در این بخش روزانه مجموعه عکس نوشته شهادت امام حسین مجتبی (ع) را به همراه متن و جملات تسلیت شهادت آن حضرت آماده کرده ایم.
عکس نوشته و متن های تسلیت شهادت امام حسین مجتبی
داغ امام حسن زده به دلها شراره
از زهر کینه شد جگر او پاره پاره
خزانی شد گلشن،سوزِ هر انجمن
مظلوم امام حسن، مظلوم امام حسن
ای آیه ی پاکی فرمانروای افلاکی
ای کشته ی داغ ِ سیلی و چادر خاکی
پیش چشمان تو، شده زار و حزین
مادر نقش زمین، مظلوم امام حسن
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن …
عکس نوشته شهادت امام حسین مجتبی
اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست
کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک
گز غمش چاک ملک را به فلک پیرهن ست
حسن جان، تو سوز قلب مبتلایی،
غریب شهر مصطفاییامام دلها، بمیرم آقا،
گرفتار درد و بلاییقرص قمر حسن جان
نور بصر حسن جان،
پاره جگر حسن جان
هر که بشنیده صداى مجتبى
تا ابد شد مبتلاى مجتبى
سالها بهر حسین باید گریست
تا کنى درک عزاى مجتبى
جملات تسلیت امام حسین مجتبی (ع)
بیا مادر غریبت نیمه جان است
چو بابا در گلویش استخوان است
حسن شد وارث درد و غم تو
میان طشت خونِ دل، عیان است
شدی فدای علی و علی فدای حسن
بیا دوباره بخوان، قصهای برای حسناز آن شبی که تو رفتی بگو چه شکوِه کنم
ز تشنگی حسین و ز گریههای حسن
روزی که شرار ظلم افروخته شد
یک بار دگر حاصل دین سوخته شد
از بعد شهادتش حسن را از تیر
تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد
بوی پیراهن یوسف به وطن می آید
اربعین می رود و بوی حسن می آید
اشک هایی که چهل روز حسینی شده بود
همه خون گشته و از لای کفن می آید
متن و عکس های پروفایل شهادت امام حسن (ع)
آبروی دعا امام حسن
همه ی هست ما امام حسن
سر یک سفره بوده ای عمری
با فقیر و گدا امام حسن
ای کرم خانه های فاطمی ات
تا قیامت به پا امام حسن
جلوه ی اقتدار تو این بود:
صلحِ صبر و رضا امام حسن
صلح تو یک قیام مردانه است
بانی کربلا امام حسن
از همان ابتدا به ما گفتی
آخر روضه را امام حسن
در کرم خانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ور نه در زاویه عرش مقام حسن است
هرکه آمد به در خانه او آقا شد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
دست ما نیست اگر سینهزن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
تا زمانی که خدائی خدا پابرجاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
«قاسم نعمتی»
نه بوی مشک، نه چون بوی نافۀ ختن است
نه بوی یاسمن است این، نه بوی یاس من است
نه بوی چادر خاکی، نه عطر آن گودال
بقیع، روضۀ مکشوف کوچه و زدن است
برای گریه بر این صحنه یا که دیدارش
میان هر مژه با چشم، جنگ تن به تن است
به جز بقیع که در اشک نیز میسوزیم
همیشه گرمی آتش دلیل سوختن است
کسی که دست به سینه است توی کرب و بلا
چگونه است که پیش تو دست بر دهن است؟
غریب کیست کسی که هنوز بی حرم است؟
و یا کسی که به هنگام مرگ بی کفن است؟
غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است
حسن تر است کسی که غریب در وطن است
خراب هم که نباشد به اعتقاد من
تمام غربت اینجا به خاطر حسن است!
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن؟
اى دل خون شده ایّام عزاى حسن ست
کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک
گز غمش چاک ملک را به فلک پیرهن ست
دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد
گریه ی خواهر تو روی سرت میریزد
بهتر است سعی کنی این همه سرفه نکنی
ورنه در طشت تمام جگرت میریزد
مهرت به کاینات برابر نمى شود
داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود
از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود
سنگ است هر دلى که مکدّر نمى شود