سلامت نیوز:مرداد امسال، بنیاد علوی گزارشی از وضع آبادانی و محرومیت شهرستان قلعه گنج منتشر کرد. در این گزارش، وضعیت 155 روستای این شهرستان طی بازه زمانی 1393 تا 1398 و از ابتدای اجرای طرحهای محرومیتزدایی این شهرستان توسط بنیاد مستضعفان بررسی شده بود و اعلام میشد که سال 1393، از 155 روستای شهرستان، فقط یک روستا آباد بود و 18 روستا نسبتا آباد، 77 روستا محروم و 59 روستا بسیار محروم بودند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،5 سال بعد از آغاز طرحهای محرومیتزدایی در این منطقه و در حالی که مسعود حیدروند؛ مجری طرح ملی پروژه آبادانی و پیشرفت شهرستان قلعه گنج در بنیاد مستضعفان، میگوید که مقرر شده محرومیتزدایی از این شهرستان مرزی و همجوار با دو استان محروم هرمزگان و سیستان و بلوچستان، الگوی محرومیتزدایی از 12 منطقه مشابه در کشور باشد، گزارش بنیاد علوی اعلام میکند که تعداد روستاهای آباد شهرستان به 9 و روستاهای نسبتا آباد به 64 واحد افزایش یافته اما از تعداد روستاهای محروم، 10 واحد کم شده و تعداد روستاهای خیلی محروم هم به 15 روستا رسیده است.
دلیل نابرابری کاهش و افزایش محرومیت و آبادانی در این منطقه مرزی، عمق محرومیت و حجم سنگین فقر به گل نشستهای است که در دهههای متوالی و در سایه کم توجهی مسوولان استانی و کشوری، در لایههای زندگی مردمان این خطه از استان کرمان رسوب کرده است. در همین گزارش و در سرشماری مهمترین مشکلات شهرستان قلعه گنج میبینیم که کمبودهای سوال برانگیز، محرومیت و فقر این مردم را تشدید کرده؛ آب شرب بهداشتی، سرویس بهداشتی، حمام، جاده ایمن، کلاس درس و معلم، بیمارستان، شغل، برق، سبد غذایی مقوی و مغذی، نفت، وسایل گرمایشی و...
اینها بخش بسیار کوچکی از مجموعه وسیع محرومیتهای قلعه گنج است که در آخرین گزارش بنیاد علوی فهرست شده در حالی که معمولا، مردمان محروم، بسیاری از نیازها را مطرح میکنند که در چشم و قلم مسوولان دولتی، چندان اهمیت ندارد.
حالا تصور کنید غیر از این فهرست طویلی که بنیاد علوی تلاش کرده با نگاه منصفانه، آن را ثبت و گزارش کند، چه مجموعه طویلتری به عنوان اولویتهای سوم و چهارم و... از قلم افتاده . زمستان 1395، کمیته امداد، چند خبرنگار را به بازدید محرومترین بخش از شهرستان قلعه گنج برد تا تصویری بیواسطه از فقر در یکی از ثروتمندترین استانهای کشور نشان دهد.
سه سال قبل، به «مارز» رفتیم که در گویش آن مردم، «مرز» معنا میشد چون تلاقی جنوب کرمان با دو استان محرومتر از خودش بود؛ هرمزگان و سیستان و بلوچستان. آن زمان، برای رسیدن به «راین قلعه» و «نمگاز»، از معبر رودخانههای فصلی رد شدیم و میگفتند اینجا، «جاده» است و 15 سال است دولت قول داده مسیر آسفالت شدهای برای مردم این منطقه بسازد. آن موقع از رسیدن به «کلاهون»؛ آخرین روستای مارز، جا ماندیم چون جادهای برای رسیدن نبود.
زمستان امسال، به بازدید محرومترین بخش از شهرستان قلعه گنج رفتیم تا تصویری بیواسطه از اقدامات محرومیتزدایی بنیاد مستضعفان در این منطقه ببینیم. با وجود همه ارقامی که در گزارش بنیاد علوی، تایید میکرد که قدمهای محرومیتزدایی در این منطقه فراموش شده، حداقل، این تاثیر را داشته که رتبه یک روستا مثلا از دهستان «رمشک»، از وضعیت قرمز بیرون بیاید و حالا وضعیت زرد پیدا کند، اما هنوز هم تعداد خیلی زیادی از این مردم مظلوم و بیصدا، از آب شرب بهداشتی، سرویس بهداشتی، حمام، جاده ایمن، کلاس درس و معلم، بیمارستان، شغل، برق، سبد غذایی مقوی و مغذی، نفت، وسایل گرمایشی و... محروم بودند.
