قاتل اهلی


قاتل اهلی

میشنوم گاهی صدایی بچه ای در پشت دیوار است و قایم میشود دزدکی دائم نگاهم میکند من نگاهش میکنم او هراسان میدَود من از او ، او هم ز من گویا که وحشت میکند میشنوم گاهی صدایی خنده های کودکی پیچدهشاعر:عباس قره خانلو

میشنوم گاهی صدایی
بچه ای در پشت دیوار است و قایم میشود
دزدکی دائم نگاهم میکند
من نگاهش میکنم او هراسان میدَود
من از او ، او هم ز من گویا که وحشت میکند
میشنوم گاهی صدایی
خنده های کودکی پیچده در دنیای من
لکهِ خونی که میماند کف دستان من
قاتلی اهلی که میترسد از این دیوانه من
من‌ جنایت کرده ام....
دیروز را امروز من
میشنوم گاهی صدایی
از اتاق کودکی هایم به گوشم میرسد
بچه ای خوابیده
شاید مرده است
او منم،
او منم اما که ده ها سال پیش
صحنه جرم و من آن قاتل
که می آید سر مُردار خویش
در جهان من صلای دیگریست
جیغ و وحشت
نوبت است اینبار من
خود هراسان میدَوم ...!




باران