از سِیر تاریخی شهیدزدایی تا نیاز به مرکز فرماندهی فرهنگی/ تفاوت ماهوی غرب و انقلاب اسلامی در مواجهه با کشتههای جنگ
فکرانه حسینیه هنر تبریز با عنوان شهیدزدایی، توهم یا واقعیت با حضور فعالین فرهنگی و رسانهای برگزار شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، حذف واژه شهید از تابلوهای خیابانی و معابر چندی است به یکی از مباحث روز تبدیل شده و با واکنش متفاوتی در جامعه روبه رو گشته است. برخیها معتقدند، این اقدام با قصد قبلی انجام شده ولی در مقابل برخی دیگر به خصوص مسئولین شهرداری عمدی بودن این عمل را انکار می کنند و آن را قصور برخی عوامل اجرایی می دانند. بخشی دیگر از کارشناسان و فعالین فرهنگی، مسئله شهیدزدایی را فراتر از تابلوهای معابر عنوان کرده و به ابعاد مختلفی اشاره میکنند. حسینیه هنر تبریز به همین بهانه فکرانهای با حضور فعالان رسانهای و فرهنگی تبریز برگزار کرد.
شهید زدایی به شیوههای محسوس و غیرمحسوس
روح الله رشیدی مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با اشاره به پیشینه این کار در سالهای قبل اظهار داشت: شهید زدایی را نباید یک عمل ساده انگاشت. این اقدام، سیر یک جریان است که در سطوح مختلفی انجام میشود. فرهنگ ایثار و شهادت به شکلهای محسوس و غیر محسوسی در قالبهای مختلف توسط برخی اتاقهای فکر در حال زدوده شدن است. شهید زدایی نامحسوس در حوزه اعتقادات با قصد حذف تدریجی فرهنگ دفاع مقدس انجام میشود.
وی گفت: اولین تغییرات در دفاع مقدس، از نمادزدایی شروع شد. هرچیزی که مربوط به دفاع مقدس و شهادت بود از بطن جامعه جمع آوری شد. خواه اینکه یک تابلو یا یک مجسمه شهید باشد. هدف از اجرای این کار تغییر باورهای مردم نسبت به اصل دفاع مقدس بود.
مسئول دفتر جبهه فرهنگی دفتر مطالعات انقلاب اسلامی ادامه داد: فرهنگ دفاع مقدس هم اکنون به صورت محسوسی مورد دست درازی قرار گفته است. انتشار این موضوع موجب آگاهی بخشی به جامعه خواهد بود. مردم باید بدانند که اعتقادات و باورهای آنان به صورت مستقیم مورد هدف قرار گرفته است.
سِیرتاریخی شهیدزدایی از دفاع مقدس تا امروز
مهدی نورمحمدزاده یکی از فعالین فرهنگی تبریز در این جلسه با بیان اینکه در موضوع فاصله گرفتن از فرهنگ دفاع مقدس با یک سِیر تاریخی مواجه هستیم گفت: الزاما در موضوع شهید زدایی از تابلوهای معابر به دنبال معرفی مقصر نیستیم. ابعاد فرهنگی بسیاری در این مسئله نهفته است چراکه بعد از پایان جنگ تحمیلی اتاقهای فکری در جهت حذف شهدا از تقویم تاریخی و حافظه ملت ایران شکل گرفت.
اوج شهیدزدایی در دوران سازندگی و اصلاحات صورت گرفت
وی افزود: دلایل بسیاری هم برای کم رنگ کردن فرهنگ ایثار و شهادت به بهانههای واهی مطرح می شد. برخیها به طولانی شدن جنگ استناد می کردند و براین باور بودند که طولانی شدن جنگ حادثهای تلخ را در ذهن مردم شکل داده است. در سینمای دهه هفتاد، آثاری برای مقابله با این نوع تفکر خلق شد، فیلمهای قارچ سمی و آژانس شیشهای از جمله تولیدات هنری بودند که در مقابل تفکر حذف شهدا قد علم کردند و در زمان خود نیز تاثیر گذار بودند. مقابله با تفکر حذف شهدا در حوزههای مختلف، باعث شد که عوامل این اتاق فکر نتوانند پروژه خود را به اتمام برسانند.
وی ادامه داد: بین جامعه جنگ با جامعه پس از جنگ تقابل به وجود آمد. بنابراین میتوان گفت که شهید زدایی جدیدالخلق نیست. در دوران سازندگی و اصلاحات، تقابل با شهدا به صورت مستقیم انجام شد و به بهانههای مختلفی از جمله زیباسازی شهر ها آثار شهدا به ترتیب از سطح جامعه و خیابانها جمعآوری شد.
تفاوت اساسی غرب و انقلاب اسلامی درمواجهه با کشتههای جنگ
نورمحمدزاده خاطرنشان کرد: فرهنگ دفاع مقدس از دهه هشتاد شمسی به رسمیت شناخته شد. اولین کنگره های شهدا در میانه های دهه هفتاد در شهرهای مختلف برگزار شد. در دهه هشتاد موجی در حوزه چاپ خاطرات به وجود آمد. در کل باید گفت شهدا را باید از بُعد مسئولیت اجتماعی مورد بررسی قرار داد.
وی با اشاره به اینکه تفاوت اساسی بین غرب و انقلاب اسلامی در مواجهه با کشته شدگان جنگ وجود دارد، تصریح کرد: در فرهنگ غربی جنگ یک حادثه محض تاریخی است و به فراموشی سپرده میشود ولی در فرهنگ دفاع مقدس، دیدگاه مطالبهگری حاکم میشود. برای تحلیل واقعی دفاع مقدس ابتدا باید برآوردی از وضعیت فعلی داشته باشیم چراکه هنوز در نگاه پوستهای به دفاع مقدس قرار گرفتهایم. فاصله گرفتن از برخی روایات درباره شهدا که همراه با اغراق و تقدس گرایی خاص است میتواند در این زمینه کارگشا باشد. برخی شهدا را چنان دست نیافتنی کردهاند که جوان امروزی نمیتواند الگو برداری کند. باید به سیره خود شهدا بازگردیم، جان مایه وصیتنامه شهدا خدمت به مردم است.
پیدایش خط جدید فکری با عنوان پشیمانی از انقلاب
احمدرضا بیضایی، استاد دانشگاه و فعال فرهنگی در سخنانی گفت: شهیدزدایی را اگر یک اتفاق مقطعی ببینیم دچار اشتباه و خطا شدهایم زیرا این یک خط ممتد و ادامه داری است که اتفاقا از زمان دفاع مقدس شروع شده است، درگیری اکبر گنجی و شهید همت گواه این موضوع است. بعد از عملیات والفجر مقدماتی، اکبر گنجی در جلسهای به شهید همت میگوید: بچههای تهران را اینجا آورده و کانال ها پر از شهدای تهرانی است و جوان خون اینها را باید چه کسی بدهد؟
وی افزود: این سوال هنوز هم از طرف برخی افراد مطرح میشود. در داخل جبهه دفاع مقدس هم با 2 جبهه مختلف روبهرو هستیم. خط جدیدی به نام خط پشیمانی از انقلاب به وجود آمده است، این خط در دولت، وزارت ارشاد، وزارت علوم و صداوسیما دیده میشود که حتی در برخی مواقع به تقابل مستقیم روی آوردهاند.
از تقبیح بسیج در دهه هفتاد تا سکوت در دهه نود
بیضایی خاطرنشان کرد: حذف نام شهید هم اتفاق بزرگ و هم کوچک است، در مجامع بینالمللی از طرف برخی مسئولیبن جمهوری اسلامی تعهد داده شده که خط انقلاب را حذف خواهند کرد. عبدالکریم سروش جریان دگر اندیشی را مطرح و فرهنگ دفاع مقدس را نوعی ترویج خشونت اعلام کرد. طرفداران این نظریه معتقدند که امام حسین(ع) را به خاطر خشونت امیرالمومنین در جنگهای صدر اسلام به شهادت رساندند. در دهه هفتاد بسیجی بودن به شدت تقبیح میشد و ادامه همان راه باعث شده که اکنون جامعه دچار یک سکوت وحشتناکی شده که در مقابل شهید زدایی کسی صدایش هم در نمیآید.
چرا مقصران شهید زدایی معرفی نمیشود؟
سیدقاسم ناظمی از مسئولین اسبق شهرداری و فعال فرهنگی تبریز در این جلسه بیان کرد: اخبار شهید زدایی از معابر به گوش همه مردم رسیده به جز مسئولان که همیشه یک قدم از مردم عقبتر هستند. قرار نیست بعد از اینکه یک موضوعی رسانه ای شد یا یک محلی را خراب کردند پیامهای محکومیت صادر شود. چرا مسئولان فقط به محکوم کردن این اتفاق بسنده کردهاند و از معرفی مقصران خودداری میکنند؟ باید مقصر را پیداکرده و تنبیه کنند و سپس در رسانهها معرفی هم کنند. در کجای دنیا به اندازه مسئولان ایرانی فقط حرف زده میشود؟ این کار اگر از روی عمد و یا غیرعمد هم انجام شود طبق قانون باید مجازاتی داشته باشد.
نیاز مبرم به مرکز فرماندهی فرهنگی
وی تصریح کرد: در سیستم فرهنگی کشور برخی اتفاقات افتاده که درصدد عمق بخشی به شهید زدایی است. جای خالی یک مرکز فرماندهی فرهنگی به شدت احساس میشود. مدیران فرهنگی به غیر از مسائل فرهنگی در همه زمینهها متخصص هستند. مدیران غیرفرهنگی از دام پزشک گرفته تا صنوف دیگر، در راس سازمانهای فرهنگی گمارده میشوند. جریان فرهنگی و تغییر سلیقه ها یک امر مسلم است. نهادهای فرهنگی که وظیفه ذاتی برعهده دارند و برای این کار بودجه نیز دریافت میکنند باید اقدامات لازم را انجام دهند.
انتهای پیام/