من در نبودت
,
در فراغت
به مقام والای اشک...
امامت صبر...
به شاهی زجه رسیدم...
تو از چه حرفت شده ؟
از اشک های تمساح
صبرهای سر لطف
یا زجه هایت برای عشق جدیدت
,
خیابان ها یک به یک
طی میشوند...
خاطراتت در ذهن عاشق
طی میشوند...
عجب حال خرابیست امشب
بودی خون میگریستی
اگر آدم روزهای بامن بودی و سختی این روزهایم بود...
به وقت سحر دلگیرم خدایا تویی پناهم
,
در فراغت
به مقام والای اشک...
امامت صبر...
به شاهی زجه رسیدم...
تو از چه حرفت شده ؟
از اشک های تمساح
صبرهای سر لطف
یا زجه هایت برای عشق جدیدت
,
خیابان ها یک به یک
طی میشوند...
خاطراتت در ذهن عاشق
طی میشوند...
عجب حال خرابیست امشب
بودی خون میگریستی
اگر آدم روزهای بامن بودی و سختی این روزهایم بود...
به وقت سحر دلگیرم خدایا تویی پناهم