شعر درباره ظلم و ستم (ظلم و ستم در شعر پارسی)


شعر درباره ظلم و ستم (ظلم و ستم در شعر پارسی)

شعر درباره ظلم و ستم با دعوت به عدل و دادگری همراه است و دادخواهی مظلومان را با زبان شعر به گوش جهانیان می‌رساند. شعر درمورد آه مظلوم و شعر در نکوهش ظلم حاکمان بخش عمده شعر درباره ظلم به زیردستان را شامل می‌شود. بهترین اشعار حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و اشعار دیگر شاعران بزرگ ایران درباره ظلم و ستم را در ستاره بخوانید.

در دین اسلام ظلم معنای خاصی دارد و همواره بر ظلم‌ستیزی تأکید شده است. شعر پارسی نیز که از فرهنگ دینی برخاسته است، از همین منظر شاعران به ظلم‌ستیزی اهمیت می‌دهد و مبارزه با ظلم و ستم و پرهیز از آه مظلومان در شعر فارسی دارای جایگاهی ویژه است. برخی شاعران به مبارزه با ظلم و ستم بیشتر مشهور هستند. از میان شاعران معاصر ملک الشعرای بهار به ظلم‌ستیزی مشهور است و تصنیف مرغ سحر او نمونه ممتازی از این شعر است. شعر در مورد دادخواهی، شعر ظلم حاکمان، شعر در نکوهش ظلم و دیگر اشعار مرتبط با ظلم در مطلب حاضر گردآوری شده‌اند که شما را به مطالعه آنها دعوت می‌نماییم.

شعر درباره ظلم و ستم (ظلم و ستم در شعر پارسی)

منتخب اشعار فردوسی درباره ظلم و بیداد

همان شاه بیدادگر در جهان
نکوهیده باشد به نزد مهان

به گیتی بماند از او نام بد
همان پیش یزدان سرانجام بد

✦✦✦

شما داد جویید و پیمان کنید
زبان را به پیمان گروگان کنید

مکن ای برادر به بیداد رای
که بیداد را نیست با داد پای

به هرکار فرمان مکن جز به داد
که از داد باشد روان تو شاد

✦✦✦

ز کژی گریزان شود راستی
پدید آید از هر سوی کاستی

به دشت اندرون گرگ آدم خورد
خردمند بگریزد از بی خرد

مکن شهریارا گنه تا توان
به ویژه کزو شرم دارد روان

بی آزاری و سودمندی گزین
که این است فرهنگ و آیین و دین

✦✦✦

مکن بد که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان نام بد

نگیرد ترا دست جز نیکویی
گر از مرد دانا سخن بشنوی

هر آن‌کس که اندیشه‌ای بد کند
به فرجام بد با تن خود کند


وگر بد کنی جز بدی ندروی
شبی در جهان شادمان نغنوی

جهان را نباید سپردن به بد
که بر بدکنش بی گمان بد رسد

✦✦✦

چه گفت آن سخن گوی با ترس و هوش
چو خسرو شدی بندگی را بکوش

به یزدان هر آن کس که شد نا سپاس
به دلش اندر آید زهر سو هراس

اگر داد دادن بود کار تو
بیفزاید ای شاه مقدار تو

چو خسرو به بیداد کارد درخت
بگردد از او پادشاهی و بخت

مگر نا نیاری به بیداد دست
نگردانی ایوان آباد پست

چنین گفت نوشیروان قباد
که چون شاه را سر بپیچد زداد

کند چرخ منشور او را سیاه
ستاره نخواند و را نیز شاه

ستم، نامه عزل شاهان بود
چو درد دل بیگناهان بود

✦✦✦

نژند آن زمان شد که بیداد شد
به بیدادگر بندگان شاد شد


شعر درباره ظلم و ستم (ظلم و ستم در شعر پارسی)

