مرجانه گلچین بیوگرافی مرجانه گلچین و همسرش کریم آتشی زندگینامه مرجانه گلچین و همسرش کریم آتشی به همراه عکس مرجانه گلچین و همسرش کریم آتشی .
مرجانه گلچین بازیگر زن و یکی از بهترین بازیگران تلویزیون و سینمای ایران می باشد وی در سریال و فیلم های زیادی ایفای نقش کرده است .
بیوگرافی مرجانه گلچین و همسرش کریم آتشی را می توانید از سایت اولی ها مشاهده بفرمایید .
زندگینامه مرجانه گلچین بازیگر معروف را در زیر مشاهده بفرمایید .
تاریخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:در دوم اسفند سال 1347 در شهر رشت به دنیا آمد.
پدر: –
مادر:-
برادر: –
خواهر: منیژه دلدار گلچین
همسر: کریم آتشی( همسر سابق )
فرزندان:-
دستپخت خوبی دارد و باقلا قاتوق و قورمهسبزیهایی که میپزد، طرفداران زیادی در بین دوست و فامیل دارد.
کارهای خیرخواهانه را در خلوت و به دور از نمایش و تبلیغ انجام می دهد.
خودش می گوید: بازیگری حرفه ام است. عاشق کارم هستم و از کودکی می دانستم تنها شغلی که دوست دارم و خواهم داشت بازیگری است.
علاقه مند به زادگاهش رشت
علاقه زیادی به شیرینی دارد.
خواهرش منیژه گلچین ؛ بازیگر است. وی همچنین دخترعموی نادیا دلدار گلچین هم می باشد.
نادیا دلدار گلچین متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۹ بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود که در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱درگذشت.
مرجانه در سنین نوجوانی به هنرستان موسیقی رفت و پس از چهار سال در رشته تخصصی نوازندگی تئاتر فارغ التحصیل شد .
درسش را در رشته کارگردانی در دانشگاه سوره ادامه داد. البته برخلاف میلش؛ چون دلش می خواست که بازیگری بخواند، اما متاسفانه به حد نصاب نرسید. بعد از این بود که تصمیم گرفت برای همیشه از ایران برود، چون برادرانش در خارج از کشور زندگی می کنند. همین کار را هم کرد؛ اما علاقه به زادگاه و دلتنگی اش برای مادر، او را به ایران برگرداند.
تئاترپس از آن به تشویق خواهرش منیژه که خود در آن زمان بازیگر بود به روی صحنه ی تئاتر رفت. بعد از چندی به عضویت گروه تئاتر ملی به سرپرستی آقای هاتفی درآمد و به اتفاق گروه به خارج از کشور اعزام شد.
آینهسپس پیشنهاد بازی در مجموعه ی تلویزیونی «آینه» را پذیرفت . سریال تلویزیونی «آینه» یکی از خاطرهانگیزترین مجموعههای دهه 60 است. این سریال سال 64 به کارگردانی غلامحسین لطفی و تهیهکنندگی گروه معارف، روزهای دوشنبه از شبکه یک سیما پخش میشد و مخاطبان زیادی داشت. «آینه» روایتگر معضلات خانوادگی بود و در هر قسمت برای معضلات مطرح شده راهکار نیز ارائه میکرد. در این مجموعه بازیگرانی چون مرجانه گلچین، مهین شهابی، رضا بابک، سیاوش طهمورث، پوراندخت مهیمن، رویا افشار، فردوس کاویانی و زنده یاد جمشید اسماعیل خانی بازی میکردند.
بعد از پایان این مجموعه در چند سریال پی در پی حاضر شد و در سینما نیز به عنوان بازیگر فعال حضور پیدا کرد. مرجانه در نیمه دوم دهه شصت، بازیگر معروف و مشهور سریالهای تلویزیون بود و در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد توانست چهره قابل قبولی در میان عامه تماشاگران از خود به نمایش بگذارد.
گلچین از سال 68 و بعد از بازی در مجموعه تلویزیونی «ازدواج پر ماجرا»، تا سال 85 از تلویزیون دور بود. چند سالی درگیر ادامه تحصیل در رشته کارگردانی بود و چند سالی هم به خارج از کشور رفت.