در طول دهه گذشته، شهرستان «قلعه گنج» به عنوان منطقه محروم یکی از ثروتمندترین استانهای کشور معرفی شده. علت محرومیت قلعه گنج چیست؟
مشاور مطالعاتی بنیاد مستضعفان در مطالعه دلایل محرومیت شهرستان قلعه گنج به این نتیجه رسید که باید روی تفکر مردم بیشتر کار کنیم که آنها به آن حد از عزت نفس و خودباوری برسند که میتوانند سایه محرومیت را از سر شهر و روستاهایشان بردارند. در کنار این البته به ایجاد زیرساختهایی توسط دستگاههای اجرایی هم نیاز داریم.
در مطالعاتی که داشتیم 126 برنامه برای پیشرفت و آبادانی شهرستان قلعه گنج تدوین شد که تعدادی از این برنامهها بر عهده بنیاد علوی بود، تعدادی به جوامع محلی و مردم واگذار شد و تعدادی دیگر هم، سهم دستگاههای اجرایی است تا این منطقه از این محرومیت گذر کند و به پیشرفت و آبادانی برسد. فاصله ابتدا و انتهای شهرستان قلعه گنج 250 کیلومتر است؛ شهرستانی وسیع با 76 هزار نفر جمعیت و 200 روستا که 155 روستا از این تعداد دارای سکنه است و با 60 هزار نفر جمعیت روستایی از جمله شهرستانهایی است که جمعیت روستایی غالب بر جمعیت شهری است.
پس پهناوری شهرستان یکی از عوامل توسعه فقر در این منطقه بوده است.
پهناوری و پراکندگی روستاها قطعا در توسعه محرومیت به دلیل نابرابری توزیع خدمات و کاهش دسترسیها بیتاثیر نیست ولی در ابتدا این مردم باید توانمند میشدند چون هیچ توسعهای ممکن نیست مگر با مشارکت مردم.
3 سال قبل وقتی به روستاهای محروم شهرستان قلعه گنج آمدیم، میپرسیدیم نزدیکترین مرکز درمانی کجاست و مردم میگفتند حداقل باید یک ساعت پیاده بروند تا به اولین خانه بهداشت روستایی برسند. برای رسیدن به روستاها از معبرهایی رد میشدیم که 20 کیلومتر بود ولی به دلیل آسفالت نبودن، عبور ما از این معابر یک ساعت طول میکشید و مردم میگفتند 15 سال است که معطل آسفالت این مسیر هستند.انگار تمام دستگاههای مسوول در یک دوره زمانی چشمشان را بر شهرستان قلعه گنج بستند و در این دوره زمانی، خشکسالی پیشروی کرد و تمام رودخانهها خشکید و تمام دامها تلف شد و تمام باغات کشاورزی خشک شد و این مردم به وضعیتی رسیدند که حالا باید با عنوان فقر مطلق از آن نام ببریم.
وقتی به منطقهای وارد میشویم که به اسم منطقه محروم شناخته میشود با دو عامل مواجهایم؛ دستگاه و متولیانی که قرار بوده مشکلات را پیگیری کنند اما بار مشکلات آنقدر زیاد بوده که یک جورهایی از مقابله با آن ناامید شدند. عامل دوم، فقدان برنامه توسعه در شهرستان است. وقتی برنامه و چشماندازی نداریم که از کجا و چطور میخواهیم به کجا برسیم، بیبرنامگی باعث میشود، ندانسته یا دانسته کاری انجام دهیم که شاید بعدها عواقبی داشته باشد. تا چند سال قبل بسیاری از دستگاههای دولتی هیچ نمایندگیای در این شهرستان نداشتند که بخواهند کاری انجام دهند.
