دلِ مردم همه از خُرد و کلان پر شده است
مشکل جامعه در بودن چادر شده است
با تورم چه کنم چاره چه سازم اکنون
جای نان داخل هر سفره که آجر شده است
چونکه پیدا نشود هیچ زر و دیناری
کارم از صبح به شب یکسره غرغر شده است
میوه و خوردنی از خانه ی ما پر می زد
درِ یخچال پر از شربت تب بر شده است
آخر قصه فقط رنج و غم و اندوه است
غزلم هم به همین شکل بدعنصر شده است
#محمد_عسگری