آنها را میتوان مشمول بیمه کرد. الان ۳۰۰ هزار نفر برای اسنپ کار میکنند. اگر یک متولی به ما فهرست بدهد و احراز صلاحیت شوند، بیمهکردن آنها مشکلی ندارد. طبق ماده ۷ قانون تامیناجتماعی، که یک قانون مهجور بود، الان با کانون وکلا، با کانون نظام پزشکی، با انجمنها و سازمانهای مختلف تفاهمنامههایی امضا کردهایم که هر تعداد افرادی که این نهادها معرفی میکنند مشمول بیمه میشوند. اگر ۳۰۰هزار راننده اسنپ با یک اپلیکیشن یا نرمافزاری خاص فرضا درصدی از هزینه را به حساب تامیناجتماعی بپردازند تا بیمه شوند، مطمئنا ما استقبال میکنیم. اما عملیاتیکردنش مستلزم نشستن پای میز مذاکره خواهد بود. با چه کسی باید مذاکره کنیم؟ دغدغه آقای اعتدالمهر نیز مربوط به ماده ۳۸ قانون تامیناجتماعی است. ما میدانیم در برخی موارد به دلیل ابهامات موجود، نارضایتیهایی بهوجود آمده، اما اگر ذات قراردادی خریدوفروش باشد، مشمول بیمه نمیشود. در یکی از بندهای تفاهمنامه آوردهایم که دو شعبه منتخب برای استارتآپها در نظر خواهیم گرفت. چند ماه پیش، برای مطبوعاتیها نیز همین کار را کردیم، شکل بازرسیهای مطبوعاتی را تغییر دادیم. الان راضی هستند. دو شعبه منتخب به صورت VIP به مسائل شما رسیدگی خواهد کرد. اگر قراردادی بیاورند که مشمول حقبیمه نمیشود، آن دو شعبه توجیه میشوند و قرارداد را از شمول خارج میکنند. به دلیل همین مسائل بوده که نهایتا به سمت تشکیل شعب خاص رفتیم. چون گاهی میدیدیم شعبه «الف» یک رأی در مورد پرونده داده، بازرس شعبه «ب» نظر دیگری داده و...