البته این مردم هم باید مطالبهگر میبودند و میدانستند که مطالباتشان را با چه هدفی و چطور مطرح کنند. مجموع این کمبودها دست به دست هم داد و هر مشکلی که پیش آمد، مشکل دیگری را اضافه کرد تا در نهایت و پس از گذشت چند سال به یک وضعیت بحرانی رسیدیم؛ وضعیت بحرانیای که به ما هشدار میداد به این مردم کمک کنیم. البته دوری از مرکز استان هم باعث میشد، توجهات به این شهرستان کمتر باشد چون تعداد سفرهای مسوولان به این منطقه کمتر بود و تعداد بازدیدها هم کمتر میشد.و به دلیل دوری از مرکز استان، اعتبارات هم آب میرفت.
همه اینها دست به دست هم داد که این منطقه محروم بماند. آبادانی و پیشرفت تعریفی ندارد اما همین که بتوانیم این شهرستان را روی ریل آبادانی و پیشرفت قرار دهیم و بعضی شاخصهای مهم شهرستان؛ شاخصهای اولی و عامالمنفعه را به شاخصهای میانگین کشوری نزدیک کنیم یعنی در مسیر درستی حرکت کردهایم. قرار است بنیاد علوی 6 سال اینجا مستقر باشد. در این دوره استقرار، تمام نیازها شناسایی میشود و ضمن استناد به تحلیل گزارش منطقه و برنامههای بالادستی باید حرف مردم را بشنویم تا انتظار مشارکت داشته باشیم. از ابتدای طرح و از سال 1394 هدف این بود که صدای مردم شنیده شود.
ولی از سال 94 تا امروز هیچ تغییر مثبتی اتفاق نیفتاده چون حالا و به دنبال تغییرات مدیریتی در بنیاد مستضعفان، تازه میشنویم که تغییراتی هم به نفع مردم منطقه در حال اجراست.
برنامهها باید ظرف 4 سال تکمیل میشد و با تغییر رییس بنیاد مستضعفان، روند برنامههای آبادانی شهرستان قلعه گنج سرعت گرفته چون تکثیر مدل قلعه گنج بسیار مهم است.حالا با تیم جدیدی همکاری میکنیم که قرار است قلعه گنجهای دیگری بسازند.
12 منطقه هم در کل کشور انتخاب شده چون مدل توسعه شهرستان قلعه گنج، پایلوت آبادانی و پیشرفت است که به دنبال تایید رهبری و رییسجمهوری به وزیر کشور و استانداران هم ابلاغ شده که باید در هر استان یک منطقه با مدل قلعه گنج انتخاب شود که شهرستانهای لنده(کهگیلویه و بویراحمد) چالدران(آذربایجان غربی) مانه و سملقان(خراسان شمالی) سروآباد(کردستان) مراوه تپه(گلستان) گرمی(اردبیل) لارک(هرمزگان) حمیدیه(خوزستان) زهک(سیستان و بلوچستان) قصر قند(سیستان و بلوچستان) ملکشاهی(ایلام) و سرپل ذهاب(کرمانشاه) انتخاب و برنامهها هم آغاز شده است.
البته مناطقی که اسم بردید ،به خصوص نقاطی مثل زهک و قصرقند و سروآباد تفاوتهای امنیتی و استراتژیک با قلعه گنج دارند. شهرستان قلعه گنج، مرز 3 استان است؛ مرز مشترک استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان. اگر از شمال استان کرمان که یک منطقه برخوردار و ثروتمند است، صرفنظر کنیم ،نیمی از یک استان محروم با دو استان محروم دیگر همجوار است.
