بخارِ آیینه


بخارِ آیینه

بخار، سطحِ آیینه را فرا گرفته بود؛ آیینه اما از میانِ خفقانی مهیب؛ فریاد برآورد: های! من هم دل دارم! یک بار هم جایِ کاغذ، رُخِ مرا با شعری نوازششاعر:فرشته سنگیان

بخار،
سطحِ آیینه را فرا گرفته بود؛
آیینه اما
از میانِ خفقانی مهیب؛ فریاد برآورد:
های!
من هم دل دارم!
یک بار هم
جایِ کاغذ،
رُخِ مرا
با شعری
نوازش دِه!




سکوت