بازگشت به تلویزیوندر سال 85 با سریال زیر زمین به کارگردانی آقای علیرضا افخمی به تلویزیون بازگشت که در ایام مبارک ماه رمضان از شبکه 3 پخش شد. گلچین همیشه فکر می کند این هم یکی از معجزات این ماه بود. زیر زمین باعث تغییر رویه پر رنگ و ملموس در کارش شد و بعد از آن بطور جدی به بازیگری پرداخت.
بزنگاهبعد از آن« بزنگاه» را در رمضان بعدی کار کرد که خیلی دوستش دارد و باز هم فکر می کند انرژی مثبت این ماه به آن منتقل شد و مردم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند. گلچین بعد از بازی در سریال عطاران، پای ثابت مجموعههای طنز مناسبتی و روتین شد.
شمس العمارهمرجانه گلچین بازیگر نقش «زیور» در سریال «شمس العماره» بود. این سریال طنز را سامان مقدم کارگردانی کرد،.
شاید بازی او در فیلم های شب بیست و نهم و چشم هایم برای تو در ذهن مخاطب عام مانده باشد.
آن سالهای دهه 60 که اوج کار من بود خیلی این کارهای مناسبتی مرسوم نبود، فقط برای عید نوروز سریال ویژه عید میساختند، آن هم در قالب برنامهای به نام پیک شادی. درست است من آن زمان بیشتر کارهای جدی انجام میدادم، اما سابقه حضور در کار طنز چه در تئاتر، چه در تلویزیون و سینما را داشتم و این سوءتفاهمی بیشتر نیست که بعضیها فکر میکنند من قبلا تجربه کار طنز را نداشتم. مشخصا در سریال آینه که البته سریال طنز نبود، اما تم طنز داشت و بعضی قسمتهایش مثل دهن بین و چشمروشنی و… من نقش طنز داشتم. آقای منوچهر پوراحمد برادر کیومرث پوراحمد هم در همان سالها ازدواج پرماجرا را با بازی آقای اکبر عبدی و خانم شهلا ریاحی و من کار کردند. آن هم کار طنز بود. همینطور چراغ خانه که کار دیگری از ایشان بود. حتی یادم است آن موقع تئاتری کمدی به نام بوزینه جان الدوله را در حال و هوای جنگ روی صحنه بردیم که با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شد. کار طنز سختیهای خاص خودش را دارد به خصوص در ایران که خنداندن مردم کار بسیار سختی است و کمدینهای زن دست و بالشان بسته است، البته به هرحال نکات مثبت خودش را هم دارد.
من صد در صد نگران این مساله هستم که از این به بعد فقط در کارهای طنز باید حضور داشته باشم. با خودم فکر میکنم یعنی دیگر فقط من را با این مشخصه خواهند شناخت، اما به هرحال واقعیت این است که این تصویر در این چند ساله از من در ذهن مخاطب نقش بسته و به سختی میتوان تغییرش دارد. در صورتیکه من در دهه 60 جزو معدود ستارگان زن فیلمهای درام و جدی بودم؛ زمانی که خیلی از همکاران امروز ما حتی هنوز بازیگر نشده بودند. الان چندان چارهای ندارم، چون تمام کارهایی که به من پیشنهاد میشوند طنز هستند. سعی میکنم در بین همین پیشنهادها انتخابهای متنوعتر داشته باشم، مثلا نقشم در راه در رو، خوشنشین ها، شمسالعماره و… با هم کاملا متفاوت بود.
«واقعیت های نصفه و نیمه» فیلمی به کارگردانی روزبه روحی پور و تهیه کنندگی فرشید فاتحی می باشد . نکته جالب توجه این فیلم ایفای نقش جدی مرجانه گلچین بود که پس از سال ها حضور در مجموعه ها و فیلم های کمدی با نقش گیتی در مقابل دوربین روحی پور حضور یافت. «واقعیت های نصفه و نیمه» داستان زندگی زنی به نام گیتی (گلچین) را روایت می کند که با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی شوهرش دست و پنجه نرم می کند .
سریال شاهگوششاهگوش سریالی به کارگردانی داوود میرباقری می باشد.در این سریال کمدی که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد، مرجانه گلچین نقش مقابل اکبر عبدی را به عنوان مادر یک خانواده بازی میکند که طناز طباطبایی دختر آنها در گیر و دار یک خواستگاری است.