شهرستان قلعه گنج مسیر رفت و برگشت خطرناکترین کاروانهای قاچاق است؛ مسیر ترانزیت قاچاق سوخت به سمت مرز شرقی و خارج از کشور و مسیر تردد کاروانهای ورودی قاچاق مواد مخدر از پاکستان و از مرز دریایی استان هرمزگان و از افغانستان و از مرز زمینی استان سیستان و بلوچستان. چنین شرایطی یک تفاوت جدی بین شهرستان قلعه گنج با سایر مناطق هدفگذاری شده برای محرومیتزدایی ایجاد میکند. تحلیل شما از این موقعیت جغرافیایی چیست و چنین شرایطی تا چه حد اجرای برنامههای توسعه را دشوارتر میکند؟
دلیل انتخاب شهرستان قلعه گنج این بود که نه تنها عمق محرومیت این منطقه از باقی مناطق بیشتر بود بلکه همین شرایط جغرافیایی که اشاره کردید، باعث افزایش محرومیت در این منطقه بوده است. ما هم قبول داریم که این منطقه کریدور مواد مخدر و قاچاق بوده ولی مسیر عبور این محمولهها از کجاست؟ از بین مردم. اگر مردم به این توانمندی ذهنی و معیشتی و فرهنگی برسند که نباید شهرستان آنها محل عبور آدمهای سودجو و قاچاقچی باشد، خودشان سد عبور کاروانهای قاچاق میشوند و تردد قاچاق در این منطقه کاهش خواهد یافت و به دنبال این اتفاق امنیت منطقه افزایش پیدا میکند. امروز هم معاونت سیاسی استانداری و نیروی انتظامی به شما خواهند گفت که امنیت منطقه افزایش 80 درصدی داشته.
پیش از این اگر میخواستیم به روستای دورافتادهای مثل «بنگرو»برویم نه تنها تردد بعد از ساعت 9 شب دشوار میشد بلکه در روشنایی روز هم باید دو ماشین اسکورت همراه میبردیم. امروز تردد افراد غیربومی در مسیر این روستا و حتی با خودروهای معمولی بدون نگرانی است. مهمترین عامل موثر در توانمند کردن یک منطقه، برقراری امنیت است. امنیت که نباشد از سرمایهگذاری و گردشگری هم خبری نیست. با شما موافقم که شرایط قلعه گنج با 12 منطقه منتخب متفاوت است چون شاخصهای موجد محرومیت در هر منطقه متفاوت بوده ولی قلعه گنج، محرومترین منطقه بود که به عنوان پایلوت محرومیتزدایی انتخاب شد.
گفتید مردم این منطقه باید به این نتیجه برسند که ورود و تردد افراد سودجو در این شهرستان ممنوع و دشوار شود. افراد سودجوی مد نظر دولت و مسوولان ، یا قاچاقچیانی هستند که سوخت از کشور خارج میکنند یا قاچاقچیانی هستند که مواد مخدر به کشور وارد میکنند. اینها همشهری همین منطقه هستند و فکر میکنم یکی از دلایل تاثیرگذاری اندک بعضی طرحهای توانمندسازی در مناطقی مثل قلعه گنج، تقسیم مردم به مردم خوب و مردم بد است.
دلیل دیگر اینکه دولت، تلاشی برای ریشهیابی علت قاچاق و قاچاقچی شدن این افراد نداشته در حالی که خود مسوولان معترفاند درآمد قاچاق بسیار وسوسهکننده است. وقتی در منطقهای، فقر رسوب کرده واقعا انتظار داریم مردم برای کسب درآمد و زنده ماندن با کاروانهای قاچاق همدست نشوند؟
خوشبختانه در شهرستان قلعه گنج تعداد این افراد بسیار کم و نزدیک به صفر است و اگر در این منطقه، قاچاقچی میبینیم از مناطق دیگر هستند.
مثلا از کدام مناطق؟ یعنی از استانهای همجوار آمدهاند و اینجا را به بارانداز تبدیل کردهاند؟بله. من هم تا قبل از اینکه گزارشها را ببینم در این باره اطلاعی نداشتم. پس از آن فهمیدم که این مردم در قاچاق دخالتی ندارند. فراموش نکنیم که در یک دوره زمانی در این منطقه شاهد اختلافات شدید طایفهای هم بودیم.
مثل درگیریهای شهر بابک.
بله و حالا برای این مردم قرار است از کار صحبت کنیم و از اینکه به جای ابزارهای ممنوعه، ابزار اشتغال به دست بگیرند و کشاورزی و دامداری کنند. باید در این منطقه، ظرفیتهایی ایجاد میکردیم که بتوانیم برای این مردم از کار صحبت کنیم. اگر قرار شد، مدل قلعه گنج به عنوان یک طرح موفق در کشور الگوبرداری شود به دلیل همراهی مردم و دستگاههای اجرایی بود و اینکه قرار شد همه یک هدف مشخص برای خروج از این وضعیت داشته باشند.
