بدهی، بی آبرویی و افول آمریکا


بدهی، بی آبرویی و افول آمریکا

«نوام چامسکی»، اندیشمند آمریکایی، آمریکا را امپراطور در حال سقوط می‌داند. از نگاه وی، اگرچه اصول تسلط امپریالیستی آمریکا تغییر کرده اما ظرفیت پیاده‌سازی آن، به شکل قابل ملاحظه‌ای، کاهش یافته است. آمریکا هم در داخل و هم در خارج در حال سقوط است.

به گزارش خبرنگار اتاق خبر 24:

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (شنبه) در آستانه ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار در دیدار هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجویان با تجلیل از حضور پرمعنا و عظیم مردم در «رزمایش بی نظیر، توصیف ناپذیر و شگفتی ساز اربعین»، سه حادثه ۱۳ آبانِ ۴۳، ۵۷ و ۵۸ را نشانه‌هایی از چالش عمیق و مستمر ملت ایران و امریکا خواندند و با اشاره به شکست شیطان بزرگ در تحقق هدف اصلی توطئه‌های ۴۰ سال اخیر آن یعنی بازگشت به سیطره دوران رژیم ستم شاهی در ایران تأکید کردند: افول امریکا به واقعیتِ مورد اجماع صاحب‌نظران معتبر جهان تبدیل شده، اما در سوی دیگر این چالش، ملت ایران با انگیزه، روحیه و کار و تلاش جوانان عزیزش، آینده‌ای درخشان و به مراتب بهتر را در پیش دارد.

بدهی، بی آبرویی و افول آمریکا

ایشان سپس به شرایط امریکا در جهان اشاره کردند و افزودند: در یک نگاه وسیع تر، قدرت و اقتدار و هیمنه امریکا در دنیا، رو به افول و زوال است و امریکای امروز به مراتب ضعیف‌تر از امریکای چهار دهه قبل است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اذعان بسیاری از سیاسیون و جامعه شناسان معتبر دنیا مبنی بر فرسوده شدن و از بین رفتن «قدرت نرمِ» امریکا گفتند: قدرت نرم امریکا به معنای «اقناع و قبولاندن نظر خود به کشور‌های دیگر»، اکنون در ضعیف‌ترین موقعیت ممکن قرار دارد و بخصوص از زمان روی کار آمدن رئیس جمهور فعلی امریکا نه تنها ملت‌ها بلکه دولت‌های اروپا، چین، روسیه، هند، افریقا و امریکای لاتین نیز با تصمیم‌های امریکا صراحتاً مخالفت می‌کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: اکنون نه تنها اقتدار معنوی و قدرت نرم امریکا رو به افول است بلکه اقدامات رئیس جمهور عجیب و غریبِ فعلیِ امریکا، «لیبرال دموکراسی» را نیز که پایه تمدن غرب است، بی آبرو کرده است.

ایشان با اشاره به سخنان چندین سال قبل یک محقق معروف دنیا مبنی بر اینکه وضع کنونی امریکا، «نقطه نهایی تکامل تاریخی بشر است»، گفتند: همین جامعه شناس، اکنون سخنان قبلی خود را پس گرفته و مطالبی بیان می‌کند که نشانگر ضعف و افول امریکا و لیبرال دموکراسی است.

رهبر انقلاب اسلامی، «قدرت سخت» امریکا در زمینه‌های نظامی‌گری و اقتصاد را نیز رو به افول خواندند و افزودند: آن‌ها ابزار نظامی دارند، اما به علت افسردگی، سردرگمی و تردید سربازانشان مجبورند از سازمان‌های جنایتکاری نظیر بلک واتر برای تحقق اهدافشان در کشور‌های دیگر کمک بگیرند.

ایشان بدهی افسانه‌ای امریکا و کسری بودجه ۸۰۰ میلیارد دلاری این کشور در سال جاری را از نشانه‌های روند زوال اقتصادی امریکا برشمردند و خاطرنشان کردند: آن‌ها این واقعیات را با ظاهرسازی و شعار می‌پوشانند، اما در زیر این زرق و برق، افول اقتصادی مشهود است.

