بیوگرافی و عکس پژمان جمشیدی زندگینامه پژمان جمشیدی بازیکن محبوب فوتبال و بازیگر این سال های ایران به همراه عکس های پژمان جمشیدی .
پژمان جمشیدی بازیکن فوتبال در گذشته و بازیگر تلویزیون و سینما ی حال حاضر ایران می باشد وی در تیم ها زیادی بازی کرده است و هم اکنون در سریال و فیلمهای زیادی ایفای نقش کرده است .
بیوگرافی پژمان جمشیدی را از سایت اولی ها می توانید مشاهده بفرمایید .
زندگینامه پژمان جمشیدی را در زیر می توانید مشاهده بفر مایید .
تاریخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:در بیستم شهریور سال 1356 در تهران به دنیا آمد.
پدر: –
مادر:-
برادر: هومن
خواهر:-
همسر:-
فرزندان:-
شهرت ، کنیه و لقب:
لقب: یوز پلنگ
مشخصات فردی:قد:180 سانتیمتر
مادرش می گوید:پژمان از 15 سالگی نماز و روزهاش قطع نشده و خیلی بچه باخدایی است.
خودش می گوید:فقط تلویزیون ایران را تماشا میکنم، با صدای تلویزیون ایران آرامش میگیرم. اخبار هم که خیلی دوست دارم. کاری ندارم که اخبار چه چیزی میگوید، چون قضاوت نمیکنم. ولی تلویزیون ایران را دوست دارم، چون آدمهایی حرف میزنند و از افرادی صحبت میشود که در کنارم هستند و با آنها زندگی میکنم. نه اینکه شبکههای خارجی بد باشد. گاهی چشمم میافتد و شبکههای خارجی را هم تماشا میکنم، ولی خیلی حالم را خوب نمیکند. در بین سریالهایی که دیدم، سریال «پایتخت» را خیلی دوست داشتم. ولی خب همه شبکهها را تماشا میکنم. به خصوص شبکه خبر و شبکه چهار و آموزش که برنامههای خوبی دارند. سریال پژمان را هم دنبال میکنم. مجموعه اولین انتخاب که از شبکه تهران پخش میشد را دنبال میکردم. به نظرم مجید مظفری در قالب طنز خوب ظاهر شد و به سریال شکل تازهای داد.کتاب «بادبادک باز» خالد حسینی خیلی خوب بود. سرگذشت مرد افغان از کودکی تا بزرگسالی بود که خیلی غمانگیز بود. شاید یکی از دلایلی که از کتاب خوشم آمد این بود که درباره کشور همسایه و همزبانمان بود. وقتی این کتاب را میخواندم، خدا را شکر میکردم که مردمی داریم با تاریخی کهن و فرهیخته.
از مخاطبان حرفهای و پروپاقرص موسیقی است. موسیقی ایرانی را به موسیقی خارجی ترجیح میدهد. آلبوم گروه دارکوب را گوش داده و خیلی لذت برده. آلبوم امپراطور مهدی یراحی را گوش داده و به نظرش کار خوبی است. کار خوانندههایی چون بنیامین، فرزاد فرزین، رضا صادقی و محسن یگانه را دوست دارد. گروه سون را هم دوست دارد . با رضا یزدانی سالهاست که دوست است، کارهایش را دنبال میکند و میپسندد.صدای مازیار فلاحی را دوست دارد. در کل همه موسیقیها را گوش میهد. چون از نظر او همه خوانندهها هم کار خوب دارند، هم متوسط و هم بد. پس نمیتواند نام یک یا دو خواننده را به عنوان خواننده مورد علاقهاش بیاورد. چون بیشتر به دنبال آهنگ خوب هست. حالا از هر خوانندهای که میخواهد باشد.
شماره پیراهن مورد علاقه اش در دوران فوتبال: شماره 11
پدر و مادرش فرهنگی هستند،برادرش هومن 2 سال از پژمان بزرگتر است و دانشگاه شریف درس خوانده و همراه همسر و فرزندش در کانادا زندگی میکند. او هم در حوزه ورزش کار میکند. خواهرش هم در رشته ادبیات تحصیل کرده است.
