در قلب تو از هر که فراموش ترم من
چون شعله ولی،شعلهی خاموشترم من
چشم تو،،، معمای پر از راز جهانی ست
در پاسخ آن از همه باهوشترم من
با اینکه که قرارت شده،،سهم تو نباشم
با اینهمه برچشم تو خودجوشترم من
ای سارق زیبای دلِ تا ابد عاشق!
بر جرم تو، از هر که خطاپوش ترم من
بر درد دل هر شب تو، محرم جانم
از هر که دگر بر سخنت، گوشترم من
تو دلبر ممنوعه ی زیبای منی که
بر دوزخ تو از همه پرکوش ترم من
از کهنه شراب شب میخانهی شیراز
با بادهی چشمان تو مدهوشترم من
یخ کرده تنم از ستم بی کسی ای یار
از هر که به گرمای تو، آغوشترم من
✍ علی سلطانینژاد
چون شعله ولی،شعلهی خاموشترم من
چشم تو،،، معمای پر از راز جهانی ست
در پاسخ آن از همه باهوشترم من
با اینکه که قرارت شده،،سهم تو نباشم
با اینهمه برچشم تو خودجوشترم من
ای سارق زیبای دلِ تا ابد عاشق!
بر جرم تو، از هر که خطاپوش ترم من
بر درد دل هر شب تو، محرم جانم
از هر که دگر بر سخنت، گوشترم من
تو دلبر ممنوعه ی زیبای منی که
بر دوزخ تو از همه پرکوش ترم من
از کهنه شراب شب میخانهی شیراز
با بادهی چشمان تو مدهوشترم من
یخ کرده تنم از ستم بی کسی ای یار
از هر که به گرمای تو، آغوشترم من
✍ علی سلطانینژاد