*** در این فراز از بیانات رهبری نکات مهمی راجع به افول قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا توسط رهبری مطرح شد که یادآوری آن ها اثرات بسیار مفیدی را خواهد داشت؛ مخصوصا برای آن دسته از مردم و مسئولینی که احتمالا مرعوب مانورهای دروغین قدرت آمریکایی می شوند.

آمریکا بدهکار ترین کشور دنیا

بر اساس آمار «ساعت بدهی ملی» در نیویورک آمریکا که میزان بدهکاری این کشور را رصد می کند، دولت این کشور بیش از 21 تریلیون دلار به کشورهای دیگر و نهادهای داخلی آمریکا بدهکاری دارد.

در سال های گذشته میزان بدهی آمریکا که در سال 2002، تنها 6 تریلیون دلار بود به شکل خیره کننده ای افزایش داشته است. این افزایش به دلیل بالا رفتن هزینه های دولت آمریکا، از جمله مخارج نظامی گری این کشور بوده است. در کنار آن، سیاست کاهش مالیات که اساسا به نفع طبقات ثروتمند بوده، به کاهش درآمد دولت و در نتیجه افزایش بدهی آن انجامیده است.

به گفته ناظران اقتصادی، در کوتاه مدت، بدهی عمومی راه خوبی برای کشور ها به منظور دریافت بودجه اضافی برای سرمایه گذاری برای رشد اقتصادی است. بدهی عمومی هنگامی که به درستی استفاده می شود، سطح زندگی در یک کشور را بهبود می بخشد. این به این دلیل است که اجازه می دهد دولت به طرح های عمرانی همچون ساخت جاده و پل های جدید دست زده، آموزش و پرورش و آموزش شغلی را بهبود بخشیده و حقوق بازنشستگی را بالا ببرد.

اما اشکال کار در اینجاست که دولت ها تمایل دارند قرض بیشتری بگیرند؛ زیرا مزایای آن منفعت انتخاباتی دارد و می تواند آنها را در میان رای دهندگان محبوب کند. در نتیجه ادامه این روند، بالا رفتن نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی می تواند باعث تزلزل اعتماد سرمایه گذارانی شود که سفته های دولت آمریکا را خریداری می کنند.

سرمایه گذاران معمولا میزان ریسک را با مقایسه بدهی به کل تولید اقتصادی کشور، یعنی تولید ناخالص داخلی می سنجند. این نسبت است که نشان می دهد که تا چه اندازه احتمال دارد یک کشور بدهی خود را پرداخت کند که درباره سیاست های ترامپ می گویند به معنای ادامه افزایش بدهی دولت آمریکا خواهد بود.

بنا به نوشته تارنمای اقتصادی «بالانس»، ادامه این روند تا 20 سال آینده تهدید بزرگی برای صندوق های بازنشستگی خواهد بود، زیرا یک دولت مقروض برای تامین مالی این صندوق ها با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد.

در بعد خارجی، تریلیون ها دلار بدهی به توان برخی دولت های خارجی از جمله چین که میلیاردها دلار اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده اند خواهد افزود تا به شکل جدی تری واشنگتن را در عرصه اقتصادی و سیاسی به چالش بکشد.

نگاه اندیشمندان و اندیشکده‌های غربی به قدرت اقتصادی آمریکا

آمارها نشان می‌دهد آمریکا در سال‌های گذشته بطور بی سابقه‌ای با بحران‌های متعدد روبرو بوده است. وزارت خزانه‌داری آمریکا مدام در حال ارائه آمارهای وحشتناک در مورد اقتصادی ناکارآمد و در حال غروب آمریکاست.

