چاه‌کندن بهر دیگران


چاه‌کندن بهر دیگران

شهرآرا آنلاین (/fa/component/roojanews/frame.html?href=../../) - تجربه حفاری خط‌٣ متروی مشهد، نخستین تجربه این مهندس جوان نیست. حفاری تونل خط‌٢ مشهد نیز در کارنامه کاری‌اش دیده می‌شود. قرارمان ایستگاه باب‌الجواد(ع) است. یاسر...


شهرآرا آنلاین - تجربه حفاری خط‌٣ متروی مشهد، نخستین تجربه این مهندس جوان نیست. حفاری تونل خط‌٢ مشهد نیز در کارنامه کاری‌اش دیده می‌شود. قرارمان ایستگاه باب‌الجواد(ع) است. یاسر علیزاده می‌گوید: حفاری خط‌‌٣ متروی مشهد تا ‌پایانه مسافربری امام رضا(ع) ادامه دارد. برای رسیدن به عمق ٣٣‌متر باید از ٢١٠‌پله فلزی پایین برویم، پله‌های مارپیچی که میان ستون‌های فلزی با قطر یک متر جاخوش کرده است. تا چشم کار می‌کند پله است و فلز.

علیزاده، راه میان‌بری برای رسیدن به ته گودال دارد: با جرثقیل دروازه‌ای برویم پایین.

جرثقیل دروازه‌ای، سبدی فلزی و حدودا یک متر در یک متر است که به‌وسیله ۴‌سیم‌بکسل بسته شده است. ۵‌نفری بسم‌ا... گویان وارد محفظه فلزی می‌شویم. متصدی جرثقیل محفظه فلزی را ابتدا افقی به وسط گودال خط‌٣ می‌فرستند، دقیق میان فلزهای قطور. محفظه با سرعت کم پایین می‌رود.

علیزاده می‌گوید: خیلی کم از محفظه جرثقیل دروازه‌ای استفاده می‌کنیم. هر صبح همین ٢١٠‌پله را پایین می‌رویم و شب باز ٢١٠‌پله را بالا می‌رویم؛ ورزشی اجباری که پایین رفتنش درد کمر است و بالارفتنش درد زانو.

نور از لابه‌لای فلزها خود را به ته گودال رسانده است. مهندس جوان می‌گوید: این فلزهای قطور برای ایجاد ساختمانی چند‌طبقه در این ایستگاه است؛ یک طبقه ایستگاه و بقیه تجاری و تفریحی.

با تجهیزات ایمنی (کلاه ایمنی و کاور) وارد تونل می‌شویم. هوای داخل تونل سرد و نمور است. سرناظر حفاری قسمت شرقی قطار شهری می‌گوید: هر‌قدر به عمق برویم اکسیژن کمتر می‌شود. از‌طرفی داخل عمق زمین، هوا سردتر و شرجی‌تر است. اینجا ایستگاه باب‌الجواد(ع) است که وارد تونل شده‌ایم. باید ٧٠٠متر جلوتر برویم؛ کارگران در آن محدوده در حال کار هستند.

هر ١٠‌متر یک چراغ روشنایی به دیوار زده‌اند. به سقف تونل یک لوله قطور چند‌متری و نوار نقاله نصب شده است. مهندس علیزاده در فرصت رسیدن به کارگران توضیحاتی درباره این لوله می‌دهد: هر‌قدر به دستگاه حفار نزدیک‌تر شویم، اکسیژن کمتر می‌شود. با این لوله که قطرش نزدیک ٢.۵‌متر است، هوا را به داخل تونل می‌فرستیم تا بچه‌ها بدون اکسیژن نمانند. با نوار نقاله که به سقف زده‌ایم، خاک‌های حفاری را به بیرون می‌فرستیم.

﷯ پیاده‌روی در عمق ٣٣‌متری زمین

چند دقیقه از پیاده‌روی داخل تونل گذشته است. چشم به نور چراغ‌هایی که هر ١٠‌متر کار گذاشته‌اند، عادت کرده است. شیرمداح، مسئول حفاری، به جمع ما اضافه می‌شود تا از کار در عمق ٣٣‌متری زمین بگوید.

او نیز توضیحاتش را درباره اهمیت هوا برای کار‌کردن در عمق زمین شروع می‌کند: لوله هواکش که دیدید، با برق کار می‌کند. بارها اتفاق افتاده که برق قطع شود. قطعی برق یعنی نبود هوا. دستگاه حفاری چند‌متر جلوتر است. وقتی ببینید، متوجه عظمت و بزرگی آن می‌شوید. این دستگاه عظیم‌الجثه وقتی کار می‌کند و لایه‌های خاک را برش می‌دهد، گرمای زیادی تولید می‌کند؛ به همین دلیل وقتی برق هواکش قطع می‌شود، گرما و رطوبت هوا زیاد می‌شود، جوری‌که اکسیژنی برای نفس‌کشیدن باقی نمی‌ماند. بچه‌ها در این هوای گرم و نمور می‌مانند تا دستگاه را درست کنند.