ازدواج و همسر
خواهر و برادرم ازدواج کردند ولی من من هنوز ازدواج نکردم و شرایط زندگیم این گونه پیش رفته. ازدواج اتفاقیه که هنوز برای من رخ نداده به نظر من ملاک و معیار برای ازدواج تعیین کردن اشتباهه مهم اینه که یه نفر به دلت بشینه و دوسش داشته باشی. طبیعتاً آدم هایی که با آن ها اشنا می شویم و باهاشون رفت و آمد میکنیم از نظر شخصیتی و رفتار مورد قبول مون هستند اینکه قلاب دلمون کجا گیر کنه معلوم نیست.
یه چیزه دیگه که خیلی مهمه باید حرفی برای گفتن با همسرتون داشته باشید و باید به روزها و شب هایی که قراره با همسرتون زیر یه سقف زندگی کنید فکر هم بکنید البته من خیلی دوست دارم با دختری ازدواج کنم که زندگی اش با هیجان همراه باشد و شاغل هم باشه یعنی زندگی اش طوری باشه که حرف های زیادی برای گفتن داشته باشه
ماجرای فیلم سقوط هواپیمای پژمان جمشیدی
چند ماهی می شود که پژمان جمشیدی در حال گذراندن دوره های آموزش خلبانی است. اخیراً در استوری پژمان جمشیدی فیلمی منتشر شده که پژمان جمشیدی تنهایی سوار هواپیما میشه و با اینکه خلبان اصرار میکنه که پژمان این کارو نکن و او گوش نمیده و پرواز میکنه و بعد از چند دقیقه سقوط می کند و خلبان با گفتن یا ابوالفضل یا ابوالفضل به سمت هواپیمای سقوط کرده می دود.
فوتبالپژمان که دارای مدرک مهندسی عمران است،در سال 1377 فوتبال را از باشگاه کشاورز تهران آغاز کرد .
باشگاه سایپاسپس در همان سال به سایپا پیوست و تا سال 1380 در آن تیم حضور یافت.
باشگاه پرسپولیسوی سپس به پرسپولیس تهران رفت و برای 4 سال در این تیم تهرانی به میدان رفت.
باشگاه پاس تهراندر سال 1384 به باشگاه پاس تهران پیوست و به مدت دو سال در آنجا ماندگار شد.
باشگاه استیل آذینپژمان سپس برای یک سال به باشگاه استیل آذین رفت.
باشگاه فولاد خوزستاندر سال 1387 به مدت یک سال در فولاد خوزستان به میدان رفت.
ابومسلم خراسانپس از آن به ابومسلم رفته و تا سال 1390 در این تیم خوزستانی حضور داشت.
تیم ملیدر سال ۲۰۰۰ زمان مربیگری میروسلاو بلاژویچ (ملقب به چیرو) در تیم ملی کشورمان برای دیدارهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن به تیم ملی دعوت شد .وی تک گل ملی خود را مقابل تیم ملی کشور گرجستان به ثمر رساند.
جام ستارگاناو از پایه گذاران و برگزار کنندگان اصلی مسابقات فوتبال «جام ستارگان» هم می باشد.
از جمله افتخاراتش این است که در همه پست های فوتبال به صورت رسمی بازی کرده .خودش معتقد است که عمر زندگی ورزشی اش کم نبود، اما زود تمام شد، ولی به آنچه که می خواست رسید.
جمشیدی دارای مدرک مربیگری B است .
حضور در سریال پژمانپژمان؛مجموعهای تلویزیونی به کارگردانی سروش صحت، تهیهکنندگی محسن چگینی و نویسندگی مهراب قاسمخانی و پیمان قاسمخانی ساخته بهمن ۱۳۹۱ تا خرداد ۱۳۹۲ است که از شبکه سوم ایران پخش شد. پژمان قصه فوتبالیستی است که برای چهارمین فصل متوالی با وجود تلاش فراوان، موفق نشد تیمی را برای خود دست و پا کند. پژمان به تدریج وارد دورانی میشود که کمتر کسی او را در کوچه و خیابان میشناسد و دیگر نمیتواند از امتیازات شهرت برخوردار شود، اما او هنوز در حال و هوای دوران ستارگیاش است و نمیخواهد بپذیرد که عمر دوران فوتبالش به سرآمده است.
پژمان جمشیدی در این سریال در کنار سام درخشانی که نقش مدیر برنامههای پژمان را دارد و بهاره رهنما، شقایق دهقان، هوشنگ حریرچیان، بیژن بنفشه خواه، ویدا جوان و غلامحسین لطفی به ایفای نقش پرداخت. طرح اولیه این سریال با ایده پژمان جمشیدی شکل گرفت.
