روشن است که خسته ام شعری از فرناندو پسوآ


روشن است که خسته ام شعری از فرناندو پسوآ

فرناندو پسوآ شاعر، نویسنده و همچنین مترجم و منتقد پرتغالی است. وی را می‌توان از جمله جریان‎سازترین و تأثیرگذارترین نویسندگان کشور پرتغال دانست که سنگ بنای پست‎‎مدرنیسم را در این کشور پایه‎گذاری کردند. روشن است که خسته‌ام زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند از چه خسته‌ام، نمی‌دانم: دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید […]

0
(0)

فرناندو پسوآ شاعر، نویسنده و همچنین مترجم و منتقد پرتغالی است. وی را می‌توان از جمله جریان‎سازترین و تأثیرگذارترین نویسندگان کشور پرتغال دانست که سنگ بنای پست‎‎مدرنیسم را در این کشور پایه‎گذاری کردند.

روشن است که خسته‌ام
زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند
از چه خسته‌ام، نمی‌دانم:
دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید
زیرا خستگی همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاری نیست.
آری خسته‌ام،
و به نرمی لبخند می‌زنم
بر خستگی که فقط همین است
در آن آرزویی برای خواب
در روح تمنایی برای نیندیشیدن
و مهمتر از همه، شفافیت درخشانِ
فهمِ قفانگر…
و اینک یگانه تجمّلِ امیدی نداشتن؟

من باهوشم: والسلام.
بسی چیزها دیده‌ام و از آنچه دیده‌ام
بسی چیزها آموخته‌ام،
و حتی در خستگی ناشی از آن نیز لذتی نهفته است،
و این که دست آخر سر را
توان کاری هست هنوز.

فرناندو پسوآ
از کتاب «مجموعه مقالات ارغنون – درباره‌ی شعر»

منبع: اکولالیا

شعر دیگری از فرناندو پسوآ:
بهار که بازمی‌گردد شعری از فرناندو پسوآ

این پست چقدر مفید بود؟

برای امتیاز دادن به آن روی یک ستاره کلیک کنید!

ثبت امتیاز

امتیاز مطلب 0 / 5. تعداد رای دهندگان: 0

تاکنون کسی رأی نداده است! اولین کسی باشید که به این مطلب رای می‌دهید




متن شعر باز باران و معنی آن به صورت داستان