امشب وداعِ قلب من با دود قلیان است
امشب رهاییِ دل از این غول و زندان است
امشب برایِ بار آخر توی دستانم
نی و نیاب و دود هایش مثل مهمان است
هر چند وقتِ غصه ها مرهم به دردم بود
وقتی شود هم مصلحت دل کندن آسان است
دیگر مرا با دود قلیان کار و باری نیست
هر پُک که دارم می زنم آه است و افغان است
مثلِ تمامِ بی وفایان بی وفایی می کنم امشب
پاییز دارد می رسد دوری و هجران است
سرگشته
سهراب عرب زاده
امشب رهاییِ دل از این غول و زندان است
امشب برایِ بار آخر توی دستانم
نی و نیاب و دود هایش مثل مهمان است
هر چند وقتِ غصه ها مرهم به دردم بود
وقتی شود هم مصلحت دل کندن آسان است
دیگر مرا با دود قلیان کار و باری نیست
هر پُک که دارم می زنم آه است و افغان است
مثلِ تمامِ بی وفایان بی وفایی می کنم امشب
پاییز دارد می رسد دوری و هجران است
سرگشته
سهراب عرب زاده