چه کسی باید ما را به این نتیجه میرساند؟ همین مردمی که باید میدانستند و میخواستند که از این وضعیت خارج شوند. این مردم باید میدانستند که نمیتوانند منتظر منجی باشند.این حرف معنی خطرناکی دارد؛ انگار بگویید مردم باید به این نتیجه میرسیدند که تنها گذاشته شدهاند.
دسترسی به بیمارستان و خدمات پزشکی وظیفه دولت و حکومت است. انتظار نداریم مردم پزشک به این منطقه بیاورند و بیمارستان بسازند. قرار بود مردم توانمند شوند.
ولی دولت وظایف خودش را در قبال این مردم به درستی انجام نداد. آیا بنیاد مستضعفان موفق شد، وزارت بهداشت را نسبت به ساخت بیمارستان در این منطقه مکلف کند؟یادتان هست که قلعه گنج بیمارستان نداشت، حتی یک پزشک در این منطقه نبود. سالها قبل ساختمانی به عنوان بیمارستان ساخته بودند و این ساختمان رها و خالی بود. بنیاد مستضعفان با وزارت بهداشت توافق کرد که به شرط تامین تیم درمانی، تجهیز این ساختمان را تقبل کند.
تجهیز و راهاندازی بیمارستان دو سال طول کشید. ما حتی به خاطر دسترسی به این بیمارستان خیابان ساختیم. حالا این بیمارستان 4 پزشک متخصص دارد و روزانه 400 نفر ویزیت میشوند. در توافق دیگری هم مسوولان وزارت بهداشت پذیرفتند برای 18 خانه بهداشت روستایی، بهورز استخدام کنند و در مقابل، بنیاد مستضعفان، تجهیزات پزشکی این مراکز را تامین کند.
مسوولان وزارت راه را چطور مجاب میکنید برای «مارز» که آسیبخیزترین منطقه شهرستان است، جاده بسازند؟
توسعه و آبادانی منوط به احداث راه نیست. ظرف سالهای گذشته، روستاهای برخوردار از برق و تلفن خالی از سکنه شد.
ولی نبود راه و جاده مناسب میتواند باعث افزایش مرگ و میر و حتی باعث افزایش جرایم شود.
قبول دارم اما در مناطقی هم که از این امکانات برخوردار است شاهد مهاجرت هستیم. پس گره مهم، معیشت ساکنان این مناطق است. اگر معیشت ساکنان یک منطقه تامین باشد، نبود راه و جاده باعث مهاجرت نمیشود اگرچه جاده از ملزومات یک منطقه است. بنیاد مستضعفان قرار نیست ،جای دولت و نهادهای اجرایی قرار بگیرد بلکه باید دستگاهها را فعال کند که وظایف خود را بهتر و بیشتر از قبل انجام دهند. به دنبال مطالبات مردم و فرماندار و اعلام این مطالبات از طریق استاندار حالا 5 کیلومتر از جاده مارز توسط وزارت راه بهسازی شده و قرار است ما هم سال آینده اعتباراتی در نظر بگیریم که این جاده به سرانجام برسد.
سال 88 هیات وزیران فهرست ضرایب محرومیت تمام مناطق کشور را تصویب کرد. در این فهرست هیچ منطقهای از شهرستان قلعه گنج ضریب کمتر از 8 ندارد. 3 سال قبل مدیران کمیته امداد میگفتند، دولت در همان سال در حدی نسبت به تشویش اذهان عمومی نگران بوده که ضریبی بالاتر از 9 برای این مناطق اعلام نکرده در حالی که در قلعه گنج، مناطقی ممکن است ضریب محرومیت 10 داشته باشند. آیا ظرف 3 سال گذشته که پروژههای محرومیتزدایی شهرستان هم آغاز شده، ضرایب محرومیت قلعه گنج کاهش داشته یا روی همان اعداد 8 و 9 ثابت مانده است؟
یکی از مشکلات شهرهای محروم این است که دسترسی به آمارهای صحیح بسیار کم است چون آمارها ناقص است و همه نهادهای دولتی هم در این مناطق پایگاه ندارند یا اگر پایگاهی هست به علت تعداد ناکافی نیروی اداری و دشواری دسترسی به بخشهای محروم منطقه و مشاهدات دقیق، آمارهای دقیقی از محرومیت منطقه وجود ندارد. مصداق این ادعا هم اینکه سال 90 نرخ بیکاری شهرستان قلعه گنج بالای 27 درصد بوده ولی سال 95 این عدد را 8 درصد اعلام کردهاند.
