از موسیقی تا فلسفه


از موسیقی تا فلسفه

علی فلاحی گلباغی-  البرز - خبرنگار: موسیقی هنری است که با روح مردم عجین است. بسیاری از افراد نیز این هنر را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنند و در شاخه‌های مختلف آن به فعالیت می‌پردازند.

در البرز نیز جوانان بسیاری در عرصه موسیقی فعالند، یکی از آنها «مهبد مکی» موسیقی‌پژوه و ساکن کرج است که به این هنر پرداخته است. گفت‌وگو با این هنرمند البرزی را در ادامه می‌خوانید.

از فعالیت‌هایتان بگویید.

دانش‌آموخته هنرستان صدا و سیما در رشته هنرهای دراماتیک با گرایش فن بیان، دانش‌آموخته کانون زبان ایران و آمریکا در رشته زبان انگلیسی، دانشجوی الهیات با گرایش فلسفه و کلام هستم. با زبان‌های پشتو (زبان رسمی کشور افغانستان)، اردو (زبان رسمی کشور پاکستان)، پارسی سره، ترکمنی، انواع کردی، لری و بلوچی آشنایی دارم. اتنوموزیکولوگ (موسیقی‌شناس اقوام و تطبیقی)، شاگرد برگزیده مکتب دف عندلیبی کردستان و بزرگ‌ترین موسیقی‌دان منطقه سیستان و بلوچستان، استاد دین محمد زنگشاهی، آموزگار و خواننده هستم.

همچنین در نوازندگی سازهای فلوت بوهم، تنبک، دایره، کاخن پرویی، بونگوی کوبایی، تامبورای هندی، اودو، فرودو (سازهای جادوگران کشور نیجریهسُرمَندل هندی، آلات افکتیو مانند واوا، مثلث، شکره برزیلی سررشته‌ای دارم.تنها نوازنده حرفه‌ای ارغنون (هارمونیوم) در کشور، تنها مجری شیوه موسیقیایی بیدل‌خوانی در کشور، جوان‌ترین کارشناس اتنوموزیکولوژی ایران، عضو گروه‌های موسیقی نواحی، پژوهشگر رسانه ملی، نخستین کارشناس برنامه رادیویی سرآهنگ، نماینده موسیقیدانان محلی در انجمن‌های دوستی ۲ سفارت پاکستان و اوغانستان از دیگر عناوینی است که به آن دست پیدا کردم.

موسیقی چگونه با روح شما عجین است؟

هنر به گونه‌ای تلطیف یک روح شکننده و حساس است. و البته اگر جدی‌تر نگاه کنیم، هنر موسیقی تنها خواندن یا نواختن نیست و تمام زبان‌ها، گویش‌ها و لهجه‌ها همه موسیقی به شمار می‌آیند.

نقش موسیقی در فرهنگ‌های مختلف چیست؟

در فرهنگ هر قومی که ورود کنید، تمام نشان‌های دینامیک موسیقایی را در گفتار ویژه آنها از چگونگی خروج حروف، ترکیب واژگانی تا شدت و نرمی، سکوت و... بدون هیچ ابزار موسیقی می‌یابید. از این‌روست که دید یک موسیقی‌پژوه به نغمات آوازی، یعنی آن دسته از نغمه‌های باکلام، عادی نیست. اگر کمی با دید حکمت نگاه کنیم، پی می‌بریم که هر آنچه برای انسان ساده و بدون پیچیدگی دیده می‌شود، هرگز آنگونه نیست. برای مثال مردم آذری یا گیلک‌زبان، هر یک گونه‌هایی منحصربه‌فرد از بخش‌هایی از فرهنگ شنیداری را درک می‌کنند که شاید برای قومیتی دیگر، به شکلی دیگر به ذهن و گوش شنیده شود.