پژمان جمشیدی سریال، فوتبالیست ابلهی است که شهرتش تمام شده و نمی خواهد قبول کند. وقتی فیلمنامه نوشته شد، اینقدر شخصیت اول داستان آدم نادانی است که حتی صفر پول ها را نمی تواند بشمارد، اگر به هر کدام از مردم ایران می گفتند شما حاضرید این سریال را بازی کنید، ولی اسم خودت روی شخصیت باشد، مطمئنم از ۷۰ میلیون نفر، ۶۹ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر قبول نمی کردند! قبل از پخش اولین قسمت به پدرم می گفتم استرسی که دارم، شبیه هیچ استرسی نیست؛ نه شبیه استرس دربی استقلال – پرسپولیس است نه شبیه استرس تیم ملی. من نه معروفترین فوتبالیست ایرانم، نه کمترین آن. فوتبالیستی ام که برای پرسپولیس بازی کرده ام، تیم ملی بوده ام، دو دوره کاپیتان تیم ملی دانشگاه بودم و رزومه ای کاملا مشخص دارم ،ضمن اینکه اصلا قرار نبود این فوتبالیست شخص خاصی باشد. ایده مال خودم بود. پیمان قاسم خانی دوست ۱۲ ساله من است و این ایده را برایش تعریف کردم، منتهی قرار نبود خودم بازی کنم. دلیل اینکه پذیرفتم این بود که پیمان به من اعتماد کرد، خیلی هم نگران بودم چون تیم سازنده، آبرو و حیثیت شان را گذاشته بودند وسط . اگر پژمان جمشیدی بد بازی می کرد و سریال زمین می خورد به ضرر همه تمام می شد. این انتخاب، ریسک و اعتماد دوجانبه بود.
من وقتی این ایده را با پیمان مطرح کردم، نمی خواستم ساخته شود. ما همیشه با پیمان سر سن و سال شوخی داریم. او می گوید ۴۵ سالگی توی کار ما تازه اول چلچلی و جاافتادگی است، ولی توی حرفه شما ۳۰ سالگی ته کار است. این حرف ها باعث شد خیلی راحت تر باهاش درددل کنم. من سال ها می رفتم بانک و کارت شناسایی نشان نمی دادم.
این اواخر کارمند بانک از من کارت خواست و چون نداشتم چکم برگشت خورد. پیمان گفت اینها را بنویس، شاید یک روز به درد خورد. یک روز پیمان زنگ زد و گفت شبکه از این طرح خیلی خوشش آمده. بعد از آن نوشتن فیلمنامه شروع شد. موقعی که فیلمنامه داشت کامل می شد پیمان گفت نقش را باید یک فوتبالیست بازی کند، بهتر است خودت بازی کنی.
خیلی وقت ها با هم صحبت می کردیم، ولی پیمان و محراب اینقدر اطلاعات فوتبالی شان خوب است که بعد از یک مدت فقط بعضی موقع ها اصطلاحات را از من می پرسیدند. تمام متن را خوشان نوشته اند. اینقدر هم خوب نوشته اند که وقتی خواندم تعجب کردم.
کلیاتی در فوتبال ما وجود دارد که در این سریال دیده می شود. مثلا فوتبالیست 36 ساله سریال پژمان، وقتی با این سوال رییس بانک مواجه می شود که: «چرا دیگر فوتبال بازی نمی کنی»؟ می گوید: «امان از مافیای فوتبال»! این سریال اصلا کاری به مافیای فوتبال ندارد، چون مافیای فوتبال کاری به کار یک بازیکن 36 ساله که دوران فوتبالش تمام شده ندارد. او می گوید: مافیای فوتبال و ذهن مخاطبان به سمت این موضوع می رود، اما واقعیت این است که پژمان با طرح این مساله، ذهن مخاطبان را منحرف می کند. او فرد بسیار زیاده خواه و ابلهی است و بالا رفتن سن و سال خود را پشت این موضوع پنهان می کند.