شعر سعدی در مورد ظلم و ستم


خبرداری از خسروان عجم
که کردند بر زیردستان ستم؟

نه آن شوکت و پادشایی بماند
نه آن ظلم بر روستایی بماند

خطابین که بر دست ظالم برفت
جهان ماند و او با مظالم برفت

خنک روز محشر تن دادگر
که در سایه عرش دارد مقر

به قومی که نیکی پسندد خدای
دهد خسروی عادل و نیک رای

چو خواهد که ویران شود عالمی
کند ملک در پنجه ظالمی

سگالند از او نیکمردان حذر
که خشم خدایست بیدادگر

بزرگی از او دان و منت شناس
که زایل شود نعمت ناسپاس

اگر شکر کردی بر این ملک و مال
به مالی و ملکی رسی بی زوال

وگر جور در پادشایی کنی
پس از پادشاهی گدایی کنی

حرام است بر پادشه خواب خوش
چو باشد ضعیف از قوی بارکش

میازار عامی به یک خردله
که سلطان شبان است و عامی گله

چو پرخاش بینند و بیداد از او
شبان نیست، گرگ است، فریاد از او

بد انجام رفت و بد اندیشه کرد
که با زیردستان جفا، پیشه کرد

بسستی و سختی بر این بگذرد
بماند بر او سالها نام بد

نخواهی که نفرین کنند از پست
نکوباش تا بد نگوید کست
بوستان - باب اول در عدل و تدبیر و رای

✦✦✦

ستا‌ننده داد آن کس خداست
که نتواند از پادشاه داد خواست

✦✦✦

ای زبردست زیر دست آزار
گرم تاکی بماند این بازار

به چه کار آیدت جهان داری
مردنت به که مردم آزاری

✦✦✦

برو پاس درویش محتاج دار
که شه از رعیت بود پاسدار

رعیت چو بیخ اند و سلطان درخت
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت

دل زیر دستان نباید شکست
مبادا که روزی شوی زیر دست

✦✦✦

نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید زگرگ چوپانی

پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دویار ملک خویش بکند

✦✦✦

به قومی که نیکی پسندد خدای
دهد خسرو عادل و نیک رای

چو خواهد که ویران شود عالمی
کند ملک در پنجه ظالمی

سگالند از او نیک مردان حذر
که خشم خدای است بیدادگر

مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر می کنی می کنی بیخ خویش

مروت نباشد بدی با کسی
کزو نیکویی دیده باشی بسی

✦✦✦

نخواهی که باشد دلت دردمند
دل دردمندان برآور زبند

ره نیک مردان آزاده گیر
چو ایستاده ای دست افتاده گیر

✦✦✦

تو آنی که گیتی بجویی همی
چنان کن که بر داد پویی همی

تو گر دادگر باشی و پاک دین
زهرکس نیابی به جز آفرین

اگر دادگر باشی و سر فراز
نمانی و نامت بمانت دراز


شعر درباره ظلم و ستم (ظلم و ستم در شعر پارسی)


اشعار مولانا، حافظ و دیگر شاعران بزرگ درباره ظلم و ستم


عقل چه بود آب ده اشجار را
ظلم چه بود، آب دادن خار را

موضعی رخ شه نهی ویرانی است
موضع شه اسب هم نادانی است

✦✦✦

عدل باشد پاسبان کام ها
نی به شب چوبک زنان بر بام ها

عدل شه را دید در ضبط حشم
که نیارد کرد کس بر کس ستم

چاره دفع بلا نبود ستم
چاره، احسان باشد و عفو کرم

✦✦✦

عدل چِه‌بود، وضع اندر موضعش
ظلم چِه‌بود، وضع در ناموضعش

عدل چِه‌بود، آب ده اشجار را
ظلم چِه‌بود، آب دادن خار را

مولانا

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

✦✦✦

دور فلکی یکسره بر مَنهَج عدل است
خوش باش که ظالم نَبرد بار به منزل

حافظ

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

گر بر سر نفس خود امیری مردی
بر کور و کر ار نکته نگیری مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده یی بگیری مردی

✦✦✦

چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ نه از بهر ستم کاران کردند
انگور نه از بهر نبید است به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که کی را کشتی تا کشته شدی زار
تا باز کجا کشته شود آن که ترا کشت

انکشت مکن رنجه به در کوفتن خویش
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت

رودکی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

در صفات تو ظلم نتوان گفت
با سگی در جوال نتوان خفت

✦✦✦

هر کجا عدل روی بنموده ست
نعمت اندر جهان بیفزوده ست

هر کجا ظلم رخت افکنده ست
مملکت را ز بیخ برکنده ست

✦✦✦

ظلم از هرکه هست نیک بدست
وآنکه او ظالم است نیک بدست

سنائی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

می‌شود دندان ظلم ازکندگشتن تیزتر
اره بی‌دانه چون‌گردد ببرد سنگ را

بیدل دهلوی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

ظلم تاریک و دل سیه کندت
عدل رخشنده‌تر ز مه کندت

اوحدی مراغه ای

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

مکن بجای بدان نیک ازانکه ظلم بود
چو نیک را به غلط جز به جای او بنهی

ناصر خسرو

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

داد کن، از همّت مردم بترس
نیم‌شب از بانگ تظلّم بترس

نظامی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

سلطان که نه عادل است شیطان باشد
گرگ رمه و شغال بستان باشد

گر عدل کند سایه یزدان باشد
پشت خرد و پناه ایمان باشد

بابا افضل کاشانی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

گر عدل کنی بر جهانت خوانند
ور ظلم کنی سگ عوانت خوانند

ابوسعید ابوالخیر

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

ما را ز غم زمانه فریاد
تا خود دل کیست یک زمان شاد

جز جور و جفا ندیدم از چرخ
کو عدل و چه مردی؟ مجا داد؟

امیرحسینی هروی

شعر درباره ظلم و ستم (ظلم و ستم در شعر پارسی)


شعر شاعران معاصر درباره ظلم و ستم


روزى گُذشت پادشهى از گُذرگهى
فریاد شوق بَر سَر هر کوى و بام خاست‏

پرسید زان میانه یکى کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست‏

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدَر که مَتاعى گرانبهاست‏

نزدیک رفت پیرزنى کوژپشت و گفت
این اشگ دیده من و خون دل شماست‏

ما را به رخت و چوب شبانى فریفته است
این گرگ سال‌هاست که با گله آشناست‏

آن پارسا که دِه خَرَد و مِلْک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست‏

بر قطره سرشگ یتیمان نَظاره کن
تا بنگرى که روشنى گُوهر از کجاست‏

پروین به کجروان سخن از راستى چه سود
کو آنچنان کسى که نرنجد ز حرف راست

پروین اعتصامی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

برکن ز بن این بنا، که باید
از ریشه بنای ظلم برکند

✦✦✦

گویم ای نادان به ظلم ظالمان گردن منه
او بخارد گردن و ریش و ذقن‌، من با کیم

✦✦✦

از میان رفت ظالم و مظلوم
عدل‌ و ترتیب ماند و نظم و رسوم...

هرکه از عقل دستیار گرفت
در صف راستان قرار گرفت

تهی از ظلم و جهل می‌گردد
زندگانیش سهل می‌گردد

ظلم‌ جهل‌ است‌ و جهل تاریک است
راه این فرقه سخت باریک است

✦✦✦

دشت و دیار ار ز ظلم و جور تهی گشت
ملک بماند همیشه خرم و آباد

ملک الشعرا بهار

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

اگردلی را به ناله آری ز برق آهش امان نداری
بلا درافتد به هرچه داری که چوب یزدان صدا ندارد

چو آه مظلوم کند کمانه سرای ظالم شود نشانه
چو برق بگریز از این میانه که تیر آهش خطا ندارد

مهدی سهیلی

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

ای ستمگر ستم مکن چندان
که بمظلوم کار گردد تنگ

زان حذرکن که آورد روزی
دامن عدل کردگار به چنگ

آه مظلوم تیر دل‌دوزیست
که ز شست قضا رها گردد

گر رسد برنشان عجب نبود
تیرازآن شست کی رها گردد

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

ز آه دل خستگان ز بیخ برافتاد
آنکه قوی‌تر ز کوه بود به بنیاد

مرد اگر بیستون بود چوکندظلم
آه ضعیفان شودش تیشه فرهاد

گر به فلک برشود به خاک در افتد
هر که ندارد دل رحیم و کف راد

شاد دل آنکس بود که نیست ز دستش
هیچ دل مستمند و خاطر ناشاد

~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~

دودمان ظلم از بن کنده باد
نام این مهد حماسه زنده باد

امیدواریم مجموعه شعر درباره ظلم و ستم توانسته باشد توجه شما را جلب کند. اگر شما نیز شعری با مضمون ظلم و بیداد خوانده یا شنیده‌اید، آن را از طریق ارسال نظر با دیگر مخاطبان ستاره به اشتراک بگذارید.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعر

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال روزانه چهارشنبه 1 فروردین 1403