در حالی که پروژههای ما نشان میدهد این عدد ظرف سالهای 90 تا 95 ممکن است به 20 درصد رسیده باشد. البته حالا شاهد تغییرات مثبت در منطقه هستیم. ساختوساز در روستاها و حاشیه شهرها و احداث کارخانه و کارگاه به معنای امیدواری این مردم به ادامه زندگی در قلعه گنج است در حالی که میتوانند به شهرستانهای مجاور مهاجرت کنند. مردم از اینکه مورد توجه قرار گرفتهاند، خوشحال هستند و صدای امید را از دل روستاها میتوان شنید. البته این خوشحالی به این معنا نیست که همه مشکلات حل شده چون عمق مشکلات آنقدر زیاد بوده که زمان طولانی لازم است تا به وضعیت ایدهآل برسیم.
مهمترین مشکل قلعه گنج که البته مشکل 3 استان همسایه هم هست، خشکسالی 20 سالهای است که تاثیرات بسیار عمیقی هم بر شرایط زندگی مردم داشته. با این مشکل چطور مواجه می شوید؟
وقتی صحبت از کمآبی میکنیم، منظور دشواری تامین آب برای مصارف کشاورزی و تامین آب شرب است. دشواری تامین آب برای مصارف کشاورزی در این منطقه ناشی از حفر چاههای غیرمجاز و برداشت بیرویه آب بوده که دست در دست خشکسالی پی در پی شرایط منطقه را به این وضعیت رسانده که عمق آبهای زیرزمینی، سالانه نیم متر کاهش داشته باشد و این یک هشدار بسیار جدی است. 3500 حلقه چاه در شهرستان قلعه گنج حفر شده که حدود نیمی از این تعداد غیرمجاز است. در چنین شرایطی چاره این است که مردم از کشت محصولات پر آببر به سمت محصولات کم آببر بیایند. سال 93 که طرح محرومیتزدایی شهرستان آغاز شد 7 هکتار گلخانه در منطقه بود و حالا به 147 هکتار افزایش یافته است. محصولات گلخانهای مصرف آب کمتری دارد و این نوع کشت، ما را به بهرهوری بیشتر میرساند.
برای نخلهای کمرشکسته چه خواهید کرد؟
شرایط جغرافیایی این منطقه ایجاب میکند از محصولات پر آببر به سمت محصولات کم آببر برویم. هندوانه و محصولات باغی ریشهای پر آببر هستند. در این منطقه 11 هزار هکتار نخل بود که به دلیل خشکسالی حالا به 8 هزار هکتار رسیده و این اتفاق به ما نشان میدهد شاید مکانیابی کاشت نخلها درست نبوده و شاید توسعه نخیلات در این حد تصمیم درستی نبوده.
امروز در طرح توسعه نخیلات به کشاورزان توصیه میکنیم، نخلهای قدیمی را درآورده و نخل جوانتر و با ارزش بالاتر بکارند اما تعداد نخلها ثابت بماند که ضمن حفظ تعداد نخیلات به سمت کاهش مصرف آب برویم. از این نوع کشت هم حمایت میکنیم و حتی نخل رایگان در اختیارشان میگذاریم و آموزش میدهیم که کشاورزان با ما همراه بشوند.
برای حل بحران آب آشامیدنی هم به دنبال تامین دستگاه آب شیرینکن و توزیع تانکرهای آب هستیم اما دستگاه اجرایی هم باید به تامین آب منطقه فکر کند که آب شرب بهداشتی در اختیار مردم قرار بگیرد.
چه وسعتی از منطقه گرفتار خشکسالی و پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی است؟کل منطقه دچار بحران آب است. 250 کیلومتر از استان کرمان دچار کاهش تدریجی عمق آبهای زیرزمینی است و این اتفاق واقعا یک هشدار جدی است.