در مورد حس خاص و دیدگاه فلسفی‌تان به موسیقی توضیح دهید و بگویید که چرا به فلسفه روی آوردید؟

ریشه‌های مهم هنر موسیقی را در فلسفه باید جست. هنر رشته‌ای ذهنی و سخت‌یاب است. یک رنج شیرین ذهنی و درونی همیشه رهروان فلسفه را می‌آزارد. فلسفه مدام باعث چرایی می‌شود که البته بهتر است برخی از پاسخ‌های آن در زمان خود و برخی دیگر هم تا همیشه بی‌پاسخ بمانند، چراکهزیبایی برخی پرسش‌ها به مبهم بودن آنهاست. مانند یک موسیقی بسیار شیرین و گوش‌نواز که وقتی غرق در لذت آسمانی آن هستید، رفته‌رفته در جایی که فکرش را نمی‌کنید، رو به سکوت می‌رود. از دید من سکوت، به گونه‌ای موسیقی بسیار معنی‌دار با هزارتویی از نجواهای پاک و زیباست.

سازها با راز همراهند؟

سازها همه راز دارند و از دید من در ساز فنی تنبک، حتی خود حرکات مانند بشکن‌ها هم راز و رمزی خاص در همان شکل ساده خود دارند. زبان هر ساز از هم جداست و آموزش هر یک، توانایی در نکات ریز و مربوط به خود را نیاز دارد.

چرا امروزه نام‌هایی در سایت‌ها و دنیای رسانه شنیده می‌شوند که حتی الفبای فرهنگی و هنری هم در کار آنها دیدن نمی‌شود؟

در دنیای امروز هیاهو بیش از مهارت و مانکنیزم و هوچی‌گری، بیش از دقت و خدمت نمود دارد. بارها در این چند سال واژه تنظیم را شنیده‌اید. این شاخه، بحثی است به لحاظ پختگی، مهم و زمانبر. خیلی نباید نگران بود، چراکه مثلا در دوره خاقانی و بیدل دهلوی و دیگر بزرگان، مردم زمانه اینها را بیشتر می‌شناختند و ارزش می‌گذاشتند یا دیگران را. امروز پس از مدت‌ها، اهمیت تلفیق چکامه و موسیقی را باید در کتب حسینعلی ملاح جست که سال‌هاست از دنیا رفته است. خود من بیشتر دانش موسیقی شعر و شعر موسیقایی را از نوشته‌های ارزشمند این دانشمند آموخته‌ام. موسیقی تنها خواندن و نواختن نیست، منظور این بود که دانشی به نام تلفیق موسیقی و شعر از اهمیت بیشتری برخوردار است. کمتر کسی هست که کلام بیدل دهلوی و شیوه هندی در ادبیات را درک کند.

از علاقه خود به بیدل بگویید.

شبی در محفلی از سر کمرویی انتهای جمع قرار گرفته، بسیار دلگیر و گرفته بودم. با فردی که با بیدل انسی داشت، سر سخن باز شد و در هیاهوی مهمانان، سخن ما سر از جاهای دور درآورد. با خواندن ۲ بیت از بیدل، دیگر من یک شعردوست معمولینبودم. سال پیش در کنگره جهانی بیدل در تهران، همان دوست بزرگوار را به کنگره بردم و پس از پایان گفتار بیدل و موسیقی که برای نخستین بار در مجمع طرح می‌شد، با اشاره به جایگاه وی و شناساندنش به داوران و حاضران و بیان این‌که اگر همان شعله کوچکی که او بر ذهن و دل من انداخت، نبود، من هم امروز این سربلندی را برای کسب کرسی اینچنین والایی نداشتم، سپاس خود را بیان داشتم و نمک‌شناسی را به جای آوردم.

ساختارآموزشی دانشگاه‌ها

«مهبد مکی» موسیقی پژوه: اگر یک بررسی ساده در ساختار آموزشی دانشگاه‌ها بیندازید، می‌بینید که به‌جای مکانی برای زایش دانش، دارالترجمه هستند. البته از همین دانشگاه‌ها کامبیز روشن‌روان و احمد پژمان (۲ آهنگساز ارزنده) بیرون آمدند. بیشتر زحمت یادگیری لایه‌های پنهان هنر موسیقی، نه در ایران که در تمام دنیا به دلیل ویژگی ذاتی این هنر که انتزاعی بودن آن است، به عهده ذوق و تلاش پیوسته خود دانشجویان است. چه‌بسا که فردی مانند من با همان عطش سخت، راه اصلی دستیابی به خمیره موسیقی را در فلسفه و حکمت یافت. شاید قسمت و سرنوشت ذهن من این بود.

کد خبر 449751

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم/ لحظه واژگونی خودروی بن‌گویر با عبور از چراغ قرمز