قربان، جلوه فداکردن دوست داشتنیها برای وصال درگاه الهی
تصویر دوم، آتش است، آتشی که این بار بر دل ابراهیم افتاده است که خاموش شدن آن نه آب که با خون پسر شاید گره خورده است، اما بندهوار سر بر خواست الهی فرود آورد و حکمت الهی را بر خیر خویش ترجیح داد.
تصویر سوم، ابراهیم است که ایستاده و اسماعیل است که پدر را در اجرای فرمان الهی تشویق میکند و همگام با او متوکلانه سر به قربانگاه فرود آورده است؛ اما آن که در این روز باید قربانی شود، اسماعیل نیست که گوسفندی بهشتی است که به پاس سربلند بیرونآمدن از این آزمون به پای خود به قربانگاه آمده است. گوسفندی که در این داستان نماد رهایی از تعلقات دنیایی است. امروز هم چنان است که اگر بخواهند گوسفندی قربانی کنند باید کامل، سالم و زیبا باشد. این خصوصیت قربانی رمزی است در دل عرفان الهی و دلیل بر آن است که تعلقات این جهانی هرچه زیباتر باشد و ظاهری فریبندهتر داشته باشد، بیشتر مستحق قربانی شدن است؛ زیرا آسانتر باعث گمراهی میشود؛ از سوی دیگر گوسفند نماد حیوانی بسیار رام است که نشان میدهد آدمی در راه خواستهای الهی باید مطیع باشد و بندهوار دل در خواست او دهد.
پس از این تصویر پیامبر الهی به نماد عشقی عرفانی بدل میشود که در راه معبود همه چیز را قربانی میکند، چنانکه سعدی نیز با الهام از این نماد خطاب به معشوق میگوید: به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان
از منظری دیگر مولانا که خود، در عشق به خداوند نفس را به قربانگاه کشانده است، میگوید:
مترس از جانفشانی گر طریق عشق میدانی/ چو اسماعیل باید سر نهادن روز قربانی
و در جایی دیگر آدمی را اسماعیلهایی میداند که باید متواضعانه سر به خواست الهی فرود آورند، میسراید:
همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه/ درمدزد از وی گلو گر میکشد تا میکشد
همه آنچه در داستان ذبح اسماعیل آمده است به نمادهایی عرفانی گره می خورد. عرفان به معنای واقعی، از همان ضروریاتی است که باید پیش از قربانی کردن فراهم شود. اینکه روز پیش از عید قربان را روز عرفه می خوانند، بیدلیل نیست، این روز، روز معرفت و شناخت است و اعلام میکند که بدون اندیشه و تفکر معرفتی حاصل نمیشود و این اندیشه چنان والاست که اگر در راه راستین حقیقت باشد، هیچ وسوسهای در آن کارگر نیست، مانند وسوسهای که شیطان برای جلوگیری از فرمان الهی در دل هاجر و ابراهیم و اسماعیل میانداخت؛ درحالیکه این نفس سرد در آهن فولادین دلی با توکل درنمیگیرد.
فلسفه قربانی کردن، فداکردن دوستداشتنیهاست و رها شدن از آن چه آدمی را به خود وابسته میکند و وارستگی میوه این رهایی است و اسماعیل جلوه آن. بنای این قربانی بر اشتیاق است و وصال و جداشدن از هر چیزی جز خداوند و این میرساند که رها کردن به معنای فنا شدن است که نتیجه جداییناپذیر آن وصال با محبوب است.
درست به همین دلیل است که عید قربان، عید مشترک ادیان توحیدی است؛ زیرا بندگی خداوند محور تمامی ادیان است و قربان عید این بندگی است.
عید قربان در روز دهم ماه قمری ذیالحجه برگزار میشود و مراسم قربانی کردن در این عید بر همه افرادی که اعمال حج را به جا میآورند واجب و الزامی است و مسلمانان در سراسر جهان در عبادت حج، در این روز، گوسفند، گاو یا شتری قربانی میکنند و گوشت آن را بین همسایگان و مستمندان تقسیم میکنند.
حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح میکنند و پس از قربانی آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده بود، مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو حلال میشود؛ در نتیجه این روز به عنوان جایزه الهی و اتمام احرام نیز به شمار میرود.
7375/ 2027