![ردای سرهنگی ردای سرهنگی](http://shereno.com/./images-file/585211.jpg)
امشب که خیال کوچه آباد شده
نوشیدن ِ می به غمزه آزاد شده
«راحم»، تو بیا میان صف با ما باش
جبران بکن عمر گیج و بر باد شده
برخیز و بزن کنار تر این پرده
شب را تو ببین چه! با خیالم کرده
هر بد ، زده تنگ ِ بار ِ درد ِ«راحم»
هر جوره ، بلا بر سرم آورده
در سینه هزار ایده ی رنگی داشت
بر قامت دل ردای سرهنگی داشت
«راحم»، همه ی وجود بی مثل پدر
با قافیه ی عشق هماهنگی داشت
نگذار که باغ ِِ یاس پرپر بشود
چشم همهٔ شکوفه ها تر بشود
«راحم»،نکند بیاید آن روزی که
گوش فلک از دعای ما کر بشود