کوله باری از غبار،
با زخمی کهنه بر دل
ستاره ای گم شده در مه
و غریبگی آسمان
و من
تنهاترین،
عابر سپیده
با رازی خفته!
شاید وقتی دیگر...
از شهر شب عبور خواهم کرد...
زهرا پویامنش
16 شهریور ماه نود و هشت.
با زخمی کهنه بر دل
ستاره ای گم شده در مه
و غریبگی آسمان
و من
تنهاترین،
عابر سپیده
با رازی خفته!
شاید وقتی دیگر...
از شهر شب عبور خواهم کرد...
زهرا پویامنش
16 شهریور ماه نود و هشت.