خانم مرجانه گلچین و حضور در سریال شاهگوشبرای هر بازیگری موقعیت مغتنمی است که بتواند با آقای میرباقری همکاری داشته باشد. من هم از این قاعده مستثنی نبودم، به خصوص اینکه این کار قرار بود یک طنز اجتماعی باشد و تجربه جدیدی هم برای من و هم ایشان بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم در خدمتشان باشم.
معمولاً نقشهایی که تا به حال از من دیدهاید، خیلی شخصیتهای عجیب و غریبی نبوده است. بیشتر کاراکترهایی که از من دیدهاید افرادی بودهاند از همین جامعه که در آن زندگی میکنیم. به خصوص جامعه سنتی که من در آن عهدهدار شخصیتهایی چون مادر، خاله و… بودهام. گلاب هم از این نوع نقشها جدا نیست. گلاب هم نمونهای کاملاً معمولی از یک خانواده سنتی است. چیزی که ما در رفتار مادر و خواهرمان دیدهایم و شبیه به آن در گوشه و کنار این جامعه وجود دارند، بنابراین خیلی نمیتوانستم چیز عجیب و غریبی از نقش ارائه دهم. فکر میکنم بیش از هر چیز باورپذیری نقش مدنظر بود که خدا را شکر در واکنش مردم، مشخص است مردم شخصیت را دوست داشتهاند.
«گلاب»، زن خودساختهای است که سواد آنچنانی ندارد، ولی با مدیریت امور خانه را سر و سامان میدهد. ما زنان نمونهای از جنس «گلاب» کم نداریم و در میان مادر، مادربزرگ و خاله و عمههایمان از این نوع زنها زیاد دیدهایم، زنانی که کارهای زیادی را بدون ادا و منیّت انجام میدادند. این نوع زنها در خانوادهای مدیریت و فرماندهی میکردند که تعداد زیادی آدم در آن وجود داشت و مثل حالا خانوادههایشان جمعوجور نبودند.
بسیار داشتهایم بازیهایی را که برای پارتنر مخرب بوده است. اصولاً در کارهای کمدی و طنز، پاسکاری، حرف اول را میزند و در واقع شرط مسلم برای بازیگری موفق در این دست کارها رعایت این نکته است. خوشبختانه من در این مورد جزو خوششانسها بودهام و در مجموعههایی که کار کردهام، پارتنرهایم حتی اگر از نوع و جنس بازی من ارائه نمیدادند، خیلی زود با من هماهنگ شدند و در واقع در همان بده بستانها ما خیلی زود توانستیم به یک زبان مشترک در بازیگری برسیم و در نهایت برای کار، حضوری مثمر ثمر داشته باشیم. فکر میکنم کار سختی نیست، اگر ما توجه داشته باشیم که این کار یک طنز است، ولی ما این کار را انجام میدهیم تا تماشاگرمان را با یک نقد اجتماعی به فکر فرو ببریم. در واقع در کنار ایجاد لحظاتی مفرح برای مخاطبمان، حرفمان را هم که قطعاً جدی است منتقل کنیم، احساس میکنم در این شرایط ما به خوبی از پس مسؤولیتمان برآمدهایم.
من اصولاً بازیگر بداهه هستم، اما اینجا به شدت دست به عصا از بداهه استفاده کردم و قطعاً زیرنظر آقای میرباقری این کار را انجام دادم. اصولاً وقتی تو در کاری نقش را دوست داشته باشی، تیم همکارت را دوست داشته باشی و مطمئن باشی پروژه در جذب مخاطب موفق عمل خواهد کرد، یک انرژی صد چندان در کار میگیری. با مدیریت آقای میرباقری ما ارتباط و پاسکاری خوبی جلوی دوربین داشتیم. من پیش از این سابقه همکاری با آقای عبدی را داشتهام، ولی باور کنید در سریال «شاهگوش» ما کاملاً تابع نظرات آقای میرباقری عمل کردیم. ضمن اینکه ایشان خیلی هم علاقهمند نیستند بازیگران به سمت بداهه بروند و چیزی خارج از متن نوشته شده را اجرا کنند. در این سریال همه چیز کنترل شده پیش رفت. آقای میرباقری مصمم بودند در سریالشان از قضاوتهای امروزه انسانها در مورد یکدیگر سخن بگویند. انسانهایی که بدون در نظر گرفتن چیزی خیلی راحت برای یکدیگر نسخه میپیچند. خیلی راحت در مورد یکدیگر قضاوت میکنند و گاهی اوقات این قضاوت زندگی یک نفر را تحت الشعاع خودش قرار میدهد.
از مشخصه های بازیگر، خوب دیدن است. طبیعتا در کوچه و بازار آدم هایی شبیه انسی و دیگر شخصیت هایی که من بازی می کنم وجود دارند. من هم سعی می کنم وقت بگذارم و در جامعه به طیف های مختلف مردم دقت کنم تا بتوانم موقع خلق شخصیت در بازی، از آنها کمک بگیرم. گام بعدی کمک و توضیح کارگردان و گروه بازیگران است و همینطور اصلاحاتی که نویسنده در فیلمنامه انجام می دهد.
توصیه به علاقه مندان بازیگریتوصیه من این است که جنبه های ظاهری کار را نبینند و عاشقانه وارد شوند. مطمئنا این کار، سختی های بسیاری دارد، بخصوص زمانی که شرایط اقتصادی جامعه شرایط مناسبی نیست. طبیعتا جوان ترها نباید با شنیده ها که اگر وارد این کار شوی چنین و چنان می شوی، وارد کار بازیگری شوند. بازیگری سختی های خود را دارد و در واقع باید خیلی عاشق بود تا این مشکلات را ندیده گرفت. اگر واقعا این کار را دوست دارند تلاش کنند تا به موفقیت برسند.
صحبتهای خانم بازیگر در مورد ورزش و رژیم غذاییمن همیشه یکی از دلمشغولیهایم ورزش کردن است. فکر میکنم ورزش برای هنرمندان یک نیاز جدی است و در همه جای دنیا بازیگران به ورزش میپردازند. حتی معتقدم که ورزش باید برای هنرمندان اجباری باشد. چند بار در کلاسهای آمادگی جسمانی ثبتنام و مدتی هم در این کلاسها شرکت کردم، اما هر بار با شروع کارم در سریالی نتوانستم در ادامه کلاسها حضور پیدا کنم. هر روز پیادهروی انجام میدهم، اما پیادهروی به تنهایی نمیتواند باعث آماده شدن جسم بازیگر به خصوص بازیگران مرد شود. فرض کنید قرار باشد یک بازیگر مرد نقش افسر پلیس زبر و زرنگ یا نقشی حماسی در یک کار تاریخی بازی کند، اگر بدن آمادهای نداشته باشد، قطعا نمیتواند در کارش موفق باشد. خیلی از بازیگران مرد سینما و تلویزیون ایران متاسفانه در این زمینه ضعف دارند. زیاد در بند رژیم غذایی نیستم و به همین دلیل دچار افزایش کلسترول خون شدهام. به نظرم در کنار دارودرمانی، راه کنترل کلسترول خون ورزش به صورت جدی است. البته این بیماری من حالت ژنتیکی دارد و مادرم هم به کلسترول خون مبتلا بوده. نگران عواقب این کلسترول و عارضههای قلبی آن هستم. اصلا یکی از نقاط ضعف من، علاقه زیادم به شیرینی است و به همه دوستان توصیه میکنم کمتر شیرینی بخورند.
من به سبزیها علاقه خاصی دارم و هر روز آب سبزیها یا آنها را به صورت پخته و آب پز میخورم. به شما هم پیشنهاد میکنم ترکیب آب کرفس، سیب و هویج را امتحان کنید. زیاد اهل خوردن فست فود نیستم که بخواهم به رستوران بروم. این غذاهای پرحجم بیشتر از اینکه مقوی باشند، چاقکننده و مضرند و برای بدن ضرر دارند. ای کاش دوباره به غذاهای سنتی خودمان که مادرانمان در فصلهای مختلف میپختند، برگردیم. اصلا نمیتوان پیشبینی کرد رستورانهای فستفودی چند بار از روغن برای سرخ کردن موادغذایی استفاده میکنند.
همسرش کریم آتشی فیلمبردار و تهیه کننده می باشد.این زوج صاحب فرزندی نیستند.
مرجانه دلدار گلچین: من فرزندی ندارممن فرزندی ندارم. همیشه فکر می کنم تعادل برقرار کردن بین کار و فعالیت های اجتماعی و زندگی خانوادگی برای هر زنی کار سختی است. مخصوصا در سبک زندگی زنان ایرانی که خیلی به خانواده توجه و رسیدگی می کنند . من یک اخلاق شخصی دارم که وقتی مسئولیتی را قبول می کنم باید به بهترین نحو آن را انجام بدهم. مادر شدن هم مسئولیت بسیار سنگینی است و زنی که این مسئولیت را قبول می کند باید بسیار باگذشت و فداکار باشد. من هیچ وقت این توانایی را با توجه به کار سنگین ، خاص و زمان برم در خود ندیدم که بخواهم بچه دار شوم. در جامعه در حال توسعه امروز، با مشکلات و گرفتاری های بی پایان زندگی مدرن در شهرهای بزرگ، با این همه فشار و استرس با خود می گویم دیگر موجود بی گناهی را به عوارض این زندگی دچار نکنیم. شما زندگی ما را با مادران مان مقایسه کنید. مادر من 7 تا بچه دارد. من بچه ندارم و خواهرم 2 بچه دارد. خواهرزاده ام یک بچه دارد که او هم شاید در آینده اصلا نخواهد فرزندی داشته باشد.
تحصیلات و مدارک علمی:فارغ التحصیل رشته نوازندگی تئاتر
افتخارات:در سال 92 از سوی مردم و در مسابقه پیامکی برنامه سین مثل سریال، عنوان بهترین بازیگر نقش زن سریال های نوروزی را به دست آورد
آثار :سینما
غزاله (محسن شاه محمدی) (۱۳۹۵)
شاباش (۱۳۹۵)
واقعیت پوشالی (۱۳۹۲)
خنده در باران (۱۳۸۹)
متهم (۱۳۷۵)
دام (۱۳۷۴)
سلام به انتظار (۱۳۷۴)
بیقرار (۱۳۷۳)
عروسی خون (۱۳۷۳)
مجازات (۱۳۷۳)
ضربه طوفان (۱۳۷۲)
چشمهایم برای تو (۱۳۷۱)
چهارشنبه عزیز (۱۳۷۱)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
دیدار در استانبول (۱۳۷۰)
دو سرنوشت (۱۳۶۸)
رانده شده (۱۳۶۸)
شب بیست و نهم (۱۳۶۸) در نقش محترم
پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶)
گل مریم (۱۳۶۶)
قصه زندگی (۱۳۶۵)
نفس گرم 1394
تله فیلم «یک دماغ ناقابل»
دزد و پلیس
تلهفیلم «همچون مروارید در صدف»
نقطه سر خط
راه در رو
سه دونگ، سه دونگ
دارا و ندار
خوشنشینها
شمس العماره
بزنگاه
تله فیلم «پل»
زیرزمین
کلانتر ۲
سقوط
تازیانه بر باد
آینه عبرت
ازدواج پرماجرا
چراغ خانه
سلامتی چه خوبه
درخت دوستی
آینه
تله تئاتر «حنایی و روباه مکار»
شاهگوش
با من شوخی نکن
تئاتر
کردکان
سوگ سیاوش
آخرین اسفندیار
عاشقانه با پای برهنه
بیژن و منیژه
رابعه
آخرین امپراتور
استقبال از بوزینه جان الدوله
بازی در تله فیلم
به نام غزاله
واقعیتهای نصفه و نیمه (واقعیت پوشالی)
یک دماغ ناقابل (مجتبی چراغعلی) ۱۳۹۱)
پل (عباس بابویهی) (۱۳۸۷)
همچون مروارید در صدف (مهدی خیابانی) (۱۳۹۰)
رادیو
رادیو ایران (صدای عبرت)
چند قدم به زندگی (صدای آشنا)
رادیو قرآن و معارف
رادیو ورزش
دوبلوری
انیمیشن: شب فبل از کریسمس