با ذوالفقار تو همه جا آشکار بود/ دست بلند شیر خدا، «لافتی» بلند


با ذوالفقار تو همه جا آشکار بود/ دست بلند شیر خدا، «لافتی» بلند

غدیر واقعه ای است که آن علی ابن ابیطالب(ع از سوی پیامبر به امامت برگزیده شد شعرای ایرانی حقانیت این واقعه تاریخی را همواره به نظم درآورده اند شاعری می گوید:تا شد به روی دست نبی (ص) مرتضی (ع) بلند شد رایت جلال خدا برملا.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، شعرا و نویسندگان پارسی زبان همواره در طول تاریخ در مدح پیامبراعظم (ص) و منقبت امامان شیعه سروده هایی را به نظم و نثر دارند و با زبان شعر به وقایع مهم تاریخی اشارت کردند؛ در آستانه عید غدیر خم و عید ولایت علی ابن ابی طالب (ع) اشعاری از شعرای فارسی زبان که به این واقعه تاریخی پرداخته اند و به آن اشاره کرده اند را در زیر می آوریم:

حکیم «ابوالقاسم فردوسی» حماسه سرای بزرگ پارسی در وصف پیامبرعظیم الشان اسلام و علی ابن ابی طالب(ع) چنین سروده است:

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

خداوند امر و خداوند نهی

که من شهر علمم، علیّم در است

درست این سخن گفت پیغمبر است

گواهی دهم کاین سخن را ز اوست

تو گویی دو گوشم به آواز اوست

اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و وصی گیر جای

منم بنده اهل بیت نبی

ستاینده خاکِ پای وصی

خود آن روز نامم به گیتی مباد

که من نام حیدر نیارم به یاد

بر این زادم و هم بر این بگذرم

یقین دان که خاک پیِ حیدرم

«جلال الدین محمّد بلخی» ملقب به مولوی در دیوان شمس تبریزی در وصف علی ابن ابی طالب(ع) سروده است:

تا صورت پیوند جهان بود علی بود

تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود

سلطان سخا و کرم و جود علی بود

آن شیر دلاور که ز بهر طمع نفس

در خوان جهان پنجه نیالود علی بود

آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن

کردش صفت عصمت و بستود علی بود

آن عارف سجّاد که خاک درش از قدر

از کنگره عرش برافزود علی بود

آن شاه سرافراز که اندر ره اسلام

تا کار نشد راست نیاسود علی بود

آن قلعه گشایی که در قلعه خیبر

بر کَند به یک حمله و بگشود علی بود

چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم

از روی یقین در همه موجود علی بود

این کفر نباشد سخن کفر نه این است

تا هست علی باشد و تا بود علی بود .

علاوه بر شعرای بزرگ مثل فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ و...که هر کدام در وصف پیامبر و حضرت علی سروده ها دارند ک ما در این گزارش به دو شعر آنها اکتفا کردیم شعرای معاصر نیز اشعاری با موضوع غدیر دارند.

«نصرالله مردانی» شاعر معاصر درباره واقعه غدیر چنین سروده است:

قسم به جان تو ای عشق ای تمامی هست

که هست هستی ما از خم غدیر تو مست

در آن خجسته غدیر تو دید دشمن و دوست

که آفتاب برد آفتاب بر سر دست

نشان از گوهر آدم نداشت هر که نبود

به خمسرای ولایت خراب و باده پرست

به باغ خانه تو کوثری بهشتی بود

که بر ولای تو دل بسته بود صبح الست

در آن میانه که مستی کمال هستی بود

به دور سرمدی‌ات هر که مست شد پیوست

بساط دوزخیان زمین ز خشم تو سوخت

چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست

هنوز اشک تو بر گونه زمان جاری‌ست

ز بس که آه یتیمان، دل کریم تو خست

ز حجم غربت تو می‌گریست در خود چاه

از آن به چشمه چشمش همیشه آبی هست

هنوز کوفه کند مویه از غریبی تو

زمانه از غم تنهایی‌ات به گریه نشست

دمی که خون تو محراب مهر رنگین کرد

دل تمامی آیینه‌ها ز غصه شکست

«عباس براتی‌پور» در شعری که به غدیر می پردازد چنین سروده است:

