سوئیت هوم ها به مخاطبان خود چه می آموزند؟
امروزه شبکه های اجتماعی بخشی از زندگی مردم شده است، شبکه هایی که با خود تغییرات فرهنگی به ارمغان می آورند و مخاطبانشان را به سمت اهداف مدیران خود هدایت می کنند. اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی پرمخاطب در ایران است که به جهت وجهه تصویری آن با استقبال خوبی مواجه شده است و روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می کند. یکی از بزرگترین معضلات این...
امروزه شبکه های اجتماعی بخشی از زندگی مردم شده است، شبکه هایی که با خود تغییرات فرهنگی به ارمغان می آورند و مخاطبانشان را به سمت اهداف مدیران خود هدایت می کنند. اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی پرمخاطب در ایران است که به جهت وجهه تصویری آن با استقبال خوبی مواجه شده است و روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می کند.
یکی از بزرگترین معضلات این شبکه اجتماعی، رواج فرهنگ مصرف گرایی با نمایش گذاشتن زندگی های لوکس و پرهزینه است و این اتفاق با عناوین و چالش های مختلفی که در زمان های مختلف برنامه ریزی می شود رخ می دهد. یکی از چالش های پرمخاطبی که به شدت مروج مصرف گرایی بوده و زندگی پرهزینه را تبلیغ می کند، سوئیت هوم ها هستند.
در صفحات سوئیت هوم چه می گذرد؟
سوئیتهوم در لغت به معنی خانه شیرین است، اما بسیاری از کاربران اینستاگرامی به عنوان پسوند نام کاربری خود از آن استفاده می کنند تا به آن شناخته شوند. کاربرانی که هر روز عکس های رنگی زیبایی از خانه و زندگی و اعضای خانوادهشان در حالتهای مختلف منتشر میکنند. از قصه آشنایی با همسرشان و خاطرات عاشقانهشان میگویند، از وعده های غذایی آنچنانی که در ظرف های خاص سرو شده تا فرزندشان و بارداری و زایمانشان.
آن ها نکات خانهداری و خرید زیادی را به مخاطباشان میآموزند و از تک تک لحظههایشان عکسهای خوشرنگ و لعاب دارند و در اینستاگرام پست میکنند. آن ها کاربرانی ساده و بی سروصدا به نظر میرسند، اما مثل یک سلبریتی سینمایی ذهنهای زیادی را به خودشان مشغول میکنندو در ترویج زندگی های پرهزینه نقش موثری دارند. اما در این صفحات چه میگذرد؟ و از مخاطب چه میخواهند؟
کمی به قبل از از این بازگردیم، مک لوهان جمله معروفی داردکه «رسانه پیام است». این جمله اذعان دارد که توجه به دگرگونیها در شرایط اساسی اجتماعی و فرهنگی ما، حضور یک پیام جدید را نشان میدهد، که پیآمدهای یک رسانهی جدید است.
به کمک این هشدار زودهنگام، میتوان پیش از آن که رسانهی جدید برای همه بدیهی شود -فرآیندی که اغلب سالها یا حتی دههها طول میکشد- شروع به تشخیص و تعیین هویت آن کرد و اگر پی ببریم که رسانهی جدید پیآمدهایی با خویش به همراه دارد که ممکن است برای جامعه یا فرهنگ ما زیانآور باشد، این فرصت را داریم تا گسترش و تکامل ابداع جدید را پیش از آنکه پیآمدهای آن فراگیر شوند تحت تأثیر قرار دهیم.
همچنان که مکلوهان یادآوری میکند، «تسلط بر دگرگونیها یعنی حرکت کردن، نه با آنها بلکه جلوتر از آنها. پیشدستی ما را توانا میسازد تا نفوذ را کنترل کرده و جهت آن را به نفع خود تغییر دهیم.» (مکلوهان ۱۹۹)
یکی از رسانه هایی که حاوی پیام است شبکه های اجتماعی هستن که قارچ گونه در حال رشد بوده و هر کدام پیام های خود را به مخاطبانش ارسال می کند. یکی از این شبکه های اجتماعی، اینستاگرام است که به عنوان رسانهای تصویرمحور، تأثیرات مخرب بسیاری نسبت به سایر همنوعان خود بر سلامت ذهنی مخاطبانش داشته است. اینستاگرام در طول مدت ظهورش به عنوان یک شبکه اجتماعی، توانست مخاطبان زیادی بهویژه در میان جوانان را به خود جذب کند.