او از عبور این دستگاه عظیم‌الجثه با فاصله چند سانتی‌متر نیز خاطره دارد: ماجرا به حفاری خط‌٢ ‌قطار مشهد برمی‌گردد. در مسیر حفاری باید از زیر خط یک عبور می‌کردیم. برای آنکه در محل تلاقی ٢‌قطار، تونل خط یک ریزش نکند، ٢‌پایه ستونی بزرگ به فاصله ٩‌متر و نیم تعبیه کرده بودند. دستگاه را باید از بین این ستون‌ها عبور می‌دادیم، آن هم در‌حالی‌که قطر دستگاه فقط ١٠‌سانتی‌متر کوچک‌تر بود. بالای سر ما مردم بدون آنکه از اتفاقات این زیر چیزی بدانند در رفت‌و‌آمد بودند. کوچک‌ترین اشتباه ما یعنی برخورد با ستون‌های خط یک. با همت بچه‌ها و نگاه امام‌رضا(ع) توانستیم با فاصله ۵‌سانتی‌متری (از هر طرف دستگاه) عبور کنیم.

﷯ شب و روزمان یکی است

به دستگاه حفار نزدیک می‌شویم. هوا به‌شدت مرطوب و سنگین است. شیرمداح حرف‌هایش را جمع‌وجور می‌کند. او دیگر سختی‌ کار در این عمق را ندیدن نور خورشید می‌داند و می‌گوید: شب و روزمان یکی است. در این روزهای کوتاه پاییز وقتی سر کار می‌آییم هوا تاریک است. موقعی هم که به خانه برمی‌گردیم، هوا تاریک است. در این مدت فقط چند روز نور آفتاب را دیده‌ام.

دستگاه حفار، غولی آهنی و بزرگ است که چندین متر طول دارد. نوک حمله و هدایت دستگاه برعهده سعید زردینی است. او از داخل کابین به‌طور هم‌زمان ٣‌مانیتور را بررسی می‌کند. زردینی می‌گوید: اندازه‌گیری در اینجا به‌صورت میلی‌متری صورت می‌گیرد. نباید یک لحظه از مانیتورها چشم بردارم.

نباید تمرکزش به هم بخورد. چشم به مانیتور دارد و خیلی کوتاه می‌گوید: سروصدای دستگاه حفار خیلی زیاد است. گوش ما از سروصدا پر و چشممان به مانتیور دوخته شده و نفسمان هم به هوای لوله بالای کابین بسته شده است.

﷯ «نفربر» در عمق ٣٣‌متر

صدای بوق قطاری داخل تونل می‌پیچید. نزدیک که می‌شود جز قسمت کشنده شباهت چندانی به قطار ندارد. علیزاده، سرناظر حفاری قسمت شرقی خط‌٣، می‌گوید: بوق می‌زند تا حواس همه جمع باشد و هیچ کس روی ریل داخل تونل نباشد. مصالح ساختمانی با لوکوموتیو به اینجا آورده می‌شود.

حسن قوچانی، راننده لوکوموتیو است. چهره‌اش نشان از آن دارد که در آستانه بازنشستگی است. او درباره کارش می‌گوید: کار هرکسی نیست که این لوکوموتیو را براند. این لوکوموتیو آلمانی است و گواهی‌نامه هدایتش نیز توسط همان شرکت تولید‌کننده ارائه شده است.

گلایه‌ای از کار و سختی آن ندارد و به قول خودش عادت کرده است.

انتهای لوکوموتیو یک واگن قرار دارد. به‌جای شیشه، کیسه‌ای سفید به پنجره‌اش زده‌اند. پیشنهاد دوم علیزاده مثل پیشنهاد اولش راه میان‌بر است؛ به‌جای آنکه این مسیر ٧٠٠‌متری را پیاده برگردیم، از نفربر استفاده کنیم.

نفربری که او پیشنهادش را می‌دهد، همان اتاقک وصل‌شده به انتهای لوکوموتیو است. داخل نفربر چند صندلی قرار دارد که در تاریکی رنگ آن‌ها قهوه‌ای سوخته به نظر می‌آید. کیسه‌هایی که به پنجره زده‌اند، جلو ورود همان کور‌سوی چراغ‌ها را گرفته است. در تاریکی نفربر، فقط سایه‌ای از چهره کارگران و مهندسان با کلاه‌های ایمنی که به سر دارند، دیده می‌شود.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اجتماعی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


40 عکس نقاشی دخترانه جدید، ساده، زیبا، فانتزی و آسان برای پروفایل