من از ته دل این سریال را به اسطوره هایی که برای من هیچ وقت فراموش نمی شوند، ولی در جامعه اسمی از آنها دیگر نیست تقدیم کرده ام. باید قبول کنیم در سطح جامعه مجتبی محرمی، ابطحی، نامجومطلق، شاهرخ بیانی و امثال این نسل که شخصا عاشقشان بوده و هستم دیگر وجود ندارد. این طرح ما یکجورایی شبیه «سوپراستار» تهمینه میلانی است. من البته این طرح را برای ایشان تعریف کردم و خیلی هم خوششان آمد، منتها درباره فوتبال این افول و از یاد رفتن خیلی بیشتر از سینما است، چون تو دیگر جایی برای نشان دادن خودت نداری.
در طول سریال، خسرو حیدری جایگاه بالایی دارد. یعنی ته آن مشخص می شود که چرا پژمان از خسرو بد می گوید. خسرو کسی است که آمده جای او در تیم ملی بازی می کند. همه فوتبالیست ها ته قلبشان شاید یک مقدار حسادت نسبت به کسی که جایشان را گرفته دارند. این واقعیتی است که نمی شود انکارش کرد.
من زمانی که بازی می کردم می شنیدم آدم هایی مثل رضا شاهرودی که از اسطوره های من بودند، خیلی وقت ها از بازی ام ایراد می گیرند. خود من خیلی وقت ها به بازیکنانی که آمدند راست پرسپولیس، خرده می گرفتم. چیزی که من را خوشحال می کند این است که دوره بازی ام اینقدر خوب بوده که به هر کسی زنگ زدیم با وجود اینکه می دانست اسم سریال پژمان است و من نقش یک بازی می کنم آمدند و همکاری کردند.
البته غیر از رفاقت یک بخشی هم نگرانی خود فوتبالیست ها از تصویری است که قرار است از آنها به مردم نشان داده شود. من در زمینه بازیگری بی ادعا هستم. اگر بازیگری این سریال را دیده و توی ذوقش خورده به سهم خود عذرخواهی می کنم. نقش پژمانی که در این سریال بازی کرده ام با خودِ واقعی ام فاصله دارد و من فقط به یک نقش جان داده ام. از زمان پخش سریال “پژمان” خوشبختانه رسانه ها توجه خاصی به من داشته و بارها و بارها در خصوص حضورم در این سریال صحبت کرده ام. این استقبال و خوش آمدگویی ها تنها از سوی مخاطبان عام نبوده و از سوی هنرمندان نیز مورد لطف قرار گرفتم.
اما در خصوص بازی در این سریال باید بگویم که این سریال نه تنها برای من بلکه برای تک تک عوامل این سریال یک ریسک بود، البته بیشتر از همه برای من، چراکه هیچ ذهنیتی نسبت به مخاطبان نداشته و نمی دانستم چه بازخوردی در جامعه خواهد داشت. خدا را شکر می کنم که این سریال با استقبال مخاطبان همراه بود.
راستش را بخواهید مطمئن هستم که اگر تمام این بازخوردها برعکس آنچه که امروز است، رخ می داد تاب ایستادگی در برابر این مسئله را نداشتم. هرچند تمام اعضای گروه مطمئن بودند که این سریال کار خوبی می شود، اما هیچ گاه فکر نمی کردیم که بتواند جزو پربیننده ترین سریال های تلویزیونی باشد. کاش من در سریال بازی نمی کردم تا بتوانم در خصوص نقاط مثبت “پژمان” حرف بزنم. جالب است بدانید امیر قلعه نویی و علی پروین که در این سریال با آنها شوخی شده است، در همان قسمت های اول با من تماس گرفتند و تشکر کردند. اینجاست که آدم متوجه جایگاه واقعی افراد می شود و می بیند برخی آدم ها با رشد جایگاهشان خودشان هم رشد کرده و به آدم هایی بزرگ تبدیل شده اند.
فوتبال. چون برای من عشق بود راحت تر بود. تنها چیزی که در بازیگری اذیتم کرد پرتی تایم بود. فوتبال زندگی مشخص دارد ،ولی برای بازیگری تو هفت صبح آفیش می شوی و ۱۱ باید بروی جلوی دوربین، اما بعدا عادت کردم.
شرف خانواده فاضلپس از بازی در سریال پژمان،پیشنهاد حضور در تله فیلم شرف خانواده فاضل به جمشیدی داده شد و او هم پذیرفت. البته این فیلم نسبت به “پژمان” کاملا متفاوت است .جمشیدی نقشی کاملا جدی را در این فیلم بازی کرد، این فیلم داستان خانواده ای را روایت می کند که همه اعضای آن پزشک هستند و تنها یکی از فرزندان خانواده نتوانسته به جایی برسد که نقش آن را جمشیدی بازی کرده است. متن این تله فیلم را پیمان قاسم خانی نوشته و عنایت بخشی، بهاره رهنما، شقایق دهقان، رضا رشیدپور، بیژن بنفشه خواه و جمشدی در این فیلم حضور دارند.