سوئیت هوم ها با مخاطبان خود چه می کنند؟
نکته بسیار مهمی که شاید غالب کاربران اینستاگرام از آن آگاه نباشند تأثیر ماندگار و اعجاب انگیزی است که بر ذهن افراد دارد. هر تصویر معادل هزار کلمه است و مدت زمانی قریب به چهل سال در ذهن انسان باقی میماند و همانطور که گفته شد تصاویر بدون هیچ نظارت و محدودیتی در صفحات شخصی افراد منتشر میشود. گاهی در میان آن ها پستهایی به اشتراک گذاشته میشود که سبب ایجاد هیجان و تحریک ذهن و ترشح هورمونی بهنام سروتونین (هورمون لذت و سرخوشی ) شده و کاربران را به سوی تماشای چندباره تصاویر مشخصی سوق میدهد و اینجاست که بحث تأثیر روانی پیش میآید.
با پرطرفدار شدن صفحات رنگیرنگی، صاحبان آن ها نیز قدرت زیادی پیدا کردند و توانستن به سادگی و با چند عکس محبوبیت زیادی بین مخاطبان اینستاگرام پیدا کنند و آن ها را به چالشهای مختلفی دعوت کنند. چالش هایی که در زندگی روزمره جایی نداشته و نماد تجملات زندگی محسوب می شود. چالش هایی مانند بارداری، جشن تعیین جنسیت و … و یک رابطه تعاملی قدرتمند بسازند.
و این مخاطب بود که هر روز حسرت زده به آن ها نگاه میکرد و با چطور و چگونه هایی مواجه می شد که برایشان جواب منطقی نداشت مثل این که چطور یک مادر میتواند در یک سطح باورنکردنی به تحصیل و کار و مادری و خانهداریاش برسد؟ چطور خانهاش با وجود داشتن فرزند همیشه مرتب است و وقت دارد هفتهای یک کتاب بخواند، با کودکش هر هفته شهربازی برود و همیشه لباسهایش با همسر و فرزندش هماهنگ و ست باشد؟ و با سوالی بی پاسخ تنها می ماند که چرا او و همسرش هرچه میدوند به این زندگی رویایی نمیرسند؟ آیا آن ها زندگی کردن را بلد نیستند؟
با این وجود آیا ضربه سوئیتهومها و بلاگرها تنها در افسردگی و حسرت زدگی مخاطبانشان خلاصه میشود؟ یا اینکه ترویج مصرف گرایی نیز یکیدیگر از آثار مخرب سوئیتهومها در فضای اینستاگرام است؟ همچنین کمرنگ کردن حیا و حجاب و زندگی عفیفانه زنان و دختران ایرانی نیز دستخوش تغییرات این فضاست؟
قطعا اینچنین است و با اندکی بررسی متوجه می شویم که این صفحات به ترویج سبک زندگی خاص و رنگارنگی که دارند، مخاطب را به استفاده از این سبک هدایت کرده و نتیجه آن را در عرضه بیش از اندازه لوازم و وسایل لوکس و رنگی در غرفه های مغازه می بینیم. زندگی های بی روح و نمایشی که قاب آن ها انتخابی و برشی از زندگی صاحب آن است و نه بیانگر تمام زندگی. با این حال مخاطب این برداشت را دارد که این تصاویر، زندگی بی عیب و نقص و پر از شادی و رنگ صاحب آن است و با این تصور غیرواقعی دچار ضربه روحی شده و سعی در نزدیک شدن به این سبک زندگی دارد.
صفحات پرمخاطب اینستاگرام شاید بتوانند مفید باشد و به معرفی محصولاتی کمک کنند و اما نیاز به سروسامان دادن جدی از سوی نهادهای ذیربط دارند. با این حال فضای فعلی به سر و سامان دادن جدی نیاز دارد و نیازمند آن است که با تعیین ضوابط و قوائد مشخص بلاگرها قابل کنترل شوند. چون این بی سروسامانی باعث شده بلاگرها در ازای دریافت پول، تبلیغات پرخطر فرهنگی داشته باشند و آثاری که بر زندگی مخاطبانشان دارند غیرقابل جبران خواهد بود.
راهکار موثرتری نیز برای جلوگیری از این اشاعه فرهنگ مصرف گرایی و خلاف دین و عرف نیز وجود دارد و آن نیز راه اندازی شبکه ملی اطلاعات است که با رسیدن به آن مسئولین قادر به کنترل محتوا و فضای ترویجی شبکه های اینترنت خواهند بود و جلوی رشد قارچی عوامل ضدفرهنگ به راحتی گرفته خواهد شد.
تحریریه سایت باحجاب _حانیه فرجی