چه تعداد از روستاهای قلعه گنج خالی از سکنه شده؟
در این منطقه، مهاجرت از روستا بسیار کم است ولی از 200 روستا، 155 روستا بالای 7 یا 10 خانوار دارد و جمعیت باقی روستاها 4 یا 5 خانوار است که حتی در شمار آبادی هم محاسبه نمیشود.
3 سال قبل مسوولان شهرستان به من میگفتند که برخی مناطق کشور مثل نواحی مرزی استان خراسان جنوبی و از جمله شهرستان قلعه گنج، مناطق استراتژیک هستند که خالی شدن این مناطق، امنیت ملی کشور را به خطر میاندازد. جنوب کرمان هم با دو استان مرزی همجوار است و دولت میخواهد به هر قیمتی ساکنان این مناطق را حفظ کند که حداقل از بارانداز شدن برای قاچاق مواد مخدر یا تردد اشرار یا حتی ورود گروهکهای تروریستی از طریق این مناطق جلوگیری کرده باشد.
چه در مورد قلعه گنج و چه در مورد سایر مناطق مرزی نباید اجازه بدهیم خالی از سکنه شود چون جمعیت این مناطق، تامینکننده امنیت کشور هستند. ما هم در قلعه گنج به دنبال تجمیع روستاها نبودیم و سعی کردیم به روستاییان کمک کنیم که روستای محل زندگیشان را با دست خودشان آباد کنند و همان جا ماندگار شوند. چون در این سالها طرحهای تجمیع توسط نهادهای مختلف امتحان شد و معمولا یا مردم به دلیل تعلقاتی از جمله زمین یا باغستان و نخلستان نپذیرفتند که با جمعیت دیگری در یک نقطه دیگر تجمیع شوند یا اگر تجمیع اتفاق افتاد، مشکلات اجتماعی و فرهنگی و حتی اختلافات و ناامنی پیش آمد بنابراین تجمیع به آن هدف ایدهآل نرسید.
علت ماندگاری و ریشهدار شدن محرومیت در شهرستان قلعه گنج چیست؟
در هر منطقه، چرخ دندههایی همدیگر را به سمت توسعه پیش میبرند. در یک منطقه محروم بخشی از این چرخ دندهها معیوب است و در راستای هم نمیچرخند که این اتفاق باعث اصطکاک و عقبماندگی آن منطقه خواهد شد. چرخ دندههای معیوب قلعه گنج، نقاط ضعف منطقه و تهدیدهای بیرونی بود که روبهروی فرصتها و نقاط قوت قرار داشت.
چه نقطه ضعف و تهدید بیرونی در این منطقه وجود داشت؟
حجم زیادی از ریزگردها از جازموریان میآید. ریزگرد و پایین رفتن عمق آبهای زیرزمینی میتواند آینده تمام ساکنان این منطقه را به خطر بیندازد. جای خالی دستگاهها و کمبود تسهیلات هم از نقاط ضعف این منطقه بود. هنوز هم این منطقه نقاط ضعف دارد. هنوز این منطقه مراکز آموزشی کافی ندارد. اما در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت هم بوده و ما به این مردم توصیه کردیم، نقاط قوت منطقهشان را بشناسند و ببینند و باور کنند. باید در این منطقه با ایجاد ظرفیتها کمک کنیم این مردم توانمند شوند.
به شرط آنکه هنوز انگیزه توانمند شدن در این مردم مانده باشد.
توانمند که بشوند، امید هم پیدا خواهد شد. اگر همان وقتی که به سکون رسیدهاند، انرژی به آنها تزریق شود و همه درگیر کار بشوند با شدت و ضعف متفاوت امیدوار خواهند شد چون بدون تردید همهشان میخواهند از مرحله سکون گذر کنند. در چنین مناطقی نمیتوانیم برویم، بگوییم مردم به ما اعتماد کنید. تا به حال به این مردم توجهی نشده بود. ما باید ثابت کنیم که به این مردم اعتماد میکنیم چون تا به حال کسی به این مردم اعتماد نکرده بود.
کل منطقه دچار بحران آب است. 250 کیلومتر از استان کرمان دچار کاهش تدریجی عمق آبهای زیرزمینی است.
قلعه گنج بیمارستان نداشت ،حتی یک پزشک در این منطقه نبود. سالها قبل ساختمانی به عنوان بیمارستان ساخته بودند و این ساختمان رها و خالی بود.