هنگام تقسیم در ننگرهار و در وقت تصمیم در پنجشیر


آقای صالح از جمله‌ سیاسیانی است که ادعای بسیار و بلندبالایی دارد و پس از آن‌که در انتخابات گذشته در کنار آقای غنی قرار گرفت، بارها با لحن تند و آشکارا گفت: «من اهل تصمیم ام نه اهل تقسیم.» او، که از همه هم‌طرازان جمعیتی‌ و تاجیک‌تبارش خود...

آقای صالح از جمله‌ سیاسیانی است که ادعای بسیار و بلندبالایی دارد و پس از آن‌که در انتخابات گذشته در کنار آقای غنی قرار گرفت، بارها با لحن تند و آشکارا گفت: «من اهل تصمیم ام نه اهل تقسیم.» او، که از همه هم‌طرازان جمعیتی‌ و تاجیک‌تبارش خود را یک سروگردن بالا می‌گیرد و شاید هم این حق را از نگاه تفکر و تخصص داشته باشد، این بار یعنی دقیقا در هنگام امضای توافق‌نامه‌ی سیاسی غنی و عبدالله، که هنگام تقسیم بود، نبود و پس از آن در نماز عید و در هنگام صدور فرمان رهایی ۲۰۰۰ طالب از سوی غنی، که هنگام تصمیم بود، نیز حضور نداشت و در زادگاهش پنج‌شیر به سر می‌برد.

به نظر می‌رسد که آقای صالح از کارهای پسین رییس‌جمهوری، غنی سخت ناخشنود است و حق هم دارد، ناخشنود باشد، چون پیمان‌نامه‌یی، که وی برای پیوستن‌اش به دسته‌ی انتخاباتی غنی داشت و متعهد بود، نقض شده است. دقیقن در همین هنگام است که آقای غنی نزد عبدالله، درخانه‌اش و آقای محب پیش امرالله، در باغچه‌اش در پنج‌شیر می‌رود. ظاهرن این دیدارها را عیدگشتک و بهانه‌های عیدی گفته اند؛ اما واقعیت امر چنین نیست. غنی می‌خواهد حالا، که امضای توافق‌نامه‌ی سیاسی بالایش تحمیل شده است، از تقابل عبدالله و امرالله به تساهل سیاسی خویش برسد و از تیر‌گی آب روابط دو تاجیک‌تبار رقیب خویش ماهی مراد بگیرد.

نگر من در اینباره این است که به انزوا رفتن آقای صالح ضمن این‌که هیچ دردی را درمان نمی‌کند، یک اشتباه سیاسی دیگر، پشت اشتباه سیاسی پیوستن او به غنی‌ست در هنگام انتخابات است. انزوای سیاسی او انداختن توپ به میدان غنی‌ست. او باید زیرکانه و کنشی در میدان‌های سیاسی در کنار غنی حضور یابد و از حق رای و صلاحیت خود به سود مردم و گروهش کار بگیرد. این‌جاست که آقای غنی زیر فشار سیاسی دوسویه قرار می‌گیرد و حاضر به تمکین در برابر تعهدات خویش و قانون می‌شود. شکررنجی‌های آقای صالح به سود وی نیست و این شکررنجی‌ها ممکن است مانند شکررنجی‌های جنرال دوستم پنج ساله شود. چه خوب گفته اند: «قمار را خو باختی حالا حریف را از دست نتی» نبود آقای صالح در گردونه‌ی قدرت به معنای تعویض عبدالله با امرالله است و این در نهایت به سود غنی‌ست. غنی بیشتر از امرالله می‌ترسد تا از عبدالله. چون امرالله پیشینه‌ی استخباراتی دارد و آدم بابرنامه و طراح است.

غنی در پنج سال حکومت وحدت ملی بنابر حضور نرم و انفعالی آقای عبدالله در آن دوره از وی خاطراتی خوشی دارد و بودن وی بدون حضور امرالله در بدنه‌ی قدرت، هم از تقسیم سهم سیاسی دوجانبه می‌کاهد هم از فشار و مانور سیاسی دوجانبه. آمدن و حضور فعال آقای صالح در چرخ قدرت نیز اگر در تقابل با آقای عبدالله باشد، باز هم به سود آقای غنی و ارگیان است. حالا زمان مناسبی برای بازی سیاسی و فشار دوسویه بر آقای غنی فراهم شده است؛ اگر آقایان صالح و عبدالله با تفاهم و زیرکی سیاسی به میدان بیایند و بدون تقابل هرکدام بابرنامه و شرایط جداگانه‌ی سیاسی خویش در کارزار سیاسی به سود مردم خود کار کنند، به این گونه هم از انحصار قدرت غنی می‌کاهند هم برای خود اعتباری کمایی می‌کنند. آنان اگر خرد سیاسی دارند، باید گذشته‌ها و اختلافات سلیقوی خویش را کنار بگذارند و با یک چرخش و تبحر سیاسی دیگر هم‌سو با هم موازنه‌ی قدرت را به سوی و سود خویش بچرخانند.

سیاست‌مدار واقعی کسی‌ست که در وضعیت دشوار و بحرانی، بازی را به سود خود بچرخاند نه که در لاک خموشی بی‌چار‌گی بخزد.
هم آقای عبدالله، هم آقای صالح اگر چنین بازیی را به راه بیندازند، می‌توانند، هم گوی سبقت را از دیگر حریفان درون‌گروهی شان ببرند هم بازی ارگیان را به سود خود وارونه کنند. آنان باید از جای‌گاه قانونی و سهم خود در بدنه‌ی قدرت استفاده‌ی اعظمی کنند و به حضور خود مشروعیت بدهند. آنان اگر به جای تقابل، در تنگ‌ناهای سیاسی پشت‌و‌پناه هم باشند و شوند، می‌توانند هم سیاست‌های آقای غنی را به سود خود سبک و سنگین کنند هم از اقتدار ارگ و تمرکز نیرو در ارگ بکاهند. در غیر این، هردو بازنده خواهند بود و آقای غنی به بیشترین خواست‌ها و تعهداتی، که با آنان دارد، مانند پنج سال حکومت وحدت ملی پاسخ نخواهد گفت و حضور هردوی شان در ساختار نظام، نمادین و تشریفاتی خواهد شد.

باور بامیک


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

نرخ مبادله افغانی در برابر اسعار پنجشنبه 27 سنبله 1399