بادی که تو را خشک کرد، مرا برد
نمایش «بادی که تو را خشک کرد، مرا برد» موضوعی اجتماعی دارد و به زندگی یک زوج مربوط میشود. در این نمایش پژمان جمشیدی و بهاره رهنما به عنوان بازیگر حضور دارند.
شباهت فوتبال و بازیگری از نگاه جمشیدیشباهت فوتبال و بازیگری، مخاطب آنهاست. البته در هنر، بیشترین چیزی که به فوتبال نزدیک است تئاتر است. من عاشق تئاتر هستم. در دورهای هم خیلی تئاتر میرفتم که حرف و حدیثهای زیادی برایم در آورند. میگفتند چون عاشق بازیگری هستم زیاد تئاتر میروم. تئاتر زنده است مانند فوتبال، نفس به نفس مخاطب هستید.
موسیقیجمشیدی غیر از بازیگری، کار موسیقی هم میکند. وی در کلیپ 3 نفره ای با نکیسا و میناوند که درباره صعود به جام جهانی 2006 بود، حضور داشت. او که شماره پیراهن مورد علاقه اش در دوران فوتبال، شماره 11 بود،نام آلبوم موسیقی خود را هم 11 گذاشته است.
قبل از اینکه خودش به خوانندگی روی بیاورد برای گوش دادن موسیقی، به صدا و ریتم خوب اهمیت میداد. یعنی این دو ویژگی برایش مهمتر بود،ولی دیگر با صدای سازها آشنا شده و برایش مهم است. به تنظیمها دقت میکند و یکی از معیارهایش برای شناخت و گوش دادن به موسیقیها تنظیم خوب آن است.
دارای مدرک مهندسی عمران
سریال تلویزیونیسریال «پژمان»
سال های ابری
دیوار به دیوار1و2
نفس
سینما
لابیرنت (۱۳۹۷)
ما همه با هم هستیم (۱۳۹۷)
سوءتفاهم (۱۳۹۶)
تگزاس (۱۳۹۶)
لونه زنبور (۱۳۹۶)
من دیوانه نیستم (۱۳۹۵)
آذر (۱۳۹۵)
خوب، بد، جلف (۱۳۹۵)
۵۰ کیلو آلبالو (۱۳۹۴)
آتشبس ۲ (۱۳۹۳)
تله فیلم
شرف خانواده فاضل
تئاتر
بادی که تو را خشک کرد مرا برد (علی نرگس نژاد _ آذر و دی _ ۱۳۹۲)
آرسنیک و تور کهنه (حسین پارسایی _ مرداد و شهریور _ ۱۳۹۳)
آرامسایش (محمد حاتمی _ مهر و آبان _ ۱۳۹۳)
وقتی ما برگردیم دو پای آویزان باقی ماندهاست (ابراهیم پشت کوهی _ آبان و آذر _ ۱۳۹۳)
گنجفه (نوشین تبریزی _ بهمن _ ۱۳۹۳)
پلیس (شایان افکاری _ فروردین و اردیبهشت _ ۱۳۹۴)
پپرونی برای دیکتاتور (خسرو احمدی _ مرداد و شهریور _ ۱۳۹۴)
بی نوایان (سروش طاهری _ فروردین و اردیبهشت _ ۱۳۹۵)
نمایش خوانی «الد سیبروک» (مرتضی برزگر زاده گان _ ۱۳۹۵)
یادم تو را فراموش(ژاله صامتی _ تیر و مرداد _ ۱۳۹۵)
دو باره اون آهنگ رو بزن سَم (داود بنی اردلان _ تیر و مرداد _ ۱۳۹۵)
حکومت نظامی (تینو صالحی _ مهر و آبان _ ۱۳۹۵)
پوست انداختن (آرش سنجابی _ آبان و آذر _ ۱۳۹۵)
پپرونی برای دیکتاتور (علی احمدی _ فروردین و اردیبهشت _ ۱۳۹۶)
آنسوی آینه (علی سرابی _ دی و بهمن _۱۳۹۶ و فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۷)