حفره مالی چند صد هزار دلاری در باشگاهها
یکی از مهمترین منابع درآمدزایی برای باشگاهها، دریافت حق رشد بازیکنانی است که به باشگاههای خارجی منتقل میشوند که به سادگی از سوی باشگاهها نادیده گرفته میشود.
حفره مالی چند صد هزار دلاری در باشگاهها
بهناز میرمطهریان / کشمکش باشگاهها با سازمان لیگ بر سر دریافت حق خود از محل درآمد حاصل از تبلیغات دور زمین یا حق پخش تلویزیونی و سایر حقوق این چنینی، یکی از کلیشهایترین و بیپایانترین دعواهای فوتبالی است. کوتاهیهای سازمان لیگ در این زمینه و تقصیرهایی که متوجه این نهاد و صدا و سیما است به کنار اما باشگاهها هم در سالهای اخیر تا توانستهاند کمکاری و ناتوانی خود در درآمدزایی را به حساب سازمان لیگ نوشتهاند. در حالی که باشگاهها موقعیتهای دیگری هم برای درآمدزایی دارند که نسبت به آنها کاملاً بیتوجه هستند.
یکی از مهمترین منابع درآمدزایی برای باشگاهها، دریافت حق رشد بازیکنانی است که به باشگاههای خارجی منتقل میشوند. روند درآمدزایی که با بیتوجهی باشگاهها صدها هزار دلار را به جیب باشگاههای خارجی میریزد و این نشان میدهد باشگاهها در واقع از حقوق بدیهی خود بیخبر هستند یا به عمد خود را به ندانستن این حقوق میزنند!
در این زمینه مواردی که موید این سهلانگاری باشگاهها باشد، کم نیست و میتوان موارد متعددی از انتقال بازیکنان به باشگاههای خارجی در سالهای اخیر را نام برد که به دریافت مبلغ حقیقی حق رشد آنها از سوی باشگاهها ختم نشده است. در واقع معلوم نیست در تمام این سالها چند صد هزار دلاری که میتوانست بابت انتقال این بازیکنان وارد چرخه مالی فوتبال ایران شود، چه شده است؟
انتقال امید نورافکن از استقلال و علی قلیزاده از سایپا به شارلروا از همین انتقالهاست که در زمان مدیریت رضا افتخاری در باشگاه استقلال و رضا درویش در باشگاه سایپا انجام شد. در خبرها آمده بود که مبلغی که شارلروا برای جذب قلی زاده صرف کرده است حدود ۳۵۰ هزار یورو است. برای انتقال نورافکن هم مبلغ ۲۵۰ هزار یورو عنوان شده بود.
این در حالی است که با توجه به کیفیت این دو بازیکن و براساس نرخ رشد مصوب جدول فدراسیون جهانی، باشگاههای استقلال و سایپا، باشگاههای استقلال و سایپا میتوانستند باید بابت انتقال هرکدام از آنها مبلغ قابل توجهی دریافت کنند.
انتقال یونس دلفی به شارلروا هم مورد دیگری است که به تازگی انجام شده است و میتوانست در شرایط نامناسب مالی استقلال خوزستان، درآمدی برای این باشگاه به همراه داشته باشد. آشفتگی شرایط مدیریتی این باشگاه اما در این زمینه هم خود را نشان داده و از حق رشدی که براساس نرخ مصوب جدول فیفا باید به استقلال خوزستان میرسید، خبری نیست.
انتقال محمد نادری از تراکتورسازی به کورتریک در زمان مدیریت مصطفی آجرلو در تراکتورسازی هم مورد دیگری است که در نهایت با دریافت حق رشد این بازیکن براساس نرخ رشد مصوب جدول فیفا همراه نبوده است.
واقعیتی که از همه این مثالها برمیآید این است که هر باشگاهی از انتقال این جوانها بدون حق انتقال و فقط براساس جدول فیفا، درآمد هنگفتی را از دست داده است. موضوعی که به طور مستقیم مدیرعامل باشگاه را در برابر این پرسش مهم قرار میدهد که براساس چه توافق و سند امضا شدهای، این حق رشد را نادیده گرفته است و به طور رایگان بازیکنان را آزاد کردهاند که بتوانند با باشگاههای خارجی مدنظر خود قرارداد ببندند؟ آیا توافقهای مخفیانهای به هدیه دادن این مبالغ به افراد دیگری ختم شده است یا باید باور کنیم که مدیران به اصطلاح با سابقه فوتبالی، از دریافت حق رشد و نرخهای مصوب فیفا برای حق رشد بیاطلاع بودهاند؟
500 - 2