تا شد به روی دست نبی (ص) مرتضی (ع) بلند

شد رایت جلال خدا برملا بلند

بشنید چون که نغمه «یا ایهاالرسول»

گردید منبری همه از پشته‌ها بلند

مرآت پاک لم‌یزلی، آیت جلی

شد بر سریر دست حبیب خدا بلند

آیین پاک ختم رسل ناتمام بود

گر بر نمی‌شد آن مه برج ولا بلند

هنگامه شد به کوری چشمان دشمنان

شد بانگ مرحبا ز همه ما سوی بلند

خورشید دین، سپهر یقین، ختم مرسلین

شد زین سبب میان همه انبیا بلند

تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش

شد این ندا ز بارگه کبریا بلند

تکمیل شد شریعت پاک محمدی

چونان که گشت دین خدا را لوا بلند

ای مظهر صفات خداوند لایزال

وی از تو آسمان ولایت به پا بلند

هرجا که بود پیکر هر ناتوان به خاک

هر جا که بود ناله هر بی‌نوا بلند

هر جا که بود طفل یتیمی سرشک‌بار

هرجا که بود شعله شور و نوا بلند

از بهر دستگیری آنان سپندوار

یک‌باره می‌شد ا» ید مشکل‌گشا بلند

تا خانه‌زاد خود کُنَدَت کردگار پاک

بهرت نمود خانه خود را بنا بلند

آهنگ «تفلحوا» چو شنیدی ز کوی دوست

و آواز خوش چو شد ز حریم حرا بلند

یک‌باره دست بیعت خود را از روی شوق

کردی به سوی شمس رُسل، مصطفی بلند

مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق

مدح تو کرده با سخن «هل اتی» بلند

پا بر حریم خانه چون بگذاری از شرف

فریاد شوق می‌شود از بوریا بلند

با ذوالفقار تو همه جا آشکار بود

دست بلند شیر خدا، «لافتی» بلند

ما ریزه‌خوار خوان ولای توایم و بس

از لطف توست این که بُوَد بخت ما بلند

خمّ غدیر بود و به قدرت خدا نمود

جاه و جلال آن دُر یکدانه را بلند

در پهن دشت ظلمت کفر و نفاق و کین

همواره بود آیت شمس الضّحی بلند

باب المراد اهل جهانی و می‌کنند

بر آستان قدس تو دست دعا بلند

ای نفس قدرت ازلی، - یا علی - نمای

نخل شکوه نهضت «روح خدا» بلند

ما پیروان مکتب سرخ ولایتیم

گر می‌زنیم گام سوی کربلا بلند

عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان

تیغی که گشت بر سر آن مقتدا بلند

تا مست جام توست «براتی» به روزگار

سر می‌کند به عشق تو روز جزا بلند

«رضا اسماعیلی» دیگر شاعر معاصر نیز در به واقعه غدیر خم پرداخته و در وصف امام علی(ع) و غدیرچنین سروده است:

ای علی، ای ارتفاعت تا خدا

بی نهایت، بیکران، بی‌انتها

ای علی، ای همسر بانوی اب

جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب

ای علی ای خوب، ای تنهاترین

ای ملایک با نگاهت همنشین

ای علی، ای آفتاب حق سرشت

ای قسیم روشنی‌های بهشت

ای فراتر از تصور، ازخیال

بحر عرفان، آفتاب بی‌زوال

ای تو خورشید نهان در زیر ابر

کوه علم و کوه حلم و کوه صبر

چون تو مردی نیست در این روزگار

هیچ تیغی نیز، همچون ذوالفقار

جان ما را کن ز عشقت منجلی

ای فدایت جان عالم، یا علی

کاش می‌کردیم بیعت تا بهار

می‌شکفتیم از کرامات علی

در بهارستان او گل می‌شدیم

زائر آواز بلبل می‌شدیم

از غدیر خم، سبویی می‌زدیم

در صراط عشق، هویی می‌زدیم

زائر کوی تولا می‌شدیم

جرعه نوش عشق مولا می‌شدیم

با نزول سوره سبز غدیر

باز می‌کردیم، بیعت با امیر

با علی، آیینه‌دار سرنوشت

وارث بوی خدا، بوی بهشت

شد غدیر خم، هلا، ای عاشقان!

