من همین حاج منصور ارضی را دوست دارم
اولین بار فکر کنم 13 ساله بودم که با یکی از مداحی های معروف و به یادماندنی حاج منصور ارضی با او و نوایش آنشا شدم. این مداحی در مدینه انجام شد و با شعر «مدینه شهر پیغمبر» به شهرت رسید.
آن دعا در آن سالهای نوجوانی خیلی به دلم نشست. بعد از آن حتی یکی از دعاهای کمیل حاج منصور را آن قدر گوش دادم که کل دعای کمیل با تمام روضه هایش حفظم شد.
حاج منصور ارضی البته آن سالها خیلی سیاسی نبود و اگر هم بود انتقادهایش را محترمانه در روضه هایش بیان می کرد طوری که به کسی هم برنمی خورد.
من که بزرگتر می شدم و همزمان با گذرم از دوره نوجوانی به جوانی انگار حاج منصور هم سیاسی تر می شد. دیگر رنگ سیاست در دعاهای کمیل و ندبه اش پررنگ تر بود و کمتر به مسایل مذهبی می پرداخت.
یادم می آید در یکی از روضه هایش چنان به رییس دولت اصلاحات تاخت که تا روزها حرف هایش نقل محافل بود.
از آن زمان بود که با حاج منصور غریبه شدم. البته شاید بهتر باشد بگویم که او با امثال من غریبه شد...
شب آدینه دو هفته پیش به صورت کاملا اتفاقی شبکه افق را دیدم و حاج منصور که دعای کمیل می خواند. به یاد ایام «جوان تری» کانال را عوض نکردم تا دعای کمیلش را بشنوم.
حاج منصور دعای کمیل را کامل خواند بدون این که حتی اندکی وارد سیاست شود و به این و آن توهین کند. اصلا همین عامل هم باعث شد تا انتها دعای کمیل را همراهش زمزمه کنم.
کاش حاج منصور در دعا ها و روضه هایش هیچ گاه وارد سیاست نشود و همیشه همینگونه دعا بخواند. در این صورت است که او دوست داشتنی می شود. لااقل برای ما که زمانی دوستش داشتیم.