پیوند موضوعات متفاوت
در آغاز نشست، محمدکاظم کاظمی درباره این کتاب شعر توضیح داد: عنوان کتاب یعنی «وطنانههای گیسویت» چشماندازی از کل محتوای آن برای ما ترسیم میکند که محتوایی دلپذیر و خوشآیند است. این کتاب ٢موضوع گیسو و وطن را به یکدیگر پیوند زده است. ٢موضوعی که اگر در شعر شاعران دیگر نیز مطرح شده است، از هم دور بودهاند. در واقع شاعر بین معشوق به معنی تغزلی آن و وطن به مفهوم مهد و کشور و زادگاه خودش پیوندی برقرار کرده است که این پیوند باعث ایجاد فضای جدیدی شده است.
این شاعر و پژوهشگر ادبی افزود: در خیلی از مواقع پیوندزدن چند ساحت دور از هم باعث جذابیت یک شعر و نقطه برد شاعر میشود. بسیاری از شاعران موفق نیز این ویژگی را به کار میگیرند؛ برای نمونه در اشعار شاملو بهویژه در بعضی کتابهایش مثل «آیدا، درخت و خنجر و خاطره» ساحت شعر اجتماعی و سیاسی با ساحت شعر عاشقانه در هم آمیخته شدهاند. در شعر اخوان نیز ما به نوعی پیوند ٢موضوع دور از هم را میبینیم؛ آنجا که زبان فخیم کهن را با کلمههای محاوره به هم پیوند میزند. نقطه اوج در اشعار صدیقی پیوند بین عشق و حماسه و ترکیب زبان استوار و فخیم با زبان محاورهای در حوزه غزل است.
توجه محتوایی و صوری
کاظمی با اشاره به نوع نگاه صدیقی به وطن در اشعارش گفت: خیلی از افراد در ستایش وطن، ارزشهای انسانی را زیر پا میگذارند و نوعی ملیگرایی منفی دارند ولی در شعر آقای صدیقی وطن در برابر وطنهای دیگران قرار نمیگیرد و شاعر این وطنش را برتر از وطنهای دیگر مردم دنیا نمیداند.
این شاعر بر توجه صدیقی به هر ٢بخش محتوایی و تواناییهای صوری تأکید و اظهار کرد: در شعر امین صدیقی تواناییهای صوری و مضمونیابیها محسوس هستند، یعنی شاعر بر هر ٢حوزه محتوایی و صوری تمرکز داشته است.
او تصریح کرد: شعر، هم باید رویکرد نمادین و کلی داشته باشد و هم به افراد یا گوشههایی از جامعه برگردد. این اتفاق در برخی اشعار کتاب افتاده است. ولی در یکسوم از اشعار، تا اندازهای کلیگویی میشود و کلیبودنش طوری است که جنبه کاربردی ندارد.
قرائت شعر، رکن جداییناپذیر شاعری
در ادامه برنامه، محمدباقر کلاهیاهری ابراز کرد: مرحوم ادیب نیشابوری شعر را به ٣قسمت شاعری، نقد شعر و قرائت شعر تقسیم کرده و هیچیک از این ٣قسمت را برهم ترجیح نداده است.
این شاعر پیشکسوت با اشاره به کمبودن فضایی برای روایت و قرائت شعر گفت: ما رسانهها و مکانهایی برای شعرخوانی شاعران نداریم. بنابراین چون شاعر، شعر خودش را نمیخواند به شعرخوانی بهعنوان کاری که باید برای آن تمرین شود نگاه نمیکند.
او افزود: به نظر من اینروزها شعر روی کاغذ به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد. چون ما در فرهنگی هستیم که رسانهها از انواع تمهیدات استفاده میکنند. مثلا متنی را که با خواندن کسی چنگی به دل نمیزند، با افکتهای صوتی و موسیقی و تلفیقی از تصاویر در یک نماهنگ کوتاه میآورند. ما تعداد زیادی شعر تولید میکنیم که مصرف نمیشود، برای این مشکل باید فکری کرد.
زبان سیال در اشعار صدیقی
کلاهی در ادامه صحبتهایش درباره کتاب مدنظر نیز بیان کرد: شاعران برای پیوند موضوعات مختلف باید تمرینهای بسیاری داشته باشند تا اطلاعاتشان را از مرحله آگاهی به ناخودآگاه خود عبور دهند. این نشان میدهد شاعری کاری ذوقی نیست و به تمرین مداومی نیاز دارد. اتفاقی که تا حدود زیادی در شعرهای صدیقی رخ داده است.
او ادامه داد: صدیقی تسلط زیادی بر کلمات دارد و طنز و کنایهزدن نیز در اشعارش دیده میشود. همچنین در کتاب او زبان سیال است و کلمات روزمره با مفاهیم هماهنگاند. من مخاطب شعر صدیقی هستم درحالی که مخاطب بسیاری از شعرهایی که به اینگونه سروده میشوند، نیستم.