می‌وزد عطر علی از آسمان

چیست تفسیر غدیر خم؟ علی

عشق را، مولا، عدالت را، ولی

چیست تفسیر غدیر خم؟ ولا

رستخیز عشق، بیعت با خدا

چیست تفسیر غدیر خم؟ حریم

رو به روی ما، صراط مستقیم

چیست تفسیر غدیر خم؟ امید

مژده رحمت به امت، بوی عید

چیست آیا این غدیر خم؟ سحر

صبح صادق، نور لبخند ظفر

چیست آیا...؟‌ساقی و ساغر، شراب

اتشی در جان هستی، عشق ناب

چیست آیا... ؟ خنده فتح المبین

روز اکمال رسالت، عید دین

چیست آیا...؟ سیب سرخی ناگهان

سهم ما از عشق، آری عاشقان

در غدیر خم خدا شد منجلی

در دل خورشیدی مولا علی

چیره شد فرمانروای آفتاب

گشت سهم آفرینش، نور ناب

عشق بارید و زمین آیینه شد

مهربانی وارد هر سینه شد

خاک را بوی نجیب گل گرفت

عالم هستی، تب بلبل گرفت

آسمان شد با زمین همسایه باز

شد زمین مهمانسرای اهل راز

چشم‌ها با نور همبستر شدند

قلب‌ها با هم صمیمی‌تر شدند

قبله توحید، آن جان جهان

روح ایمان ، خاتم پیغمبران

در غدیرستان خم، اعجاز کرد

راز معصوم خدا را باز کرد

گفت پیغمبر: ‌علی نور خداست

بعد من، او پیشوا و مقتداست

ای شمایان! امت سبز زمین

در میان خلق عالم، بهترین

حرف حق این است و در آن شبهه نیست

هم علی حق است و هم حق با علی‌ست

عشق را در قلب خود دعوت کنید

با علی،‌نور خدا، بیعت کنید

این حقیقت از کسی مستور نیست

جانشین نور، غیر از نور نیست

در غدیر خم ولایت شد قبول

برد بالا دست مولا را رسول

رفت بالا دست خورشید غدیر

شد امام و متدای ما، امیر

عشق، بیعت کرد با نور خدا

شد عدالت، سرور و مولای ما

نور احمد، برگرفت از رخ نقاب

«آفتاب آمد، دلیل آفتاب»

زین بشارت، آسمان خندید مست

نور بارید و طلسم شب شکست

شد جهان، آیینه باران علی

عالم هستی، چراغان علی

جون علی،‌ آیینه عدل است و داد

دست در دست علی باید نهاد

چون علی، نور خدای سرمد است

بیعت ما با علی، با احمدست

شد ز عشق حق، وجودش صیقلی

هر که بیعت کرد، با نور علی

باز دل در کوی مستی گم شده

عالم هستی، غدیر خم شده

باز هم مستیم، از جام غدیر

باده می‌نوشیم با نام امیر

باز فصل شور و شیدایی شده

در زمین از عشق، غوغایی شده

آمده عید ولایت، عاشقان

روز اکمال رسالت، عاشقان

در غدیر خم، بیا کامل شویم

«یاعلی» گوییم و صاحبدل شویم

«یاعلی» گوییم تا بالا شویم

قطره‌ها، ای قطره‌ها دریا شویم

با علی،‌ نور خدا، بیعت کنیم

عشق را در قلب خود، دعوت کنیم

با علی، هم عهد و هم پیمان شویم

هم زبان و هم دل قرآن شویم

با علی، قرآن ناطق، بوتراب

سوره عصمت، امام آفتاب

چون که احمد گفت: ‌او نور جلی‌ست

بعد من، ای عاشقان! مولا، علی‌ست

پایان پیام/32

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی