در نامه علیاصغر مونسان به استانداران ۳۱ استان آمده است: در اجرای ماده یک از قانون تشکیل سازمان میراثفرهنگی و گردشگری مصوب سال ۱۳۸۲ و مواد ۱۱ و ۱۲ از قانون الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بینالمللی حفظ میراثفرهنگی ناملموس مصوب سال ۱۳۸۴ و مواد دو و سه آییننامه اجرایی قانون مذکور مصوب ۱۳۸۷/۱۱/۶ هیئتوزیران و با رعایت مقررات آییننامه اجرایی مذکور، میراثفرهنگی ناملموس با عنوان "شیوه خوشنویسی ایرانی با خودکار" به شماره ۱۸۳۱ در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۴ و "دانش ساخت مقرنس در معماری ایرانی به شیوه سنتی" به شماره ۲۰۰۱ در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۵ با گستره جغرافیایی ملی در فهرست معرف میراثفرهنگی ناملموس به ثبت رسیده است.
بهگزارش میراثآریا، هرگونه اقدام که موجب حفظ و احیای این میراث شود، مورد تأکید است.
مُقَرنَس یا آهو پای یکی از عناصر تزئینی معماری ایرانی است.مقرنس نوعی تزئین حجمی و تاقچهبندی آذینی است که در زیر گنبدها یا نیمگنبدهای روی ایوانها و درگاههای ورودی استفاده میشود. در ساخت مقرنس از آجر یا گچ و یا کاشی استفاده میشود که در هر رده از تاقچهها از رده زیرین خود پیش مینشیند تا درگاه به هم آید. در طاقچهها برجستگیها و تورفتگیهایی همراه با نگارههای گوناگون درآورده میشود.
مقرنس یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مساجد و آرامگاهها نقش مهمی دارد. مقرنسها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار میروند. مقرنسها را میتوان ازجمله عناصر مؤثر در ساختن گنبدها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفتهاست. مقرنسها معمولاً در سطوح فرو رفتهٔ گوشههای زیر سقف کار میشوند اما محل قرارگیری این عنصر تزیینی میتواند در بالای دیوارها، سقفها گوشهها سردرها و مانند آنها باشد. برخی معماران مقرنسها را در جبهه ساختمانها نیز به کار بردهاند و در ساختن آن مهارت را به حدی رساندهاند که نمیگذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد.
مقرنس نوعی تزئین است با فرورفتگیها و برجستگیهایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استالاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شدهاست. در واقع مقرنس نوعی تجسم سهبعدی و برجسته نقشهای هندسی و گرهچینیهای معماری و هنر اسلامی است.
به کارگیری مقرنس بهطور عمده در معماری اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و عربی رشد کرد.
در دائرةالمعارف مصاحب، ذیل «مقرنس» شرح داده: نوعی تزیینات بنّایی. نوعی تزیینات بنّایی برجسته که از مشخصات معماری اسلامی شمرده میشود و در تزیین قسمت فوقانی دیوارها یا برای مخفی کردن زاویه در انتقال از یک سطح به سطح مجاور آن به کار میرفتهاست. کلمهٔ «مقرنس» اسم مفعول «قرنیز» است که از کلمهٔ یونانی «کُرونیس» (κορωνίς) به معنی «خمیده» گرفته شدهاست.
فرهنگ معین، ذیل «مقرنس» آورده: آنچه به شکل نردبان و پلهپله ساخته شده. بنای بلند مدوّر و ایوان آراسته و مزیّن با صورتها و نقوش که بر آن با نردبان پایه روند. قسمی زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون گچبُری کنند. کنگرهدار. قرنیزدار.
برای تولد و زایش این هنر تزئینی تاکنون زمان و مکان مشخصی تعیین نشدهاست.
با مشاهده شکلهای طبیعی قندیلهای یخی و آهکی درون غارها میتوان تصور کرد که احتمال دارد هنرمندان نخستین این فن از همان قندیلها برداشتی هنرمندانه کردهاند و عیناً آن را در سطوح داخلی و خارجی بناها با استفاده از آجر گچ یا سیمان به کار گرفتهاند.
با بررسی آثار اولیه به جا مانده میشود دریافت که مقرنس از آغاز برای تبدیل پلان مربع به دایره استفاده میشدهاست. پس مقرنس در ابتدا نقشی کاربردی داشته نه تزئینی، البته با رگههایی از گرایش به زیباسازی بنا، «در بسیاری از ساختمانهای به یاد مانده مقرنس در خدمت تبدیل یک پلان مربع به یک گنبد به کار گرفته میشد.» گذشت زمان و بهرهگیری از امکانات بهتر و پیشرفتهتر در معماری، مقرنس را سرانجام به عنصری تزئینی مبدل ساخت.
پیش از اسلام
مقرنس عنصر تزئینی است که حتی پیش از اسلام نیز بودهاست اما نباید از نظر دور داشت که مقرنس پیش از اسلام با مقرنس پس از اسلام تفاوتهای قابل توجه و آشکاری دارد. کاربرد مقرنس در پیش اسلام شامل ۲ دورهٔ عمده یعنی ۲۵۰ ق. م تا ۲۲۴ ب. م و از ۲۲۴ ب. م تا زمان ظهور اسلام دانستهاند. نمونههایی نیز مربوط به ۵۵۰ ق. م در این زمینه یافته شدهاست.
در دوران هخامنشی هنر مقرنس تحولی چشمگیر و بارز یافت و ادامهٔ آن با طرحهای ارزندهتری در دوران اشکانی ظاهر گشت تا جائی که میتوان شاهد نقش آفرینی بیشتر مقرنس در این زمان بود.
از دوران هخامنشی به بعد مقرنس تحول و تغییر چشمگیرتری پیدا کرد که به عنوان نمونه میتوان از آتشگاه پاسارگاد نام برد. این بنا مربوط به قرن ششم قبل از میلاد است. صرف نظر از برجستگیهای عمودی در چهار گوشه بنا در انتهای دیوار مقرنسی مرکب از عناصر زیر به چشم میخورد.
که همین عناصر در کعبه زرتشت یا در آرامگاه داریوش در نقش رستم دیده میشود. در دوران اشکانی قرنیز و مقرنس با هم بکار رفتهاند به عنوان مثال کاخ آشور در عراق یا کاخ هترا که از مقرنسهای بریدهبریده استفاده شدهاست. دوران ساسانی را هم میتوان دورهٔ رواج و پیچیدگی بیشتر عنصر مقرنس در معماری قبل از اسلام دانست.
مقرنس را در ابتدا دارای نقشی تزئینی میدانستند که رد پای آن را میتوان حتی تا پیش از دوران هخامنشی در ایران نیز دنبال کرد و اولین نمونه مشهور آن «دکان داوود» از زمان ماد است؛ و در سر پل ذهاب که نمای صخرهای آن دارای سه جلو آمدگی در روی هم و هرکدام محیط بر دیگریست و مانند یک قرنیز که مرکب است خود را نشان میدهد.
ایران پس از اسلام
پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینهٔ تاریخی خود جنبهای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.
گفتنی است که مقرنس را در چهار قرن صدر اسلام یعنی دوره آغازین بهطور پراکنده میتوان یافت به عنوان مثال آرامگاه شاه اسماعیل سامانی از سده سوم هجری قمری در بخارا که دارای قرنیز ساده در انتهای دیوارها در بالا و پائین آن یک ردیف طاقنما و مقرنس در گوشوارههای زیرین گنبد آرامگاه است.
در سدههای پنجم و ششم مقارن با حکومت غزنویان هنر علی العموم حالت تحول و تغییری شدید داشت. حتی گاه بازگشت به بعضی از خصوصیات هنر ساسانی نیز دیده میشد. در این هنگام به دلیل استفاده زیاد و رواج استفاده از گوشواره، زمینه مناسبی برای ایجاد و کاربرد مقرنس پدید آمده بود. ازجمله آثار معروف این دوره میتوان به برج آجری امامزاده عبدالله اشاره کرد. مقرنس در این اثر تاریخی در قسمت پایه گنبد مخروطی به صورت کمربندی وجود دارد. سطح مقرنس نیز گچی است، گنبد علی نیز که در ابرقو است تماماً از سنگ است. همچنین برج طغرل نیز که مربوط به سدههای ۵ و ۶ (۵۳۴ م) است در ۴ ردیف دارای مقرنس است. گنبد معروف کبود در مراغه، اوایل سده شش در قسمت منشوری پایهٔ گنبد دارای دو دسته مقرنس و همچنین قسمت گنبد نظامالملک و تاجالملک مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اشترجان نیز از آثار مقرنسدار این دوره هستند.
پس از حملهٔ مغول و تمرکز آنها در تبریز و سرازیر شدن ثروت خراسان بزرگ آن زمان به این شهر، قوم مغول دست به تجدید حیات معنوی زد و به تعقیب و تقلید سبک و سیاق هنری سلجوقیان پرداخت و طبعاً مقرنس هم به همین شیوه با تغییراتی که جهتگیری آن به سوی ظرافت بیشتر بود مورد استفاده قرار گرفت. در این دورهٔ تاریخی – هنری، انواع مقرنس به کار میرفت، از جمله مقرنس مسجد علیشاه تبریز و منارههای مسجد اشترجان. در همین ایام مقرنس لانه زنبوری به صورت نادری وجود دارد از جمله آرامگاه شیخ عبدالصمد در نطنز مربوط به سال ۷۰۷ ه. ق که تقریباً تمام سطح داخلی گنبد را پر کردهاست و موارد دیگر چون مسجد جامع اردبیل یا آرامگاه شیخ یوسف سربستانی.