جان ایکنبری، خیزش چین و آینده نظم جهانی لیبرال

«جان ایکنبری»، نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل و سیاست خارجی آمریکا و استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه پرینستون آمریکا در سال ۲۰۱۴ در مقاله‌ای با عنوان «آینده نظم جهانی لیبرال» که توسط مجله فارین افرز منتشر شده، به تغییر قدرت جهانی اشاره می کند. وی معتقد است تغییر قدرت جهانی و افول قدرت آمریکا و تغییر نظام تک‌قطبی در جریان است. عصر آمریکا در حال پایان است و نظم جهانی شرقی جایگزین نظم جهانی غربی شده است. ما شاهد پیدایش قدرت­های نوظهور هستیم؛ در حالی که قدرت آمریکا در حال فرسایش است. تغییر قدرت جهانی، به این دلیل در جریان است که قدرت در حال انتقال از غرب به شرق است. کشور چین در کانون این تغییر قرار دارد و رسانه‌های آمریکا تصدیق می‌کنند که چین بزودی بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا یعنی آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت. بنابرین جهان به نوعی در وضعیت تحول قدرت جهانی از قدرت متمرکز به نظام چند­قطبی است که می توان از آن به عنوان «سیستم انتشار قدرت» یاد کرد. کشور چین شاید بیش‌ترین بهره را از این انتقال قدرت داشته باشد.

گیدون راشمن، سقوط آمریکا

«گیدون راشمن» تحلیل گر سیاسی مجلات آمریکا، بر این نظر است که آمریکا باید به فکر سقوط خود باشد. ایالات متحده آمریکا دیگر هرگز موقعیت تسلط جهانی بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی را تجربه نخواهد کرد. آمریکا از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۰۸ که دچار بحران اقتصادی شد، ۱۷ سال از موقعیت هژمونی جهانی برخوردار بود. اما با معضلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از بحران سال ۲۰۰۸، این موقعیت خود را از دست داده و دیگر هم این موقعیت را تجربه نخواهد کرد. آن روزها دیگر تمام شد. رشد اقتصادی و نظامی چین، تهدیدی بلندمدت برای هژمونی جهانی آمریکا است. در واقع، امروزه رقابت بین چین نوظهور و آمریکای ضعیف، حول ابعاد گوناگون است. در مقابل ضعف آمریکا، قدرت­های نوظهور از جمله چین، برزیل، ترکیه، هند و ایران هستند. هر کدام از این کشورها، اولویت‌های سیاست خارجی خود را دارند که توانایی آمریکا برای شکل‌دهی نظام جهانی را محدود می‌کنند.

میشل کاکس، تغییر قدرت و سقوط غرب

«میشل کاکس» استاد روابط بین‌الملل به این موضوع می‌پردازد که در اوایل قرن ۲۱، ما شاهد حقیقتی جدید به نام «تغییر قدرت» هستیم. در این فرایند، آمریکا و غرب در حال سقوط بوده و نظم جدید بین‌المللی توسط به اصطلاح بریکس شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین، در حال شکل گیری است.

نوام چامسکی، آمریکا امپراطور در حال سقوط

«نوام چامسکی»، اندیشمند آمریکایی، آمریکا را امپراطور در حال سقوط می‌داند. از نگاه وی، اگرچه اصول تسلط امپریالیستی آمریکا تغییر کرده اما ظرفیت پیاده‌سازی آن، به شکل قابل ملاحظه‌ای، کاهش یافته است. آمریکا هم در داخل و هم در خارج در حال سقوط است.

فرید زکریا و جهان پساآمریکا

«فرید زکریا»، نظریه‌پرداز نئورئالیست معتقد است جهان در حال انتقال از عصر آمریکایی به عصر پساآمریکایی است. جهانی که در پیش داریم جهانی است که درآن ایالات متحده آمریکا نه رهبری اقتصادی و ژئوپلیتیک آن را بر عهده خواهد داشت و نه بر فرهنگ آن چیره خواهد بود بلکه قدرت آن سقوط خواهدکرد. به اعتقاد فرید زکریا، ما در حال «خیزش دیگران» هستیم که چشم‌انداز جدید جهانی را به وجود می‌آورد و در آن چشم‌انداز قدرت و ثروت در حال جابجایی است. قدرت در حال جابجایی و فاصله گرفتن از سلطه آمریکایی است. ما در حال گام نهادن به جهان پساآمریکایی هستیم که مردمان بسیار در نقاط بسیار، جهت و ماهیت آن را تعیین می‌کنند.

