شعر با واژه ناهید | زیباترین اشعار کوتاه و بلند عاشقانه برای ناهید
ناهید در شعر حافظ - ناهید در شعر مولانا - متن عاشقانه درباره ناهید - شعر عاشقانه
شعر با واژه ناهید
با منی و نزدیک با من
ولی نیستم انگار یا که من نیستم، من
ستاره ی ناهید شب نور پاشید
در آسمان شب، یا که در چشمان من؟
شب شد
همه جا تاریک و ستاره ها خاموش
تنها ستاره ی ناهید است
که می درخشد در آسمان
یا که در چشمان من
من فرو پاشید و من ها نیست شد
تنها فروغ چشم ناهید ماند
همان ناهید من
شاعر مهدی حاجیان
ناهید در شعر حافظ
حسن است ور نه حاجت نیست
جمال دولت محمود را به زلف ایاز
غزل سرایی ناهید صرفهای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد ...
شعر عاشقانه درباره ناهید
مثل هر روز دوباره باز هم شروع یادت
دلم ناهید صدایت، یادم آن وفای نابت
طلوع دوباره ی من شروع دوباره ی ما
اسم تک مهره ی قلبم،اسم زیبای وفا
تو رو انگار دراز مدت،تو را انگار در خواب میدیدم
خیلی وقته تو هم منو پیش چشمات میدیدی
وقف تو شد قلب من،من از هوای تو بودم
دستانم را آرام بگیر،من که ناهید تو بودم
دلم هوس هوای تو،پر از نفس برای تو
قفس دلت در قلب من،نگات همش برای من
آینده در نگاه تو،نگاه تو برای من
پشت همیم تا آخرش،شونه به شونه هم
ماه توام،ماه دل آسمونیت منم
وفای من برای من بمان تو باز ماه من
شروع شعر شد و دلم اسم تو رو آروم نوشت
اسم منو کنار تو چه بی هوا آروم نوشت
اسم تو خود کنار من یه شعره پر قافیه ست
اسم من کنار تو یه شعر پر معنی و عاشقونه ست
حرفامو از نگام بخون،خجالتی شده صدام
ولی تو حرفاتو بزن،من عاشق همون صدام
عشق چند وقته ی من،عشق موندگارم بمون
کنار چشم انتظارم تو باوفای من بمون...
شاعر فرید امیدی
شعر نو در وصف ناهید
خورشید
همچنان
ملکه ها
به تاجش دلبسته
و زمین
دور از چشم ناهید
در مریخ
مکتبخانه می سازد
تا
خاک آن جا را هم ویروسی کند ....
شاعر سید علیرضا رئیسی
شعر کوتاه برای ناهید
ساز غم بنواز و ناهید فروزان مرا
شیر مردی کن و کن یاد خروشان مرا
روز آخر هر دمی، خود لذتی آواره است
بهر خود ساختن مبر هجو خرامان مرا
شاعر میلاد شریفی
شعر برای ناهید
یکى در آسمانش میدرخشد زهره و ناهید
یکى میسوزد از لبخند بى شرمانه ى خورشید
یکى بر شانه ى ساحل نشست و موج میخندید
یکى در قعر دریا خفت ، در رویاى مروارید
یکى از مرگ میترسد ، اگر امروز پا برجاست
یکى صد قصه میسازد براى واژه ى "امید"
یکى با خنده از عشقش ، براى دیگرى میگفت
یکى با بغض بر دیوارِ ایوان مشت میکوبید
هواى زندگى در من نواى مرگ مى بارد!!
اگر آن شب مرا در خود رها "میکرد" میفمید...
صداى خنده ها و گریه را با هم تصور کن
یکى هر روز بر تنهایى اش ، با گریه میخندید
شاعر کارن مقدم
ناهید در شعر مولانا
به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز
که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز
دمی که شعشعه این جمال درتابد
صد آفتاب شود آن زمان سیاه و مجاز
کسی شود به تو غره که روی دوست ندید
کسی که دید مرا کی کند تو را اعزاز
ز گازران مگریز و به زیر ابر مرو
که ابر را و تو را من درآورم به نیاز
اگر چه جان و جهانی خوش به توست جهان
نگون شوی چو رخم دلبری کند آغاز
مرا هزار جهانست پر ز نور و نعیم
چه ناز میرسدت با من ای کمین خباز
عباد را برهانم ز نان و از نانبا
حیات من بدهدشان حیات و عمر دراز
ز آفتاب گذشتیم خیز ای ناهید
بیار باده و نقل و نبات و نی بنواز
زمانه با تو نسازد تو سازوارش کن
به چنگ ما ده سغراق و چنگ را ده ساز
نبات و جامد و حیوان همه ز تو مستند
دمی بدین دو سه مخمور بینوا پرداز
حیات با تو خوشست و ممات با تو خوشست
گهیم همچو شکر بفسران گهی بگداز
چو ماه همره من شد سفر مرا حضرست
به زیر سایه او میروم نشیب و فراز
ز آسمان شنوم من که عاقبت محمود
خموش باش که محمود گشت کار ایاز
شعر برای پدر : ۵۴ شعر زیبا در وصف پدر | روز پدر مبارک
شعر زیبای قرارمان فصل انگور شراب که شدم بیا تو جام بیاور من جان
شعر روز ۱۳ بدر شهریار : سیزده بدر در شعر استاد شهریار
شعر زیبای پروین اعتصامی در وصف مادر