در خانۀ جان جمعند شهوت‌ها شعری از کنستانتین کاوافی


در خانۀ جان جمعند شهوت‌ها شعری از کنستانتین کاوافی

کنستانتین کاوافی شاعر و روزنامه‌نگار یونانی بود، وی هرگز آثارش را به شکل کتاب منتشر نکرد و مهم‌ترین اشعارش را در سال‌های پس از چهل سالگی سرود. در خانه‌ی جان جمعند شهوت‌ها زنان زیبا در جامه‌‌های ابریشمین و یاقوت‌های کبود که لای موهاشان برقِ تاریکی دارد همه‌جای خانه تحت فرمانشان است: از رواق بیرونی تا […]

0
(0)

کنستانتین کاوافی شاعر و روزنامه‌نگار یونانی بود، وی هرگز آثارش را به شکل کتاب منتشر نکرد و مهم‌ترین اشعارش را در سال‌های پس از چهل سالگی سرود.

در خانه‌ی جان جمعند شهوت‌ها
زنان زیبا در جامه‌‌های ابریشمین و
یاقوت‌های کبود که لای موهاشان برقِ تاریکی دارد
همه‌جای خانه تحت فرمانشان است: از رواق بیرونی تا مخفی‌ترین اندرونی؛
وقتی شب می‌رسد و عنان از کف می‌گیرد و خون به غلیان می‌افتد،
در سرسرا جمع می‌شوند پرغوغا
و آنجا وحشی و دیوانه
سینه عریان و چهره گلگون و پریشان عیش و نوش می‌کنند
بیرونِ خانه جمیعِ فضایل ایستاده‌اند با چهره‌های مات وجامه‌های کهنه‌ی ناکوک،
روزها را پریشفته از هیاهوی پشتِ دیوار شب می‌کنند،
گاه و بیگاه که جنجال جنون‌آمیزِ فاحشگان
سکوت محزونشان را می‌آشوبد
بلند می‌شوند و می‌روند پشت پنجره‌ها
پیشانی‌ می‌چسبانند به شیشه‌ها
و تالارِ تب‌دار را تماشا می‌کنند
نورها و گل‌ها و جواهرات درخشان و
رقصان را.

کنستانتین کاوافی
ترجمه از فرزانه دوستی

منبع: اکولالیا

اشعار دیگری از کنستانتین کاوافی:
ساعت نه شعری از کنستانتین کاوافی

گل‌های مصنوعی شعری از کنستانتین کاوافی

دنبال پنجره می‌گردم شعری از کنستانتین کاوافی

این پست چقدر مفید بود؟

برای امتیاز دادن به آن روی یک ستاره کلیک کنید!

ثبت امتیاز

امتیاز مطلب 0 / 5. تعداد رای دهندگان: 0

تاکنون کسی رأی نداده است! اولین کسی باشید که به این مطلب رای می‌دهید




شعر زیبا در مورد زندگی و جمله های کوتاه با معنی در مورد زندگی