موسسه بروکینگز و عصر پسا آمریکا

«مؤسسه بروکینگز» در زمینه افول قدرت آمریکا معتقد است؛ بسیاری از ناظران سیاسی و اقتصادی اظهار می‌دارند که آمریکا در حال سقوط است. از زمان وقوع بحران اقتصادی بین‌المللی در سال ۲۰۰۸، مسئله سقوط آمریکا در چین و سایر کشورها مطرح شد. برخی از افراد از جمله خود آمریکایی‌ها بر این باورند که «سقوط برگشت‌ناپذیر» در ایالات متحده آمریکا شروع شده و جهان در حال ورود به عصر پسا آمریکا است.

دانشکده تجارت هارواد و شکست نظام سیاسی آمریکا

بر اساس یافته‌های «دانشکده تجارت هاروارد»، نظام سیاسی آمریکا شکست خورده و اقتصاد آن هم در حال سقوط بوده و دست‌وپا می‌زند. رشد و رفاه اقتصادی آمریکا ۲۰ سال پیش به پایان رسید. رویای آمریکایی در معرض خطر است. آمریکایی‌ها به رهبران سیاسی اعتماد ندارند و قطب‌بندی سیاسی به طرز چشم‌گیری افزایش یافته است. امریکایی‌ها از نظام سیاسی خود ناامید هستند و اعتماد کم‌تری به دو حزب بزرگ دارند. این شرایط اقتصادی و سیاسی، بیان‌گر آن است که رویای آمریکایی در خطر است.

جوزف نای و چشم‌انداز سقوط قدرت آمریکا

از نگاه «جوزف نای»، تئوریسین جنگ نرم و دیپلماسی عمومی، آینده قدرت آمریکا به شدت مورد چالش است. بحران اقتصادی جهانی سال ۲۰۰۸ را می‌توان شروع سقوط آمریکا تفسیر کرد. «شورای اطلاعات ملی» پیش‌بینی کرده که در سال ۲۰۲۵، ایالات متحده به عنوان یک قدرت باقی می‌ماند اما سلطه آمریکا از بین خواهد رفت. در قرن حاضر، قدرت امریکا را می‌توان با قدرت انگلستان در قرن گذشته مقایسه کرد و سقوط هژمونی امریکا را پیش‌بینی کرد. اما آمریکا به طور مطلق سقوط نمی‌کند و سقوط آن نسبی خواهد بود.

آلفرد مک کوی

«آلفرد مک کوی» استاد و مورخ آمریکایی معتقد است مرگ ایالات متحده آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی می‌تواند به مراتب سریع تر از آن باشد که هر کس تصور می‌کند. این مرگ، تا سال ۲۰۲۵ کامل خواهد شد. انتقال ثروت و قدرت اقتصادی جهانی از غرب به شرق در حال جریان است. در سال ۲۰۱۲، ۶۵ درصد مردم آمریکا معتقد بودند که کشور در شرایط سقوط قرار دارد. مک کوی، استدلال می‌کند که بزرگترین عامل سقوط آمریکا، نظامی‌گری است.

ویلیام نورمن گریج و مهندسی سقوط آمریکا

سقوط آمریکا اتفاق افتاده و دلیل آن هم این است که آمریکا ویژگی‌هایی مانند فقر، جرم، بیسوادی و بیماری‌های موجود در جهان سوم را از خود به نمایش گذاشته است. نورمن گریج، استاد آمریکایی ریشه سقوط آمریکا و تشدید اختلاف و خشونت در آن را در «ثروت بدون کار، لذت بدون وجدان، دانش بدون شخصیت، تجارت بدون اخلاق، علم بدون انسانیت، عبادت بدون ایثار و سیاست بدون اصول» می‌داند.

استفان کوهن، پایان نفوذ آمریکا

ایالات متحده آمریکا، قدرت و نفوذ خود را از دست خواهد داد. نفوذ آمریکا در جهان در حال اتمام است و بازگشت آن غیرقابل پیش‌بینی است. استانداردهای زندگی آمریکا در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه، کاهش یافته است. ایالات متحده آمریکا، کشوری با ثروت، قدرت و نفوذ بود. اما همه اینها در حال تغییر است و رویای لیبرالیسم رو به پایان است.



روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


درمان تبخال تناسلی: 12 درمان خانگی تبخال تناسلی زنان و مردان